• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن سياسي > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
سياسي (بازدید: 1095)
سه شنبه 22/2/1388 - 17:23 -0 تشکر 112311
دروغ بزرگ...

  • دروغ بزرگ...
  •  
  • لحظه‌ای كه هواپیماها به برج­های دوقلو اصابت كردند، تاریخ یك ورق جدی خورد. آماده شد تا با شاخص‌های جدید تغییر، خود را وفق دهد. آمریكا بیش از هر حكومتی در تاریخ جنگیده است؛ البته نه برای آزادی خود و نه برای مردم جهان، بلکه برای منافع خویش و در راه رسیدن به این هدف، از هیچ عملی فروگذار نکرده است.
  • «وزارت دفاع، همچنان حمله­ای را كه در ساعت 38/9 صبح به وقوع پیوسته زیرنظر دارد. هنوز هیچ آماری از تلفات گزارش نشده است. مجروحین حادثه به بیمارستان­های محلی انتقال داده شده­اند....» 
  • کتاب حاضر نوشته تیری میسان است که در سال  2002 پرفروش­ترین کتاب فرانسه شده است. نویسنده این کتاب، حادثه 11 سپتامبر را ساخته مقامات آمریکایی می­داند و برای این ادعای خود دلایل قابل توجهی نیز ارائه می دهد.
  •  
  •  
  • هواپیمای خیالی پنتاگون 
    «وزارت دفاع همچنان حمله ای را كه در ساعت 38/9 صبح به وقوع پیوسته زیرنظر دارد. هنوز هیچ آماری از تلفات گزارش نشده است.مجروحین حادثه به بیمارستان های محلی انتقال داده شده اند.  دونالد رامسفلد، وزیر دفاع، در مركز فرماندهی خود در پنتاگون هدایت عملیات را به عهده دارد. وی با خانواده های مصیبت دیده در این حادثه انفجار اظهار همدردی كرده است. تمامی كارمندان وزارت دفاع ساختمان را تخلیه كردند.  افراد گروه نجات ناحیه برای كنترل و خاموش كردن آتش و انتقال مجروحین به بیمارستان درتلاشند.  اگرچه صدمات قابل توجهی به ساختمان وارد شده ، ولی انتظار می رود كه پنتاگون از فردا دوباره به كار خود ادامه دهد. جهت بازسازی قسمت های صدمه دیده ساختمان نیز تداركات لازم صورت گرفته است.»  متن فوق قسمتی از بیانیه كوتاهی بود كه كمی بعد از حادثه یازدهم سپتامبر، یعنی ساعت ده صبح به وقت واشنگتن، وزارت دفاع ایالات متحده آن را منتشر كرد. اولین گزارش خبرگزاری رویتر از حادثه، حكایت از صدمات وارده به ساختمان پنتاگون بر اثر برخورد و انفجار یك هلی كوپتر داشت.  پال بگالا مشاور حزب دمكرات در یك تماس تلفنی با خبرگزاری آسوشیتدپرس، خبر فوق را تایید كرد. اما دقایقی نگذشته بود كه وزارت دفاع اطلاعیه قبلی را اصلاح كرد. در اصلاحیه آمده بود كه در صدمات وارد شده به پنتاگون، هواپیما دخالت داشته است.  این موضوع جدید با استناد به گفته مقامی رسمی كه از قضا شاهد ماجرا بوده اعلام شد. شاهد و منبع اصلی پنتاگون در این گزارش كسی جز «فرد هی» نبود. «هی» دیده بود كه یك هواپیمای بویینگ حالت سقوط به طرف ساختمان پنتاگون نزدیك می شده است. سناتور مارك كرك آن روز به دعوت وزیر دفاع، صبحانه را همراه رامسفلد صرف كرده بود. او هم پس از پایان ملاقات، در حالی كه قصد خروج از پاركینگ پنتاگون را داشت، سقوط هواپیمای بزرگ را مشاهده كرده بود.  چهار گروه آتش نشانی از مامورین فدرال در محل حادثه حضور داشتند كه مامورین آتش نشانی ناحیه آرلینگتون و متخصصین آتش نشانی فرودگاه «ریگان» سر رسیدند.  ضلع صدمه دیده ساختمان پنتاگون در ساعت 10 و 10 دقیقه صبح فروریخت. از همان لحظات ابتدایی حادثه از حضور خبرنگاران در صحنه جلوگیری شد.  تنها صحنه ای كه برای تصویربرداری مجاز بود، اجسادی بودند كه در كیسه های پلاستیكی در كنار هم ردیف شده بودند. با وجود همه این تدابیر امنیتی، یك فیلمبردار غیرحرفه ای از فراز یكی از ساختمان های مجاور، تصاویری از حضور مامورین آتش نشانی در محل را ثبت كرد. در آن زمان، این تصویر، تنها مدركی از حادثه بود كه به دست خبرگزاری آسوشیتدپرس افتاد.  «ریچارد مه یرز» فرمانده جدید ستاد، عنوان كرد كه هواپیمای انتحاری از نوع بویینگ 200- 757 و متعلق به هواپیمای امریكن ایرلاین است. مبدا هواپیما فرودگاه دالاس در واشنگتن و مقصد آن لوس آنجلس یورو بوده كه در ساعت 8 و 55 دقیقه از صفحه رادار فرودگاه ناپدید شده است.  800 كشته، اولین خبر از میزان تلفات بودكه برای خبرنگاران خبری حاضر در اطراف حادثه چندان باور نكردنی نمی نمود. تردید خبرگزاری ها در مورد این خبر هنوز ادامه داشت كه معلوم شد رقم واقعی كشته شدگان در این فاجعه چند برابر ارقام اعلام شده است.  دونالد رامسفلد، وزیر دفاع در كنفرانس خبری روز بعد از حادثه از اعلام ارقام واقعی كشته شدگان سرباز زد. بهت ناشی از فروریختن ساختمان های مركز تجارت بین المللی (WTO) و حیرت از ضعف بزرگترین قدرت نظامی جهان در پیشگیری از وقوع چنین حوادثی، واكنش طبیعی كسانی بود كه لحظه به لحظه اخبار این واقعه را در گوشه و كنار جهان پیگیری می كردند.  بخصوص كه در این حادثه پایگاه فرماندهی ارتشی هدف قرار گرفته بود كه تا آن زمان آسیب ناپذیر تصور می شد این بار و نظامیان ارتش امریكا، نه در میدان جنگ، كه بر خاك سرزمین خود جان می سپردند.  شاید گزارش هایی كه منابع رسمی ارائه دادند، هیچ جای بحث و گفتگویی درباره این حادثه باقی نگذاشته باشد، اما اگر پوسته ظاهری گزارش های رسمی را بشكافیم، حقیقت و اصل ماجرا به طور شرم آوری با گزارش های رسمی منافات دارد.
  •  
  •  
  • جلسه در كمیته نیروهای مسلح مجلس آمریكا 
    كنترل و هدایت هواپیماها در امریكا از وظایف سازمان هواپیمایی فدرال است و مامورین برج كنترل فرودگاه ها در حیطه سازمانی این مجموعه انجام وظیفه می كنند. ساعت 55/8 صبح بود كه هواپیمای بویینگ بدون هماهنگی با برج كنترل فرودگاه، همچنان اوج گرفت تا به ارتفاع 29 هزار پایی رسید. تا این زمان، امواج فرستنده هواپیما را دریافت می كردیم ولی ناگهان، موج فرستنده نیز قطع شد.  تصور ما این بود كه نقص فنی بویینگ باعث شده كه خلبان بدون تماس با برج كنترل به راه خود ادامه دهد و همچنان برای برقراری ارتباط در تلاش بودیم كه ناگهان متوجه شدیم خلبان بدون این كه به هشدارهای ما پاسخ بدهد، فرستنده را روشن كرده است. فرستنده فریادها و تهدیدهایی را ارسال كرد كه با لهجه عربی ادا می شد.  از این به بعد هواپیما جهت خود را به طرف واشنگتن تغییر داد و اندكی بعد نیز هواپیما در صفحه رادار برج گم شد.  اینها مطالبی بود كه روزنامه كریستین ساینس مونیتور به نقل از ماموران برج مراقبت چاپ كرد. در دستورالعمل برج كنترل فرودگاه های محلی آمده است: در صورت بروز هواپیماربایی، مامورین وظیفه دارند كه موضوع حادثه را بلافاصله به مركز فرماندهی F.A.A (سازمان هواپیمایی فدرال) گزارش دهند.  در زمان تماس ماموران برج با مركز فرماندهی، اكثر مسوولان این مركز برای حضور در یك كنفرانس تخصصی در كشور كانادا به سر می بردند و كسی جز ماموران رده پایین و كم تجربه در F.A.A حضور نداشت. در همان شرایط بحرانی و پرالتهاب بود كه مركز فرماندهی دچار خطای بزرگی شدند و پس از تلف شدن بیست دقیقه از خطیرترین و حساس ترین دقایق، تازه به اشتباه خود پی بردند. مامورین مركز فرماندهی، اخطار هواپیماربایی جدید را تكرار اخطار قبلی دومین هواپیما كه در حال نزدیك شدن به شهر نیویورك بود، تلقی كردند؛ اما هنوز نیم ساعتی نگذشته بود كه متوجه شدند تعداد هواپیماهای ربوده شده به سه فروند رسیده است. در واقع مقامات نظامی پس از بیست دقیقه تاخیر از خطر سومین هواپیما آگاه شدند.  كمیته نیروهای مسلح مجلس سنای امریكا، روز سیزدهم سپتامبر تشكیل شد و از رئیس ستاد مشترك، ژنرال ریچارد مه یر درباره ماجرای هواپیمای بویینگ توضیح خواست. در شرح مذاكرات این جلسه، هیچ نكته ای مبنی بر تعقیب هواپیمای بویینگ توسط جنگنده های نیروی هوایی وجود ندارد. پس از این مذاكرات سریع و ساختگی بین كمیته سنا و مقامات ارشد نظامی، سناتورهای عضو كمیته نیروهای مسلح تصریح كردند كه در واقع هیچ گونه اقدامی برای تعقیب هواپیمای بویینگ از طرف نیروی هوایی صورت نگرفته است.  آیا می توان باور كرد كه در طول حملات هوایی به برجهای تجارت بین المللی و پنتاگون، نیروی هوایی این كشور هیچ عكس العملی از خود بروز نداده باشد؟ در متن مذاكرات بین كمیته نیروهای مسلح و رئیس ستاد مشترك، نكات جالب و شایان توجهی وجود دارد كه برای خوانندگان خالی از تعجب نخواهد بود. همان طور كه قبلا اشاره شد، این جلسه دو روز بعد از واقعه یازدهم سپتامبر یعنی سیزدهم همان ماه برگزار می شود، در این جلسه گفتگو بیشتر بین ریچارد مه یر، رئیس ستاد مشترك و سناتور كارل لوین، یكی از اعضای كمیته جریان دارد.  