• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن طنز و سرگرمی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
طنز و سرگرمی (بازدید: 4832)
جمعه 9/5/1388 - 2:22 -0 تشکر 137283
طنز پاره ها

سلام

طنز پاره ها به چه معنی می باشد؟

طنز پاره ها یعنی مطالب طنزی كه قابلیت بحث روی آنها وجود ندارد و فقط جنبه خنداندن كاربران را دارند.با توجه به اینكه بسیاری از مطالب طنز جایی برای بحث كردن ندارند این تایپیك را ایجاد كردم تا اینگونه مطالب را در اینجا قرار دهید تا هم همگان استفاده كنند و هم بحث ها بدون پاسخ رها نشوند.

  منتظر طنز پاره های شما عزیزان هستم.

دوشنبه 20/7/1388 - 18:49 - 0 تشکر 157899

دانشجوی منطق و استاد بی منطق
دانشجویی پس از اینكه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یك استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یك سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میكنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره كامل این درس را بدهید.
استاد قبول كرد و دانشجو پرسید: آن چیست كه قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟ استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.
بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد: قربان شما 63 سال دارید و با یك خانم 35 ساله ازدواج كردید كه البته قانونی است ولی منطقی نیست. همسر شما یك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل دادید در صورتیكه باید آن درس را رد میشد نه قانونی است و نه منطقی!

وقتی به دنیا میایم درگوشمون اذان میگن و وقتی از دنیا میریم برامون نماز میخونن.زندگی چقدر کوتاهه!به اندازه فاصله اذان تا نماز.

دوشنبه 20/7/1388 - 22:48 - 0 تشکر 157997

دانشجویی پس از اینكه در درس منطق نمره نیاورد به استادش گفت: قربان، شما واقعا چیزی در مورد موضوع این درس می دانید؟ استاد جواب داد: بله حتما. در غیر اینصورت نمیتوانستم یك استاد باشم. دانشجو ادامه داد: بسیار خوب، من مایلم از شما یك سوال بپرسم ،اگر جواب صحیح دادید من نمره ام را قبول میكنم در غیر اینصورت از شما میخواهم به من نمره كامل این درس را بدهید.
استاد قبول كرد و دانشجو پرسید: آن چیست كه قانونی است ولی منطقی نیست، منطقی است ولی قانونی نیست و نه قانونی است و نه منطقی؟ استاد پس از تاملی طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره كامل درس را به آن دانشجو بدهد.
بعد از مدتی استاد با بهترین شاگردش تماس گرفت و همان سوال را پرسید. و شاگردش بلافاصله جواب داد: قربان شما 63 سال دارید و با یك خانم 35 ساله ازدواج كردید كه البته قانونی است ولی منطقی نیست. همسر شما یك معشوقه 25 ساله دارد كه منطقی است ولی قانونی نیست.واین حقیقت كه شما به معشوقه همسرتان نمره كامل دادید در صورتیكه باید آن درس را رد میشد نه قانونی است و نه منطقی!

وقتی به دنیا میایم درگوشمون اذان میگن و وقتی از دنیا میریم برامون نماز میخونن.زندگی چقدر کوتاهه!به اندازه فاصله اذان تا نماز.

