• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
ارتباطات و فن آوری اطلاعات (بازدید: 1647)
جمعه 29/3/1388 - 15:16 -0 تشکر 123865
جنبش نرم افزارى

با سلام

امروز میخوام یه مقاله بزارم تا دیگه افراط و تفریطهایی که در دین نسبت به مسائل دینی داریم رو کنار بزاریم و بفهمیم که دیگه اون دوران قدیم گذشته باید در عین حال پیشرفت کنیم همونطور که دین ما گفته پس با دقت این مقاله رو دنبال کنید.

جنبش نرم افزارى و رابطه علم و دین

آن روز كه نواى «نهضت» از ناى جلودار بلند شد، فاضلان دین مدار، به «جنبش» درآمدند.جاى درنگ نبود؛ این بار دشمن؛ نه با توپ و تانك كه با سلاح فناورى، هماورد مى طلبید. مى بایست «نهضت نرم افزارى» به پا كرد و در برابر دشمن، ایستاد. اما مبارزه، نیاز به آگاهى دارد؛ باید از علم غربى آگاه بود و از هزار توى دین نیز سررشته داشت تا بتوان در برابر دشمن، سینه سپر كرد.این نوشتار، به بیان مسائل زیربنایى جنبش نرم افزارى؛ یعنى رابطه علم و دین و نقل و نقد دیدگاه هاى گوناگون درباره آن و تبیین دیدگاه درست مى پردازد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 16:40 - 0 تشکر 123900

با سلام

روش برخورد با انحرافهای فكری

استاد مطهری در برخورد با انحرافهای فكری، عامل مهم صداقت فرد یا غرض ورزی اورا در نظر می گرفت.
این طور نبود كه هر كس مخالفت یا اشتباهی می كرد بلافاصله او را منكوب كنند؛ بلكه اگر احساس می كردند صداقت وجود دارد، ولی شخص در اشتباه است، آن جا خیلی ملایم برخورد می كردند.
ولی آنجا كه نفاق فرد در بیان سخنان وعقایدش برای او روشن می شد به شكل دیگری برخورد داشتند.
مثل اینكه شخص، ابتدا یك اصل دیالكتیكی را پذیرفته و سپس چند آیه و روایت پیدا كرده است و با استفاده از آیه ها و روایات می خواهد حرف خودش را به كرسی بنشاند؛ یعنی پوسته ای از مفاهیم اسلامی را دور فكر واقعی خودش كشیده و نفاق می ورزد. خلاصه اینكه هر جا می دیدند فریب و نیرنگ در كار است، خیلی تند برخورد می كردند. شیوه برخورد ایشان با انحرافهای فكری با توجه به هجمه این نوع تفكرات، می تواند ملاك ما در برخورد با منحرفان باشد.