سناتور كارل لوین: قبل از این كه پنتاگون مورد حمله قرار بگیرد، خبر برخورد هواپیماها به برج های تجارت جهانی توسط كدام مركز به وزارت دفاع گزارش شد؟ اف. بی. آی؟ سازمان هواپیمایی ایالتی؟ یا مراكز دیگر؟  ژنرال ریچارد مه یر: جوابی برای این سوال ندارم؛ می توانم پس از بررسی مدارك به شما پاسخ بدهم.  لوین : متشكرم. آیا هیچ عملیاتی توسط وزارت دفاع علیه هواپیمایی صورت گرفت؟ از شما خواسته شد كه به عملیاتی علیه هواپیمایی اقدام كنید؟  مه یر: بله. عملیاتی داشتیم.  لوین: آیا به طور نمونه می توانید به موردی اشاره كنید؟ گفته می شود هواپیمایی كه در پنسیلوانیا سقوط كرده هدف قرار گرفته است.  مه یر: نیروی هوایی هیچ هواپیمایی را هدف قرار نداد. بعد از این كه نوع تهدید هوایی برای ما معلوم شد، گشت زنی هوایی را با هواپیمای جنگنده رادار آواكس و تانكر سوخت رسان شروع كردیم. هدف از این گشت زنی، پیدا كردن و تعقیب هواپیماهای ربوده شده بود، اما ما هیچ هواپیمایی را پیدا نكردیم كه تعقیب كنیم.  لوین: این دستوری كه نام بردید، قبل از حمله به پنتاگون صادر شد یا بعد از آن؟  مه یر: تا آنجا كه من می دانم، این دستور بعد از حمله به پنتاگون صادر شد.  سناتور بیل نلسون كه تا به حال ناظر مذاكره بوده سوال می كند: جناب رئیس اگر اجازه بفرمایید به منظور تكمیل اسناد خبرهایی كه شبكه CNN از حوادث ثبت كرده، ارائه كنم. زمان دقیق برخورد دومین هواپیما به برج جنوبی 9 و 3 دقیقه و زمان برخورد بویینگ 77 به پنتاگون 43 و 9 دقیقه بوده است.  ساعت 10 و 10 دقیقه، زمان سقوط هواپیمای یونایتد ایرلاین پنسیلوانیا گزارش شده است. بنابراین فاصله زمانی برخورد هواپیما به برج و سقوط هواپیمای دیگر روی پنتاگون، 40 دقیقه است. این زمان از مرحله برخورد دومین هواپیما با برج جنوبی تا سقوط آخرین هواپیما در پنسیلوانیا یك ساعت و ده دقیقه طول می كشد.  لوین: آنچه كه ما مایلیم بدانیم این است كه چه زمانی پنتاگون از حالتهای اضطراری و تهدیدهای بالقوه نظیر اخطارهای FAA درباره تغییر مسیر هواپیما و چیزهای دیگر باخبر شد؟ اینها چیزهایی است كه مایلیم از شما بشنویم چون.  .. مه یر: این چیزی نیست كه بتوانم پاسخ بدهم، بعد از اولین حمله به برجهای دوقلو ما بلافاصله گروه های مقابله با بحران را به حالت آماده باش درآوردیم. بعد هم با مقامات ایالتی ارتباط برقرار كردیم. اما این كه چه زمانی هواپیماهای نیروهای دفاع هوایی (NORAD) وارد عمل شدند، اطلاعی ندارم.  لوین: مواردی كه قبلا از شما پرسیدم چطور؟ آیا اف.بی.آی یا FAA یا به هر طریق، یكی از نهادهای مسوول گزارش داده اند كه هواپیمایی تغییر مسیر داده و یا هواپیمایی به واشنگتن و یا هر هدف دیگری نزدیك می شوند؟ آنها بایستی گزارش كرده باشند؛ در غیر این صورت در وظایف خود اهمال كرده اند.  مه یر: بله، همین طور است. همان طور كه می دانید در زمان حمله من در پنتاگون حضور نداشتم. ممكن است قبل از وقوع حادثه گزارش هایی به پنتاگون مخابره شده باشد كه برای من هم زیاد روشن نیست، اما ما كارمان را با گزارش ها و اخطارهای مركز دفاع هوایی (NORAD) و FAA شروع كردیم و از این طریق به موقعیت هواپیمای ربوده شده و هواپیمایی كه در پنسیلوانیا سقوط كرده پی بردیم، این كه جنگنده ها آن هواپیما را رهگیری كرده باشند، اطلاعی ندارم، من بایستی ...  لوین: فكر می كنید زمان این گزارش ها را بتوانید در اختیار ما بگذارید؟ می دانم كه الان بخاطر ندارید.  مه یر: اما ما آنها را پیدا خواهیم كرد. 
  •  
  •  
  • در جستجوی زمان از دست رفته 
    مركز دفاع هوایی امریكا (NORAD) پس از انتشار مذاكرات كمیته نیروهای مسلح مجلس، داستان لحظه به لحظه حوادث را به گونه دیگری نقل كرد، تا از این طریق، ابهامات بجای مانده ناشی از از دستپاچگی، عدم اطلاع و یا ضعف حافظه رئیس ستاد مشترك (مه یر) را برطرف كرده باشد. این گزارش به فاصله یك روز پس از مذاكرات كمیته با مه یر منتشر شد.  گزارشی كه NORAD منتشر كرد، زمان دریافت هشدار هواپیماربایی ساعت 9 و 24 دقیقه صبح اعلام و تصریح شد كه :  «بلافاصله جنگنده های اف 16 مستقر در پایگاه هوایی لانگ لی با دستور ره گیری هواپیمای بویینگ به پرواز درآمدند. اما نیروی هوایی بدون اطلاع از موقعیت هدف (هواپیمای بویینگ) به تصور این كه این هواپیما نیز به قصد وارد كردن ضربه سوم به برج، به سمت نیویورك در پرواز است، جنگنده های اعزامی را به سمت شمال (نیویورك) هدایت می كند.  در حالی كه جنگنده ها در مسیر شمال (نیویورك) در جستجوی هدف بودند یك هواپیمای باری ارتش پس از برخاستن از باند فرودگاه ریاست جمهوری واقع در سنت آندرو بطور كاملا اتفاقی هواپیمای بویینگ را شناسایی می كند؛ اما زمان از دست رفته است و دیگر هیچ اقدامی ممكن نیست.»  این كه سیستم رادار ارتش امریكا از تعیین موقعیت هواپیمایی در شعاع چند ده كیلومتری مركز رادار عاجز باشد و همین طور قضیه فرار و فریب دادن جنگنده های اف 16 توسط هواپیمای مسافربری چندان باوركردنی نیست.  به همین خاطر اطلاعیه NORAD را نمی توان معتبرتر از توضیحات دستپاچه رئیس ستاد مشترك (مه یر) در مقابل كمیته نیروهای مسلح مجلس دانست؛ حتی اگر باور كنیم كه هواپیمای مذكور توانسته موانعی نظیر جنگنده های اف 16 را پشت سر گذاشته باشد، احتمالا می توانسته هنگام پرواز به سوی پنتاگون هدف قرار گرفته باشد.  موضوع محرمانه بودن ساختار دفاعی محل استقرار وزارت دفاع و سایر محلهای استراتژیك نظیر كاخ سفید بر كسی پوشیده نیست.  ... این سیستم ها در سال 1994، بازنگری و به سطح عالی ارتقا داده شدند. دلیل این بازنگری، فرود آن هواپیمای دو موتوره شخصی معروف به حیاط كاخ سفید در آن سال بود.  طبق اطلاعات منابع دولتی ، در طرح دفاعی جدید، پنج توپ ضدهوایی بر بام پنتاگون مستقر شد كه در طول 24 ساعت از مقر وزارت دفاع حراست می كرد. دو اسكادران از جنگنده های اف 16 و اف ای 18 متعلق به پایگاه نظامی رئیس جمهور واقع در سنت آندرو و همین طور نیروهای پروازی 113 و نیروهای تهاجمی 321 مستقر در این پایگاه هم، امنیت كاخ سفید و پنتاگون را به عهده داشتند ... این تدابیر شدیدا امنیتی با چنین حجم عظیم و گران قیمتی نبایستی به هواپیمای بویینگ اجازه می داد كه به پنتاگون نزدیك شود. كلنل وارزینكی سخنگوی پنتاگون در این باره می گوید: تا قبل از حادثه روز سه شنبه بعید می دانم كسی از این ضعف دفاعی پنتاگون خبر داشت؛ ما اصلا متوجه نشدیم كه هواپیما به طرف ما می آید.  به بیان دیگر، وارزینكی چنین ادعا می كند كه خلبان توانسته است از نقطه های كور رادار قویترین و پیشرفته ترین سیستم ضدهوایی جهان، بدون هیچ آسیبی عبور كرده و خود را به پنتاگون برساند.  و حالا مشخصات هواپیمایی كه توانسته از همه این موانع بگذرد، چه بوده؟ یك بویینگ 757، ظرفیت مسافر: 239 نفر، طول هواپیما: 52 متر، طول بالها: 42 متر، وزن هواپیما به علاوه بار و مسافر: 104 تن و بالاخره سقف سرعت پرواز: 1000 كیلومتر در ساعت! سقف وسیع پنتاگون (بزرگترین ساختمان اداری جهان كه نامش از شكل معماری آن اقتباس شده و تركیبی از 5 پنج ضلعی در دل هم است) راحت ترین هدف و آسیب پذیرترین موضع پنتاگون برای كوبیدن هواپیما بنظر می رسد؛ هواپیمایی به وزن 104 تن با سرعت 900 كیلومتر در ساعت، نیرویی برابر با 8 میلیارد و 500 میلیون نیوتن فشار بر نقطه اصابت وارد می كند؛ اما در عمل، خلبان بجای سقف 5/14 هكتاری پنتاگون ترجیح داده به سینه دیواری به ارتفاع 27 متر ضربه وارد كند! هواپیما در كسری از ثانیه، به حالت شیرجه به زمین نزدیك شده در همان ارتفاع به حالت افقی ادامه مسیر می دهد و بعد، پس از عبور از بزرگراه و از میان راهرویی كه به پاركینگ پنتاگون ختم می شود عبور كرده تقریبا با زاویه 90 درجه به دیوار ساختمان می كوبد. تمام چراغهای مسیر پاركینگ، بجز یكی كه بر اثر برخورد هواپیما سقوط كرده بود، سالم می مانند.  همان طور كه در تصویر مشاهده می شود، ضربه اولیه به طبقه اول و تقریبا نزدیك به زمین وارد شده است. بدون آن كه به حیاط زیبا و باشكوه مقابل ساختمان و یا باند هلیكوپتر مقابل آن، صدمه ای وارد شود.  در واقع 5/8 میلیارد نیوتن فشار وارد بر ساختمان فقط به قسمت كوچكی از حلقه اول صدمه وارد كرده و هواپیما در حلقه دوم متوقف شده است.