دوشنبه 20/7/1388 - 22:50 - 0 تشکر 157999

ریاضی دان ها :
ریاضی دان ها به آفریقا می روند، هر موجودی که فیل نیست را کنار می گذارند و سپس یکی از آنهایی که باقی مانده است را می گیرند. البته ریاضی دان های باتجربه، ابتدا سعی می کنند تا ثابت کنند حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد، آنگاه به آنجا می روند.
استادان ریاضی، ابتدا ثابت می کنند که حداقل یک فیل در آفریقا وجود دارد و سپس پیدا کردن و شکار آن را به عنوان تمرین برای دانشجویان باقی می گذارند.
کامپیوتردان ها:
دانشمندان علوم کامپیوتر، شکار فیل را از طریق اجرای الگوریتم زیر انجام می دهند:
1) برو به آفریقا.
2) از دماغه رود نیل(جنوبی ترین نقطه آفریقا) شروع کن.
3)به سمت شمال حرکت کن و هر منطقه را از غرب به شرق بپیما.
4) در هر گذر،
الف- هر حیوانی را که می بینی شکار کن.
ب- آن را با فیل مقایسه کن.
پ- اگر با هم برابر بودند کار تمام است، وگرنه به مرحله 3 برو.
برنامه نویسان باتجربه، ابتدا یک فیل را در قاهره(شمال آفریقا) قرار می دهند تا مطمئن شوند که الگوریتم فوق خاتمه می یابد.
مهندسان:
مهندسان به آفریقا می روند و به طور تصادفی حیوانات خاکستری رنگ را می گیرند و این کار را آنقدر ادامه می دهند تا یکی از حیواناتی که گرفته اند وزنش به اضافه یا منهای 15 درصد وزن یک فیلی که از قبل شناخته شده است، باشد.
اقتصاد دان ها:
اقتصاد دان ها فیل را شکار نمی کنند، بلکه اعتقاد دارند که اگر به فیل ها به قدر کافی پرداخت شود، خودشان، خودشان را شکار می کنند.
آمار دان ها:
آمار دان ها اولین حیوانی که آن را N بار ببینند شکار می کنند و اسم آن را فیل می گذارند.
مشاوران:
مشاوران، فیل شکار نمی کنند و اکثر آنها هرگز هیچ حیوانی شکار نکرده اند، اما برای مشاوره به صورت ساعتی به استخدام شکارچیان درمی آیند.
مشاوران تحقیق در عملیات(Operation Research) علاوه براین می توانند ارتباط بین اندازه کلاه شکار و رنگ گلوله را با کارایی راهبردهای(استراتژیهای) شکار فیل بسنجند، البته به شرط آنکه کس دیگری برای آنها فیل را تعریف بکند.
سیاست مداران:
سیاست مداران فیل را شکار نمی کنند ولی فیل هایی که شما گرفته اید را بین مردمی که به آنها رای بدهند تقسیم ی کنند.
مدیران ارشد:
مدیران ارشد، سیاست کلی شکار فیل را بر اساس این فرض که فیل ها همانند موش ها ولی با صدایی بلندتر هستند، طرح ریزی می کنند.
وکلای حقوق:
وکلا فیل شکار نمی کنند ولی دور گله فیل ها می گردند و در مورد اینکه هر کدام از فضولاتی که روی زمین ریخته، متعلق به کدام فیل است بحث می کنند. البته اگر کسی آنها را استخدام کند می توانند بر اساس شکل و رنگ یکی از همان فضولات ثابت کنند که کل گله به موکلشان تعلق دارد.
فروشنده ها:
فروشنده ها فیل شکار نمی کنند، در عوض وقتشان را صرف فروش فیل هایی که هنوز شکار نشده اند می کنند و به مشتریان می گویند که فیل ها، دو روز قبل از شروع فصل آماده حمل خواهند بود.
فروشندگان نرم افزار، اولین حیوانی که شکار کردند را در اختیار مشتری قرار می دهند و صورتحسابی برای فیل به مشتری تسلیم می کنند.
فروشندگان سخت افزار، خرگوش می گیرند، آن را به رنگ خاکستری می کنند و سپس به عنوان فیل رومیزی Desktop Elephant به مشتری می فروشند.
معاونین بخش مهندسی، تحقیق و توسعه:
معاونین بخش مهندسی، تحقیق و توسعه خیلی سعی می کنند که فیل شکار کنند ولی کارمندانشان به آنها اطمینان می دهند که تمام فیل های موجود قبلاً شکار شده اند.
مامورین کنترل کیفیت:
مامورین کنترل کیفیت به فیل کاری ندارند بلکه به دنبال اشتباهات سایر شکارچیان می گردند

وقتی به دنیا میایم درگوشمون اذان میگن و وقتی از دنیا میریم برامون نماز میخونن.زندگی چقدر کوتاهه!به اندازه فاصله اذان تا نماز.

