تبیان، دستیار زندگی

سلام بر اهل صلح دوستي انسانيت

در راستاي اهداف انجمن طنز, کارگاه مجازي طنز رو ايجاد کرديم تا در کنار هم و به کمک هم بتونيم استعدادهاي نهفته خودمون رو در مقوله طنز نويسي و طنز پردازی شکوفا کنیم.
و با جهت دهي مناسب به اين مقوله باعث رشد طنزپردازي و طنزنويسي خودمون بشيم.
از دوستاني که مايلن در اين جلسات مجازي شرکت کنن خواهش ميکنم به طور مستمر فعال باشن تا ايشالله در آخر کار به اهدافمون برسيم.
من با زدن اين تاپيک هدفم ارتقاء طنز نويسي خودم و تمامي بروبچ طنز نويسيه که دوست دارن استعدادشون رو ببرن بالا و تقويتش کنن.
مثلا من الان ميخوام در مورد يه موضوعي بنويسم تا يه جاييشو مينويسم ولي تو بقيش ريپ ميزنم و به تته پته ميوفتم.
و يا اصطلاحات طنزي رو که ميدونم خيلي کمه و سريع دچار کمبود اصطلاح ميشم.
دوست دارم با کمک هم کاري کنيم تا وقتي يکي بهمون يه موضوع داد گفت بنويس جوري براش بنويسيم که طرف حال کنه.
دوستان فقط بگم در عين اينکه جو اينجا صميمي و دوست داشتني و مملو از طنز هستش آما کاملا جدي ايشالله به فعاليتش ادامه ميده و خواهد داد.
با حضور اولين نفرات ايشالله کارگاه به طور رسمي اولين جلسشو برگزار خواهد کرد.
منتظر تماميه طنز دوستان, طنز پردازان و طنز نويسان جوان هستيم.

(خدمت دوستان جدیدی که تازه وارد این بحث شدن عرض کنم که بدون در نظر گرفتن زمان و جلسات جدید بیایند و کارهای مربوط به هر قسمتی رو که مد نظرشون هست رو ارائه بدن تا توسط بقیه دوستان مورد ارزیابی قرار بگیرن, با تشکر)

(یه نکته دیگه ای رو هم بگم که کارهایی رو که در این بحث میبینید توسط عزیزانی که نام مستعارشون ذکر شده ثبت شده و من فقط کار انتقالش رو به عهده دارم)

مراقب خودتون باشید

رنگین کمون:

اگر ان استاد دانشگاه دهد این ترم نمره ی مارا
به ریش استادیش بخشم تمام پول های بابا را

-----

مک لارن:

و البته قبل از نوشتن اجازه از روح پر قدوس جناب سعدي که چند بيتشون رو دستخوش تغييرات اجمالي دادم و اميدوارم که اون دنيا پنچرمون نکنن
و آما اينم کاراي من:
شنيدم که عيسي در آمد زدشت
شروع کرد به ساخت, خانه اي مشت (اصل مصراع: به مقصوره ي عابدي در گذشت)

شنيدم که دزدي در آمد زدشت
زغارت سوار مترو شد رفت طرشت* (* طرشت يکي از ايستگاه هاي شهر تهران ميباشد. اصل مصراع: بدروازه ي سيستان برگذشت)

گناهم ببخش اي جهان آفرين
که ناچيزم و بنده ي اين زمين (چيه خب اينو خودم گفتم ديگه شرمنده ها شوخي شوخي با خدا هم شوخي خطر داره حسن. اصل مصراع:که گر با من آيد فبئس القرين)

همه کس به ميدان کوشش درند
ولي ما را به آزادي* برده اند (* اينجا ايهام داريم هم ميتونه ميدون آزادي باشه و هم ورزشگاه آزادي. اصل مصراع:ولي گوي بخشش نه هر کس برند)

-----

مجنون یو:

حافظ می فرماید:
نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد

مجنون یو:

نگار ‌ِ من که به مکتب نرفت و خط ننوشت
نگار ِمن که سوادش کم است و رویش زشت

برای مهریه ی خود چه مبلغی می خواست
مگر چه می شد از ارقام سکه ها می کاست؟

هزار شونصد و شصت تا...چه اشتهای کمی
عجب جلالت و مجدی ، چه شخص محترمی

نگار من که به دندان کشیده سیم بگسل
نمک به چهره ندارد وَ در عوض فلفل...