  •  
  •  
  • آیا آنچه به پنتاگون برخورد كرد یك هواپیما بود؟ 
    كلیه پرسنل حاضر در مجموعه پنتاگون لرزه حاصل از برخورد هواپیما را زیر پای خود حس كردند. سوخت هواپیما كه در بالهای آن ذخیره می شود، بر اثر حرارت ناشی از ضربه آتش گرفت و این آتش به ساختمان های مجاور سرایت كرد. با این وجود، تعداد تلفات افراد مستقر در ساختمان 125 نفر و مسافران كشته شده 64 نفر گزارش شد.  خوشبختانه (اگر بتوان این عبارت را بر زبان راند) محل اصابت هواپیما به ساختمان، قبلا جهت بازسازی و تغییر دكوراسیون داخلی تخلیه شده بود و قرار بود محل مزبور را برای مركز فرماندهی جدید نیروی دریایی آماده كنند.  به این ترتیب، اكثر اطاقهای طبقه ای كه ویران شد، خالی از پرسنل بود و فقط در برخی از اطاقها كارگرانی كه مشغول بازسازی بودند، حضور داشتند. به همین دلیل بیشتر تلفات از غیرنظامیان بود تا نظامیان و در میان نظامیان كشته شده هم تنها یك افسر جان خود را از دست داد. نیم ساعت بعد از برخورد هواپیما بود كه طبقات بالای نقطه آسیب دیده نیز فروریخت.  داستان روایت شده از زبان مقامات رسمی درباره حادثه 11 سپتامبر، پر از نقص است. عبور هواپیما از مسیر بزرگراه و پاركینگ پنتاگون بدون هیچ گونه تخریب را نمی توان ممكن دانست و با توجه به دلایلی كه در ادامه ارائه می شود، دخالت هواپیمای بویینگ در این ماجرا كاملا غیرممكن به نظر می رسد.  در تصویری كه مشاهده می كنید با رعایت دقیق نسبتها، تصویر ماهواره ای از پنتاگون پس از حادثه و تصویر گرافیكی بویینگ باهم تركیب شده اند. با توجه به اندازه های داده شده (عرض تخریب شده ساختمان و طول بالها) اگر هواپیمایی از مدل بویینگ 757 در این حادثه دخالت داشت، فقط برخورد دماغه هواپیما همین قدر باعث خرابی می شد. اگر بخواهیم روایت مقامات رسمی را بپذیریم، باید قبول كنیم كه هواپیما پس از برخورد دماغه اش، در جا متوقف شده و در نتیجه بالها هیچگونه صدمه ای به ساختان وارد نكرده اند.  دماغه هواپیما، تركیبی از مواد كربنی بسیار مقاوم، بدنه آن از آلومینیم و فلزات بكار رفته در موتورهای هواپیما نیز ساخته شده از فولادی با قدرت تحمل دمای بسیار است.  ضربه حاصل از برخورد این مجموعه عظیم و محكم با سرعت چند صد كیلومتر در ساعت، حتما توام با انفجار بوده ؛ مخصوصا با وجود سوخت ذخیره شده در بالها. اما پس از فرونشاندن آتش هیچ اثری از بقایای هواپیما در تصویر مخابره شده آسوشیتدپرس دیده نمی شود. در حالی كه این تصویر در دقایق اولیه پس از خاموش كردن آتش گرفته شده است.  اد پلاگر مسوول آتش نشانی منطقه آرلینگون در كنفرانس خبری 12 سپتامبر به نكات درخور توجهی اشاره داشت.  پلاگر به صراحت گفت: گروه او با هدف جلوگیری از گسترش آتش به پنتاگون اعزام شدند، اما از نزدیك شدن آنها به نقطه اصلی آتش، جلوگیری به عمل آمد و فقط گروه ویژه تجسس (FEMA"S) و گروه نجات اجازه پیدا كردند كه به نقطه اصلی آتش و لاشه هواپیما نزدیك شوند.»  در این كنفرانس مباحث و گفتگوهای جالب دیگری هم مطرح شد.  یكی از گزارشگران حاضر در كنفرانس از پلاكر سوال می كرد: هیچ چیزی از لاشه هواپیما باقی مانده بود؟  پلاگر: آنچه از هواپیما كه در داخل محوطه به چشم می خورد و آنچه كه ما در زمان فرونشاندن آتش دیدیم، قطعاتی كوچك بود و نه چیزهایی نظیر پاره های بدنه اصلی هواپیما و ...  گزارشگر: جناب رئیس، قطعات كوچكی از هواپیما در اطراف محل حادثه در بزرگراه مشاهده شده، می توانید بگویید كه آن هواپیما منفجر شده؟ آیا به نظر می رسید كه این انفجار ناشی از انفجار سوخت هواپیما بود؟  پلاگر: می دانید، بهتر است كه من وارد این موضوع نشوم، خیلی از شاهدان عینی می توانند اطلاعات بهتری در رابطه با این موضوع و نحوه حركت هواپیما به سوی پنتاگون و بقیه قضایا در اختیار شما بگذارند، اطلاعی نداریم، لااقل من اطلاعی ندارم.  گزارشگر: سوخت هواپیما كجا رفت؟ فقط...؟  پلاگر: ما یك گودال دیدیم، فكر می كنم، آنجا... فكر می كنم آنجا اثر برخورد دماغه هواپیما باشد.  هواپیمایی كه فقط دماغه اش با ساختمان برخورد كرد!  اگرچه، مقامات رسمی نظیر نماینده ای از كنگره و یك عضو ارشد ارتش امریكا ادعا كرده اند كه هواپیما را دیده اند اما هیچ كس دیگری، به جز قطعات غیرقابل تشخیص، هیچ قطعه ای از هواپیما را حتی قطعه ای از چرخهای آن را ندیده است.  دوربین مداربسته مستقر در زوایای پنتاگون از جمله در منطقه فرضی ورود هواپیما نیز گفته های مقامات یاد شده را تایید نمی كنند. دوربین ها در تمام زوایای تحت پوشش و در تمام لحظه های حادثه هیچ تصویری از ورود هیچ هواپیمایی ثبت نكرده اند.  یك بار دیگر گزارش مقامات رسمی را بطور اختصار مرور می كنیم: خلبان هواپیمای بوئینگ ربوده شده با معرفی خود بجای یكی از جنگنده های F-16 كه ماموریت تعقیب بوئینگ را داشتند، مركز فرماندهی را فریب داده، سیستم دفاعی واشنگتن را خنثی كرده و از جنگ جنگنده های F-16 می گریزد به همین سادگی. هواپیما در حالت افقی به پنتاگون نزدیك می شده كه، به یكباره به حالت عمودی تغییر وضعیت داده به دیواره طبقه اول ساختمان اصابت می كند.  دماغه، كابین و بدنه هواپیما به داخل ساختمان فرو می رود، یك یا هر دو بال هواپیما خارج از ساختمان كاملا می سوزند و از آنجا كه بدنه اصلی هواپیما به داخل ساختمان فرورفته و از هم پاشیده شده، سوخت ذخیره شده در بالها برای مدتی شعله ور می شود و آتش به داخل ساختمان ها سرایت می كند. این داستان ها واقعا ابلهانه و ساختگی به نظر می رسد.  همانطور كه در ابتدا هم اشاره شد، در اولین اطلاعیه پنتاگون هیچ نشانی از هواپیمای بوئینگ یافت نمی شد؛ نظریه هواپیمای انتحاری (Kamikaze) هم نیم ساعت پس از اطلاعیه اول ارائه شد. همچنین در جلسه كمیته نیروهای مسلح مجلس سنا و رئیس ستاد مشترك، هیچ سوالی پیرامون تعقیب هواپیمای خیالی توسط جنگنده ها به میان نیامد و داستان جنگنده های سرگردان دو روز بعد از جلسه كمیته نیروهای مسلح، توسط سازمان دفاع هوایی امریكا ساخته و پرداخته شد. با همه این اوصاف، اگرچه روایت رسمی مقامات امریكایی بیشتر، عوامفریبی به نظر می رسد، اما ناپدیدشدن 64 سرنشین هواپیمای و كشته شدن 125 تن در حادثه پنتاگون واقعیتی است كه نمی توان به فراموشی سپرد.  آیا مسافران هواپیما كشته شدند؟ اگر چنین است چه كسی آنها را كشته و به چه دلیل؟ و اگر كشته نشدند، كجا هستند؟ این سوال هایی است كه دولت امریكا بایستی به آنها پاسخ گوید.  افزون بر این سوال ها، ما باید از خود نیز بپرسیم، مقامات دولتی امریكا با این داستان سرایی ها درصدد پنهان كردن چه چیزی بودند؟ ژنرال وسلی كلارت فرمانده عالی نیروهای ناتو در جنگ كوزوو در پاسخ به سوال شبكه CNN می گوید: ما از قبل از نقشه های برخی از گروهها (برای حمله به پنتاگون) باخبر بودیم، ولی واضح است كه ما نتوانستیم خود را برای این حملات آماده كنیم. این اعتراف معماگونه اشاره ای به تهاجم خارجی ندارد، بلكه انگشت اتهام را به سوی نقطه ای در داخل امریكا نشانه رفته است.  نگاهی به كینه جویی های كهنه در میان گروههای طبقه حاكم بر امریكا این نكته را روشن تر می كند. شبكه خبری CNN در آن زمان (پانزدهم سپتامبر) با حسنی مبارك رئیس جمهوری مصر درباره این ماجرا یك گفتگوی تلویزیونی پخش كرد.  به طور یقین اطلاعاتی كه ما الان در اختیار داریم، در آن زمان در اختیار رئیس جمهور مصر نبود و اطلاعاتی كه ما از میان تحلیل ها به دست آورده ایم او در اختیار نداشت.  اما از سوی دیگر او با دریافت اطلاعات موثق و محرمانه، هفته ها قبل از حادثه مقامات امریكایی را در جریان وقوع چنین حادثه ای قرار داده بود.  حسنی مبارك در این مصاحبه می گفت: هیچ ساختار اطلاعاتی در جهان وجود ندارد كه بتواند بگوید، عده ای با هواپیمای مسافربری همراه با مسافرانش به برجها حمله می كنند و پنتاگون را هدف قرار می دهند. كسانی كه چنین عملی را مرتكب شدند، بایستی این برنامه ها را مكرر از قبل تمرین كرده باشند.  مثلا، ساختمان پنتاگون برای یك خلبان ارتفاع زیادی ندارد، برای هدایت یك هواپیمای مسافربری بسوی هدف نه چندان مرتفعی نظیر پنتاگون، آن هم با پروازی در ارتفاع پایین، بایستی بارها و بارها این مسیر بصورت تمرین طی شود تا خلبان با موانع متعدد در مسیر پرواز كاملا آشنا شود.  بطور یقین این برنامه بطور ماهرانه ای طراحی شده و كسانی این مسیر و موانع بر سر راه آن را بدقت شناسایی و بررسی كرده اند.  CNN: شما بر این باورید كه این یك حادثه از پیش طراحی شده و داخلی بوده؟ اگر این طور است، فكر می كنید چه كسی در پشت ماجراست؟  مبارك: حقیقت این است كه من قصد ورود به این مباحث را ندارم.  شما امریكایی ها اگر كسی را به جرمی دستگیر كنید بلافاصله به نتیجه گیری می پردازید كه: این كار مصری هاست، كار عربستان سعودی است، كار امارات است و... همه این ماجراها زیر سر عربهاست، به نظر من، كسی قادر به پیش بینی نیست پس باید صبر كنیم تا ماجرا روشن شود. اگر ماجرای اوكلاهما را به یاد داشته باشید، بلافاصله بازار شایعه بر علیه عربها داغ شد، ولی بعدا معلوم شد كه عربها در آن نقشی نداشتند. كسی چه می داند؟ بگذارید صبر كنیم و ببینیم كه تحقیقات چه چیزی را روشن خواهد كرد. من فكر می كنم چنین حركتی در امریكا نمی تواند كار خلبانی باشد كه با تمرینات خلبانی در آموزشگاه خصوصی در فلوریدا، خلبان شده باشد.  این همه خلبان برای آموزش خلبانی و گرفتن گواهینامه پرواز دوره می بینند؛ آیا می شود گفت كه این همه تروریست بالقوه در امریكا وجود دارد؟ من خود سابقه خلبانی دارم و خیلی خوب این موضوع را درك می كنم.  من هم با هواپیمای سنگین پرواز كرده ام و هم با جنگنده های سبك.  آنچه برایم كاملا روشن است، این است كه این حركت كار ساده و آسانی نبوده، پس بگذارید فعلا وارد نتیجه گیری نشویم.
