• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 1531)
سه شنبه 13/5/1388 - 10:50 -0 تشکر 138558
اعترافات ساختگی

 بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

وقتی مرحوم احسان طبری برجسته ترین تئوریسین ماركسیسم در آكادمی علوم شوروی سابق و عضو مركزیت حزب توده به اسلام بازگشت و با نگاهی موشكافانه و مستند به نقد علمی ماركسیسم نشست، رسانه های هر دو اردوگاه شرق و غرب با حجم انبوهی از تبلیغات به مقابله و تخطئه او برخاستند و در این میان، نظر رادیو مسكو-شوروی سابق- كه رادیوهای آمریكا و بی بی سی نیز با آب و تاب آن را پوشش می دادند، جالب ترین- و البته خنده دارترین- نمونه بود. مفسر رادیو مسكو می گفت: ایرانی ها موفق به ساخت آمپولی شده اند كه اگر به زندانی تزریق شود، آنچه به وی دیكته شده است را بر زبان می آورد! وقتی این خبر را با مرحوم طبری در میان گذاشتم پوزخندی زد و گفت؛ باید از رفقای ماركسیست و دوستان امپریالیست! پرسید، اگر ایران اسلامی تا این اندازه پیشرفته است كه موفق به ساخت چنین داروی سحرآمیزی شده است چرا اینهمه درباره عقب افتادگی علمی آن تبلیغ می كنید؟ و اما، بر فرض كه متخصصان ایرانی موفق به ساختن چنین دارویی شده و به من هم تزریق كرده باشند! تزریق دارو كه «سند» و «استدلال» نمی سازد. اظهارات من تحت هر شرایط و به هر علتی كه باشد، برای اثبات آن سند و دلیل ارائه كرده ام، چرا به جای پاسخگویی، لطیفه می سرائید؟!


اعترافات تكان دهنده متهمان آشوب های اخیر در دادگاه علنی روز شنبه و كیفرخواست مستند دادستان در دادگاه همانگونه كه انتظار می رفت اردوگاه فتنه انگیزان را با شوك شدیدی روبرو كرد، چرا كه اعترافات و اسناد منتشر شده از چنان استحكامی برخوردار است كه نفی و انكار آن برای سران فتنه امكان پذیر نیست و از سوی دیگر به وضوح نشان می دهد كه سران فتنه در تماس مستقیم با سرویس های اطلاعاتی بیگانه دست به فتنه انگیزی زده و بسیاری از هواداران را با سوءاستفاده از صداقت و اعتماد آنان فریب داده و اعتماد آنها را پای منافع آمریكا قربانی كرده اند.


شوك شدید ناشی از اعترافات و اسناد ارائه شده در دادگاه روز شنبه به آسانی از واكنش های مضطربانه سران فتنه و صفحات روزنامه های زنجیره ای وابسته به آنها قابل درك است و دراین باره اشاره به چند نكته كه فقط مشتی از خروارهاست ضروری به نظر می رسد.


1- ادعا می كنند متهمان تحت فشار مجبور به اعتراف شده اند كه شواهد موجود از جمله، بازرسی های مكرر و مستمر، تاكید خانواده ها و تصریح متهمان، این ادعا را نفی می كند ولی صرفنظر از بی اساس بودن این ادعا، باید - به قول مرحوم طبری- از این آقایان پرسید كه مگر فشار و آزار زندانی- بر فرض صحت- می تواند سند بسازد و استدلال ایجاد كند؟! به عنوان مثال اگر كسی بگوید كه ملكول های آب از هیدروژن و اكسیژن تشكیل شده است و دستور العمل آزمایش برای اثبات آن را هم اعلام كند دیگر چه فرقی می كند كه تحت فشار بوده یا نبوده؟! در كیفرخواست دادستان و اعتراف متهمان به اسناد و دلایل خالی از ابهام تكیه شده است چرا به جای پوزش از كسانی كه فریبشان داده اید، لطیفه سرایی می كنید؟!


جالب آن كه دیروز یكی از روزنامه های اجاره ای دقیقاً همان نظریه مضحك رسانه های بیگانه درباره اعترافات مرحوم احسان طبری را برای مخدوش كردن اعتراف متهمان آشوب به كار برده و با تیتر درشت در صفحه اول نوشته بود «قرص اعترافات»!