دكتر علی مطهری / قدس شماره 5266

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:1 - 0 تشکر 123991

با سلام

 آسیب شناسى جنبش نرم افزارى

آن زمان كه رایانه، به كشور ما وارد شد و در اختیار محققان و پژوهشگران قرار گرفت، هیچ كس گمان نمى كرد كه این وسیله كم حجم، بسترى باشد براى اینترنت؛ پدیده اى كه مرز بین كشورها بلكه دیوار بین خانه ها را برداشت و صالح و طالح، متاع خود را در آن نمودند....
ما معتقدیم كه اسلام، پویا و در هر عصرى، قابل اجرا است؛ پس نباید از موج بگریزیم بلكه باید بر آن سوار شویم و گزاره هاى دینى خود را كه پشتوانه عقلى نیز دارد، طى یك نهضت نرم افزارى، به جهانیان، ارائه دهیم.
البته ناپخته كار كردن، عوارض جبران ناپذیرى دارد. بنابراین، باید آسیبهاى این نهضت را بشناسیم تا به آن دچار نشویم. در این نوشتار، نویسنده آسیبهایى را كه فرا روى این جنبش قرار دارد، خاطر نشان مى سازد.
در طول تاریخ جهان، كاستى ها و خلأهاى اساسى، منشأ پیدایش انگیزه براى رفع نیازها و جبران كاستى ها بوده است. كاستى بیش از اندازه پژوهش و تولید علم و اندیشه در كشور ایران، مقام معظم رهبرى را واداشت تا با سخنان و نگاشته هاى خود در جمع حوزویان و دانشگاهیان و اهل قلم و پژوهشگران، به فرهنگ سازى و بومى سازى بپردازند. به اعتقاد نگارنده، ایشان به این نتیجه رسیده بودند كه طرحها و دكترینهاى مطرح شده مانند تمدن نوبنیاد اسلامى، مردم سالارى دینى و... بدون تحقق نهضت نرم افزارى و تولید علم میسر نیست و هموارسازى مسیر آن طرحها به فعلیت این جنبش بستگى دارد. حال با تشخیص این ضرورت و ابلاغ به همه فرهیختگان و متولیان عرصه دانش و فرهنگ، از جمله شوراى عالى حوزه علمیه و شوراى عالى انقلاب فرهنگى امید است قدمهاى ارزنده اى انجام گیرد.
پیش از ورود در بحث، یادآورى چند نكته ضرورى است:
1ـ هر طرحى در مرحله تئورى پردازى و اجرا ممكن است گرفتار آسیب و انحراف و كج روى شود. دكترین جنبش نرم افزارى نیز از این قاعده، مستثنا نیست.
همچنان كه بیماریهاى جسمى موجب اختلال در سیستم بدن مى شود، آسیبها و ناهنجاریهاى اجتماعى نیز ضعف و انحطاط جامعه را در پى دارد. به همین جهت، آسیب شناسان اجتماعى باید تلاش كنند تا در برابر بحرانهاى فرهنگى، سیاسى، اقتصادى، دینى و معنوى، فرایند پیشگیرى و عملیات درمان را میسّر سازند.
2ـ آسیب شناسى معادل واژه Pathology است كه ابتدا در علوم زیستى به كار مى رفت. این واژه از ریشه یونانى path= Patho به معناى رنج، محنت، احساسات و غضب و logy به معناى دانش و شناخت، تركیب یافته است. Pathology به معناى ناخوش شناسى، مرض شناسى، علم تشخیص امراض، مطالعه عوارض و علائم غیر عادى به كار مى رود.(2) پس آسیب شناسى در اصطلاح علوم طبیعى، عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بى نظمى ها در ارگانیسم انسان.
اصطلاح آسیب شناسى اجتماعى، مفهوم جدیدترى است كه از علوم زیستى و طبیعى به عاریه گرفته شده و مبتنى بر تشابهى است كه دانشمندان بین بیماریهاى عضوى و انحرافهاى اجتماعى مشاهده كرده اند. البته این شباهت سازى، اختصاصى به واژه آسیب شناسى ندارد، بلكه با رشد و شكل گیرى جامعه شناسى در قرن نوزدهم میلادى، بهره گیرى واژگانى از علوم گوناگون در علوم اجتماعى رواج یافت. بنابراین، به دلیل مشابهت كالبد انسان با كالبد جامعه، اصطلاح آسیب شناسى اجتماعى (Pathology Social) براى مطالعه و ریشه یابى بى نظمى ها و بیمارى هاى اجتماعى به كار رفت.
شایان ذكر است كه مطالعه و شناخت آسیبهاى اجتماعى و علل و عوامل پیدایى آنها، پیشگیرى از وقوع جرم و انحراف در جامعه به منظور بهسازى محیط زندگى جمعى و خانوادگى، درمان كجرویهاى اجتماعى با شیوه ها و روشهاى علمى، از مهمترین اهداف آسیب شناسى اجتماعى است.(3)
3ـ مفهوم جنبش نرم افزارى و نهضت نرم افزارى كه در پاسخ مقام معظم رهبرى به نامه جمعى از دانش آموختگان حوزه علمیه قم در تاریخ 16/11/81 و در بیانات ایشان در دیدار اعضاى انجمن قلم در تاریخ 8/11/81 مطرح گردید، اگر عالمانه تبیین شود و به مرحله اجرا برسد نقطه عطفى در تاریخ ایران خواهد بود و كارامدى نظام جمهورى اسلامى را به جهان نشان مى دهد البته ایشان به مفاهیم دیگرى مانند پاسخ به سؤالها و تولید اندیشه و نظریه پردازى و آزادى با حفظ منطق و اخلاق نیز پرداختند اما پرسش مهم و مقدماتى، به چیستى جنبش نرم افزارى مربوط است. این اصطلاح، از مفاهمى ماهوى نیست كه جویاى جنس و فصل و عرض عام و عرض خاص آن باشیم بلكه تنها باید در تبیین و توضیح بیشتر آن تلاش كنیم.
این اصطلاح، از دو واژه جنبش یا نهضت و نرم افزارى تشكیل شده است. واژه جنبش یا نهضت در جایى به كار مى رود كه جامعه اى گرفتار ركود، سكون و ثبات باشد. بنابراین، نهضت یا جنبش، یك نوع حركت فزاینده و رو به رشد است. واژه نرم افزارى نیز از علوم رایانه اى به عاریه گرفته شده و در مقابل سخت افزارى است؛ توضیح این كه، حركتهاى علمى در جوامع بشرى به دو دسته امور سخت افزار و نرم افزارى نیازمندند. امور سخت افزارى عبارتند از نیازهاى لجستیكى مانند ساختمان، وسائل آموزشى و كمك آموزشى و مانند آن. امور نرم افزارى به محتواى علوم و تولید اندیشه و نظریه پردازى مربوط مى گردد.
پس جنبش نرم افزارى تنها به معناى آموزش، تدریس و تعلیم و تعلّم نیست؛ زیرا این فرایند، قرنها در همه جوامع وجود داشته است و در ایران با سبك جدیدى از سال 1313 با تأسیس دانشگاه تهران و شش دانشكده وابسته آغاز شد. پیش از ظهور اسلام، در قرون وسطا و یونان باستان و ایران باستان نیز آكادمیها و مدارس و مكتب خانه هاى آموزشى وجود داشته است. همچنین جنبش نرم افزارى به معناى حركتهاى علمى كند و موردى كه همیشه وجود داشته و دارد، نیست بلكه باید حركتهاى علمى، پر شتاب، فزاینده و همگانى باشد تا بتوان به آن، جنبش نرم افزارى اطلاق كرد. تحقیقات نرم افزارى كه جنبه خدمات پژوهشى و پشتیبانى دارند مانند معجم نویسى، فرهنگ نامه ها، اصطلاح نامه ها و... تنها بخش مقدماتى جنبش و نهضت نرم افزارى را تأمین مى كند.
جنبش نرم افزارى، فرایند خاصى است كه نظام آموزشى و پژوهشى مجامع حوزوى و دانشگاهى را به گونه اى عالمانه تغییر مى دهد كه ویژگى مصرف كنندگى این مراكز به تولید علم و نظریه پردازى تبدیل مى گردد و این تبدیل، فزاینده و همگانى مى شود؛

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:5 - 0 تشکر 123993

با سلام

توضیح این كه، نظام علمى و آموزشى و پژوهشى موجود در جامعه فاقد دو ركن مهم است:


ركن روحیه علمى و ركن سیستم و نظام آموزشى و پژوهشى


اگر این دو ركن به فرایند تعلیم و پژوهش موجود تزریق گردد، مى توان به تحقق جنبش نرم افزارى امید داشت.
روحیه علمى عبارت است از روحیه اى همراه با اراده فهمیدن، گشودن باب گفت وگو، نقادى عالمانه و منطقى و جسارت نوآورى و نظریه پردازى با رعایت اصول علمى و اخلاقى. البته همه عناصر گفته شده در روحیه علمى (اراده فهمیدن عنصر گفت وگو، نقادى و نوآورى) داراى مراتب و شدت و ضعف بردار است. معناى نوآورى این نیست كه همیشه ساختار و نظام فكرى گذشته را به طور كامل ویران كنند و به سازمان دهى جدید روى آورند، بلكه جعل اصطلاحات و ادبیات جدید، تقریر و تبیین نو از مطالب گذشتگان، بازپژوهشى و بازنویسى، كشف نیازهاى جدید و... را مى توان از مراتب نوآورى به شمار آورد؛ همچنان كه مرتبه عالى آن؛ یعنى نظام سازى و ارائه گفتمان جدید، از مصادیق نوآورى است. شایان ذكر است كه نوآورى با بدعت مترادف نیست. برخى گمان مى كنند در نوآورى باید به تمام میراث گذشته پشت پا زد و بدون دلیل به طرد مبانى و پایه هاى معرفتى و دینى و فرهنگى و اجتماعى رو آورد تا بتوان، نظام جدیدى ارائه كرد؛ در حالى كه یك مرتبه نوآورى، پاسخ به سؤالها و شبهات و رفع نیازهاى جدید است. به عبارت دیگر، حذف و جذب در پدیده نوآورى باید با دلیل و بر اساس معیارهاى منطقى انجام پذیرد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:10 - 0 تشکر 123995