  •  
  •  
  • هواپیمای خیالی پنتاگون 
    كسانی كه در بزرگراه نزدیك پنتاگون رانندگی می كردند، صدایی شبیه سوت موتور جت هواپیما را از بالای سر خود شنیده بودند. صدایی شبیه صدای هواپیماهای جنگنده و نه صدای هواپیماهای مسافربری. آنهایی كه هواپیما را دیده بودند گفتند هواپیمای كوچكی بود؛ مثلا هواپیمایی با ظرفیت هشت تا دوازده مسافر. قطعا هواپیمای بویینگ 757 نبود.  مامور برج كنترل فرودگاه دالاس، دانیل اوبراین، وضعیت پرواز هواپیما بر روی صفحه رادار برج را برای شبكه ABC چنین توصیف می كند: هواپیما با سرعتی حدود 800 كیلومتر در ساعت بطرف منطقه حفاظت شده اطراف كاخ سفید در پرواز بود، اما ناگهان با یك گردش خیلی سریع مسیر خود را به طرف پنتاگون تغییر داد.  برای اوبراین همكارانش كاملا روشن بود كه چنین تغییر مسیر و گردش سریعی از عهده هواپیمای مسافربری بر نخواهد آمد و هواپیما قطعا از انواع جنگنده است.  گفته می شود كه هواپیما با كمترین صدمه به نمای بنا در دل ساختمان فرو نشسته و با عبور از هر لایه از ساختمان تودرتوی پنتاگون، حفره هایی به ترتیب بزرگ و بزرگتر ایجاد كرده و سرانجام در دهانه ای گرد به قطر 5/2 متر از حركت بازایستاده. هواپیما در برخورد با اولین حلقه از دیوارهای پنتاگون آتش می گیرد، دامنه وسیعی از آتش از داخل به ساختمان بیرون سرایت می كند و آتش با چنان سرعتی گسترش می یابد كه از تجهیزات ایمنی آتش نشانی ساختمان هم كاری ساخته نیست.  این شكل آتش سوزی و حالت تخریب و همچنین صورت وقوع حادثه فقط می تواند از عهده آخرین نسل از موشكهای AGM بربیاید، موشكی با كلاهكی از مواد انفجاری هسته ای BLU و با هدایت سیستم های GPS اگرچه ظاهر این سلاح شبیه هواپیماهای مسافربری كوچك است، اما مسلما هواپیما نیست.  صدای این سلاح در حال پرواز شباهت زیادی به صدای هواپیماهای جنگنده دارد، و دقت هدف گیری این سلاح به كمك GPS به حدی است كه می تواند از طریق پنجره وارد ساختمان شود. درهم شكستن قوی ترین لایه های بتون تمام زره ها و سپرهای دفاعی از مشخصات برجسته این سلاح به شمار می آید. حرارت حاصل از برخورد این سلاح به هدف، از مرز دو هزار درجه سانتی گراد می گذرد و گسترش سریع آتش سوزی را باعث می شود.  قبلا به ساختار دفاع ضد هوایی پیشرفته پنتاگون كه همزمان منطقه كاخ سفید را هم پوشش می دهد اشاره كردیم. ساختاری كه به قول مقامات ارشد امریكا، در هنگام حمله به پنتاگون هیچ نوع عكس العمل دفاعی از خود نشان نداده بود.  اما این نكته را نیز نباید فراموش كرد كه رادارهای دفاع هوایی منطقه پنتاگون، با دریافت رمز عبور، فقط به هواپیماها و سلاحهای دولتی اجازه ورود به حریم هوایی منطقه را می دهند. به عبارت دیگر هیچ هواپیمایی بدون ارسال كد رمز به پایگاه ضد هوایی نمی تواند از دیوار آتش ضد هوایی ها بگذرد. پس می توان گفت كه این حمله احتمالا از سوی گروهی از ماموران ارتش امریكا بر علیه گروهی دیگر از ارتشیان تدارك و اجرا شده است.  و حالا آیا سرپوش گذاشتن بر حقایق پشت پرده حادثه پنتاگون، به قصد پنهان نگهداشتن اختلافات داخلی، محدود به حادثه پنتاگون است یا این كه بوش و دولت او حقایق و موارد دیگری در رابطه با حوادث 11 سپتامبر را همچنان پنهان نگاه داشته اند؟
  •  
  •  
  • موشك یا هواپیما؟ 
    بد نیست یكبار دیگر گزارش های خبری حمله به نیویورك را مرور كنیم. روز یازدهم سپتامبر 2001، ساعت 50/8 دقیقه صبح، شبكه خبری CNN، با قطع برنامه عادی خود، گزارش داد كه یك هواپیمای مسافربری با برج شمالی تجارت جهانی برخورد كرده است. از آنجا كه هنوز فیلمی از محل حادثه گزارش نشده بود، تصویر ثابتی از برج منهتن در حالی كه دود از آن بیرون می زد نشان داده شد.  سال 2001 را شاید بتوان بدترین دوران تاریخ خطوط هوایی امریكا دانست. قبل از یازدهم سپتامبر شركتهای هواپیمایی ورشكستگی را در چند قدمی خود احساس می كردند. خدمات فنی هواپیماها در ارزان ترین و سطحی ترین صورت رفع و رجوع می شدن و برجهای مراقبت فرودگاه ها خدمات مطمئنی ارائه نمی كردند و تراكم هوایی بیش از حدی كه در اطراف فرودگاه و شهر نیویورك وجود داشت، باعث بی نظمی گسترده ای شده بود.  لذا پس از اولین گزارش CNN، آنچه ذهن مخاطب را به خود مشغول می كرد، تاسف بر این شاهكار خطوط هواپیمایی امریكا بود.  اگرچه امكان هر حادثه ای غیر از تصادف هوایی وجود داشت، اما CNN در خبر بعدی گزارش داد كه: این حادثه می تواند حمله ای تروریستی باشد. در گذشته ای نه چندان دور، یعنی در 26 فوریه 1993، یكبار برج تجارت جهانی مورد حمله قرار گرفته بود. در آن زمان با انفجار یك وانت استیشن پر از مواد منفجره در پاركینگ زیرزمین ساختمان، شش نفر كشته و هزاران تن دیگر زخمی شدند. حمله سال 1993 به گروههای مسلح اسلامی نیویورك به رهبری شیخ عمر عبدالرحمان نسبت داده شد.  مفسر خبری CNN معتقد بود در صورت عمدی بودن حادثه كار، احتمالا كار گروههای بنیادگرای اسلامی به رهبری اسامه بن لادن ، میلیونر سعودی است. بن لادن كه از او به عنوان پشتیبانی كننده مالی این عملیات یاد می كنند، در تاریخ 23 اوت 1996 از پناهگاهش در افغانستان، فتوایی مبنی بر یك جهاد مقدس علیه امریكا و اسرائیل صادر كرده بود. حملاتی كه در هفتم اوت 1998 بر علیه سفارتخانه های امریكا در نایروبی (كنیا) و دارالسلام (تانزانیا) تدارك شده بود را هم به وی و گروه او نسبت می دهند.  لذا، درچند سال اخیر، بن لادن به دشمن شماره یك امریكا شهرت یافت و پلیس فدرال امریكا برای كله او پنج میلیون دلار جایزه تعیین كرد و شورای امنیت سازمان ملل از دولت طالبان خواست او را جهت محاكمه تسلیم كند.  دولت امریكا نیز همواره در پی محاكمه غیابی بن لادن در دادگاه نیویورك بوده و هست. بعد از حادثه، شبكه های تلویزیونی امریكا، یكی بعد از دیگری پخش زنده و مستقیم از حادثه نیویورك را آغاز كردند و بینندگان تلویزیون برخورد دومین هواپیما به برج جنوبی مركز تجارت بین المللی را به طور زنده از شبكه های تلویزیونی امریكا مشاهده كردند. تصویربرداران شبكه های تلویزیونی كه تا لحظاتی قبل از 9و 3و دقیقه صبح ، مشغول تهیه گویاترین تصویر از آتش سوزی برج شمالی بودند، به یكباره دوربین ها را به طرف هواپیمایی متمركز كردند كه با سرعت زیاد به برج جنوبی نزدیك شد.  لحظه اصابت این هواپیما به برج دوم را میلیون ها نفر به طور زنده از گیرنده های خود دیدند. در آن لحظه هیچ كس تردید نكرد كه امریكا در خاك خود مورد حمله تروریست ها قرار گرفته است. پس از دو حمله هوایی نزدیك به هم، وحشت از حملات تكمیلی زمینی و كماندویی تروریست ها باعث شد كه تمام بندرها، پل ها و تونل ها بسته اعلام شود. پلیس نیویورك در ساعت 9 و 40 دقیقه طی اطلاعیه ای، حمله هوایی به سایر برجها را هم محتمل دانست و بیست دقیقه بعد یعنی راس ساعت 10 صبح، همزمان با اعلام خبر حمله به پنتاگون، مردم دنیا مستقیما شاهد فروریختن برج جنوبی بر صفحه تلویزیون ها بودند.  ساعت 10 و 29 دقیقه نوبت به سقوط دومین برج (برج شمالی) رسید و منهتن در زیر چادری از دود و غبار پنهان شد. احتمال آن می رفت كه دهها هزار نفر در این حادثه كشته و زخمی شده باشند. بعدها معلوم شد كه حرارت حاصل از برخورد و انفجار بسیار شدید هواپیماها، سازه های فلزی ساختمان را ذوب كرده و ستونها تحمل بار فوقانی را از دست دادند. جرج پاتاكی فرماندار نیویورك، با بسیج تمامی دفاتر ایالتی از گارد ملی خواست كه به نجات مصدومان حادثه بشتابند.  او گفت: من هیچ فكری جز نجات كسانی كه در آن دو برج گرفتار شده اند ندارم. انگار همه آنها دوستان و بستگان من هستند برای نجات آنها از هیچ كوششی فروگذار نكنیم. ساعت 11و2 دقیقه صبح رادیو نیویورك وان خطاب به اهالی نیویورك، اطلاعیه ای را پخش كرد.  