2-عوامل اصلی فتنه و آشوب از قبل می دانستند كه اعتراف مستند بازداشت شدگان و اسناد كشف شده، پته آنها را روی آب خواهد انداخت و به همین علت پیشاپیش اعترافات آنها را «ساختگی و تحت فشار»! قلمداد می كردند و در مصاحبه ها و سخنرانی ها و نوشته های خود خواستار آزادی بی قید و شرط بازداشت شدگان بودند. چرا؟! اگر آقایان كاری نكرده و جرمی مرتكب نشده بودند كه از افشای آن وحشت داشته باشند، چه دلیلی داشت كه از قبل اعترافات را ساختگی بنامند؟! ممكن است بگویند كه از اعتراف تحت فشار نگران بوده اند كه اولا همانگونه كه گفته شد، فشار و آزار- مورد ادعا- نمی تواند سند و دلیل بسازد و اعتراف غیرمستند در یك دادگاه علنی و پیش چشم دهها میلیون نفر از مردم چگونه می توانست باعث اضطراب شما شود؟!
می گویند شخصی به كلانتری مراجعه كرده و اعلام كرد كه؛ طوطی سخنگوی من گم شده است، افسر نگهبان گفت یافتن طوطی گم شده كه در حوزه مسئولیت ما نیست و صاحب طوطی جواب داد؛ بله قربان! می دانم، فقط خواستم از قبل گفته باشم كه اگر پیدا شد و حرفهای آنچنانی زد، شما بدانید كه نظر شخصی خودش است و به من ربطی ندارد! بنده از اول هم با او اختلاف نظر داشته ام!!


3- اكنون فرض می كنیم كه متهمان تحت فشار وادار به اعتراف شده اند - فرض محال كه محال نیست- خب! حالا باید از سران فتنه پرسید، وقتی «ژنرال» های شما تحمل چند روز زندانی كشیدن را ندارند و بلافاصله بعد از جدا شدن از زندگی مرفه خویش، به هر چه كه از آنها خواسته شود تن می دهند؟!

اولا؛ چرا بچه های مردم را فریب داده و آنان را با سوءاستفاده از اعتمادی كه به شما كرده اند، با چماق و كوكتل مولوتوف به میدان می فرستید؟ و خودتان در حلقه های فشرده محافظان و فقط برای خالی نبودن عریضه به صحنه سرك می كشید و فرزندانتان را نیز در ناز و نعمت برای تحصیل به آمریكا و انگلیس می فرستید و یا در خانه های اشرافی نوازش می دهید؟!


ثانیاً؛ چرا وقتی ژنرال های شما با حرارت دیگران را به آشوب و بلوا دعوت می كردند، آنها را دروغگو! نمی دانستید و به عنوان قهرمان! از آنان یاد می كردید؟! اگر ادعای شما را بپذیریم كه افراد یاد شده تحت فشار وادار به اعتراف شده اند؟! چگونه ادعای دیگرتان قابل پذیرش خواهد بود كه از مقاومت تا پای جان! و... حرف می زدید؟!


ثالثاً؛ وقتی ژنرال های شما در مقابل چند روز زندانی كشیدن اینگونه-به قول خودتان- تسلیم می شوند؟ از كجا معلوم كه در مقابل وعده های رفاه و زندگی اشرافی و آنچنانی كه از آن سوی آب ها داده می شود، مقاومت كرده باشند؟! و یا بعدها مقاومت كنند؟!


البته، سران فتنه كه خیانت آنها به وطن، فریب مردم و ارتباطشان با بیگانگان فاش شده است مجبورند!! اعتراف كنندگان را مورد حمله قرار دهند ولی از نگاه مردم مسلمان و ایران دوست، شجاعت و جسارت آنها قابل تقدیر است، چرا كه به میل و رغبت خود از راهی كه رفته بودند بازگشته و با اعتراف مستند و مستحكم خویش سعی در پیشگیری از فریب دیگران داشته اند.


4- سران فتنه و رسانه های وابسته به آنها و یا رسانه های بیگانه و ضدانقلاب كه در حمایت از آنان یقه چاك می دهند، هیچكدام برای نفی آنچه در كیفر خواست و یا اعتراف متهمان آمده، دلیل و سندی ارائه نمی كنند و تنها به شانتاژ و ادعاهای خنده دار متوسل شده و برای فرار از رسوایی، جاده فرعی باز می كنند...