با سلام

ركن دیگر جنبش نرم افزارى، سیستم و نظام آموزشى و پژوهشى است. این نظام داراى عناصرى به ترتیب زیر است:
الف) تبیین و كشف مباحث زیرساختى علوم و معارف
هر ادعایى كه در عرصه هاى گوناگون علوم اعم از علوم دینى، علوم طبیعى، علوم انسانى، علوم فلسفى و عقلى، علوم عرفانى مطرح مى گردد، بر یك سرى پیش فرضهاى زیرساختى و بنیادین، از جمله مفروضات معرفت شناختى، هستى شناختى، جهان شناختى و انسان شناختى مبتنى است.
ب) شناخت نیازهاى نظرى و عملى
باید توجه داشت كه ما انسانها در جهانى زیست مى كنیم كه گرفتار حركت و تغییر است و با یك حركت جوهرى و عرضى پیش مى رود. این تغییرها، جزء جداناپذیر حیات فردى و اجتماعى به شمار مى آید. تا زمانى كه نیازهاى زاییده مقتضیات و متغیرهاى زمان شناخته نشود، نمى توان از نظام آموزشى و پژوهشى سخن گفت.
ج) بازپژوهى و بازپیرایى ذخایر علمى
نباید خود را از هویت علمى و فرهنگى گذشته جدا سازیم و در پاسخ یابى به نیازهاى متغیر از صفر شروع كنیم بلكه شناسایى میراث گذشتگان و بهره ورى از آنها در نظام سازى نقش، بسزایى دارد؛ نظامى كه با فرهنگ اسلامى ـ ایرانى مردم جنبه بومى ترى پیدا مى كند.
د) پاسخ یابى روشمندانه و منطبق با نیازهاى متغیر
عنصر نوآورى و تولید علم، در این عنصر از فرایند نظام سازى ظاهر مى گردد.
ه) مطالعه تطبیقى بین اندیشه برگزیده و اندیشه ها و نظریه هاى معارض
پژوهشگران نمى توانند چشمان خود را ببندند و از محصولات عرضه شده توسط مكاتب و ایسم هاى معاصر غفلت كنند. باید وجوه مشترك و متمایز اندیشه خودى با اندیشه هاى معارض را یافت تا از نقطه هاى قوت آنها بهره گرفت واز نقطه هاى ضعف و آسیب پرهیز كرد؛ براى مثال، با ارتباط مباحث الفاظ علم اصول با مباحث فلسفه زبان و هرمنوتیك مى توان كار تطبیقى مفیدى كرد تا با رفع ضعفهاى خودى، به رشد و بالندگى بیشتر نایل آمد. به عبارت دیگر، امروزه با انسان جدید و دنیاى نوى روبرو هستیم. مناسبتهاى اجتماعى و ارتباطهاى فرهنگى ما روز به روز با مكاتب جدید، درگیر و در حال تحول است. این وضعیت نو براى ما یك سرى پرسشها و مسائل جدیدى را فراهم آورده و در مقابل، مكاتب جدید، پاسخهاى جدیدى نیز ارائه داده اند. اگر اسلام، از جامعیت و كمال برخوردار است و حضور اجتماعى دارد و خود را درگیر نیازها و پرسشهاى معاصر مى كند، باید براى مناسبات اجتماعى و ارتباطات فرهنگى و پرسشها و مكاتب نوین پاسخى داشته باشد و حرف روشمند بزند. ما نمى توانیم از پیشرفت برخوردار باشیم اما به مكاتب جدید و معاصر دنیاى غرب مانند پوزیتیویسم، اگزیستانسیالیسم، فنومنولوژیسم و فلسفه هاى مضاف بى اعتنا باشیم؛ پس باید با نقد و مناظره و گفت وگو به تولید اندیشه و نوآورى و ركن دوم جنبش نرم افزارى دست یابیم. پس از طى كردن عناصر پیش گفته در نظام سازى آموزشى و پژوهشى مى توان به تمدن سازى و فرهنگ سازى رسید؛ زیرا فرهنگ به جنبه محتوا و تمدن به جنبه عینى و خارجى امور مرتبط است؛ یعنى تولید علم و فعلیت تكنولوژى، صنعت، معمارى، هنر و سایر مقولات به صورت كارآمد در تمدن اسلامى شكل مى گیرد.
چكیده سخن آن كه، مفهوم جنبش نرم افزارى عبارت است از یك حركت ـ نه سكون و ركود ـ فزاینده و رو به رشد ـ نه حركت آرام ـ و همگانى ـ نه شخصى و فردى. بنابراین، با وجود تحقیقات متعدد در كشور در عرصه هاى علوم فنى، پزشكى، طبیعى و انسانى و فلسفى و هنرى و با وجود تأسیس رشته هاى تخصصى مختلف در حوزه علمیه قم و با وجود شخصیتهاى علمى توانمند و حكیمان و عالمان نامدارى چون علامه طباطبایى، پرفسور حسابى، استاد مطهرى، استاد جوادى، استاد سبحانى، استاد مصباح و دیگر بزرگان حوزوى و دانشگاهى، باز هم نمى توان از فعلیت جنبش نرم افزارى دم زد؛ زیرا چالشهاى گوناگون در عرصه هاى فقهى و حقوقى، از جمله مسأله بیمه، اینترنت، مسائل نوپیداى پزشكى، و در عرصه فلسفه و كلام، بویژه فلسفه هاى مضاف و سایر عرصه هاى فنى و طبیعى و انسانى وجود دارد و هنوز حركت همگانى و فزاینده در تولید علم و پاسخ یابى برداشته نشده است. این كه در چند دهه اخیر شاهد تأثیرپذیرى حداكثرى روشنفكران، از اگزیستانسیالیسم، ماركسیسم، لیبرالیسم و... هستیم، بهترین دلیل بر فقدان تئورى پردازى و حركت فزاینده همگانى در تولید علم است.
4ـ آسیب شناسى جنبش نرم افزارى با الگوگیرى از آسیب شناسى امراض جسمانى و آسیب شناسى اجتماعى در صدد مطالعه و شناخت آسیبها و انحرافهاى حركت فزاینده همگانى تولید علم و علل و عوامل پیدایى آنها به منظور پیشگیرى از وقوع كجروى و جلوگیرى از ورود آنها به كشور ایران است؛ پس بهتر آن است كه قبل از برنامه ریزى جهت تحقق این نهضت، به شناخت آسیبها و كجرویهاى احتمالى و یا ناهنجاریها و موانع موجود توجه شود. نباید گمان كرد كه تا زمان فعلیت بخشیدن نهضت نرم افزارى، سخن گفتن از آسیبهاى آن، لغو و بى مورد است؛ زیرا برخى از آسیبها، به مثابه موانع تحقق این پدیده اند كه باید شناسایى شوند و مراد نگارنده از آسیب شناسى جنبش نرم افزارى اعم از آسیبهاى محقق شده و موانع موجود قبل از تحقق جنبش و انحرافها و كجرویهاى ممكن در هنگام تحقق جنبش است.
بعد از توضیح این چهار نكته، به بیان انواع آسیبها مى پردازیم:
انواع آسیبهاى جنبش نرم افزارى
آسیبهاى جنبش نرم افزارى را مى توان به سه دسته تقسیم كرد:
آسیبهاى معرفتى؛ آسیبهاى اجتماعى؛ آسیبهاى روانى.
آسیبهاى معرفتى، ریشه اى ترین و مهم ترین گونه ى آسیب هاى این جنبش به شمار مى آیند كه به شاخه هاى دیگرى مانند آسیبهاى معرفت شناختى، آسیبهاى فلسفى، آسیبهاى دینى و آسیبهاى علمى ـ تجربى منشعب مى گردند.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:11 - 0 تشکر 123996