مفاد این اطلاعیه كه رودولف گیلیانی، شهردار وقت نیویورك در یك تماس تلفنی آن را برای شنوندگان رادیو خواند، از این قرار بود: از تمام كسانی كه خارج منطقه منهتن قرار دارند درخواست می كنم كه از منزل و محل كار خود خارج نشوند. اگر در منطقه تجاری شهر قرار دارید، برای تسهیل در عملیات نجات از منطقه حادثه دیده گرفته به آرامی به سمت شمال شهر حركت كنید، تا ما بتوانیم عملیات نجات را هرچه سریعتر و بهتر انجام دهیم.  پس از پخش این اطلاعیه، جمعیتی بالغ بر دهها هزار نفر، با پای پیاده از روی پلها، به خارج از منهتن گریختند (پلها قبلا به روی اتومبیل ها بسته شده بود) ساعت 20/5 عصر، برج شماره هفت مركز تجارت بین المللی هم، بی آن كه هواپیمایی به آن برخورد كند، فرو ریخت.  این برج قبل از حادثه كاملا تخلیه شده بود مركز خدمات امدادی نیویورك، علت ریزش برج هفتم را ناشی از اثر جانبی فروریختن دو برج شمالی و جنوبی تشخیص داد. از آنجا كه فروریختن سایر برجها نیز محتمل به نظر می رسید و امكان داشت تلفات، لحظه به لحظه بیشتر و بیشتر شود، این مركز سفارش حمل سی هزار كیسه ملحفه پلاستیكی برای حمل اجساد احتمالی را داد. پس از گذشت یك شبانه روز بود كه ویرایش دوم داستان 11 سپتامبر این گونه تنظیم شد: گروه های نظامی اسلامگرای وابسته به شبكه بن لادن، در گروههای پنج نفره و مسلح به تیغهای موكت بری، هواپیماها را در اختیار گرفته بودند. آنها با قربانی كردن خود هواپیماها را به سبك خلبانان انتحاری ژاپنی (Kamikaze) به برجها كوبیدند.  در نگاه اول همه چیز كاملا روشن و انكارناپذیر می نمود، اما هرچه در شرح وقایع منتشره عمیق تر می شدیم، تناقض های بیشتری آشكار می شد. اف.بی.آی، 2 هواپیمای یاد شده را از نوع بوئینگ 767 شناسایی كرد. یكی از آنها پرواز شماره 11 شركت هواپیمای امریكن ایرلاین بود كه در مسیر بوستن- لوس آنجلس پرواز می كرد و دیگری پرواز شماره 175 شركت یونایتد ایرلاین بود كه او هم در همان مسیر بوستن- لوس آنجلس در پرواز بود.  هر دو شركت هوایی هم گم شدن هواپیماهای خود را تایید كردند.  برخی از مسافران هواپیما توانستند لحظه هایی از ماجرای عملیات را برای بستگان و دوستان خود به وسیله تلفنهای همراه گزارش كنند. از میان گفته های مسافران معلوم شده كه همه را در انتهای هواپیما جمع كرده بودند. به عبارت دیگر، همه را از محل اصلی عملیات كه كابین خلبان باشد دور نگاه داشتند. تعداد مسافران به عمد و یا سهو بسیار كمتر از ظرفیت اصلی هواپیما بود.  در پرواز شماره 11 امریكن ایرلاین، 81 نفر و در پرواز 175 یونایتد ایرلاین 56 نفر بودند در حالی كه ظرفیت هریك از هواپیماها 239 نفر است. بنا به اطلاعاتی كه از مسافران به دست آمده، هواپیماربایان به سلاح سرد مسلح بودند.  زمانی كه تمام فرودگاه ها بسته اعلام شده و تمام هواپیماهای در حال پرواز، جهت كنترل، مجبور به فرود در نزدیك ترین فرودگاه شدند، در بازرسی FBI از داخل 2 هواپیما، دو عدد تیغ كاتر در زیر تشك صندلی ها كشف شد. این هواپیما، پروازهای شماره 43 (نیویورك- لوس آنجلس) و 1729 (نیویورك- سانفرانسیسكو) اعلام شدند. بعدها سازمان CIA، چندین كیسه تیغ كاتر در محل اقامت بن لادن در افغانستان پیدا كرد.  سازمان سیا، تیغهای كشف شده در منزل بن لادن را، شاهدی بر تمرین و آمادگی چریكهای اسلامی در به كار گرفتن این سلاحها دانست و حالا جالب اینجاست كه عبور دادن سلاحهای گرم از جنس كامپیوزیت (سلاح های گرمی كه از آلیاژ مخصوص ساخته شده و دستگاه های كنترل هواپیما قادر به شناسایی آن نیست).  به داخل هواپیماكاری به مراتب راحتتر از عبور دادن تیغهای فولادی است. نمی توان باور كرد كه بن لادن، مرتكب چنین بی احتیاطی بزرگی شده باشد. اما واقعا چرا پای سلاح سرد و تیغ كاتر به میان كشیده شد؟ پاسخ روشن است: افكار عمومی مردم امریكا، چنین شكل گرفته كه عرب ها و چریكهای اسلامی، اغلب قربانیان خود را با سلاح سرد می كشند. آن هم به سبك بریدن گلوی قربانی! پیش كشیدن موضوع كاتر، عرب بودن تمام هواپیمارباها را القا می كند.  موضوعی كه در افكار قالبی جامعه امریكا نسبت به عربها، نیازی به اثبات ندارد. هواپیما برای این كه برج و هدف را به خوبی ببینید و نشانه رود، بایستی ارتفاع خود را به مقدار قابل توجهی كاهش می داد تا درست رودرروی هدف قرار بگیرد. نمای شهر از ارتفاع بالا چیزی شبیه نقشه راهنمای شهری است.  علایم و نشانه ها ناپیداست و برج از نمای فوقانی، اصلا مناسب هدف گیری نیست. برای اصابت به نقطه موثر، هواپیما بایستی در ارتفاع بسیار پایین، هر لحظه تغییر موقعیت دهد و مانور بسیار ظریفی را به نمایش گذارد.  تنظیم ارتفاع هواپیما از زمین و ساختمان های اطراف و همچنین هدایت مستقیم به طرف نقطه موثر برج، كاری بسیار دقیق و حرفه ای را می طلبید. عرض برج حدود 75 متر و طول بالهای بوئینگ 767، حدود 55 متر است و فیلمهای ویدئویی از حادثه نشان می دهد كه هواپیما درست در وسط برج فرو می رود.  در حالی كه اگر در هدایت هواپیما فقط 65 متر (در محل هدف و نه از لحظات اول هدفگیری) خطا پیش می آمد، هواپیما با همان سرعت، بدون برخورد با هدف، از كنار برج می گذشت. دشواری هدف گیری زمانی ملموس تر می شود كه بدانیم این فاصله (65 متر) در سرعت 460 كیلومتر بر ساعت در زمانی حدود 3/0 ثانیه طی می شود.  با توجه به قدرت مانور اندك بوئینگ 767، این هدف گیری برای خلبانان پرتجربه هم باورنكردنی است؛ چه رسد به خلبان های آماتور و در مرحله آموزش! برای هواپیمای اول باد در جهت موافق می وزید و این حالت حفظ تعادل هواپیما را برای خلبان آسان می كرد. اما باد مخالف، با فشارهای چرخشی خود از روبه رو، هدایت دومین هواپیما را برای خلبان، پیچیده و مشكل كرده بود.  با این حال این خلبان هم هواپیما را به نقطه ای حساس تر از پیش و در ارتفاع پایین تر و در وسط برج دوم كوبید.  در نظرخواهی از خلبانان پرتجربه در مورد كیفیت و دقت عمل هواپیماربایان در این ماجرا، اغلب معتقد بودند در این حرفه كمتر كسی پیدا می شود كه بتواند مدعی چنین پرواز دقیقی باشد؛ چه رسد به خلبانهای تازه كار و آماتور.  البته برای انجام چنین پرواز دقیقی، روش مطمئنی وجود دارد: استفاده از امواج رادیویی هدایت گر هواپیما.  امواجی كه از محل هدف منتشر شده و هواپیما را بصورت خودكار به سمت خود هدایت می كند. به منظور جلوگیری از كشف محل استقرار فرستنده هدایتگر امواج، این امكان وجود دارد كه فرستنده ها فقط در لحظه مورد نیاز روشن و فعال شده باشند. به هر حال از گروه هواپیماربایان، بایستی كسی یا كسانی هم از روی زمین، بخشی از عملیات را هدایت می كردند.  اگر چنین باشد و بخشی از هدایت، از طریق فرستنده های رادیویی انجام شده باشد، دیگر چه نیازی است به افراد متعددی از خلبانان كارآموز در داخل هواپیما؟ فقط كافی است كه، 1 الی 2 نفر از هواپیماربایان پس از در دست گرفتن كنترل هواپیما، هواپیما را بحالت پرواز اتوماتیك درآوردند. در واقع برای هدایت چنین پرواز دقیقی، در اصل، هیچ نیازی به ربودن هواپیما و گروگانگیری نیست.  كافی است، قبل از پرواز، با دستكاری سیستم كامپیوتری هواپیما، قصد طراحان عملیات عملی شود و حتی با تكنولوژی جدید گلوبال هاوس نیازی به عملیات نامطمئن دستكاری كامپیوتری هواپیما در روی زمین هم نیست! این سلاح جدید وزارت دفاع امریكا قادر است كه هواپیمای در حال پرواز را تحت كنترل مركز هدایتگر زمینی یا هوایی خود درآورد. هواپیمای بوئینگ نیز احتمالا تحت چنین شرایطی بصورت كنترل از راه دور و شبیه هواپیماهای بدون خلبان، به سمت هدف هدایت شده است.
