• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خانواده > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خانواده (بازدید: 8409)
يکشنبه 4/5/1388 - 18:28 -0 تشکر 135784
فقط مال من باش، خب؟

و خدا هست...

سلام

 

فرقی نمیکنه. دختر یا پسر....

یا از سر دوست داشتن ه زیاده... یا مشکلات دیگه! 

کاری به مشکلات دیگه فعلا ندارم.... میخوام از سر دوست داشتن زیادشو بگم...

" حسودی...."

قبلا شنیده بودم دوستت دارم از این رو که مکافاتت میکنم ( رابیندرانات تاگور)

اما الان حس میکنم : حسودی میکنم از این رو که دوستت دارم....

دوستش داریم. دوست داریم فقط مال خودمون باشه. فقط بابای من باشه. فقط مامان من باشه. فقط برادر من باشه. فقط خواهر من باشه.فقط همسر من باشه. 

خودخواهیم؟ خب راه علاجش چیه؟

دلم نمیخواد با کسی قسمتش کنم . زوره؟ 

مگه ... من نیست ( جای خالی میشه اون کسی که بیشتر از همه روش حساسیم) چرا باید بدمش به بقیه؟ قسمتش کنم؟

میخوان ازم بگیرنش.... 

ترسی که تو دل خیلی از ما هست... هر وقت یکی رو خیلی دوست داریم. ترس از دست دادنش. ترس نبودنش. ترس نداشتنش....

یه زندگی تازه شروع شده. هر دو طرف حساس. همدیگرو دوست دارن. نمیخوان از دست بدن همسرشون رو. حساسیت ها شروع میشه....

"ابتدای رابطه همه چیز آبی بود..." مراعات میکنن یه کم. دلداری میدن...اطمینان میدن. کم کم میره جلو... خسته کننده میشه. دست و پا گیر میشه

" نمیخوام اینقدر دوستم داشته باشی" 

به زمین و زمان مشکوک میشی. همه میخوان ... منو از چنگم در بیارن. دلخوری پیش میاد. کدورت پیش میاد. 

" دیگه دوستم نداره".... " دیدی گفتم میخوان ازم بگیرنش" 

همه چی بهم میخوره. هیچی آبی نیست... طرف میشه یه آدم حسود که هیچ کس توجهی به اون دوست داشتن زیاد نمیکنه....

" دست خودم نیست...".... " میترسم.... به خدا میترسم..." 

مقصر اون نیست. ترس ه...دوست داشتن ه... 

چی کار باید کرد؟

تصور کنید کسی رو که بیشتر ازهمه دوستش دارید. اگه به چنین مرحله ای برسید چه کار میکنید؟

تصور کنید یکی خیلی دوستتون داره. اون به چنین مرحله ای رسیده... چجوری کمکش کنیم؟

 

راه حل....

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
سه شنبه 6/5/1388 - 15:43 - 0 تشکر 136445

آهان یعنی رسیدگی به "راه حل" این مشکل با "بررسی دلائلش" یک جا با هم جمع نمیشه؟نمیشه هم راه حل ارائه داد هم از نگاه روانشناسی و اصولی به این قضیه نگاه کرد؟!

من هیچ اصراری ندارم به علمی کردن و تغییر هدف و مسیر تاپیک شما وقتی اولویت با نظرات و سلائق شخصی بچه هاست .

موفق باشید.

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

سه شنبه 6/5/1388 - 16:5 - 0 تشکر 136458

و خدا هست...

نگین جان؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

نمیفهمم چرا لحنت به نظرم اینجوری میرسه مثل همیشه نیست

بده میخوام هر چی سر جاش باشه؟

بده میخوام بعدا کسی نیاد گله کنه که اینجا روانشناسی ه یا خانواده؟

بده میخوام این قضیه از دو بعد بهش نگاه بشه؟ من مگه حرفی زدم؟

منم نگفتم بحث رو علمی نکنیم و فقط رو سلائق پیش بریم. میگم هر کاری و از هر لحاظی حرف میزنیم با توجه به متن تاپیک باشه

چه اشکالی داره مدیر انجمن روانشناسی به عنوان یه روانشناس بیاد بگه این راه حل. و بعدا تو انجمن مربوط به این قضیه ریشه یابی کنیم مشکل رو؟

نگین جان از شما بعید بود....

ایکاش میتونستم بگم چرا این تاپیک رو زدم و چقدر به این راه حل لعنتیش نیاز داشتم... که دیگه نمیخوام

و دیگه هیچی ندارم بگم

هر کی هر جور دوست داره جواب بده.....

در مورد هر چی میخواد هم حرف بزنه

خدانگهدار

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
سه شنبه 6/5/1388 - 19:2 - 0 تشکر 136535

امان از دست این دنیای مجازی و سو تفاهم های چسبیده بهش...