با سلام

آسیبهاى معرفت شناختى
سه آسیب اساسى در عرصه معرفت شناختى، عبارتند از شكاكیت، نسبى گرایى و ناكارایى رویكرد واقع گرایى.
توضیح این كه معرفت شناسى، دانشى است كه از چیستى، انواع و امكان، ابزار، منابع، قلمرو و ارزش معرفت بحث مى كند. اینگونه مطالب، مباحث زیرساختى تمام علوم بشرى به شمار مى آیند؛ یعنى سرچشمه بحثهاى فلسفى، عرفانى، دین پژوهى، طبیعى، انسانى، مسائل معرفت شناختى هستند.
معرفت، در پاره اى از مسایل معرفت شناسى به معناى باور صادق موجه (justified true belief) قلمداد مى شود(4)؛ یعنى تصدیقى كه مطابق با واقع و براى انتقال به دیگران، توجیه پذیر و استدلال پذیر باشد و منظور از تصدیق، معرفت یقینى یا اطمینان بخش است.
گروهى از ایدئالیست هاى قدیم و جدید مانند سوفسطائیان یونان باستان و امثال هیوم و پست مدرنهاى معاصر، به انكار امكان معرفت پرداخته اند و در یكى از اركان سه گانه معرفت؛ یعنى تصدیق، صدق و توجیه خدشه وارد كردند. عده اى از آنها به شكاكیت مطلق و جهان شمول (scepticism global) یا شكاكیت منطقه اى (local scepticism) رو آوردند؛ (5) یعنى تصدیق یقینى یا اطمینان بخش را انكار نمودند. دسته اى دیگر، از نسبى گرایى دفاع كردند؛ یعنى ركن سوم معرفت ـ توجیه و استدلال جهت انتقال به دیگران ـ را نفى كردند؛ یعنى معیار شناخت و ارزش شناخت را مورد تردید قرار دادند و معیار تشخیص معرفت صحیح از معرفت سقیم و سره از ناسره و صادق از كاذب را انكار نمودند.
گروه دیگر نیز به جاى مطابقت معرفت با واقع، معناى دیگرى براى صدق در نظر گرفتند و ركن دوم معرفت (صدق) را به معناى انجام معرفتهاى یك شخص یا توافق معرفت میان افراد مختلف و یا فایده و ثمره عملى تلقى كردند؛ یعنى مكتب انسجام گرایى و پراگماتیسم را مطرح ساختند. بنابر این تعاریف، معرفتهاى متناقض نیز مى توانند صادق باشند؛ چون فایده عملى یا سازگارى و انسجام دارند. این طایفه، در مكتب پلورالیسم معرفتى جاى مى گیرند.
هر سه تفكر شكاكیت، نسبى گرایى و كثرت گرایى معرفتى، جزو مكتب ایدئالیسم اند كه در مقابل رئالیسم قرار دارد.(6)
اگر قرار باشد در كشور، یك حركت فزاینده همگانى در عرصه تولید علم و اندیشه اتفاق بیفتد با شكاكیت و نسبى گرایى ظهور نمى یابد؛ زیرا هر كسى به خود اجازه مى دهد با فرض نبود معیار معرفت و نفى واقعیت، از هر درى سخن بگوید و بر هر شاخه اى بپرد كه نتیجه اش فقط اتلاف وقت است. شكاكیت و نسبى گرایى نه تنها دانش را به جلو رهنمون نمى سازد بلكه آنارشیسم معرفتى و فرهنگى را در جامعه ایجاد مى كند و هویت علمى و فرهنگى كشور را مى زداید. متأسفانه این تجربه تلخ را در دهه هاى اخیر در كشورمان چشیده ایم. جریانهاى نسبى گرایى و پست مدرنى كه در عرصه هاى سینما، ادبیات، موسیقى، طراحى و علوم اجتماعى تحقق یافته، آسیب بى هویتى، پوچ گرایى و بى بندوبارى فرهنگى را براى نسل پیرو به ارمغان آورده است. جامعه شناسى و روان شناسى در برخى دانشكده هاى ما دچار نسبى گرایى شده است؛ به گونه اى كه نهادهاى اجتماعى را در یك رتبه قرار داده و نهاد خانواده را با نهاد هم جنس بازى را در یك ردیف ارزشى مى دانند؛ در حالى كه اگر جامعه شناس، روانكاو، هنرمند و ادیب ما، واقع گرا باشند و امكان و معیار معرفت را بپذیرند، هم در رشد تولید علم مى توانند پیش بروند و هم فریب آثار صادق هدایت و فروغ فرخزاد را نمى خورند و هم با گوش دادن به موسیقى هاى راك و متال، گرفتار آسیبهاى فرهنگى مانند بى هویتى و پوچ گرایى نمى گردند.
البته، هرچند تبیین مكتب واقع گرایى، براى آغاز جنبش اولویت دارد اما باید توجه داشت كه رویكرد واقع گرایى نیز كاستى هایى دارد كه باید به رفع آنها پرداخت، رئالیست ها براى كشف معیار تشخیص معرفت صحیح از سقیم، به معرفتهاى بدیهى و خود معیار و پایه پناه مى برند تا از این طریق، به استنتاج معرفتهاى نظرى و غیر بدیهى برسند.(7) البته در تعداد معرفتهاى بدیهى، نظریه هایى مطرح است اما همه رئالیست ها اصل استحاله تناقض، اصل علیت، اصل هوهویت، اصل واقعیت و امثال آن را به عنوان اصول بدیهى مى پذیرند.
اما آیا میلیاردها گزاره ى نظرى و غیر بدیهى را مى توان از تعداد انگشت شمار معرفتهاى بدیهى استنتاج كرد؟! مسأله بداهت و نظرى بودن حسیات و معیار كشف واقعیت در گزاره هاى حسى، خلأ دیگرى در نظریه رئالیستى است كه نمى توان به سادگى از آن عبور كرد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:12 - 0 تشکر 123997