سه شنبه 21/7/1388 - 18:9 - 0 تشکر 158182

سلام دست همه کسانی که طنزپازه نوشتند درد نکنه.خیلی جالب بود.دمتون گرم.

با سرانگشت عشق هرکسي شاعرمي شود(افلاطون)
چهارشنبه 22/7/1388 - 17:20 - 0 تشکر 158381

اندر احوالات جومونگ زدگی

چند روزی می شد که از دوستان و آشنایان در مورد سریال جذاب و چسباننده ی جومونگ شنیده بودم ولی هنوز به دلیل ضیق وقت افتخار تماشای آن را نداشتم.به خوبی به یاد دارم که آن روزها همه ی بچه ها از معلم ها به عنوان یک سوال اساسی و مهم وسط درس می پرسیدند که "آقا شما هم جومونگ میبینید؟" و یادم می آید که در کمال تعجب جواب 90 درصد معلم ها بله بود به جز چند تا معلم خیلی جدی و سرسخت مثل معلم ریاضی و زبان فارسی که جواب بچه ها رو با متلک پرانی می دادند.خلاصه جو جومونگ تماما فضای کلاس و مدرسه رو گرفته بود .مسئولان هم با پخش کردن این سریال در ایام نوروز که اساسا مردم وقت و حوصله ی بیشتری برای تماشای تلویزیون دارند هر روز این علاقه رو بیشتر می کردند طوری که بچه ها بعد از تعطیلات می گفتند که اگر یک روز به دلیل عید دیدنی یا دیگر رسومات قدیم زمانه نمی تونستند سریال رو تماشا کنند بدن درد می گرفتند و احساس می کردن که واقعاً یه چیزی تو روزشون کم بوده.کم کم میزان غلظت جومونگ زدگی در جامعه داشت کم می شد که ناگهان چند توده ی هوایی غیر قابل نفوذ به ترتیب روی اینترنت پخش شد "خانواده ای به دلیل تماشای سریال افسانه ی جومونگ فرزند خود را در طبیعت جا گذاشته و پس از بازگشت او را مرده یافتند "و اینکه "فردی به دلیل علاقه به سوسانو خودکشی کرد " یا"3 میلیارد تومان برای امدن جومونگ به ایران خرج کردیم" و ..... که ابتدا روی اینترنت منتشر شد و بعد ار منتشر شدن ان ها در روزنامه های معتبر کشور بلاخره تلنگری به جومونگ خواهان خورد که کجایی که عاقبت ان جومونگ خواه چه شد و متوجه شدیم که این شخصیت های چشم بادمی چه پول ها که صاحب نشدند واینکه برای اولین بار در تاریخ یک آریایی به دلیل یک کره گانی خود کشی کرد و ..............

ولی اب رفته از جوب به جوب بر نمی گشت که نمی گشت ولی در عین حال من خرسند بودم که مسوولان صدا و سیما بقیه ی این وظیفه ی خطیر رو به دی وی دی فروشی های کنار خیابان سپردن تا هم اشتغال ایجاد کرده باشند و هم در این اوضاع بد اقتصادی کسب و کارشون رو رونق داده باشند تا اثرات این اپیدمی بیشتر از این پخش نشه!!

ام.اس

چهارشنبه 22/7/1388 - 19:10 - 0 تشکر 158396

بیل گیتس میمیره و میره تو آسمون پیش فرشته‌ها. فرشته‌ها میگن ما فعلا وقت نداریم یک 3-4 ساعتی توی اون اتاق منتظرباش تا به کارهات رسیدگی بشه. بیل گیتس میره تو اتاق و میبینه در و دیوار اتاق پر از ساعته. زیر هر ساعتی هم اسم یک شرکت نوشته شده ساعتها هم همه با هم همزمان کار نمیکنن و هر کدومشون سرعت بخصوصی دارن.