عزیزم!این تاپیک رو شما ایجاد کردی و مسلما هر طور که صلاح میدونی و مایلی باید پیش ببریش.من و امثال منم میایم نظر و ایده خودمونو میدیم و میریم.قرار نیست تو این فضا به محض پیدا شدن یه نظر متفاوت میدون رو خالی کنیم و بگیم:

دیگه نمیخوام

و دیگه هیچی ندارم بگم

هر کی هر جور دوست داره جواب بده.....

در مورد هر چی میخواد هم حرف بزنه

بده میخوام بعدا کسی نیاد گله کنه که اینجا روانشناسی ه یا خانواده؟

شما بارها اشاره نکردی که انجمن خانواده و روانشناسی خواهر و برادرن؟که چه خوبه که باهم تعامل داشته باشن؟که چرا من و سیاوش صحنه کم میایم این طرف؟

تعامل داشتن غیر از اینه که من از نگاه روانشناسی به مطلب خانواده نظر بدم؟

چه اشکالی داره مدیر انجمن روانشناسی به عنوان یه روانشناس بیاد بگه این راه حل. و بعدا تو انجمن مربوط به این قضیه ریشه یابی کنیم مشکل رو؟

آنشرلی جان!یک بار دیگه ظاهر این جمله رو که :من به دلائل روانشناسیش کاری ندارم ببین(چون من توی قلب و ذهنت نیستم که بدونم واقعا نیتت چی بوده)

شما با این جمله کلا ادامه کار رو از این زاویه رد کردی.منم دقیقا هدف و خواستم همین بود که شرایط نقد رو ازش استفاده کنیم چون معلوم نیست نسیه پیش بیاد یا نه.خواستم حالا که بچه ها دارن به این خوبی واکنش نشون میدن و شرکت میکنن از فرصت استفاده کنم و یکم قضایا رو واقعی تر و ریشه ای تر نگاه کنیم.

من تازه داشتم علل این حس رو بهش اشاره میکردم و مسلما قبل از ارائه راه حل باید دلائل یک مشکل بررسی بشن.

حالام فکر نمیکنم مشکل حادی وجود داشته باشه.اختلاف نظر همیشه و همه جا هست و امیدوارم تاپیکت رو رها نکنی.

موفق باشی.

-----------------------------------------------------------------

"یاد خدا آرامبخش قلبهاست"

مدیریت انجمن روانشناسی

anjoman.ravanshenasi@tebyan.org

----------------------------------------------------------------

پنج شنبه 8/5/1388 - 11:53 - 0 تشکر 137067

سلام بر مادرم زهرا (س)

سلام علیکم

من فکر می کنم اگر هر کس به جایگاه و حقوق خودش واقف باشه هیچ مشکلی پیش نمیاد باید درک  کنیم و به این نقطه برسیم

یا زهرا (س)

پنج شنبه 8/5/1388 - 19:51 - 0 تشکر 137197

بنام خدا

سلام

در مورد این حس مال خود دونستن من همچین حسی رو ندارم بعضی از اطرافیانم این حس رو دارند.

مثلاً خواهرم با این مشكل مواجه هستش. خواهرم به دلیل اخلاق خاصی كه داره دلش نمیخواد اون رابطه صمیمی كه با پدرم داره رو با مادرم نیز داشته باشه، برای همین كمبودی كه از طرف مادرم در محبت احساس میكنه رو میخواد با پدرم جبران كنه و همش در حال لوس كردن خودش برای پدرم هست. و مثلاً میگه بابایی خودمه... به هیچ كدومتون نمیدم... و ...

جدیداً هم مشكلش بیشتر شده به طوری كه در یك روز ده ها بار شایدم بیشتر این رفتار رو با پدرم داره و این رفتار حتی مادرم رو هم حساس كرده

اما برای راه حل من فكر نمیكنم دو طرفی كه در این مشكل درگیر هستن بتونن كاری كنند. یعنی نه اون كسی كه خودخواه شده و كسی رو برای خودش میخواد میتونه تو حل مشكل موثر باشه و نه كسی كه داره مصادره میشه.

به نظر من اون نفر سوم كه باعث این ارتباط شده با تغییر رفتار میتونه در حل مشكل موثر باشه. وگرنه اگه اون خودخواه در دوست داشتن بخواد این خواسته رو سركوب كنه، این عقده میشه و بد تر بروز میكنه و اگه طرف مقابل هم بخواد هی محبت رو بیشتر كنه باز هم مشكل رو حاد تر میكنه.