هدایت الله متین دفتری به روایت اسناد لانه جاسوسی خبرچین سازمان سیا، و شریك تجاری ارتشبد نصیری- رئیس ساواك- بود و بعد از انقلاب عضو منافقین شد. او فرزند احمدمتین دفتری، وزیر رضاخان و ضمناً نوه دختری مصدق بود. وقتی از هدایت الله متین دفتری درباره خانواده اش سوال می كردند، به جای آن كه بگوید پدرم وزیر رضاخان بوده است، می گفت؛ من نوه مصدق هستم!!
 

حسین شریعتمداری

سه شنبه 13/5/1388 - 12:18 - 0 تشکر 138586

بسم الله

سلام بر همه،اتفاقاً من هم به این تحلیل ها رسیده بودم، الان زمانی شده که کم کم گرد و غبارها  کنار می رود و حق مشخص می شود. موفق باشید.

طبــايع جز کشـــش کـــاري نـدارنـد

حکيمان اين کشش را عشق خوانند

 

اللــــــــــــهم عجـــــــــــل لولــــيک الفــــــــــرج

 

سه شنبه 13/5/1388 - 12:25 - 0 تشکر 138591

به نام خدا

سلام

اول به آقای شریعتمداری و سپس به شما صدرای عزیزتبریک میگم

این مطلب جای هیچ ابهامیو باقی نمیزاره

هرچند ما هرچی بگیم کو گوش شنوا؟

سه شنبه 13/5/1388 - 12:47 - 0 تشکر 138602

با سلام

sadra2554 گرامی واقعا ممنون

خیلی قشنگ بود 

امام زمان (عج) : اگر شیعیان ما به عهد و پیمانی که با ما بسته اند وفادار بودند فرج من به تاخیر نمی افتاد.   

چهارشنبه 14/5/1388 - 20:21 - 0 تشکر 139131

با سلام

آدما همیشه چیزهایی رو که نمی تونن باور کنن،تکذیب و یا انکار می کنن!

برخی گمان می کنند که ایران اسلامی،مدینه ی فاضله ایست که امکان هیچ کار ناپسند و خلاف شرع و قانونی در آن وجود ندارد و همه ی عوامل إجرائی -به ویژه قوّه ی عدالت جو و عدالت پرور قضائیّه - در حال خدمت رسانی های صادقانه! و به دور از کوچکترین ظلم به دیگران است.

بنده قصد ندارم در اینجا نوشته های آقا صدرای گرامی رو زیر سؤال ببرم

ولی

آدم می تونه با تحلیلات ساده و دو دو تا چهار تا کردن ها به حقایقی دست پیدا کنه!

خیلی ها باور ندارن که متأسّفانه در بازداشتگاه های ایران هم،بدرفتاری ها،افراط گری ها،تعصّب به خرج دادن ها،و...هم وجود داره و این امر تنها مختصّ کشورهای دیگه و زندان گوانتانامو و ابوغریب نیست.

دوستان گرامی-اگه نخوان متعصّبانه فکر کنن و دوست دارن ازادی اندیشه داشته باشن- می تونن به همین اتّفاقات اخیری که در بازداشتگاه ها رخ داد،نگاهی بیندازند تا همه چیز براشون مشخّص بشه:

1-مرگ چند ده نفر از دستگیر شدگان حوادث اخیر در بازداشتگاه های ایران بر اثر ضرب و شتم،شکنجه،و جراحات وارده بر سر.

2-مرگ "محسن روح الأمینی" فرزند یکی از مسئولین نظام در بازداشتگاه بر اثر شکنجه.

3- محبوس بودن در زندان های انفرادی،که اگر سخت تر از کتک خوردن نباشد کمتر از آن هم نیست!

4- جنگ روانی علیه خانواده های برخی متّهمین،بدین صورت که با وجود اطّلاع از وضعیّت فرد دستگیر شده،نسبت به پیگیری خانواده اظهار بی اطّلاعی کرده و این برای خانواده و فرد دستگیر شده کمتر از شکنجه نیست

5-ضرب و شتم معترضین در خیابان ها توسّط لباس شخصی ها و برخی نیروهای امنیّتی

6-اظهارات مادر "امیر کیانی"-از کشته شدگان زندانی- مبنی بر کشیده شدن ناخن های دست فرزندش در زندان!