خلاصه کنجکاو میشه و میگرده قسمت شرکتهای کامپیوتری رو پیدا میکنه: آی‌بی‌ام، اپل، او‌اس‌2، خلاصه همه شرکتها اونجا ساعت دارن الا ماکروسافت. خیلی بهش بر میخوره . وقتی فرشته‌ها بر میگردن میگه اول جریان این ساعتها رو بگین :

اونا میگن در ازای خرابیهایی که برنامه‌ها و عملکرد شرکتها برای مشتریها بوجود بیارن، ساعت مربوط به شرکت یک ثانیه میره جلو.

بیل گیتس خوشحال میشه و با غرور میگه: پس واقعا جای تعجب نیست که شرکت من اینجا ساعت نداره.

فرشته‌ها میخندند و میگن: آقای گیتس، ساعت میكروسافت رو ما 25 ساله تو بهشت به جای پنكه ازش استفاده میکنیم.



پنج شنبه 30/7/1388 - 11:33 - 0 تشکر 159913

کلمه (بله) هنگام خطبه ی عقد بسته به نوع عروس خانم انواع مختلف دارد:

عروس عادی:بله              عروس کمی لوس:بع...له!         عروس با کلاس:اوکی!

عروس خارج رفته:یس!      عروس سنتی:آره!                   عروس خجالتی:اوهوم

عروس متکبر: (فقط کله اش را تکان می دهد)                   عروس وحشت زده:ها!      

عروس بی حوصله:خوب!                                                 عروس دستپاچه:باشه باشه

اشخاص را مانند «چای کیسه ای» در نظر بگیرید،تا آنها را در آب داغ نیندازید متوجه جوهر وجود خود نمی شوند.
"دان مک کنیون"

يکشنبه 10/8/1388 - 16:4 - 0 تشکر 161656

سوءتفاهم دخترانه

 روز اول که دیدمش بدجوری بهم خیره شده بود.
بعداً فهمیدم که چشماش چپه و داشته پیکان 57 رینگ اسپرت دو متر اونور تر رو نگاه میکرده!
یه آه از ته دل کشید.
بعداً فهمیدم که آه نبوده و آسم داره.
بهش یواشکی یه لبخند زدم، ولی اون قیافه جدی مردونش رو عوض نکرد. این خودداریش واسم خیلی جذاب بود.
بعداْ فهمیدم که خودداری نبوده، بلکه تاحالا تو کف اون پیکان 57 بوده و تازه متوجه من شده بود!!
آروم و با عشوه اومدم جلوش، دیدم تند تند داره بهم چشمک میزنه. کارش به نظرم با مزه اومد.
بعداً فهمیدم که تیک داره و پلک زدنش دست خودش نیست.
اومد یه چیزی بگه ولی از بس هول شده بود، به تته پته افتاده بود.
بعداً فهمیدم این بشر خدادادی هول هست و لکنت زبون داره.
سرش رو از شرمش انداخت پایین و گفت س س س سلام.
بعداً فهمیدم از شدت شرمش نبوده و میخواسته من دندونهای زردش رو نبینم.
بعد از یک سری اسم و فامیل بازی، ازم پرسید آخرین کتابی که خوندی اسمش چیه!؟ گفتم: اَ...اَ...یادم نیست. گفت: چه جالب، نویسندش کیه!؟ از این تیکه بامزش خندم گرفت.
بعداً فهمیدم که تیکه نبوده و بیچاره چیزی به اسم IQ اصلاْ نداره.
بوی عطرش بدجوری مستم کرده بود.
بعداً فهمیدم بوی عطر نبوده، بلکه ...
بهم گفت بیا یه کم قدم بزنیم. این حرفش خیلی به نظرم رمانتیک بود.
بعداً فهمیدم دستشویی داشته و میخواسته به سمت توالت عمومی حرکت کنیم.
ازش پرسیدم دانشگاه میری؟ گفت آره، مدرسمون تو دانشگاهه! از این شوخ طبعیش خیلی خوشم اومده بود.
بعداً فهمیدم که اصلاً هم شوخ طبع نیست و منظورش مدرسه افراد استثنایی توی دانشگاه شهید بهشتی بوده!
بهش گفتم داره دیرم میشه. گفت اگه میشه شمارت رو بده که بهت زنگ بزنم، من هم دادم و اون هم شماره رو زد تو مبایلش. ولی هیچوقت زنگ نزد!
بعداً فهمیدم کادوی تولد 30 سالگیش یه مبایل اسباب بازی بوده که همه جا با خودش میبردتش!
نکات مهم:
1ـ چقدر چیز میشه بعداْ فهمید!!
2ـ آدم منگل هم دل داره!!