  •  
  •  
  • شاهكار خطوط هوایی آمریكا 
    پس از فروریختن برج ها، آژانس مدیریت حوادث غیرمترقبه امریكا (FEMA) هیاتی مركب از اعضای انجمن مهندسان عمران امریكا را مامور تحقیق تفحص پیرامون حادثه كرد. در گزارش اولیه این انجمن، چنین آمده بود كه: حرارت بسیار شدید حاصل از انفجار سوخت هواپیما، ساختار فلزی مركز ساختمان را تا جایی تضعیف كرد كه قادر به تحمل بار فوقانی طبقات بالا نبود.  اما این فرضیه، از طرف انجمن آتش نشانان نیویورك، به شدت مورد انتقاد قرار گرفت و نشریه Fire Engineeing با ارائه جداول و محاسبات نشان داد كه ستونهای مركزی برج پس از آن حرارت هنوز مقاوم بوده و قادر بودند مدتهای طولانی دوام بیاورند. ماموران آتش نشانی كه زودتر از بقیه در محل حاضر شده بودند، كاملا مطمئن بودند كه لحظاتی قبل از فروریختن برج، صدای انفجاری از طبقات زیرین ساختمان شنیده اند. آن ها حتی خواستار بررسی این موضوع توسط مراكز تحقیقاتی مستقل شدند. سازمان آتش نشانی نیویورك در صدد بود كه نوع ماده انفجاری در انفجار زیرزمین را بیابد، اما هیچ جوابی بدست نیامد. همچنین در رابطه با انفجاری كه منجر به كشته شدن گروهی از ماموران نجات، در طبقه همكف برج شد هم، سوال ها بی پاسخ ماند.  وان رومرو، چهره سرشناس موسسه تحقیقات و فن آوری معدن واقع در نیومكزیكو هم معتقد بود كه این كار فقط در قالب انفجار می توانست صورت گرفته باشد. مركز تجارت جهانی كه ظاهرا كاربری غیرنظامی داشته، جایگاهی نظامی را هم در دل خود پنهان داشته بود و به این ترتیب از هزاران نفر قربانیان این حادثه، بدون آن كه بدانند، به عنوان دیوار دفاعی استفاده می شده است.  مخفیگاه های CIA نه تنها در برج شماره هفت كه در سایر ساختمان ها و در طبقات زیرین گسترده بود. پایگاه اطلاعاتی CIA در برج شماره هفت، از سال 1950 ماموریت داشت تا تردد هیات های خارجی در سازمان ملل را زیرنظر بگیرد. اما در زمان ریاست جمهوری كلینتون به طور غیرقانونی، دامنه فعالیت هایش را به جاسوسی الكترونیكی در سطح منطقه منهتن گسترش داد و در عمل، تمامی ساز و برگها و مكانیزم های ضدشوروی در زمان جنگ سرد، یكجا در خدمت جاسوسی اقتصادی قرار گرفت.  با این ترتیب، پایگاه اطلاعاتی CIA واقع در نیویورك به مهمترین پایگاه اطلاعات جاسوسی اقتصادی تبدیل شد.  این تجدید ساختار غیرقانونی و خودسرانه، زمینه ساز درگیری های شدیدی بین این مركز و سایر شاخه های ساختار سنتی CIA شد.  اگر به گذشته ای نه چندان دور برگردیم، بعید نیست حمله 26 فوریه سال 1993 به برج تجارت جهانی كه 6 كشته و هزاران زخمی بر جای گذاشت هم در اصل، با هدف تخریب این مركز سری CIA طراحی و اجرا شده بود. اگرچه این مركز در آن زمان به توسعه یافتگی سال 2001 نبود.  با توجه به این نكته كه در زمان فعالیت برجهای دوقلو، به طور معمول 30 تا 40 هزار نفر در آن تردد داشته و به كار مشغول بودند، از آنجا كه هر یك از برجها شامل یكصد و دوطبقه بود، به طور متوسط هر طبقه یكصد و سی و شش نفر را در خود جای می داد. در حادثه برج شمالی ، هواپیمای بوئینگ ، طبقات بین طبقه 85 و طبقه 80 را مورد اصابت قرار داد.  ساكنان این طبقات را بایستی در ردیف كسانی قرار داد كه در همان لحظات اول با اثر ضربه شدید و حرارت حاصل از انفجار، نابود شدند. اما با بالا گرفتن شعله های آتش، افرادی كه در طبقات بالاتر از هشتادمین بودند هم بدون هیچ راه فراری خود را گرفتار آتش دیدند. رخی بین تسلیم در برابر آتش و پریدن از پنجره، راه دوم را انتخاب كردند.  اندكی بعد، زمان فرو ریختن ساختمان فرا رسید و تمامی كسانی كه در سی طبقه فوقانی ساختمان گرفتار بودند نیز تسلیم مرگ شدند.  با محاسبات ما از معدل ساكنان هر طبقه، تعداد كشته شدگان نبایستی كمتر از 4080 نفر می شد، اما گزارش رسمی نهم فوریه 2002، مجموعه تلفات دو حادثه را 2843 نفر اعلام كرد.  تازه این تعداد ، شامل مسافران و خدمه هواپیما اعضای گروه ، پلیس و گروه نجات كه هنگام فرو ریختن برجها درزیر آوار ماندند هم می شد. در رابطه با حادثه مركز تجارت جهانی، افاضات رئیس جمهور جرج بوش شنیدنی است، این گفتگو در جریان ملاقات رئیس جمهور با شهروندان اورلاندو در فلوریدا به تاریخ چهارم دسامبر انجام شد.  سوال: جناب رئیس جمهور، اولا این كه، شاید شما نیز نتوانید تصور كنید چه تلاشهایی برای این آب و خاك انجام داده اید؛ ثانیا، علاقه مندیم بدانیم پس از شنیدن خبر حمله تروریست ها (به مركز تجارت جهانی) چه احساسی داشتید؟ (تشویق و كف زدن حضار)  رئیس جمهور جرج بوش: از شما متشكرم، جردن! (مجری مراسم) خوب، جردن، نمی توانی تصور كنی كه پس از شنیدن حمله تروریست ها، در چه شرایطی قرار گرفتم. من در فلوریدا بودم و Andy card رئیس ستادم همراه من بود. قرار بود در كلاس درس برای بچه ها راجع به برنامه مطالعاتی و كارهای آنها صحبت كنم. تا زمان رفتن به كلاس در فضای بیرون منتظر نشسته بودم، آنجا بودم كه برخورد هواپیما با برج را دیدم، البته تلویزیون روشن بود، من خودم زمانی پرواز می كردم، با خودم گفتم، خوب، این هم یك خلبان ناشی، گفتم این باید، حادثه وحشتناكی باشد یكباره خشكم زد، فرصت فكر كردن به این موضوع نبود، من توی كلاس نشسته بوم و Andy رئیس ستادم هم آنجا نشسته بود، بطرف من آمد و گفت، هواپیمای دوم هم به برج خورد، به امریكا حمله شده. جردن! در لحظات اول، نمی دانستم چه تصمیمی بگیرم. تو می دانی من در دوره ای بزرگ شدم كه حمله به امریكا مفهومی نداشت و هیچ وقت چنین تصوری هم در ذهنم شكل نگرفته بود، شاید پدر و مادر شما هم هرگز چنین تصوری را نداشتند و من در آن لحظه كوتاه با خودم فكر كردم، حمله به آمریكا چه مفهومی ممكن است داشته باشد، من می دانستم كسی قدرت پرداخت تاوان حمله به امریكا را ندارد.  خوب، از قرار معلوم، رئیس جمهور امریكا، طبق گفته خودش، چند ثانیه پس از برخورد اولین هواپیما به برج، تصویر این حادثه را دیده است. به طور یقین، این تصاویر، از میان تصاویری كه مستندسازان فرانسوی julesو Gedeon Navdetو به طور اتفاقی از حادثه گرفتند انتخاب نشده بوده چون این مجموعه اولین بار، سیزده ساعت بعد توسط موسسه Gamma پخش و منتشر شد.  تصاویری كه جرج بوش چند لحظه بعد از برخورد هواپیما به برج اول (شمالی) مشاهده كرد، یقینا تصاویر موسسه Gamma نبوده و بایستی تصاویر سری دیگری بوده، كه بدون درنگ به محل استقرار رئیس جمهور ارسال شده باشد، به طور یقین تجهیزات مخابراتی محرمانه ای از قبل در اطاقی كه برای رئیس جمهور در محل دبستان اختصاص داده شده، تدارك دیده بودند و اگر سازمان اطلاعات امریكا، فیلم برخورد اول را تهیه كرده باشد، به این معنی است كه آنها از قبل آماده چنین حادثه ای بوده اند و در این صورت باید پرسید چرا اقدامی در جهت نجات دوستان و هموطنان خود انجام ندادند؟ نتایج مطالعات ما، به طور خلاصه از این قرار است كه: تروریست ها با تدارك تجهیزات و همكارانی در بخش زمینی، عملیات را به انجام رساندند.  بخش زمینی عملیات ماموریت داشت كه دو منبع رادیویی هدایت گر هواپیما را در زمان مشخص فعال كرده و همچنین قبل از وقوع حادثه، با هشدار و تهدیدات تلفنی به افراد مستقر در برجها، تلفات را به حداقل رسانده و در نهایت به تخریب انفجاری طبقات زیرین هر سه برج شمالی، جنوبی و شماره 7، اقدام كنند، تمام این مراحل در مقابل چشمان سازمان اطلاعاتی امریكا صورت گرفت، بی آن كه قدمی در توقف آن بردارند.  آیا می توان پذیرفت كه عملیاتی تا این حد دقیق و عظیم، از ذهن و فكر مردانی در دل غارهای افغانستان تراوش كرده و یا توسط تعداد انگشت شماری از شبه نظامیان اسلامی صورت پذیرفته باشد؟
  •  
  •  
  • كاخ سفید و موش كورها 
    از آن روز ناخوشایند روایتی رسمی به جای مانده است، از این قرار: Robert Mueler رئیس سازمان FBI پس از دومین حمله بلافاصله، شرایط اضطراری موسوم به 3 Conplan را اعلام فعال كرد. در این شرایط، تمام موسسات دولتی پس از آگاهی از نوع حادثه، با تمام امكانات تحت امر مركز اطلاعات و عملیات FBI موسوم به SICO و همچنین ستاد مقابله با حوادث غیرمترقبه CDRG قرار می گیرند.  با اعلان وضعیت Conpaln تمام مراكز تجمع خصوصی و دولتی، از مراكز آسیب پذیر و در معرض حملات تروریستی شناخته شده و بلافاصله پس از خارج كردن افراد از محل، بسته می شوند. ساعت ده صبح ناگهان، سرویس امنیتی مسوول حفاظت از مقامات ارشد، با اعلان شرایط اضطراری، اطلاعیه جدیدی صادر می كند: كاخ سفید و هواپیمای اختصاصی رئیس جمهور هر دو در معرض هجوم قرار دارند. در غیاب رئیس جمهور، جانشین و معاون وی، دیك چنی، به مركز عملیات در شرایط اضطراری این مركز فرماندهی زیرزمینی، درست زیر یال غربی ساختمان كاخ سفید حفر شده است. پس از استقرار چینی، طرح تثبیت و استمرار حكومت جهت اجرا، ابلاغ می شود.  بنا به دستورالعمل این طرح، مقامات ارشد سیاسی كشور، مقامات اجرایی و همچنین اعضای كنگره امریكا به محل امنی هدایت و از این طریق توسط هلی كوپترهای نیروی دریایی به دو پناهگاه ضداتمی منتقل می شوند.  