و...

حال از اینها می گذریم،ببینیم آیا شکنجه های جسمی و روانی در زندان های ایران مسبوق به سابقه بوده است یا نه؟

1- بازجویی رقّت انگیز"همسر سعید امامی "از سوی چند بازجوی مرد و به ظاهر مؤمن!(سایت های مختلفی فیلم این بازجویی را دروب سایت های جهان منتشر کردند)

2- کشته شدن " زهرا کاظمی " خبرنگار مقیم کانادا در ایران بر اثر ضربه ای که بر سرش وارد شد.

3-مرگ "دکتر زهرا بنی یعقوب" در اداره ی منکرات همدان.

4- مرگ مشکوک " اکبر محمّدی" از دستگیر شدگان حادثه ی کوی دانشگاه تهران در چندین سال پیش

5-مرگ "امید رضا میر صیّافی"،وبلاگ نویس ایرانی در بازداشتگاهی در ایران

6-و ...

برادر گرامی!

اینها مشتی بود از خروارها اتّفاقات ناخوشایند،غیر انسانی و غیر اسلامی در بازداشتگاه های کشور ما!آیا اینها را هم منکر می شوید؟

و امّا با یک سری تحلیل ساده ببینیم این آقایون اصلاح طلب شکنجه شده اند یا خیر؟

به نظر این حقیر،از اونجایی که اعتراف کردن کار آسانی نیست-آن هم از سیاسیون یک کشور- پس باید به برخی رفتار های آقایون ابطحی و عطریانفر شک کرد:

1- آیا اعتراف کردن با حالت "غرور"،"لبخند" و"افتخار" بیشتر سازگار است یا شخص معترف-آن هم نه یک فرد عادی- با حالتی "سرشکسته"،"ناراحت"،"شرمنده"،"سر به زیر" و...دست و پنجه نرم می کند؟

2-چه کسی بیشتر از همسر و فرزندان،آدمی رو می شناسد؟

دختر آقای ابطحی(فاطمه ابطحی) گفته است:"در ملاقات با پدرم او به من گفت:در این مدّت قرص هایی به من داده اند که مرا از هیاهوی این دنیا فارغ کرده است"

نیز همسر ایشان می گوید:" نحوه ی حرف زدن و ادبیّات محمّد علی را از من که همسرش هستم بپرسید.اونطور حرف زدن ها مال ابطحی نیست!"

3-در جریان اتّفاقات کوی دانشگاه تهران در چند سال پیش،عدّه ای شبیه همین آقای ابطحی و عطریانفر در مقابل دوربین اعتراف کردند و خود را مقصّر و خاطی قلمداد نمودند.امّا پس از رفتن به خارج از کشور و یافتن فضای باز سیاسی حرف های خود را پس گرفته ،از نحوه ی شکنجه ها،و از عواملی که سبب شد ایشان اعتراف کنند سخن ها گفتند و نوشتند!

3-و...

برادر گرامی!

به قول پسر بزرگوار شهید مطهّری،"آدم هایی در زندان ها دست به چنین کارهایی می زنند که از نظر ایدئولوژیک و مذهبی دارای یک سری انحرافاتی شده اند"

واقعاً همینطور است!!!

بنده شخصی را سراغ دارم بسیار مؤمن و مذهبی-به قول خودش-امّا همین آدم دست به کارهای خلاف قانونی می زنه که اگه ازش بپرسی چرا؟به شما خواهد گفت:قانون چیه؟این از خدا بی خبرا حقّشونه!!!از این بدتر هم حقّشونه!!!

اگه قانع نشدی و باز پرسیدی،مگه تو بنده ی خدا نیستی؟به شما خواهد گفت:خوب چرا!ولی خدا هم -قربونش برم- "جبّار" و " شدید العقاب" است!!!

