• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4725)
پنج شنبه 29/6/1386 - 1:32 -0 تشکر 14332
اشعار طنز

به نام خدا

با سلام به تمامی بر و بچز

با توکل بر خدا ، اولین بحث خود را در معرض دید بینندگان عزیز می گذارم.

می خوام که هر کی اهل مشاعره است اونم بصورت طنزش کم نیاره.

اولیش رو می نویسم شما هم باید همکاری کنید.

گفتم سلام حافظ ، گفتا علیک جانم

نيمه شب پريشب گشتم دچار كابوس
ديدم به خواب حافظ توي صف اتوبوس
گفتم : سلام حافظ گفتا عليك جانم
گفتم : كجا روي؟ گفت والله خود ندانم
گفتم : بگير فالي گفتا نمانده حالي
گفتم : چگونه اي ؟گفت در بند بي خيالي
گفتم : كه تازه تازه شعر وغزل چه داري ؟
گفتا : كه مي سرايم شعر سپيد باري
گفتم : ز دولت عشق گفتا كه : كودتا شد
گفتم : رقيب گفتا : او نيز كله پا شد
گفتم : كجاست ليلي ؟ مشغول دلربايي ؟
گفتا : شده ستاره در فيلم سينمايي
گفتم : بگو ز خالش ‚آن خال آتش افروز؟
گفتا : عمل نموده ‚ ديروز يا پريروز
گفتم : بگو زمويش گفتا كه مش نموده
گفتم : بگو ز يارش گفتا ولش نموده
گفتم : چرا؟چگونه؟عاقل شده است مجنون؟
گفتا : شديد گشته معتاد گرد و افيون
گفتم : كجاست جمشيد؟ جام جهان نمايش؟
گفتا : خريد قسطي تلويزيون به جايش
گفتم : بگو زساقي ‚حالا شده چه كاره؟
گفتا : شدست منشي در دفتر اداره
گفتم : بگو ز زاهد آن رهنماي منزل
گفتا : كه دست خود را بردار از سر دل
گفتم : ز ساربان گو با كاروان غم ها
گفتا : آژانس دارد با تور دور دنيا
گفتم : بگو ز محمل يا از كجاوه يادي
گفتا : پژو‚ دوو‚ بنز يا گلف نوك مدادي
گفتم كه: قاصدت كو آن باد صبح شرقي
گفتا : كه جاي خود را داده به فاكس برقي
گفتم : بيا ز هدهد جوييم راه چاره
گفتا : به جاي هدهد‚ ديش است و ماهواره
گفتم : سلام ما را باد صبا كجا برد ؟
گفتا : به پست داده آورد يا نياورد ؟
گفتم : بگو ز مشك آهوي دشت زنگي
گفتا كه : ادكلن شد در شيشه هاي رنگي
گفتم : سراغ داري ميخانه اي حسابي
گفت : آنچه بود از دم گشته چلو كبابي
گفتم : بيا دو تايي لب تر كنيم پنهان
گفتا : نمي هراسي از چوب پاسبانان
گفتم : شراب نابي تو دست و پا نداري؟
گفتا : كه جاش دارم وافور با نگاري
گفتم : بلند بوده موي تو آن زمان ها
گفتا : به حبس بودم از ته زدند آنها
گفتم : شما و زندان حافظ مارو گرفتي؟
گفتا : نديده بودم هالو به اين خرفتي!!!
 

 

اهل عرفانم من ، کار و بارم بد نیست

اهل عرفانم من
اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
برجکی ساخته ام در دل شهر
طبقاتش هفده
همه را پیش فروش بنمودم
پولهایم همه در بانک سوئیس
به امانت باقی است
اهل عرفانم من
سفره نان و پنیری پهن است
مُتلی ساخته ام در نوشهر
باغهایم پر گل
از صدور پسته
جیبهایم سرشار
اهل عرفانم من
دامهایم همه پروارو قشنگ
گاوها رنگ به رنگ
کشت و صنعت دارم
چند هکتار زمین
همه شالیزار است
دختران ِزیبا
صبح تا شام در آن دشت وسیع
بوته های شالی، درزمین میکارند
اهل عرفانم من
همه در سیر و سفر
از ژاپن تا اتریش
تا فراسوی پکن
خانه کوچک خوبی دارم
دردل شهر پاریس
جایتان بس خالی است
اهل عرفانم من ، کاروبارم بد نیست
طبع شعری دارم
شعرها گفته ام از عرفانم
همه زیبا و قشنگ
همچو آن ویلایم
که بنا ساخته ام در چالوس
یاکه مانند سگم پشمالو
که بود فِرز و زرنگ
الغرض لقمه نانی باقی است
مردی هستم قانع
اهل عرفانم من ،کارو بارم بد نیست

 

جمعه 12/11/1386 - 2:36 - 0 تشکر 27740

سلام

... محشر بود...منم یه همچین مطلبی در باب همین لیلی و مجنون دارم، قبلا یه بار نوشتم اما اگه پیداش کنم اینجام می نویسم، آخه اینجا لطفش بیشتره...