نگار من که به چهره بتونه کاری داشت
زبان؟ اگر تو بدانی چه نیش ماری داشت

نگار رفته به حوض ِ مواد آرایش
نگار ِ رنگا وارنگم ، نگار گیسو مش

در طرح جمع اراذل به مجرمان پیوست
ولی به قید ضمانت ز حبس و بندش جست

نگار من که نه جانم! ، نگار ِ مردم بود
برای کشمش عشقم نگار من دُم بود

نگار حضرت حافظ شبیه یک حوریست
نگار ِ من چه بگویم! ، همیشه این جوریست

نگار حضرت حافظ خودش مهندس بود
به غمزه مسئله آموز صد مدرس بود

(ای شادی روح حضرت حافظ صلوات)

-----

شاه شوریده سران:

خوب حالا که وارد کارگاه شدیم باید یه کاری هم تحویل بدیم؛ این دفعه سراغ بیتی از فروغی بسطامی می رویم:

«دوش مستانه چه خوش گفت قدح پیمایى»

بیا شوریده سر گل(!)که تو هم از مایی

-----

ندای آسمانی من:

اول یه سری کلمات!!!
آمپول:مادر پولدار یا کودکان برای پول خواستن از مادر میتوانند این جمله رو به کار ببرند اُمپول بده.که حکایت از شجاعت کودکان این نسل دارد .
سوپاپ: سوپ + آپ(به معنی بالا در زبان انگلیسی) و در زبان ما یعنی سوپ بالا-سوپی که درجه 1 است-سوپ باکلاس
سوپاب: تلفظ فرق کرده و سوپ+آب است که بیشتر در سربازی از آن استعمال میشود( قابل توجه پادگانی ها)
رشته:رشت+ه یعنی اینجا رشت هست
گلچین: گل چینی-یا جنس چینی منظور هست یا کشور چین
مونا:مو(من) نه.برای انکار در جایی به کار میرود.
تراش: نوعی آش تر(خیس)!!! این نوع غذا تا به حال یافت نشده
پاکت: پای گربه
سیبیله:سیب له شده.(اصل کلمه) در مورد افرادی که سیبیل درست حسابی دارند استفاده میشه مثه بابای من
نارنجک: نارنج کوچک
یه سری ضرب المثل هم بنویسم
ماهی رو هر وقت از آب بگیری تازست
ماهی رو هر وقت از آب بگیری بهت میگن ماهیگیر
ماهی رو هر وقت از آب بگیری کار خاصی نکردی
دیگ به دیگ میگه روت سیاست
دیگ به دیگ میگه بفرما ته دیگ
دیگ به دیگ میگه سلام
دیگ به دیگ میگه عجب روزگاریه تو هم که سفید شدی
موش تو سوراخ نمیرفت جارو به دمش میبست
موش تو سوراخ نمیرفت رژیم گرفت رفت
هر که بامش بیش برفش بیشتر
هر که بامش بیش دیش اش بیشتر
هر کی خربزه میخوره پای لرزش هم میشینه
هر کی خربزه میخوره پوستش و باید بندازه سطل زباله
هر کی خربزه می خوره بیاد جلو به شرط چاقو
هر کی خربزه میخوره نوش جونش بخوره کاریش ندارم
آب که سر بالا بره قورباغه ابو عطا میخونه
آب که سر بالا بره آش یا شور میشه یا بی نمک!!!!
آب که سر بالا بره بالاخره سر پایین میاد
آب که سر بالا بره که دیگه آب نیست فواره است
مار از پونه بدش میاد در خونش سبز میشه
مار از پونه بدش میاد به من و تو هیچ ربطی نداره ،خصوصیه
حالا شعر
میروم تا به سجود بت دیگر باشم
باز اگر آیم به کنعان غم بخور!!!!

افسوس که نامه ی جوانی طی شد
وان تازه بهار زندگانی دی شد
خیام
افسوس که نامه ی جوانی طی شد
وان تو تری گفتیم تا تن شد

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
وین حرف معما نه تو خوانی و نه من
خیام
اسرار ازل را نه تو دانی و نه من
بیخود که نیست پشت کنکوریم هم تو هم من

-----

جوجو حنایی:

اگه دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بدان بنزین نداره سکته کرده
اگه دیدی جوانی بر درختی تکیه کرده بزن تو سرش جوون باید رو پایه خودش وایسه

-----

مهشید های:

اونا که تو پرانتزه مال حافظه بقیش خراب کاری های منه:
)ابر آزادی بر آمد باد نوروزی وزید)

جیب ما خالی بود گر عید باز آید پدید

)می سوزم از فراقت روی از جفا بگردان)

یا کولری بیاور یا پنکه را بچر خان

لامپ کم مصرفی از سیم جدا می بینم
)این عجب بین که چه نوری ز کجا می بینم)

(جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو)

کم فروشی کنی وفکرکنی ،نمی بینم

(وزنش می لنگه ولی نتونستم کاریش کنم)

)ببرد از من قرار و طاقت و هوش)
همان قبض تلف که دیدمش دوش
)زتاب آتش سودای عشقش)
چگونه من کنم آن را فراموش

-----

شاه شوریده سران:

«نقد غمت خريدم با صد هزار شادى
روى مراد ديدم در عين نامرادى»

«فروغی بسطامی»

دیروز"مراد" رو ديدم درعين نامرادى
در گوشه ای نشسته او در کمال شادی!
گفتم چگونه خوشحال اینجا نشسته ای تو
تو که گدای شهری چرا این جوری شادی؟
گفتا کسی سخن گفت دیروز و می شنیدم
او نقل قول بنمود از شخص اوستادی:
هر کو که درنیارد چارصد هزار تومان
او زیر خط فقر است،امروز در این آبادی
پس تنها من نباشم مسکین در این ولایت
چون من زیاد باشد زین وضع اقتصادی
من که تمام عمرم در گوشه ای نشستم
نه کسب و کار دارم نه کمترین سوادی
امروزه ام برابر با آن کسی که عمرش
در مکتب و مدرسه کامل به باد دادی!