با سلام

آسیبهاى فلسفى
فلسفه اسلامى با وجود رشد و بالندگى اى كه در قرنهاى گذشته داشته و سیر حكمت مشاء و اشراق و حكمت متعالیه را طى نموده و در زمینه امور عامه و مباحث هستى شناسى و الهیات بالمعنى الاخص، پیشرفتهاى چشمگیرى داشته است ولى به برخى از نیازهاى فلسفى معاصر توجه ندارد و حكیمان معاصر باید به این چالشهاى فلسفى جدید بپردازند؛ هرچند لازم باشد تعریف دیگرى از فلسفه ارائه بدهند و گستره فلسفه را افزونتر سازند و یا شاخه ها و رشته هاى دیگر فلسفى را ابداع نمایند. یكى ازنیازهاى فلسفى معاصر، مسأله عقلانیت است. عقلانیت در دنیاى امروز، به عقلانیت سكولار و عقلانیت دینى، تقسیم پذیر است. البته آبشخور عقلانیت سكولار متفاوت است؛ پوزیتویسم، اگزیستانسیالیسم، (8) فنومنولوژیسم و ایسم هاى دیگر مى توانند تأمین كننده عقلانیت سكولار باشند، با این كه میان آنها تفاوتهاى فاحشى وجود دارد. عقلانیت در این ساحت، تنها به معناى عقل گرایى رئالیستى یا عقل نظرى و عملى نیست بلكه عقلانیت برنامه ریزى است كه پایه هاى آن، در فلسفه باید تبیین گردد.
رگه هاى سكولاریستى در عقلانیت برنامه ریزى، در عرصه هاى گوناگون فرهنگ، اقتصاد، سیاست، آموزش و غیره در جامعه ما مشاهده مى شود. شاید نتوان ادعا كرد كه كارگزاران نظام، سكولارند (هر چند در دهه ى اخیر، برخى از آنها به صراحت از سكولاریسم دفاع مى كنند) اما در مقام تحقق، آفت سكولاریزاسیون جدیتر مشاهده مى شود. شاید بى توجهى به تمایز عقلانیت سكولار و عقلانیت دینى، این پیامد را به ارمغان آورده است.
آسیب دیگر فلسفى، كمبود و فقدان فلسفه هاى مضاف است كه در جنبش نرم افزارى و تولید علم در مضافٌ الیه هاى این فلسفه ها نقش به سزایى دارند. به نظر نگارنده، از مهمترین عوامل عقب ماندگى علوم انسانى و روحیه تقلید منشانه برخى اساتید و محققان دانشگاهى از غربیان، بى توجهى به فلسفه هاى مضاف و فلسفه علوم انسانى و اجتماعى اعم از فلسفه روان شناسى، فلسفه جامعه شناسى، فلسفه اقتصاد و... است البته علوم طبیعى مانند فیزیك، شیمى، زیست شناسى، زمین شناسى و... نیز از فقدان فلسفه علوم طبیعى رنج مى برند ولى باید به این نكته توجه كرد كه فلسفه هاى مضاف، یك نگاه تاریخ مندانه به تمام دستآوردهاى علوم دارد و چون علوم انسانى و طبیعى، با تحقیقات میدانى در كشورهاى دیگر انجام گرفته است و بى شك، ویژگیهاى فرهنگى و بومى در این تحقیقات اثر مى گذارد، نباید داوریهاى موجود در فلسفه هاى مضاف به اینگونه علوم را نسخه مطابق با نیازهاى كشور دانست؛ براى مثال، چند سالى است فلسفه علم در دانشگاه صنعتى شریف تأسیس شده است اما جاى این پرسش وجود دارد كه این رشته آموزشى چه نقشى در رشد و بالندگى علوم طبیعى و فنى داشته است؟ به نظر مى رسد نمى توان پاسخ مثبتى ارائه كرد؛ زیرا اساتید و دانشجویان این رشته نیز به جاى پژوهش و نگاه تاریخى به دستآوردهاى علمى در كشورمان ـ با همان دستاوردهاى موجود ـ به ترجمه آراى فیلسوفان علم، در باب استقرا و تجربه پرداخته و همانند رشته هاى دیگر، گرفتار نسبى گرایى و شكاكیت در علم شده اند. شایان توجه است كه هرچند مباحث فلسفى انتزاعى اند ولى مى توان از مباحث انتزاعى فلسفه در عرصه مباحث و نیازهاى عینى، بهره گرفت و علوم بین رشته اى را ابداع كرد. به عبارت دیگر، فلسفه را از چیستى و چرایى، به فلسفه چگونگى تعمیم داد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:13 - 0 تشکر 123999