اگه باز هم سؤال کردی که ای بابا!آخه کجا "پیامبر ما" این کارها رو می کرد؟می شنوید که:چرا می کرد!"محمّدٌ رسول الله والذین معه أشداء علی الکفّار رحماء بینهم"

و دیگه شما باید فاتحه ی قانع کردن چنین افرادی رو بخونی و بگی "برو خوش باش! منم  شاید اگه خودمو جای خدا و رسولش می ذاشتم،وضعم از تو بهتر نبود"

خودم از یکی از دوستانم پرسیدم:"برای چی این بیچاره ها رو-حالا هرکی هستن-تو زندان شکنجه می کنن؟آخه این کارا نه با روح نبوی سازگاره،،نه با روح علوی،نه با انسانیت" اونم ناراحت شد و گفت:"حقّشونه! وقتی حرف نزنن،باید همینجوری زدشون" گفتم"آخه منصف! تو قانون اساسی ما-اصل 38 و 39 -اومده که شکنجه ممنوعه و فرد شکنجه گر باید محاکمه بشه" گفت:"قانون بگه"!!!

ایناس که آدمو می سوزونه،استدلال های خود ساخته،قانون را فقط برای دیگران خواستن،رطب خوردن و منع رطب کردن،خدا شدن و پیامبر گشتن،مفسّر شدن و...!!!

نمی دونم چی بگم!

ولی وقتی می بینم اون پسرای هیچکاره و غیرسیاسی اونطوری شکنجه و کشته شدن،دیگه برام سخت و غیرقابل باور نیست فکر کردن به این موضوع که:آیا یه آدم سیاسی و مهم هم شکنجه خواهد شد؟!

شاید مسئولین زندان اوین،اگه جرأت می کردن،این آقایون هم در زندان به سرنوشت روح الأمینی ها مبتلا می کردند!مگه کم بودن سیاسیون زندانی؟ابطحی،عطریانفر،نبوی،حجّاریان،و...چرا یکی از اینها کشته نشد؟

چون فهمیدن که اگر یکی از اینها آسیب ببیند مردم معترض، بدتر خواهند شد!!!

لذا از راه دیگری وارد شدند و با ترفندهایی زیرکانه،ایشان را معترف نشان دادند!!!

خدا می دونه اینا کی از زندان در میان،ولی شاید این افراد وقتی به خودشون بیان هرجور شده حرفاشونو انکار و کتمان کنن!!!

وقتی اعترافات این آقایون رو می دیدم،به خودم گفتم:وقتی ماشاءالله مسئولین بازداشتگاههای ما در تنبیه و تائب سازی این اقایون مسن،اینقدر موفّق و کارآمد هستن؛پس چرا جوونا رو-که توبه پذیر ترن- به راه راست هدایت نکردن و برخیشون رو تحت شرایط سخت کشتند و به جهنّم فرستادن؟...آیا ثواب تائب ساختن بالاتر است یا ثواب کشتن؟..."

و سیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلبون!

با سپاس

 

ما هرگز بلندای قامت خود را نمی دانیم
مگر ما را فرا خوانند که برخیزیم و قد برافرازیم
و آنگاه ،اگر به طرح وجود خویش وفادار مانده باشیم
قامت ما از آسمان ها خواهد گذشت

        

پنج شنبه 15/5/1388 - 23:18 - 0 تشکر 139402

دوست عزیز شکنجه شاید زبان بعضی ها را باز کند اما نمی تواند مدرک بسازد مدارک با شکنجه به دست نمی آید وقابل انکار هم نیستند

جمعه 16/5/1388 - 14:11 - 0 تشکر 139557

بسم الله الرحمن الرحیم

خانم لاهوت حالا که کنتور نداره شما بجای چند ده نفر بگید "چند صد نفر" زیر شکنجه مردن اینجوری شاید سنگ دل ما آدمخوار ها هم شکست و باهاتون هم عقیده شدیم!

هرچه در مورد تقلب در انخابات حرفهای بی سر وته زدند و آبروی کشورمون رو در دنیا بردند کافی نبود حالا میخوان ایران رو به عنوان یک نظام شکنجه گر معرفی کنند...

اینکه مرگ چند زندانی در بازداشتگاه از روی شکنجه بوده یا چیز دیگر من نمیدانم ولی میدانم این دادگاه که الان در جریان است کاملا علنی است و متهمانش می توانند در آن منکر همه اعترافات قبلی خود بشوند و بگویند آن اعترافات زیر شکنجه بوده است و رسانه ها هم این دفاعیات را منعکس خواهند کرد... اما متهمان همچین ادعایی ندارند و شما در بیرون و بدون هیچ اطلاع موثقی، آسمان و ریسمان به هم می بافید که اینها حتما شکنجه شده اند... واقعا چرا؟

والعاقبة للمتقین

شنبه 17/5/1388 - 21:30 - 0 تشکر 140095

با سلام

******************************

شایعه ی «تقلّبات وسیع» در انتخابات رو قبول ندارم و معتقدم اگر بوده، به نسبت بسیار کم و سهوی بوده و هیچ تأثیر قابل ملاحظه ای در آرای مردم نداشته است.