خوب من معمولا به صورت بیت به بیت اشعار رو مورد لطف قرار می دادم!!! ولی اینبار یکهو تصمیم گرفتم که فقط از وزن و قافیه ی شعر اصلی استفاده کنم و بقیه رو تا جایی که می تونم از خودم بگم.حاصل چیزی شد که در بالا می بینید.اگر کم و کاستی داره به دلیل اینه که واقعا امکانات کمی داشتیم که از جمله میشه به بازی تدارکاتی کم و همین طور چمن نامناسب ورزشگاه و همچنین حواشی اطراف تیم اشاره کرد ضمن اینکه داور هم در خیلی مواقع حق ما رو خورد!!!!!!
به هر حال من زور خودم رو زدم ....... یعنی تلاش خودم رو کردم که چیزی شبیه شعر رو سر هم کنم و در کل فکر می کنم به عنوان اولین تجربه ی سر هم کردن یه شعر طنز کامل چندان هم افتضاح نبود!

-----

سلام بر اهل سلام :

چطوري مهدي جووووووووووووووووون ، بيا تو بغلم ببينم ،

حالت بزرگ شده ؟

مي بينم كه فعاليتت رو شروع كردي اونم با دور موتور 12000

راستي بيا تو تاپيك ليست حضور غياب برساييون حاضري توبزن تا غيبت نخوري

زير سايه ي رحمت حق

يا علي مدد

سلام

دو مرد حقه باز سوار اتوبوس واحد شدند وقتی دیدند راننده لوچ است با خود گفتند موقع پیاده شدن یک بلیط به راننده می دهیم و او که لوچ است حتما دو تا می بیند

با این تصور هنگام پیاده شدن یک بلیط به راننده دادند .راننده با خونسردی گفت:اقایون اینها که دو تا بلیط است و شما چهارنفر هستید !

سلام سلام

دوش ديدم كه ملائك در ميخانه زدند

از پي كاهش يك نرخ بسي چانه زدند

چيزه ديگه اي به ذهنم نمي رسه

فعلا همين باشه بعدا ميام حساب مي كنم

سلام بر اهل صلح دوستی انسانیت

hodhodesaba

سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز
مرده ان است که نامش به نکویی نبرند
مرده آن است که دست بش بزنی جم نخورد

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
سر یک مرد کچل را همگی شانه زدن

دوست ناشناس

اینم برگه ی جریمه

جلسه اول:

گلدیس:گلد+یِس**:گلد:مخفف کلمه ی گلد کوئیست**یِس:همان yes«کل عبارت مربوط به ابتدای ورود این شبکه که ملت جو گیر شده بودند»

سیمان:سیم+آن:برگردان عبارت «آن سیم»

پیراهن:پیر+آهن:پیری که آهن پوشیده باشد

پورسانت:پورسان +ت:**پور سان:مانند پور«شبیه پسر»/ت:حرف اضافه

سامسونگ:سام+سونگ=سام سونگ:نام یکی از اهالی روستای یانگوم

جلسه دوم:

مار از پونه بدش می یومد..............رفت سبزی فروشی یه کیلو سبزی خرید:مار از پونه بدش می یومد/در خونش سبز می شد

هر کی خربزه میخوره..................پوسته هاش رو هم جمع می کنه:هر کی خربزه می خوره/پای لرزشم میشینه

تا توانی دلی به دست آورر..........واون رو با جگر و قلوه کباب کن و ...نوش جان/تا توانی دلی به دست آور/دل شکستن هنر نمی باشد

هر که بامش بیش.............ایزوگامش بیشتر:هر که بامش بیش/ خرجش بیشتر

آش کشک خالته..............بیا بخوریم،نه نخوریم،گول می خوریم:** آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری سرد میشه : آش کشکه خالته بخوری پاته نخوری پاته

شتر د رخواب بیند بنزوخانه چه با سرعت رود دیوانه خانه*//شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه

جوجه رو آخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرین بار تو بساط یه دستفروش دیدم***جوجه رو آخر پاییز می شمرن

دیگ به دیگ میگه......چه خوشگل شدی اشب!//دیگ به دیگ میگه.........در ناامیدی بسی امید است/پایان شب سیه سپید است::دیک به دیگ میگه روت سیاه

کار هر بز نیست خرمن کوفتن/گاو نر می خواهد و مرد کهن ......... کار هر بز نیست خرمت کوفتن.....شرایط بز مناسب(نجیب خانواده دار متانل دارای وزن و قد مناسب ودارای روابط عمومی ماشین وخانه باشد و اهل دودو دم نباشد.)

این همه برگ سبزی بود که از توی سبزی خوردن ها پیداش کردم
حالا اگه دل نمی شکنید و مشقام و خط می زنید این منم شیدا بسم ا...