مثلاً در مورد مشكل خواهرم این مادرم هست كه باید به خواهرم بیشتر اهمیت بده و البته خواهرم هم باید اون اخلاق خاصی كه باعث میشه موقعیت مادرم رو قبول نداشته باشه رو اصلاح كنه

برا قفل هایی كه بستست یه كلید مونده تو مشتمبه جنون رسیده كارم بس كه فرصت ها رو كشتم
بازی نور و صدا نیست زندگی یه سرنوشته           یكی پیدا یكی پنهون مثل آدم و فرشته
جانشین  انجمن خانواده‌ی تبیان
پنج شنبه 8/5/1388 - 20:0 - 0 تشکر 137198

سلام

خوش به حال اونایی که همیشه میگن:

من میخوام فقط مال خودم باشی 

لحظه مرگ و تولدم باشی

 

 

يه سري به خدا بزنيم

خيلي زود

بي بهانه...

جمعه 30/5/1388 - 9:34 - 0 تشکر 144047

سلام عزیزم

منو میشناسی دیگه؟ من کیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

می خوام بهت بگم برای من تصور لازم نیست.

 واقعا اونی رو که دوسش داشتم و می خواستم مال من باشه و یه زمانی هم بود، ولی حالا دیگه نیست مال همه هست جزمن راه حلشم نمی دونم چیه به نظر تو باید چیکار کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

راه حلی پیدا کردی مارو هم در جریان بزار

منتظرم 

فعلا

قربونت...

پنج شنبه 19/6/1388 - 12:8 - 0 تشکر 149922

سلام

یه جای خوندم اون دسته از آدم ها که احساسات تو زندگیشون در درجه های دوم به بعد قرار داره راحت تر با هر چیزی کنار میان ومسلما بعد از یه شکست عاطفی خصوصا در زمینه زندگی زناشویی خیلی زودتر به حالت عادی برمیگردن و میتونن مستقل باشن ولی برعکس آدم های که احساسات حرف اول رو توی زندگیشون میزنه خوب دیگه میدونین که نابود میشن تازه میگن چون اصولا شخصیت وابسته ای هم دارن این ذاتشون هست که باعث این همه وابستگی میشه که نتیجه ي اون میشه ترس از دست دادن عزیزشون که مثل خوره به جونشون می افته .

اما راه حلش به نظر من اینه که اون طرف مقابل بیشتر براش وقت بزاره وبهش این اطمینان رو بده که اونم به انداه ی اون دوستش داره واین رابطه براش مهمه و از دستش نمیده بعد از چند وقت که این طرز فکر باور شخص نگران بشه اونم به حالت عادی برمیگرده ولی وای از اون روزی که شخص مقابل یعنی همون عشقه طرف خواسته یا ناخواسته شک طرف رو به یقین تبدیل کنه که اون وقت همه چی خراب میشه !

کسي که هيچ کار نمي کند،هيچ اشتباهي نمي کند. کسي که هيچ اشتباهي نمي کند،هيچ چيز ياد نمي گيرد. لوکا پاچيولي
پنج شنبه 9/7/1388 - 12:45 - 0 تشکر 155524

و خدا هست

سلام

وبهش این اطمینان رو بده که اونم به انداه ی اون دوستش داره واین رابطه براش مهمه و از دستش نمیده بعد از چند وقت که این طرز فکر باور شخص نگران بشه 

دقیقا... ولی میدونید چقدر بد با این قضیه رفتار میکنن؟ این خیلی طبیعی ه که ما انتظار شنیدنش رو داشته باشیم تا که واقعا به باور برسیم.

ولی این حقو در خیلی از موارد ازمون میگیرن.

ما رو لوس خطاب میکنن و.....

واقعا اگه یه ذره فقط یه ذره طرف مقابل کمک کنه به شخص نگران! همه چی خیلی سریع رفع میشه

بگذار سرنوشت هر راهي که ميخواهد برود،راه ه من جداست
بگذار اين ابرها تا ميتوانند ببارند.... چتر من خداست
 

----------------------------------------------------------------
مسئول انجمن خانواده و صندلي داغ
 
پنج شنبه 9/7/1388 - 14:45 - 0 تشکر 155547

به نام خدا

سلام

چقدر دیدن این تاپیک بعد از مدت ها یه حالی خاصی درم به وجود اورد...

چقدر یه چیزایی سخته...

یه دوستی توی همین تاپیک نوشته بود کسانی که توی زندگیشون احساسات حرف اول رو می زنه خیلی ضربه می خورن...

:(

شاید یه روزی یه جایی یه تاپیک زدم که چه کار کنیم که این قدر به عزیزانمون وابسته نشیم...

حالا این که یکی این عزیز رو بخواد ازمون بگیره که یه قضیه دیگه ست...

واقعاً کاش کسی که دوستش داریم و اون نفر سوم برخوردشون صحیح باشه...

 

بخشيدن يعني آزاد کردن يک زنداني...

و کشف اين که آن زنداني خودت هستي!

 

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.