امّا

وجود «شکنجه ی» اکثر افراد بازداشت شده در زندان های ایران-به ویژه زندانیان سیاسی-یک قضیّه ی ثابت شده است که به تازگی از سوی نیروی انتظامی و مسئولین،مورد تأئید قرار گرفته است.

برادر گرامی!

بنده با دلیل و منطق جواب مبحث آقا صدرای گرامی  رو دادم و حتّی از نام برخی افراد که از بازداشتگاه ها یک راست روانه ی قبرستان شدند،یاد کردم.

اگر شما بخواهید می تونم نام افراد بیشتری رو براتون بنویسم تا بهتون ثابت بشه که ده ها تن هم که نوشتم،از سر لطف بوده وگرنه حساب دقیق کشته شده های زندانی-در طول سالیان پس از انقلاب-همون صدها نفریست که شما فرمودید!

بله!دیگه دوره ی غارنشینی نیست.در زمانی که پیشرفت علم و تکنولوژی داره مرزها رو در می نورده و دنیارو تبدیل به دهکده ی جهانی می کنه،دریافت اخبار و حقایق،کار چندان سختی نیست.دنیا هم خوب فهمید که:"نه بابا! ایرانی هم که دم از دین و خدا می زنه،زندان هاش همچین تفاوت فاحشی با زندان های ما آدمای بی دین نداره"!

بله!درست می فرمائید: "دادگاه علنی" است،امّا اگه آقایون عادل واقعاً دارن عدالت رو رعایت می فرمایند و هیچ فشار روحی-جسمی هم بر افراد محکوم نبوده، وبه قول آقای ابطحی بازجوها دوست ایشون تشریف داشتن!لطف کنن این دادگاه علنی رو به صورت مستقیم و زنده برای مردم پخش کنن تا شکّ و شبهه ای برای خودی و غیرخودی باقی نمونه!

ولی چون می ترسن نکنه تو این پخش زنده،آقای ابطحی همه چی رو به جون بخره و حرفی بزنه که چیزهایی رو برملا کنه،همچین کاری رو نخواهند کرد!

دیگه از سانسور خطبه های نماز جمعه آقای رفسنجانی و عدم پخش مستقیم اون از سیمای جمهوری ایران،همه چیز مشخّص شد.

و سیعلم الّذین ظلموا أیّ منقلبٍ ینقلبون

*******************************

با سپاس

 

ما هرگز بلندای قامت خود را نمی دانیم
مگر ما را فرا خوانند که برخیزیم و قد برافرازیم
و آنگاه ،اگر به طرح وجود خویش وفادار مانده باشیم
قامت ما از آسمان ها خواهد گذشت

        

شنبه 17/5/1388 - 22:42 - 0 تشکر 140115

به نام خدایی که همین نزدیکی هاست

سلام

دو نکته در پاسخ خانم لاهوت نظرم رو جلب کرد!

اولا چنین دادگاهی هرگز نمیشه به صورت مستقیم پخش کرد، چون برخی از اسامی که متهمان میارن مسئولین کشوری هستن و بیان اسمشون به صورت علنی از تلویزیون غیرمجازه!

به عنوان مثال در دادگاه بارها آقای ابطحی اسم از آقای هاشمی اورد که هر باری که اسم ایشون رو میخواستن بیان "بیپ" میشد صدای ایشون، اینم برای حفظ آبروی شخص ایشان هست، با توجه به این نکات پخش این اعترافات به صورت زنده، تخریب شخصیتی ایشون هست و کار صحیحی نیست.

تخریب شخصیتی شیوه دیگران بود!

و فرمودین سانسور سخنان آقای هاشمی که خیلی حرفتون خنده دار بود، من دوبار سخنرانی ایشون رو از تلویزیون شنیدم، و از شاهدین عینی که در نماز جمعه بودن پرسیدم، گفتن حرفای ایشون تو تلویزیون سانسور نشده بود، شما چجوری چنین ادعایی میکنین؟

همیشه چیزایی که در سایت های حامی اشخاص مینویسن، حقیقت نیست!

