• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 6704)
پنج شنبه 22/5/1388 - 8:29 -0 تشکر 141447
!!!اعتراف نامه

 سلاااااام

یادتونه بچه که بودیم کلی شیطونی و خرابکاری می کردیم ، اخرش هم فکر می کریم هیچکی نمی فهمه؟؟؟

 بعضی وقت ها لو می رفتیم و به سزای اعمالمون(!) می رسیدیم.. :(

بعضی وقت ها هم قسر در می رفتیم... :)

 

یادش بخیر .....

چه بلا هایی که تو مدرسه سر معلما نیاوردیم...

.

.

خلاصه اینجا سرای اعترافات ه...

هر کدوم هر شیطونی ای که کردیم و می خوایم بگیم..

.

.

.

من اعتراف می کنم.....!!!

 

غروب پنج فصل سال را در خنده مي گريم خدا قوت دهد اين چشم هاي مهربانم را
دوشنبه 18/8/1388 - 23:20 - 0 تشکر 162876

سلام اعتراف وای چه کار سختی اما تو مدرسه خیلی وقتا نمیشه اعتراف کرد اخه پای نمره انضباط و ازاین چیزا در میونه توی خونه هم که اعتراف کردن سخت نیست اخه نمره انضباط نمیدن بهمون

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد * نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهدساخت *

 ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد * به دست کودکی گستاخ و بازیگوش*

و او یکریزو پی در پی دم گرم و چموش خویش را بفشارد برگلویم سخت * و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد *

بدین سان بشکند در من * سکوت مرگبارم را ......

 ***دکتر علی شریعتی ***

سه شنبه 19/8/1388 - 13:52 - 0 تشکر 162951

سلام سلام سلام

من همینجا اعتراف می کنم 

من روی صندلی معلمم ادامس گذاشتم

امیدوارم هر جا که هستند من و ببخشن

بابا جدی نگیرید این و خالی بستم کمی بخندیم

من اعترافی ندارم اومدم اینجا منم یه نظری داده باشم که بگم ما هم اعتراف بلدیم

دلتان شاد و لبتان خندان

در وفای تو چنانم که اگر خاک شوم / آید از تربت من بوی وفاداری تو . . .

منتظر شما در وبلاگ دل شکسته
سه شنبه 19/8/1388 - 14:0 - 0 تشکر 162954

سلام

گویا جان غیبت؟!!!! خب نمی رسیدم بیام خبببببببب!!!! ببخشید خب!

من لازم میدونم همین جا به تمامی ه تبیانیون علی الخصوص خانواده ای ها تبریك بگم .....

بالاخره مدیر محترم انجمن نیز به خباثت ش اعتراف كرد..D:

(حالا هی بگو خبیث نیستم! D:

غروب پنج فصل سال را در خنده مي گريم خدا قوت دهد اين چشم هاي مهربانم را
سه شنبه 19/8/1388 - 14:10 - 0 تشکر 162958

به نام خدا

سلام

جناب پارسا زاهد!

اولاً که:

:دی

بعداً این که، احیاناً اون چاقو رو که دوباره نذاشتید توی آشپزخونه؟!!!

ترانه؟؟!!

سلااااام

غیبت؟؟؟

من غیبت کردم؟؟؟

عزیزم من یادی کردم ازت، بلکه ببینی و بیای و یه چیزی بنویسی تا دوباره چشممون به نوشته هات روشن شه!

خوب دلمون تنگ شده بود خب!

:(

گناهه؟!

:ایکس

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 19/8/1388 - 15:20 - 0 تشکر 162974

و خدا هست

سلام

ترانه خانِم خباثت شما ما را به خباثت كشاند

ولی گویا روی دست آقای پارسا خبیثی بلند نمیتواند شود

:D

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
سه شنبه 19/8/1388 - 15:31 - 0 تشکر 162975

به نام خدا

سلام مجدد

ولی گویا روی دست آقای پارسا خبیثی بلند نمیتواند شود

:D

صد البته!

ماشاءالله خیلی هم مبتکرانه و متنوع خباثت به خرج می دن! یعنی به خرج می دادن! الآن رو دیگه نمی دونم!!!  :دی

اون کار تو هم من رو به یاد پسر دایی هام انداخت! خیلی سال پیش! یکی شون وسط یه بازی که برای اون یکی انگار مهم هم بود و کلی هم توش پیش رفته بود، یهو کامپیوتر رو ریست کرد!!! چه جنگ و دعوایی شد!! واااییی!!!