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
جمعه 12/11/1386 - 15:53 - 0 تشکر 27805

مرسی عزیزم

این بار هم گل کاشتی

تبیان تورو نداشت چیکار میکرد؟

...........حکايت همچنان باقيست
جمعه 12/11/1386 - 16:3 - 0 تشکر 27809

رایتی قضیه این 123 چیه همش میگی رفیق؟

...........حکايت همچنان باقيست
چهارشنبه 17/11/1386 - 1:56 - 0 تشکر 28657

سلام دوستان

همونطور که میدونین مرد با قولش زندس...نه؟....اومدم وفای به عهد کنم؛ اینم از اینم...

  * * * * * * * * * * *  * * * * * * * * * * * * * * * *

گله میکرد ز مجنون لیلی / که شده رابطه مان ایمیلی

حیف از آن رایطه ی انسانی / که چنین شد که خودت میدانی

عشق وقتی بشود دات کامی / حاصلش نیست بجز ناکامی

نازنین خورده مگر گرگ تو را؟ / برده یا دات کام و دات ارگ ترا؟

بهرت ایمیل زدم پیشترک / جای سابجکت نوشتم به درک

به درک گر دل من غمگین است / به درک گر غم من سنگین است

به درک رابطه گر خورده ترک / قطع آنهم به جهنم به درک

آنقدر دلخور از این ایمیلم / که به این رابطه هم بی میلم

مرگ لیلی، نت و مت را ول کن / همه را جای OK کنسل کن

OFF کن کامپیوتر را جانم / یار من باش و ببین من ON ام

اگرت حرفی و پیغامی هست / روی کاغذ بنویس با دست

نامه یک حالت دیگر دارد / خط تو لطف مکرر دارد

خسته از Font و ز Format شده ام   / دلخور از گردالی @(ات) شده ام

کرد رپلای به لیلی مجنون / که دلم هست از این سابجکت خون

باشه فردا تلفن خواهم کرد / هرچه گفتی که بکن خواهم کرد

زودتر پیش تو خواهم آمد / هی مرتب به تو سر خواهم زد

راست گفتی تو عزیزم لیلی / دیگر از من نرسد ایمیلی

نامه ای پست نمودم بهرت / به امیدی که سر آید قهرت....

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

 منبع ایترنت

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
پنج شنبه 18/11/1386 - 11:17 - 0 تشکر 28879

سلام به همه دوستان که نظراتشون را گفتند و یه تشکر به mjtrhz که با گذاشتن این شعر ما راشرمنده خودش کرد دسته همه شما درد نکنه

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
پنج شنبه 18/11/1386 - 12:16 - 0 تشکر 28905

شعر زیبا و خنده داری بود

   این غزه همان یوسف كنعانی ماست

                       با دست برادران به چاه افتادست!

جمعه 19/11/1386 - 17:19 - 0 تشکر 29063

سلام

قربونت برم حسین آقا... چوبکاری میکنی اونم با دسته بیل؟.... درضمن شرمندگی مال کوچیکترهاست که من باشم، والا شعر شما خیلی دلچسب تر بود، باورندارین از بقیه بچه ها بپرسید...

شاد و شنگول باشید

یاحق

مجتبی

در نگاه آنانکه پرواز را نمی فهمند،                                                                        
هرچه اوج بگیری، کوچکتر می شوی...                                         
چهارشنبه 16/11/1387 - 15:35 - 0 تشکر 87572

سلام به دوستانی که نظراتشونو دادند و ما رو شرمنده کردن امیدوارم که از این اشعار لذت کافی رو برده باشید

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
پنج شنبه 17/11/1387 - 12:35 - 0 تشکر 87870

سلام

شعر اون یکی دوستم مجتبی بهتر از شما بود ولی در کل دستت درد نکنه

حیات درختان در بخشش میوه است . آنها می بخشند تا زنده بمانند ، زیرا اگر باری ندهند خود را به تباهی و نابودی کشانده اند.
جمعه 2/12/1387 - 11:4 - 0 تشکر 92148

من ندارم زن و از بی زنیم دلشادم

از زن و غر زدن روز و شبش آزادم

نه کسی منتظرم هست که شب برگردم

نه گرفتم دل و نه قلوه به جایش دادم

زن ذلیلی نکشم هیچ نه در روز و نه شب

نرود از سر ذلت به هوا فریادم

“هر زنی عشق طلا دارد و بس٬ شکی نیست”

نکته ای بود که فرمود به من استادم

شرح زن نیست کمی٬ بلکه کتابی است قطور

چه کنم چیز دگر نیست از آن در یادم

هر کسی حرف مرا خبط و خطا می خواند

محض اثبات نظرهای خودم آمادم(!)

زن نگیر - از من اگر می شنوی- عاقل باش!

مثل من باش که خوشبخت ترین افرادم

مادرم خواست که زن گیرم و آدم گردم

نگرفتم زن و هرگز نشدم من آدم!

هیچ کس نیست که شیرین شود از بهر دلم

نه برای دل هر دختر و زن فرهادم

الغرض زن که گرفتی نزنی داد که: “من

از چه رو در ته این چاه به رو افتادم؟”

...........حکايت همچنان باقيست
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.