سربلند و پیروز باشین...

التماس دعا

كار ما نیست شناسائی "راز" گل سرخ
كار ما شاید این است
كه در "افسون" گل سرخ شناور باشیم...
يکشنبه 18/5/1388 - 11:20 - 0 تشکر 140230

کسی که خواب است را می توان بیدار کرد.

ولی کسی که خود را به خواب زده است را نمی توان بیدار کرد.

خانم لاهوت لطفا در بیدار کردن کسانی که خود را به خواب زده اند تلاشی نکنید چون بی فایده است.

يکشنبه 18/5/1388 - 19:37 - 0 تشکر 140409

با سلام

***************************

آقا محمّد گرامی!

اوّلاً:ای کاش مسئولین امر،زودتر از اینها در پی حفظ آبروی اشخاص بودند.مثلاً در جریان مناظرات پیش از انتخابات!

ثانیاً:حالا که دیر اقدام شد و آبروی فردی با آن سابقه در دوران قبل از انقلاب اسلامی زیر سؤال رفت،خوبه این ضرب المثل را یاد برخی داد که:"آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب"

ثالثاً:اگه آقایون از ریخته شدن آبروی افراد می ترسن-که بعید می دونم چنین باشه-پس نباید نام آقای "موسوی" هم در جریان اعترافات ساختگی آقای ابطحی برده می شد و اونجا هم باید صدای "بیپ" شنیده می شد.

رابعاً:در جریان چنین اتّفاقاتی باید همه چی صریح و بی پرده نشون داده بشه،همونطوری که در جریان مناظرات زنده، گفتن هر حقیقتی به صلاح آینده ی این انقلاب بود و نه ریختن آبروی افراد!پس در دادگاه های عدل اسلامی! هم باید حقایق بی پرده و بدون سانسور به مردم نشون داده بشه تا دیگرانی مثل من-که به همه چیز شک می کنن-بر این اعترافات خرده نگیرن و اونو ساختگی فرض نکنن.در فقه شیعه،حتّی غیبت و بدگویی از فردی که مسئولیّت سیاسی داره-اگه به حقّ باشه-گناه شمرده نمی شه.پس نباید از این امر نگران بود!اگر هم به حق نبود،همواره امکان حمایت شخص از خود و اعاده ی حیثیّت برای او وجود دارد،پس بازهم جای نگرانی نیست.

از حق نگذریم،آیا صداو سیمای ما تریبونی به آقای هاشمی داد تا از خود دفاع کنه؟پس چرا اینجا نگران از ریختن آبروی افراد نیستن؟!!!

خامسا!:1-همه شاهد عدم پخش مستقیم و زنده ی نماز جمعه ی 26 تیرماه به امامت آقای هاشمی رفسنجانی بودند در حالی که اون نماز جمعه-از لحاظ اهمیّت- دست کمی از نماز جمعه ی رهبر انقلاب نداشت!

2-بنده سخنرانی های ایشون رو از طریق امواج رادیو دریافت کردم و شنیدم که ایشون برخی حرف هایی زد که در پخش سانسور شده ی سیمای جمهوری ایران،اون حرف ها نبود(به عنوان یک نمونه،ایشون پس از شعار گروهی از نمازگزاران که فریاد زدند:مرگ بر چین؛گفتند:خواهش می کنم شعار ندهید،بنده هم دارم همین رو عرض می کنم)آیا شما این سخن ایشون رو از سیمای ایران شنیدید؟

3-پخش خطبه های نماز جمعه ی آقای هاشمی در ساعت 23 شبکه ی 1 سیما،طوری بود که حتّی شعار نمازگزاران -و نه تنها آقای هاشمی-سانسور شد!بنده در رادیو شنیدم که پس از اتمام خطبه های ایشون،مردم فریاد می زدند:"هاشمی!هاشمی!خدا نگهدارت باد" آیا شما این شعار رو از سیمای کشور شنیدید؟

**********************************

با سپاس

 

ما هرگز بلندای قامت خود را نمی دانیم
مگر ما را فرا خوانند که برخیزیم و قد برافرازیم
و آنگاه ،اگر به طرح وجود خویش وفادار مانده باشیم
قامت ما از آسمان ها خواهد گذشت

        

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.