تبیان، دستیار زندگی

به نام یکتا دنیادار بی صفت ...

سلام

دیگه واقعا دارم به این نتیجه می رسم که هر موضوعی رو تا واست پیش نیاد ، خودت تجربش نکنی ، هرگز، هرگز نمی تونی در موردش قضاوت کنی ، نظر بدی و بگی من اگه جای اون بودم .

چون نیستی جان اون ، نمی تونی شرایطشو درک کنی .

  این روزا خیلی چیزارو دارم تجربه می کنم و اونم همرو با هم .

 حالــــــــــا ...

اینو تا اینجا داشته باشید تا من نرفتم تو فاز درد دل .

 خب ...

 منظورم چی بود از اینایی که گفتم ...

 می خوام نظرتونو راجب ازدواج خواهر کوچیکتر قبل از خواهر بزرگتر بدونم .

واسه شروع اصلا مهم نیس که به چه دلیلی خواهر بزرگتر ازدواج نمی کنه .

 یا چرا خواهر کوچیکتر می خواد ازدواج کنه .

اکی ؟

فعلا  فقط نظرتونو رویکردتونو یا حتی معایبو محاسن احتمالی که می بینید بگید :

 بده ، خوبه ، اگه بده چرا بده یا اگه خوبه چرا خوبه .

تا یکم که جلوتررفتیم  و اگه لازم شد بحثو جزئی تر پیش می بریم .

ممنون .

به نام خدا

سلام

جناب مکس، شما توی صحبت هاتون فرمودید:

تنها مشكلی كه به نظر من میتونه بوجود بیاره حرف مردم هست و دید مردم به خواهر بزرگتر..

همچنیم ممكن خواهر بزرگتر یه مقدار احساس كنه كه دیگه برای ازدواج دیر شده و یه مقدار شاید احساس حقارت كنه .

اگه این مشكلات بوجود نیاد دیگه اشكالی نداره .. اگه هم ممكنه بیاد باشد شرایط دیگه رو مدنظر قرار داد.

خوب ببینید، مسئله دقیقاً سر همین دو مشکل ه دیگه! مسئله این جاست که این دو مشکل به وجود می یاد. و باید دید چه کار می شه کرد که این مشکلات پیش نیاد؟ اصلاً با این تفکراتی که جامعه ی ما داره می شه کاری کرد؟!

البته جناب مکس، منظورم این نیست که شما به این سؤالات پاسخ بدیدا، نه.

منظورم اینه که این که می گید اگه این دو مشکل به وجود نیاد دیگه مشکلی نیست، می خوام بگم همین دو مشکل خودش مشکلات اصلی هستن.

موفق باشید...

سلام

خب هر کدوم از دوستان نظرشون رو گفتن

من یه موقعی فکر می کردم آسیاب باااااید به نوبت باشه و غیر این محاله

اما حالا می بینم شرایط فرق کرده

آره

شرایط

چرا ما همیشه علایقمون رو در نظر می گیریم

چرا شرایط جامعه رو در نظر نمی گیریم

الان نگاه جوونها به ازدواج فرق کرده

دیگه مثل چند سال پیش نیست که دخترا بشینن تو خونه تا یکی بیاد و در خونشونو بزنه

بعد هم دختره رو فقط بخاطر اینکه یه دختره و باید بره میدادن دست آقا داماد و میگفتن به سلامت

الان تصمیم گیریها عوض شده

هم شرایط آقایون و هم شرایط دختر خانمها

یهو می بینی توی این جامعه ی پیچ در پیچ یه کسی اومد با شرایط خوب و عالی

یا نسبتا خوب

در حدی که میشه بپذیریش و بهش فکر کنی

اونوقت دختر خانوم فقط باید بخاطر اینکه دومی هست و نه اولی

باید بگه نه!!!!

چرا؟

چرا نمی تونه قبول کنه؟

چون خواهر بزرگه هنوز ازدواج نکرده؟

این درست نیست

شاید خواهر بزرگتر نشسته تا پسر آرزوهاش بیاد خواستگاریش

با توجه به شرایط جامعه هممون می دونیم که این پسر آرزوها هم دیگه رفت تو قصه ها

اونوقت تکلیف خواهر کوچیکه چیه؟

باید بسوزه پای خواهر بزرگه؟

دوستان حتی گفته بودن حرف مردم دلیل اصلیه

اما فکر نمی کنید اولا آدم نباید خیلی به حرف مردم توجه کنه

مثلا مردم چه حرف مفیدی تا الان زدند که این دومیش باشه

مردم بخاطر بیکاری منتظر یه سوژه هستن که یه مدت مشغولشون کنه

دوما این روزها همونطور که گفتم شرایط عوض شده مردم هم کمتر دنبال این حرفا هستن

البته بستگی داره که خودت تا چه حد اختیار امور زندگیت رو بدی دست مردم؟!