نظر شما سختترین روز مقاومت چه روزی بود؟
"24 مهر 59، روزی كه به ما گفتند شهر را تخلیه كنید و خرمشهر در محاصره كامل عراق قرار گرفته است و ابتدا از ما بانوان خواستند تا شهر را ترك كنیم تا اسیر نشویم روز خداحافظی با مسجد جامع خرمشهر بسیار سخت و طاقتفرسا بود."
خانم قاضیزاده، خاطراتی كه از روزهای نخستین جنگ دارید را بیان كنید؟
"آب، برق، راههای ارتباطی، امنیت، آسایش، زندگی در خرمشهر قطع شده بود، به مخاطره افتاده بود به جای وضو تیمم میكردیم، این فضای عمومی شهر خرمشهر بود، شهری كه گمرك ایران بود، مكانی زیبا، سرسبز و پر از نعمات الهی اما در آن روزها مردم و رزمندگان در سختترین شرایط مقاومت كردند. از كدام بخش خاطراتم بگویم؟ از سختترینها یا تلخترینها؟ این صحنه را هیچگاه فراموش نمیكنم در همان روزهای ابتدایی شهید محمود فرخی با یك وانت مملو از شهدا از كمی جلوتر، از منطقه درگیری آمده بود و وقتی شهدا را به داخل بیمارستان آوردم به شمارش آنها پرداختم. 8 شهید بود، صحنههای دلخراشی از این دست در آن روزها بسیار دیدیم."
خرمشهر، یكی از شهرهای مرزی ایران كه در سالهای جنگ به ویژه نخستین روزهای آغاز جنگ مورد اشغال و هجوم همه جانبه عراق قرار گرفت اما مبارزات مردمی و مقاومت مردم و به هم پیوستن همه نیروهای نظامی در شهر باعث حماسهای تاریخی و جاویدان گردید. امام خمینی(ره) فرمود:"خرمشهر را خدا آزاد كرد." زیرا دشمن امكاناتی ایجاد كرده بود كه به راحتی امكان فتح و نفوذ در خرمشهر میسر نبود، اما با عزم آهنین مردان حق و مجاهدان در راه خدا این فتح با شهادت فرزندان این آب و خاك صورت گرفت و روز آزادی خرمشهر یكی از بهترین روزهای زندگی هر ایرانی و انسان آزاده است.
خانم زهره فرهادی 42 ساله و اهل خرمشهر از دوران آغاز جنگ چنین میگوید.
"از قبل از آغاز رسمی جنگ 31 شهریور ماه 59 درگیری و تحركات زیادی در مرز ایران و عراق دیده میشود از جمله در خرداد ماه نیز تحركات خلق عرب شدت گرفت اما هرگز فكر جنگ نبودیم، كه عملاً از ابتدای مهر 59 شهر خرمشهر و سایر شهرهای مرزی به خاطر جنگ و شرایط بحرانی و فوقالعاده به شهرهایی جنگزده تبدیل شدند و مدارس، مراكز دولتی كه با جنگ در ارتباط نبودند، تعطیل شدند تا امنیت جانی این قبیل افراد به مخاطره نیفتد. به خاطر تحركات مرزی و اتفاقاتی كه در گوشه و كنار شهر میافتاد چند ماه قبل از آغاز رسمی جنگ دوره امداد و آموزش های رزمی را به همراه جمعی از خواهران دیده بودم. بنابراین با شنیدن سروصداهای كه از طرف شلمچه و گمرك می آمد ناخودآگاه به طرف مسجد جامع رفتم آنجا اوضاع بحرانی بود.
جنگ فینفسه بد است و تداعی گر ویرانی، آوارگی، اسارت، از دست دادن، فراق، جدایی، بیعدالتی و ظلم است، اما میخواهم بگویم در آن لحظات سخت و طاقتفرسا با امید به پروردگار و عنایت او و مقاومت مردم در برابر دشمن، با همدلی، ایثار و فداكاری، وحدت ایمان در كشور اسلامی ما تبلور یافته بود و این عامل باعث میشد اثرات مخرب جنگ تاحد قابل توجهی كاهش یابد و به جای آن امید، عزت، افتخار و امید به آینده را برای رزمندگان، مردم شهر و امدادگران به ارمغان آورد و دشمنان را از فتح سه روزه ناامید سازد."