سلام به همه ی دوستان
جناب طهوری!
اول یه نکته عرض کنم:تو بحث شعر نه با کسی شوخی دارم نه تو رودروایسی می مونم از آقای آنلاکر بپرسید بهتر میدونه!
احترام شما هم سر جاشه.
حالا شروع میکنم به نقد:
محتوای شعرتون خیلی قشنگه,معلومه که دغدغه های یک شاعر رو دارید و می تونید توشعر گفتن پیشرفت کنید
ولی...
متاسفانه شعرتون نه وزن داره نه قافیه
اون دوستان عزیزی که خیال می کنند شعر شما نیماییه مگه نمیدونند که شعر نیمایی هم وزن داره هم قافیه(که به ضرورت مطلب بعد از 3 یا 4 بار تکرار شدن عوض میشه)؟؟؟؟!!
در حالی که شعر شما فاقد مطالب ذکر شده است دوستان خواهش میکنم با قضاوت های نسنجیده درمورد نیما روحش رو آزرده نکنید(به من که خیلی برخورد!!!)
جناب آنلاکر فرمودند : شعر که همیشه نباید قافیه و وزن داشته باشه!!!
ببخشید ولی تمام هنر شاعر اینه که قشنگ ترین مفاهیم رو تو قالب وزن و قافیه بگنجونه و اون شعری که نه وزن داره نه قافیه بهتره که نثر ادبی باشه
چون اگه بخواد نیمایی باشه که اونم وزن و قافیه و قواعد خودش رو داره اگه بخواد سپید باشه که تو سپید هیچ وقت این جوری سعی در آوردن ردیف نمیشه و....
خلاصه این که جناب طهوری!شما دید شاعرانه ای دارید و از این بابت به شما تبریک میگم ولی باید این دید شاعرانه رو به قلم شاعرانه تبدیل کنید که می دونم می تونید
یه نکته رو همیشه تو خاطر داشته باشید:اگر شعرتون رو بخواهید به افراد ناآگاه یا کم اطلاع نشون بدید اونا نهایت لطفی که به شما دارند تعریف از شعرتونه که این واسه ی شما آفت بدیه
شعر اگه بی خودی تعریف بشه یا بخواد از سر ذوق و...نقد بشه باید فاتحه ی اون شعر رو با شاعرش خوند چون موفق نخواهد شد
صمیمانه براتون آرزوی موفقیت میکنم و می دونم اونقدر باجنبه هستید که از نقد صریح من نرنجید اگر باز هم شعر دارید واسه نقد بذارید من که به شخصه خوشحال میشم
موید باشید
(خطاب به پنجره ی خیال عزیز:دوست خوب من شما که نباشی این جا کبریتم روشن نیست چه برسه به آتیش!!!من حلالت نمی کنم به خدا هم نمیسپارمت!! ای بابا !ما نخوایم بی پنجره بشیم باید کی رو ببینیم؟؟؟؟ زود زود آها همین حالا برگرد تو جمع دوستانه!)