وقتی به دنیا میایم درگوشمون اذان میگن و وقتی از دنیا میریم برامون نماز میخونن.زندگی چقدر کوتاهه!به اندازه فاصله اذان تا نماز.

يکشنبه 10/8/1388 - 16:12 - 0 تشکر 161659

برای خوندن این مطلب باید به اندازه کافی جنبه داشته باشین!
مردها مثل جای پارك (پاركینگ) هستن خوباشون كه قبلا اشغال شده بقیشون كه مونده یا كوچیك هست یا جلو در مردم.
دخترا دنبال یه پسر می گردند که 1000 آرزوشونو بر آورده کنند پسرا دنبال 1000 تا دختر می گردند که یه آرزوشونو بر آورده کنند
زن خودش را خوشگل می کند چون خوب فهمیده که چشم مرد، تکامل یافته تر از مغز اوست!" دوریس دی
قلب پسرها مثل پارکینگی است که هیچ وقت تابلوی ظرفیت تکمیل بر در آن دیده نمیشود و اما قلب دخترها مانند فرودگاهی است که مدت ماندن یک هواپیما در آن بستگی به فرود هواپیمای بعدی دارد
اگه پسرا با جنبه بشن چی میشه؟؟؟؟؟ 1- بوی ترشی کشور رو بر می داشت (لذا مشکلات زیادی برای شهرداری پیش می یومد) 2- ازدواج برای دختران تبدیل به ارزو و رویای شبانه می شد 3- مانتو ها تنگ تر،جوراب ها کوچیک تر،شلوارها کوتاه تر و روسری حذف می شد 4- شوهر مثل قند و پنیر کوپنی می شد و صف های طولانی برای گرفتن آن به وجود می امد پس به این نتیجه می رسیم که: پسر ها همین طور بی جنبه باقی بمونن هم برای دخترا بهتره هم برای تمدن
مشخصات یک پسر خوب: 1- پسره خوب تنهایی میره سینما وپارک - 2. یه پسره خوب بعد از تک زنگ سراغه تلفن نمیره - 3. یه پسره خوب وقته برگشتن به خونه ماشینش بوی اُدکلنه زنونه نمیده- 4. یه پسره خوب تو کلاسّه دانشگاه تا شعاع 3 متری هیچ خانومی نمیشینه - 5. یه پسره خوب پس از اتمام صحبت گوشی تلفنو بوس نمیکنه -
بیچاره پسرها اگه تیپ بزنن برن بیرون میگن با كی قرار داری؟ اگه لباسهای معمولی بپوشن میگن اصلا سلیقه نداری اگه زیاد بگن دوستت دارم . میگن باز چه نقشه ای تو سرته اگه نگن دوست دارم میگن پای كس دیگه ای وسطه اگه زیاد بهتون زنگ بزنن میگن اعتماد نداری اگه یه مدت زنگ نزنن میگن سرت خیلی شلوغه اگه تو خونه زیاد بخندن میگن لوس شدی اگه نخندن میگن چه مرگته عاشق شدی اگه شام بخوان میگن همش به فكر شكمتی اگه شام نخوان میگن چی كوفت كردی
مردها 3 تا آرزو دارند:
1.اونقدر كه مادرشون میگه، خوش تیپ باشن
2.اونقدر كه بچه شون میگه، پولدار باشن
3.اونقدر كه زنشون شك داره ، زن داشته باشن !
دعای پسر مجرد
اللهم ارزقنا حوریا تک دانه و کم توقعا و والدینها رو به موتا و جهیزیتها کامله و کدبانوا فی اامور المنزل و تسلیما لخشمنا و خدمتنا
مرد به خدا می گه: چرا زن رو زیبا آفریدی؟
خدا می گه: واسه اینکه تو دوستش داشته باشی!
دوباره می پرسه پس چرا ناقص العقله؟
خدا هم درجواب به این سوال احمقانه مرد پاسخ میده:
واسه این که تورو دوست داشته باشه!!!
انواع مرد: اروپایی:یه زن داره یه دوست دختر(زنشو بیشتر از دوست دخترش دوست داره) مرد امریکایی: یه زن داره یه دوست دختر(دوست دخترشو بیشتراز زنش دوست داره) مرد ایرانی:یه زن داره سی تا دوست دختر(مامانشو رو از همه بیشتر دوست داره)
پسرها با سوسكا 6 شباهت دارند:1 مثل اونا كثیفن 2 مثل اونا تو كوچه خیابون ولند 3 مثل اونا ترسناکند 4 مثل اونا سیاهند 5 مثل اونا مرموزند 6 مثل اونا از سروكول دخترا بالا میرند
قلب دخترامثل قبرستونه هركی به اونجاپامیذاره دیگه نمیتونه برگرده اماقلب پسرامثل هتل 5ستاره است معلوم نیست كی میادكی میره
گفت مردی به همسرش روزی... من بمیرم چگونه خواهی زیست؟ گفت: از چند و چون آن بگذر.. تو بمیری برای من کافیست
خوشبخت ترین پسر كسیست كه اولین عشق یه دختر باشد و خوش بخت ترین دختر كسیست كه اخرین عشق یك پسر باشد