با سلام

آسیبهاى دین پژوهى
دسته دیگر از آسیبهاى معرفتى، آسیبهاى دین پژوهى است. یك سرى مباحث زیرساختى در عرصه دین پژوهى وجود دارد كه در مسأله جنبش نرم افزارى باید به حل آنها پرداخت: مسئله روش شناسى معرفت دینى، مسأله انتظارات بشر از دین، مسأله قلمرو دین و مسأله رابطه علم و دین و دیندارى و مدرنیسم و پست مدرنیسم.(9)
روش شناسى معرفت دینى، جویاى پاسخ این پرسش اساسى است كه در باب پژوهش مسائل دینى از چه روشى باید بهره جست؟ روش درون متون دینى یا روش برون متون دینى و یا جمع روش درون و برون دینى؟(10)
گروهى مانند ظاهرگرایان و اهل حدیث از اهل سنت یا برخى از اخباریون شیعه به عقل و استدلال عقلى بى مهرى كردند و تنها با استمداد از ظواهر روایات، بدون بررسى سند آنها به مطالعات دینى اقدام كردند و از آن طرف، گروهى از روشنفكران معاصر تنها روش برون متنى را ترویج مى كنند و در صدد حل مسائل و پرسشهاى دینى با روشهاى عقلى و تجربى اند البته روشهایى كه در درون پارادایم معینى شكل گرفته اند مانند عقل گرایى لیبرالیستى یا تجربه گرایى پوزیتویستى و مانند آن.
نگارنده در مباحث دین پژوهى، روش جمع درون و برون دینى را بر دیگر روشهاى مطالعات دینى ترجیح مى دهد.
مسأله انتظارات بشر از دین و قلمرو دین نیز از زیرساختهاى دین پژوهى است كه تا تكلیف علمى آنها روشن نگردد، نمى توان در عرصه هاى دیگر تولید اندیشه، گام برداشت؛ مثلاً وقتى سخن از سیاست اسلامى یا اقتصاد اسلامى به میان مى آید، باید این پرسش را حل كرد كه اسلام با كدام یك از علوم سیاسى و علوم اقتصادى، پیوند دارد. آیا اسلام با مكتب اقتصاد، علم اقتصاد، حقوق اقتصادى، اخلاق اقتصادى، فلسفه اقتصاد و نظام اقتصادى پیوند دارد؟ آیا اسلام با علم سیاست، فلسفه سیاسى، كلام سیاسى، فقه و حقوق سیاسى، جامعه شناسى سیاسى، سازگار است؟ دین در عرصه علوم تربیتى چه جایگاهى دارد؟ آیا انتظار منطقى بشر از دین، در عرصه مبانى تربیتى یا اصول تربیتى یا روش تربیتى یا هدف تربیتى و یا همه آنهاست؟ قلمرو دین در عرصه هاى علوم انسانى و طبیعى تا كجاست؟ جایگاه عقل و تجربه و شهود در كدام یك از بخشهاى علوم طبیعى و انسانى قرار دارد؟
قلمرو فقه، اخلاق و عقاید كه اركان دین به شمار مى آیند، چقدر است؟ آیا فقه به حل تمام مشكلات جامعه مى پردازد؟ آیا فقه برنامه ساز است یا حكم ساز؟ مصلحت در فقه شیعه چه جایگاهى دارد؟ آیا با «مصالح مرسله» اهل سنت یا مصالح نظامهاى سكولار یكسان است؟(11) تا این پرسشها حل نشود، فرایند قانون گذارى كشور مانند مجلس شوراى اسلامى، شوراى نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت، در برنامه ریزى كشور در چارچوب قوانین اسلامى موفق نخواهد بود. بعد از شناخت آموزه هاى اسلام، نوبت به كشف تعارضهاى میان اسلام و علم و سایر مكاتب معاصر مانند مدرنیسم و پست مدرنیسم مى رسد و بخش وسیعى از پژوهش هاى دینى را به خود اختصاص مى دهد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:14 - 0 تشکر 124000

با سلام

آسیبهاى علمى ـ تجربى
دسته دیگر از آسیبهاى معرفتى، آسیبهاى علمى در عرصه علوم انسانى و طبیعى است. علوم انسانى مانند علم اقتصاد، علم سیاست، علم جامعه شناسى، علم روان شناسى و... به مطالعه ساحتهاى گوناگون انسان مى پردازد. علم اقتصاد، به كشف روابط بین پدیده هاى اقتصادى مى پردازد و رابطه عرضه و تقاضا را در هر كشورى معین مى سازد. علم سیاست، پدیده هاى سیاسى و روابط میان آنها را كشف مى كند. سایر علوم انسانى نیز با روش تجربى و آمارى و میدانى، به حل مسائل مى پردازند. محققان مغرب زمین، با مطالعه میدانى از جامعه آمارى و نمونه آمارى كشور متبوع، به نظریه پردازى در علم سیاست، علم اقتصاد، علم روان شناسى و علم جامعه شناسى مى پردازند. آسیب علمى این است كه دستاوردهاى علوم انسانى كشورهاى دیگر توان حل مشكلات اقتصادى، سیاسى، روان شناختى و جامعه شناختى كشور ایران را ندارد. الگوى اقتصادى و سیاسى آمریكا و اروپا كه از بافت فرهنگى خاصى نشأت گرفته است، با الگوهاى فرهنگى و بومى مردم ایران انطباقى ندارد؛ زیرا نمونه آمارى در این پژوهش ها از بینش، منش و كنش ویژه اى برخوردارند. پس تحقیقات میدانى باید با توجه به زوایاى مختلف فرهنگى و نیازها و واقعیتهاى كشور انجام پذیرد.
این آسیب نه تنها در علوم انسانى، بلكه در علوم طبیعى مانند زیست شناسى، شیمى، فیزیك، پزشكى نیز جارى است.
نگارنده نمى خواهد تحقیقات انجام شده در كشورهاى غربى را نادیده بگیرد بلكه بر این باور است كه نسخه هاى پیچیده شده در سرزمینهاى دیگر بر كشور ما انطباق كامل ندارد؛ زیرا پیش فرضهاى متافیزیكى و غیر تجربى، بر تحقیقات علوم طبیعى و انسانى اثر مى گذارد. بنابراین، اسلامیزه كردن مدرنیسم، ماركسیسم، لیبرالیسم، پست مدرنیسم و امثال آن یك سرى مفاهیم پارادوكسیكال است كه آسیب معرفتى را در جنبش نرم افزارى جدیتر مى سازد.