این پناهگاه عبارتند از (Mount Weather) در ویرجینیا و دیگری «Raven Rock MMountain» در نزدیكی كمپ دیوید نباشد و به پایگاه «R» شهرت یافته به پایگاه اول كه به فناوری های پیشرفته مجهز شده پایگاه اصلی و پایگاه R، نقش جایگزینی دارد، این پایگاه های پیشرفته بجای مانده از دوران جنگ سرد می تواند پذیرای هزاران میهمان ناخوانده باشد، اما جناب رئیس جمهور به چه مشغول اند؟ جرج بوش در حال عزیمت به واشنگتن بود كه مسیر خود را به سمت پایگاه «Barksdale» واقع در لویزیانا تغییر داد، هواپیمای رئیس جمهور بدون توقف در این پایگاه، عزم پرواز به پایگاه هوایی (offutt) در نبراسكا نمود.  پایگاه اخیر (offutt) مركز فرماندهی استراتژیك امریكا است و فرمانهای مراحل آماده سازی، تعین اهداف و حملات اتمی از این مركز صادر می شود.  هواپیمای رئیس برای در امان ماندن از حملات، فاصله دو پایگاه نظامی را در ارتفاع كم و در پناه جنگنده های محافظ، بطور زیگ زاگ، پرواز كرده بود. برای محافظت از رئیس جمهور در مقابل حمله احتمالی تك تیراندازان از باند فرود و محل توقف هواپیما تا آستانه ساختمان پایگاه، راهرویی فولادی از اتومبیل های نظامی شكل گرفت. عملیات حفاظت از مقامات بلندپایه كشور تا ساعت شش بعدازظهر یعنی زمان خروج جرج بوش از پایگاه و پرواز به سمت واشنگتن ادامه داشت.  برنامه «Meet the Press» شبكه NBC در شانزدهم سپتامبر میزبان دیك چینی، معاون ریاست جمهوری بود، شرایط و چگونگی اعلام شرایط اضطراری توسط سازمان اطلاعات، در این مصاحبه شرح داده شده است،6 این گفتگوها توسط Tim.Russert مجری برنامه meetthepress صورت پذیرفته.  چنی: چند دقیقه ای در دفترم [یال شمالی كاخ سفید] مشغول تماشای شكل گیری حوادث بودم و تازه می خواستم فكر كنم كه چه باید بكنم كه مامور سازمان امنیتی، داخل اطاق شد، بدون این كه مرا «Sir» خطاب كند یا رسمی و مودبانه برخورد كند گفت ما باید فورا از اطاق خارج شویم و بدون درنگ مرا گرفت و ...  راسرت: یعنی عملا شما را بلند كرد و برد؟  چنی: آره، می دونید، اونها از من درشت تر و بلندترند، و همین طور كه منو با خودشون می بردند پاهام زمین می خورد، بالاخره منو كاملا بلند كردند و رفتند داخل راهرو، از اونجا هم از پله ها پایین رفتند.  از پله ها و راهروها و ... تا به زیرزمین كاخ سفید كه برای شرایط اضطراری از خیل تدارك شده، علت این اقدام آنها گزارشی بود مبنی بر تغییر مسیر تروریست ها بسمت كاخ سفید.  راسرت: این همان پرواز شماره 77 بود كه از دالاس بلند شده بود؟  چینی: از قرار معلوم همان پرواز شماره 77 بود كه دالاس را به مقصد اوهایو ترك كرده بود.  او در این مسیر تروریست ها هواپیما را ربودند، اونها فرستنده هواپیما را خاموش كرده بودند، بعدا گزارش شد كه هواپیما در اوهایو سقوط كرده، ولی این طور نبود، البته آنها مسیر رو دور زدند و یكسره بطرف واشنگتن آمدند، یا بهتر بگیم كه اونها در اصل بقصد كاخ سفید و ...  راسرت: در حقیقت هواپیما كاخ سفید را دور زد؟  چنی: كاخ سفید رو دور نزد، ولی بسمت كاخ سفید در حركت بود، سازمان امنیتی با سازمان هواپیمایی كشوری (FAA) بطور دایم در تماس بودند، این هماهنگی بعد از حادثه برج تجارت جهانی بوجود آمد.  راسرت: از طریق رادار.  چنی: فرمانی كه هواپیما وارد منطقه خطر شد و معلوم شد كه قصد حمله به كاخ سفید رو داره، آن وقت بود كه منو برداشتند و با خودشون به زیرزمین كاخ بردند، این كه هواپیما به كاخ برخورد نكرد، كاملا معلومه، اما، آنچه كه سایت رادار ثبت كرده، نشان می ده هواپیما دوری زد و از كاخ دور شد و دوباره برگشت و بعد به پنتاگون خورد.  چنی: ما از طریق سازمان اطلاعات كشور، متوجه شدیم كه هواپیمای رئیس جمهور در معرض خطره، رئیس جمهور هم در هواپیما بود.  راسرت: واقعا قصد داشتند به هواپیمای رئیس جمهور حمله كنند؟ شما كاملا مطمئن بودید؟  چنی: من مطمئن بودم، حالا، شما می دونید، ممكنه یك آدم نامتعادل این تلفن رو زده باشه، اما وسط او جریانات امكان بررسی این كه كی اون تلفن رو زده نبود.  من فكر می كنم اون تهدید، چیزی نبود كه بشه بسادگی ازش گذشت، برای همین هم بود كه سازمان اطلاعات منو در جریان گذاشت، همین كه منو به پناهگاه كاخ بردند، در تماس تلفنی و بعد از شرح ماجرا برای رئیس جمهور، به او گفتم فعلا از مراكز تهدید خودشو دور نگه داره، خوب من هم به مركز عملیات در بحران یا «PEOC» رفتم، اونجا از طریق معاون راه و ترابری كشور NormMineta یا هواپیمایی كشوری (FAA) در تماس بودم معاون رئیس جمهور اقرار می كند كه بطور غیرمنتظره توسط مامور حفاظت اش از احتمال حمله به كاخ سفید مطلع و به اجبار به پناهگاه كاخ منتقل شد و معلوم شده هواپیمای ربوده شده از نوع بوئینگ 77، ناتوان از یافتن كاخ سفید بر فراز واشنگتن در حال گشت زنی بوده و سرانجام بر پنتاگون سقوط می كند. دومین اخطار حمله به هواپیمای رئیس جمهور زمانی به سازمان اطلاعات كشوری می رسد كه ماموران این سازمان در حال جابجایی و انتقال مقامات ارشد و اعضای كنگره به محل امن بودند.  ظاهرا یك هواپیمای ربوده شده دیگر قصد كوبیدن هواپیما به هواپیمای رئیس جمهور را داشته است. یك بار دیگر و تناقضی دیگر در روایت مقامات رسمی از حادثه.  ریك چینی رئیس جمهور یك بار هدف هواپیمای ربوده شده را كاخ سفید و هواپیمای رئیس جمهوری اعلام می كند و بار دیگر پرواز شماره 77 ساخته ذهن اش را بر پنتاگون فرود می آورد. تصور گشت زنی هواپیما بر فراز كاخ سفید با هدف یافتن هدف نیز از فرآورده های ذهن خلاق! جناب معاون است.  بنا به روایت ریك چینی بایستی چنین تصور كنیم كه ماموران امنیتی مستقر در كاخ سفید، بجای فعال كردن سیستم ضدهوایی كاخ، فقط دستور داشته اند مقامات ارشد را به پناهگاه هدایت كنند. طرفه این كه ذهن خلاق جناب معاون با دست و دل بازی هواپیمای دیگری خلق می كند كه در جستجوی هواپیمای رئیس جمهور بر فراز واشنگتن در جولان است، در حالی كه هواپیمای رئیس جمهوری با چندین جنگنده نیروی هوایی اسكورت می شود، یافتن منبع این الهامات هنری كار دشواری نیست، كافی است كه شیرین كاری های اسب سواران در فیلم های وسترن را بخاطر بیاورید.  حتما اگر بخواهیم این داستان را با همه تناقضات آن یك جا بپذیریم هنوز جوابی برای برخی از حركتها و اقدامات بظاهر امنیتی، رئیس جمهور نمی توانیم پیدا كنیم. به عنوان نمونه، چرا مقامات امنیتی حتی در پایگاه نظامی استراتژیك و محل فرود هواپیمای رئیس جمهور نگران حمله تك تیراندازان به رئیس جمهور بودند؟ آیا مقامات امنیتی واقعا نگران نفوذ چریك های اسلامی به این پایگاه نفوذ ناپذیر نظامی بودند؟! داستان های سرگرم كننده دیك چنی باعث شد تا از سخنان سخنگوی كاخ سفید Ari fleischer و همچنین Karl Rove مشاور ارشد كاخ سفید غافل شدیم، صحبتهای این دو مقام ارشد كاخ سفید سرنخ هایی ترفندهای درون حزبی بدست می داد، آماده سازی و هدایت افكار عمومی به مقابله با دشمنان خارجی و لزوم ورود به جنگ محور اصلی سخنان این دو مقام ارشد امریكایی است.  روزنامه های 12 و 13 سپتامبر به نقل از سخنگوی كاخ سفید «A.fleischers» عنوان كردند كه: سرویس امنیتی قبل از حوادث، پیامهایی از علاملان حمله دریافت كرده بودند، دراین پیامها، كاخ سفید و هواپیمای رئیس جمهور در فهرست اهداف حمله قرار داشت.  در این روز خبر بسیار عجیب و بی سابقه بهره برداری و استفاده عاملان حمله از رمز مخابراتی سری رئیس جمهور، برجسته ترین عنوان خبری روزنامه نیویورك تایمز را به خود اختصاص داد. در چنین اوضاع و احوالی دیگر خبر شدید «World Net Daily» برای خوانندگان غیرمنتظره نبود.  ورلدنت دیلی عنوان كرد كه تروریست ها به رمز عبور اكثر مقامات ارشد اطلاعاتی دست یافته بودند، ازجمله: آژانس مبارزه با موادمخدر، (Drug EEnforement Agency) اداره تجسس كشوری (National Reconnaissance office)، اداره اطلاعات نیروی هوایی ((Air Force intelligence، اداره اطلاعات ارتش (Army intelligence) اداره اطلاعات نیروی دریایی (Naval Intelligence)، اطلاعات منطقه ای نیروی دریایی ((The Marine corpslligencel، مركز خدمات اطلاعات وزارت كشور ((The intelligence Services of state Department و درنهایت وزارت انرژی، شمار مقاماتی كه فقط یكی از رمزهای فوق را دراختیار دارند بسیار اندك است، و هیچ مقام ارشدی غیر از رئیس جمهور مجاز به دانستن بیش از یك رمز نیست، این كه عاملان حمله چگونه به مجموعه ای از رمزها دست یافته اند دو احتمال به ذهن می رسد، یكی این كه آنها با استفاده از نرم افزارهای پیچیده كشف رمز، از ساختار حفاظت اطلاعات رئیس جمهوری عبور كرده باشند، و دیگری نیروی نفوذی كه در میانه بدنه بالاترین رده اطلاعاتی قرار داشته باشد.  با توجه به این نكته كه الگوریتم نرم افزار رمزهای گفته شده یكبار به سرقت رفته نه تنها نفوذ به داخل آن حتی بازنویسی اش كاری دشوار نیست، سارق نرم افزار از افسران FBI بنام RobertHansen است كه درفوریه 2001 شناسایی و دستگیر شد.  