وقتی به دنیا میایم درگوشمون اذان میگن و وقتی از دنیا میریم برامون نماز میخونن.زندگی چقدر کوتاهه!به اندازه فاصله اذان تا نماز.

سه شنبه 19/8/1388 - 9:23 - 0 تشکر 162916

کم حافظه
مردی به دوستش گفت: مرد حسابی چرا به این و آن گفتهای که من آدم کم حافظهای هستم. دوستش گفت: «تو اشتباه میکنی، من چنین حرف نزدهام. تو این را از کی شنیدهای؟
مرد گفت: چی را از کی شنیدهام؟

سالم
مرد اول گفت: من حافظهام ضعیف شده. نشانیها را فراموش میکنم.
مرد دوم گفت: من هم حافظهام ضعیف شده. معمولاً یادم می رود که چه چیزی را کجا گذاشتهام.
مرد سوم چند تقه به در خانه زد و گفت: من بزنم به تخته حافظهام هنوز کار میکند...
بعد از زدن تقهی سوم گفت: کیه داره در میزنه؟ بیا تو!

سوت
پسر کوچولویی که توی کوپهی قطار نشسته بود هی سرش را از پنجرهی قطار بیرون میبرد پدرش چند بار به او گفت: پسرم سرت را بیرون نبر. چون ممکن است باد کلاهت را ببرد.
اما پسر کوچولو گوش نمیداد. پدر که اینطور دید در یک لحظه که پسر، حواسش نبود کلاهش را از سرش برداشت و پشتش پنهان کرد. بعد به پسرش گفت: دیدی! باد کلاهت را برد.
پسر شروع کرد به گریه کردن. پدر که گریهی او را دید گفت: ناراحت نباش الان سوت میزنم، کلاهت میآید سرجایش.
بعد سوتی زد و کلاه را روی سر پسرش گذاشت. پسر که ذوق زده شده بود، سریع کلاه پدرش را از روی سر او برداشت و از قطار به بیرون پرت کرد و گفت: حالا سوت بزن تا کلاه خودت برگردد.

منبع: تبیان

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.