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:17 - 0 تشکر 124002

با سلام

آسیبهاى اجتماعى
جنبش نرم افزارى، از یك دسته آسیبهاى اجتماعى رنج مى برد. متصدیان و متولیان این مقوله باید در مسیر این حركت فزاینده همگانى، به اینگونه آسیبها توجه ویژه داشته باشند. برخى از آنها به شرح زیر است:
1ـ وجود نهادهاى مختلف و در عرض هم براى به سامان رساندن جنبش نرم افزارى
پس از پاسخ مقام معظم رهبرى به نامه جمعى از فرهیختگان حوزه، نهادهاى موازى، به سرعت در صدد اجراى عملى نامه برآمدند. شوراى عالى انقلاب فرهنگى، حوزه علمیه قم و نهادهاى دیگر، اقدامهایى عجولانه و سریع اما كوتاه مدت انجام دادند. و قصه هاى گذشته را تكرار نمودند. البته فعالیتهاى در عرض یكدیگر مانعى ندارد؛ به شرطى كه با یك دیگر ارتباط داشته باشند و میان آنها تقسیم كار انجام گیرد. جنبش نرم افزارى باید نهادینه شود؛ نه این كه نهادهاى متعدد و بدون هماهنگى متولى این نهضت باشند.
2ـ فرمایشى پنداشتن و حكومتى انگاشتن جنبش و نهضت
برخى گمان مى كنند مقام رهبرى به عنوان عالى ترین مقام نظام جمهورى اسلامى توصیه اى فرموده اند و همگى براى رفع تكلیف ناچار به عملیات غیرعالمانه و سریع و عجولانه اند. دولت باید بسترسازى كند و موانع را برطرف و میدان را براى محققان و فرهیختگان آماده سازد تا مسأله، فرمایشى و حكومتى نگردد.
3ـ مدیریت تفرعن گونه یا تساهل گونه در نهادها و مراكز پژوهشى كشور
پاره اى از مراكز پژوهشى، از مدیران غیر علمى و غیرپژوهشى رنج مى برند؛ همچنان كه برخى دیگر از مراكز آموزشى و پژوهشى، از مدیرانى كه خود رأى و تفرعن منش اند یا مدیریتى كاملاً تساهل گونه دارند آسیب مى بینند.
4ـ شتاب زدگى، ساده اندیشى و روزمرگى شدن به جاى تأمل و تعمق گرایى در نیازها و پرسشهاى پژوهشى و علمى
5ـ ادارى محور كردن مراكز پژوهشى به جاى پژوهش محورى
غالبا در نهادهاى آموزشى، فرهنگى و پژوهشى كشور، مدیران اجرایى و ادارى، در مقایسه با مدیران فكرى و پژوهشى جایگاه برترى دارند و همین باعث مى شود كه تمام سیستم، ادارى و اجرایى گردد.
6ـ دقت و مطالعه در برنامه و بودجه و هزینه كردهاى مراكز
غالبا بیش از هفتاد درصد اعتبارات مالى صرف امور اجرایى و ادارى و كمتر از سى درصد صرف امور پژوهشى و فكرى مى گردد.
7ـ بى توجهى به نیازهاى اقتصادى پژوهشگران و یا توزیع غیرعادلانه ثروت بین مدیران و پژوهشگران
پژوهشگران كشور ما به دلیل مشكلات اقتصادى نمى توانند بر یك موضوع تمركز كنند و سالها به پژوهش بپردازند. در كشورهاى توسعه یافته، پژوهشگرى، ده ها سال بر یك مسأله متمركز مى شود و پس از سالها به یك تئورى جدید كه نتیجه آن چند صفحه بیشتر نیست، دست مى یازد.
بسیارى از محققان توانمند در كشور ما به لحاظ امكانات فراوان مدیران، مدیریت و كارهاى اجرایى را بر پژوهش ترجیح مى دهند. البته آسیب بى توجهى به حقوق معنوى محققان نیز آسیب هفتم را مضاعف مى سازد و باعث سرقتهاى علمى در كشور مى گردد؛ در حالى كه با تأسیس یك مركز مى توان به ثبت نظریه هاى نو پرداخت و از حقوق معنوى محققان دفاع كرد.
8ـ فقدان برنامه كلان و جامع پژوهشى و نظارت عالى بر عملكرد مراكز پژوهشى (بویژه مراكزى كه از منبع مالى واحدى تغذیه مى شوند)
براى نمونه، سازمان تبلیغات، نهاد مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى و سایر مراكز وابسته، كارهاى پژوهشى و فرهنگى یكسان و در عرض یكدیگر انجام مى دهند و همین باعث مى شود كه با وجود كارهاى زمین مانده، فعالیتهاى تكرارى انجام پذیرد. اشكال عدم تخصیص بودجه نظام مند و هدفمند نیز در این آسیب جاى مى گیرد.
اینگونه اشكالهاى اجتماعى منشأ حاشیه راندن نخبگان و فرار مغزها و ترجیح مدیریت بر پژوهش مى گردد. آنگاه برنامه هاى كشور بدون مطالعه پژوهشى، توسط مدیران نوشته و تصویب و ابلاغ و اجرا مى گردد؛ در نتیجه پس از سالها تلاش، كشور را درنقطه آغازین راه مشاهده مى كنیم.
آسیبهاى اجتماعى دیگرى را نیز مى توان برشمرد، از جمله كاستى هاى فراوان در نظام آموزشى و پژوهشى و بیگانگى برنامه هاى آموزشى از برنامه هاى پژوهشى، تعدد بیش از حد مشاغل و مسؤولیتهاى متولیان امور فرهنگى و علمى، فقدان احساس مسؤولیت اساتید راهنما و مشاور در تدوین پایان نامه هاى دانشگاهى، نبود سیاستگذارى منسجم و نظام مند و هدفمند و اولویتهاى برنامه ها، نبود سنت پژوهش هاى گروهى و جمعى و گرایش به تحقیقات فردى و به كار نگرفتن سرمایه هاى عظیم علمى و مالى ایرانیان خارج از كشور. 