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

سه شنبه 19/8/1388 - 15:56 - 0 تشکر 162979

به نام خدا سلام

باید اعتراف کنم که منم بچگیم که خیلی شجاعتر از الان بودم ، مثل جناب پارسا زاهد ، کرم خاکی قطعه قطعه می کردم 

میدونم باورش براتون سخته ، برای خودمم سخته ! اما این حالتی که کرمها داشتن که یه کرم کوچولو یهو میدیدی چقدر طویل میشد ! خیلی جالب بود ! 

شاد باشین 

سه شنبه 19/8/1388 - 20:0 - 0 تشکر 163036

به نام خدا

سلام

آرسوووووووووووووو؟؟؟؟

چشمم روشن!

کله پاچه که می خوری!

کرم هم که شکنجه می کنی!!!

دیگه چی؟؟؟

کم کم داری خودت رو نشون می دیااااا! :دی

یادته توی صندلی گفتم اصلاً خشن نیستی؟؟

خب اعتراف می کنم که نشناخته بودمت!!

:D

:دی

من اگه به تو کله پاچه، نه یعنی اگه بهت پیتزا داااااادم!

طول کرم رو زیاد می کردی؟؟؟؟ :دی

این دیگه آخر قساوت قلب ه!

اصلاً من دیگه جرأت نمی کنم تو رو ببیــنمت! چه برسه به این که برم باهات پیتزا هم بخورم! :دی

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

چهارشنبه 20/8/1388 - 22:48 - 0 تشکر 163225

به نام خدا سلام من اصولا هرچی شیطونی دارم تو مدرسه انجام میدم و توخونه بچه مثبت هستم و تو مدرسه هم کلی همکار داشتم یادمه یه روز رفتم پای تخته که مسئله فیزیک حل کنم . این خانوم معلممون هی داشت توضیح میداد یه ساعتی رو پام وایساده بودم حوصلم سر رفت شروع کردم رو دیوار نقاشی بکشم بالاخره وقتی مسئله رو حل کردم و نشستم خانوم معلممون رفت پای تخته که درس جدید رو بده تکیه داد به همون دیواری که نقاشی کشیده بودم روش این نقاشی خوشکل من پشتش به ثبت رسید . بیچاره اونم حسااااااااااااس تو قایم کردن جامدادی و خودکار مداد بچه ها هم استعداد فراوون داشتم البته باهمکاری بغل دستیم . نمونش همین هفته ی پیشه بیچاره افتاده بود دور مدرسه که جامدادیشو پیدا کنه به همه شک کرده بود جز ما دوتا ( منو بغل دستیم ) وای همین امروز که بعداز روزها زنگای تفریحمون واقعا زنگ تفریح بود از معلمامون یاد میکردیم (سوتی های معلمامون رو یاد اوری میکردیمو کلی ... اقا نگم بد اموزی داره ) خدا مارو ببخشه اقا یه کار دیگه هم شبیه کار وحید میلادی میکردیم . فقط تفاوتش اینجاست که ما میرفتیم در دفترمدرسه رو میزدیم و در میرفتیم بعدشم هیشکی نمیفهمید . البته اینارو همش پارسال انجام میدادیم .امسال دیگه خیلی درگیر درس خوندن شدیم طوری که هر شیش ساعت توی کلاسیم رنگ وروی حیاط مدرسه رو هم نمیبینیم . راستی یه کار دیگه هم پارسال میکردیم ازاین البالو خشکه ها رو میخوردیم هستش رو محکم میکوبیدیم به سقف اب خوری باور نمیکنید سقف اب خوری مدرسمون شده بود خال خالی عجب

نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد * نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهدساخت *

 ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد * به دست کودکی گستاخ و بازیگوش*

و او یکریزو پی در پی دم گرم و چموش خویش را بفشارد برگلویم سخت * و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد *

بدین سان بشکند در من * سکوت مرگبارم را ......

 ***دکتر علی شریعتی ***

سه شنبه 26/8/1388 - 15:19 - 0 تشکر 164155

نهههههههههههههههههههههههه

گویا جان تا وقتی  "دی" هست  چرا " ایكس" ؟!!!! شوخی كردم ....ببخشید...

آرسو جان شما هم مثل انشرلی به خود باوری رسیدی ...!!!! یادته گفتم بهت نمیاد انقدر اروم باشی!! گفتی نه...دیدی مچت و گرفتم!!! دی

من موندم چجوری ادم میتونه كرم رو قطعه قطعه كنه!!!!  من از یه متری ش هم نمی تونم رد شم!!

غروب پنج فصل سال را در خنده مي گريم خدا قوت دهد اين چشم هاي مهربانم را
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.