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
جمعه 29/3/1388 - 20:19 - 0 تشکر 124003

با سلام

آسیبهاى روانى
پاره اى از آسیبها و موانع جنبش نرم افزارى، به عوامل روانى و درون شخصیتى انسانها برمى گردد. از جمله مى توان به محبتهاى افراطى به دیدگاه هاى خودى و كینه هاى افراطى از مكاتب رقیب اشاره كرد كه باعث غفلت از قوتهاى رقیب و عیوب اندیشه هاى خودى مى گردد. اهمیت ندادن و تجاهل برخى از شخصیتهاى دینى به اندیشه هاى نوظهور و نادیده انگاشتن تهدیدها و هجمه ها و حمله هاى مكاتب سكولار در عصر حاضر، از مهمترین موانع نوآورى در حوزه دین پژوهى است.
روحیه اشعرى گرى و جبرى مسلكى نیز از عوامل روان شناختى است كه متأسفانه از دوره فتح ایران به دست مسلمانان منحرف، در این سرزمین كاشته شد و هنوز برداشتهاى آن، در رفتار و سلوك مردم دیده مى شود؛ این كه اراده انسان را نادیده بگیرند و حذف نمایند و تنها به اراده حق تعالى بیندیشند؛ اراده اى كه نافى هرگونه جهد و اجتهاد آدمى است.
فقدان جسارت اندیشیدن و نقد و نوآورى و نظریه پردازى بر اثر سیطره فرهنگ غرب و نفى هرگونه جرأت در برابر مهاجمان غربى، آسیب دیگر روانى است كه باید به شدت با آن برخورد كرد و ركود و سكون علمى را از روحیه محققان زدود.
روحیه اخبارى مسلكى كه به نفى عقل و تعقل مى انجامد، خط دیگرى است كه تحجرگرایى را جانشین نوآورى در برابر پرسشهاى نوظهور قرار مى دهد.
روحیه رخوت و تنبلى در پژوهشگران و مدیران پژوهشى، آسیب روانى دیگرى است كه نطفه تحقیق را در رحم ذهن متفكران مى میراند و زمین حاصلخیز فكر و دانش را به زمین بایر بدل مى سازد. متأسفانه حالت رخوت و فتورى در مراجع تصمیم گیرى و متصدیان فرهنگى و علمى كشور هم مشاهده مى شود.
لازم است به روحیه تجارت منشانه محققان و ثروت اندوزى آنها نیز اشاره كنیم كه آفت بزرگ نوآورى و عامل مداهنه گرى در امر پژوهش است.
روحیه شهرت زدگى و شخصیت زدگى و عدم تمایز میان حرمت نگهداشتن با نقد عالمانه و برخورد عوامانه با نظریه هاى علمى، حسادت، كینه توزى، رقیب شكنى و افراط و تفریط در طرد و جذب، از خود بیگانگى معرفتى، شهرت طلبى، مرده پرستى و ده ها روحیه منفى دیگر آسیبهاى روان شناختى قلمداد مى شوند. این مطالب، ضرورت دروس اخلاق و تهذیب و تزكیه و سیر و سلوك عرفانى را مضاعف مى سازد.

پی نوشتها:

1ـ استادیار دانشگاه، مدرس حوزه، محقق و نویسنده.
2ـ عباس آریان پور كاشانى، فرهنگ كامل انگلیسى به فارسى، امیركبیر، ج 4، ص 3821.
3ـ ر.ك.: على سلیمى و محمد داورى، جامعه شناسى كجروى، پژوهشكده حوزه و دانشگاه، قم؛ محمد حسین فرجاد، آسیب شناسى اجتماعى و آسیب شناسى انحرافات، نشر همراه، تهران.
4- L. P. Pojman, the Theory of knowledge, P. 499.
5. J, dancy, An Introduction to cotemporary Epistemology, PP.9.
6ـ عبدالحسین خسروپناه، معرفت شناسى (جزوه)، مؤسسه ى امام صادق علیه السلام قم.
7ـ شرح المواقف، ج 1، ص 90؛ شرح المقاصد، ج 1، ص 189؛ سید محمدحسین طباطبایى، اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 2، ص 92؛ نقد المحصل، ص 12.
8ـ ر.ك.: هارولد براون، عقلانیت، ترجمه سید ذبیح الله جوادى و تقى آزاد ارمكى؛ جامعه شناسى عقلانیت، فصلنامه قبسات، سال اول، ش 1.
9ـ ر.ك.: عبدالحسین خسروپناه، انتظارات بشر از دین، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، تهران، 1382، ص 22.
10ـ ر.ك.: عبدالحسین خسروپناه، كلام جدید، مركز مطالعات و پژوهشهاى فرهنگى حوزه علمیه قم، 1379، گفتار دوم.
11ـ به این پرسشها در كتاب قلمرو دین نگارنده پاسخ داده شده است.

نویسنده: عبد الحسین - خسروپناه

با تشکر آنلاکر

گر مرد رهی ، غم مخور از دوری و دیری / دانی که رسیدن هنر گام زمانست
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.