اتهام Hansen جاسوسی و گردآوری اطلاعات محرمانه از پرونده های FBI بود، Hansen این اطلاعات را به سفارش یكی از مدیران اسبق CIA بنام James Woolsey تهیه كرده بود و از این طریق رمزهای مخابراتی به خارج از بدنه دولتی انتقال یافت، Woolsay امروز در حلقه مخالفان صدام حسین قرار دارد و از طرفداران حمله نظامی به خاك عراق است و عملیات سرقت رمزهای مخابراتی را به گردن گروههای سری و خطرناك عراقی می اندازد. لذا، سومین احتمال می تواند چنین باشد كه: ساختار اطلاعاتی، بطور پنهان، شاهد پروژه سرقت اطلاعات بوده و از روی عمد مانع نشده است.  به هرحال عاملان حمله یازدهم سپتامبر هر گروهی كه می خواهد باشد، هیچگونه دسترسی به رمزهای مخابراتی نمی توانستند داشته باشند مگر ازطریق نفوذهایی نظیر Hansenدر FBI Woolsey و در CIA، و اگر تابه حال كوچكترین شكی در دروغ بزرگ یازدهم سپتامبر وجود داشت، عملیات داخلی سرقت رمزهای مخابراتی آن را برطرف كرد، از این رو بایستی از روشنگری عاملان و آمران این عملیات تشكر كرد.  جدای از اهداف و نیات طراحان عملیات سرقت رمزهای مخابراتی، اطلاعات عادی و مورد تائید مقامات امریكا، وجود دو عنصر خیانتكار در بالاترین رده دستگاه اطلاعاتی و امنیتی كشور را انكار نمی كند، آیا تنها توفیق گروه Woolsey سرقت رمزهای مخابراتی بوده؟ آیا قدرت نمایی ها و ضرب شست های دیگری به رقیب ها نشان دادند؟ ولی باید به محافظان رئیس جمهور حق داد كه از ترس حمله های تك تیراندازان ماهر در امن ترین پایگاه هوایی امریكا، شدیدترین مراقبت ها را بعمل آورند.  در آن روز بحرانی، از محل فرود هواپیمای رئیس جمهور تا راهرو ساختمان فرودگاه Offutt دو صف طولانی از خودروهای زرهی بطور متراكم چیده شد، تا رئیس جمهور محافظان وی از میان آنها عبور كنند.  عاملان حمله در تماس تلفنی با استفاده از رمزهای مخابراتی محرمانه چه گفتند؟ و چه شنیدند؟ مقامات امریكایی ترجیح می دهند محتوای این مكالمه یا بهتر بگوییم مذاكره! سكوت كنند، و حتی از دو طرف مذاكره فقط یك طرف آن كه عاملان حمله باشند آشكار شده و هنوز ازطرف دیگر مذاكره اطلاعاتی منتشر نشده است.  استفاده عاملان حمله از رمز مخابراتی رئیس جمهوری جهت تماس با سرویس مخفی امریكا به منظور مذاكره ای خطیر و در سطوح بالای مقامات دولتی صورت گرفته و دراین مذاكره عاملان حمله تقاضایی مشخص و از پیش تعیین شده داشته اند، تقاضاهایی توام با تهدید و ضرب الاجل.  مرحله بحرانی یازدهم سپتامبر چند ساعتی بیشتر طول نكشید، و در همان روز كم كم تهدیدها برطرف شد و نمایندگان مجلس و مقامات ارشد با بازگشت رئیس جمهور به كاخ سفید از پناهگاه ها بیرون آمدند، بعد از عادی شدن اوضاع و برقراری آرامش، تماس تلفنی دیگری از سوی عاملان حمله گزارش نشد. ظاهرا مذاكرات عاملان حمله با بالاترین مقام دولتی یعنی رئیس جمهور با تسلیم جورج بوش درمقابل درخواست های آنان به پایان می رسد.  عاملان حمله با دراختیار داشتن رمزهای مخابراتی و خطوط تلفنی كاخ سفید و هواپیمای رئیس جمهور، توانستند برای مدت معینی تمام اختیارات رئیس جمهور را در دست بگیرند، آنها هر دستوری كه به نیروهای مسلح می دادند بایستی فی الفور اجرا می شد، حتی شلیك موشكهای حامل كلاهك هسته ای نیز كاملا دراختیار آنها بود.  اگرچه مذاكرات بین عاملان حمله و رئیس جمهور به نتیجه دلخواه عاملان حمله رسیده بود لیكن تا رسیدن رئیس جمهور به مقر فرماندهی واقع در پایگاه نظامی Offutt، همه چیز در هاله ای از ابهام می نمود، با فرود هواپیمای مخصوص ریاست جمهوری موسوم به Air Force One بر باند فرودگاه نظامی Offutt اندكی از التهاب رئیس جمهور و همراهان او كاسته شد، همانطوركه گفته شد، Airforce one مجبور شده بود تمام طول مسیر را در ارتفاع پایین و به صورت زیگ زاگ پرواز كند تا از حملات موشكی عاملان حمله در امان بماند، در پایگاه نظامی نیز احتمال ترور رئیس جمهور توسط تك تیراندازان وجود داشت ولی با استفاده از رئیس جمهور در مقر فرماندهی و حدود دستورات جدید وی بار دیگر كنترل نیروهای نظامی و انتظامی را بدست گرفت.  طبق قوانین و دستورالعمل های نظامی، فرمان ها و دستورهای صادره از مقر فرماندهی استراتژیك درصورتی معتبر خواهد بود كه، رئیس جمهور شخصا و بصورت فیزیكی در مقر حضور داشته و دستورات توسط وی صادر شود.از یك سو، هواپیمای رئیس جمهور برای پرواز مستقیم از فلوریدا به پایگاه Offutt كافی نبود، و شرایط پرواز در ارتفاع پایین مصرف سوخت را از میزان معمول بالاتر می برد.  
  •  
  •  
  • تأمین امنیت هوایی
    از سوی دیگر سوخت گیری در هوا از طریق هواپیماهای تانكر نیز به صلاح نبود، چراكه موقعیت هواپیما برای عاملان حمله آشكار می شد و احتمال داشت مورد حمله واقع شود. هواپیمای رئیس جمهور، با این كه برای پرواز در ارتفاع پایین طراحی نشده بود، توانست با استفاده از ذخیره سوخت اضطراری خود را به پایگاه نظامی Barks dale برساند. این پایگاه یكی از پنج پایگاه پشتیبان مقر نظامی Offutt است. هواپیما پس از سوخت گیری، Barks dale را به قصد Offutt ترك كرد.  در گزارش های مقامات رسمی دولت، هیچ اشاره ای به موضوع سرقت رمزهای مخابراتی كاخ سفید نشد. نكته دیگر، گزارش شبكه ABC از آتش سوزی در كاخ سفید بود كه آن هم تكرار و پیگیری نشد. روز حادثه، ساعت 42/9 صبح، در گزارش خبری مستقیم و زنده از كاخ سفید، همراه با گزارش خبرنگار، تصویر ثابتی از ساختمان جانبی كاخ نشان داده شد كه از آن دود و شعله زبانه می كشید.  پس از آن گزارش، دیگر هیچ گزارش تكمیلی دیگری نه از ABC و نه از شبكه های دیگر در این باره شنیده نشد. هنوز هیچ گونه واكنشی علیه تروریست ها و هواپیماهای انتحاری از رسانه های خبری دیده و شنیده نمی شود.  15 دقیقه بعد از گزارش ABC یعنی حدود ساعت 10 صبح، ماموران امنیتی سراغ دیك چنی رفتند تا او را به محل امنی انتقال دهند و همزمان كاخ سفید به دستور ماموران از پرسنل تخلیه می شود.  تك تیراندازان برای حفاظت از كاخ، در اطراف این منطقه مستقر می شوند و سكوهای متحرك موشك های ضدهوایی به آنها ملحق می شوند تا مجموعه كاخ را در مقابل حملات هوایی احتمالی حفاظت كنند. به زودی معلوم شد حضور این نیروها در اطراف كاخ ضرورتی ندارد و تنها دلیل این اقدام توصیف دیك چنی معاون ریاست جمهوری از ماجرا بوده است.  3 ساعت بعد از حادثه (40/13 بعدازظهر) بیانیه جورج بوش از سوی پنتاگون انتشار یافت. این بیانیه در پایگاه Barks dale، محل سوختگیری هواپیمای رئیس جمهور ضبط و پس از مدتی تاخیر پخش شد.  من به مردم آمریكا اطمینان می دهم كه نهادها و ارگان های محلی با بهره گیری از تمام امكانات و تجهیزات كشوری و دولتی به كمك و نجات جان مصدومان این حادثه شتافته اند. بدون شك آمریكا عاملان این حادثه غیرانسانی و بزدلانه را به چنگ خواهد آورد و مجازات خواهد كرد. من در تماسهایی كه با معاون رئیس جمهور، وزیر دفاع، گروه امنیت ملی و سایر اعضای هیات دولت داشته ام، نكات و دستورات لازم را داده­ام. تمام اقدامات امنیتی لازم برای حفاظت از مردم امریكا صورت گرفته است. ارتش آمریكا چه در داخل و چه در سایر مناطق جهان، در موقعیت آماده باش كامل قرار دارد و ما تمام اقدامات احتیاطی و امنیتی را برای دوام و بقای دولت شما به انجام رسانده ایم. ما در گفتگوهایی با رهبران كنگره و همچنین رهبران سایر كشورها به آنها اطمینان داده ایم كه برای دفاع از آمریكا و مردم آن از هیچ كوششی دریغ نخواهیم كرد. من به نمایندگی مردم آمریكا از تلاش بی وقفه كسانی كه در نجات جان مصدومان كوشیده اند، تشكر می كنم و از همه می خواهم برای قربانیان این حادثه دعا كنند.  برجسته ترین نكته در بیانیه رئیس جمهور، برخورد احتیاط آمیز او نسبت به عاملان حمله است. او نامی از عاملان حمله، تروریسم و تروریست بر زبان نمی آورد و تلویحا به آغاز جنگی نظامی و كلاسیك و چیزهایی از این دست اشاره دارد.رئیس جمهور از آزمایش سخن می راند؛ آزمایشی كه امریكا مراحل اولیه آن را تجربه كرده است. طرفه این كه هیچ سخنی از ترك كاخ سفید و خروج از واشنگتن به میان نمی آورد.  شاید طرح چنین موضوعی در آن شرایط حساس حمل بر ترس او و اتهام رها كردن مردم در مقابل حوادث می شد.  در دو بیانیه مطبوعاتی سخنگوی كاخ سفید آری فلشر (Ari Flescher) هم هیچ صحبتی از تروریسم و تروریست ها به میان نمی آید؛ این دو بیانیه كوتاه و محتاطانه مربوط به زمانی است كه فلشر همراه با رئیس جمهوری از این پایگاه نظامی به پایگاهی در پرواز بودند و در شرایطی اضطراری با حمایت جنگنده ها خود را به واشنگتن رساندند.  برقراری و اعلان شرایط خاص تداوم حكومت دو فرضیه را به ذهن متبادر می كند.  در فرضیه اول باتوجه به آتش سوزی عمدی در كاخ سفید و همین طور به سرقت رفتن رمزهای مخابراتی رئیس جمهور و سازمان های امنیتی، حفظ جان رئیس جمهور و خارج كردن او از واشنگتن امری طبیعی و ضروری به نظر می رسد. در چنین شرایطی دور كردن سایر رهبران سیاسی از تیررس افراد وابسته به عاملان حادثه و انتقال آنها به محلی امن، كاملا قابل توجیه است.  این یك روی سكه است، اما در فرضیه دوم و روی دیگر سكه این سوال حك شده كه: آیا برقراری حالت خاص تداوم حكومت (COG) هم جزیی از سناریوی عاملان حمله نبود؟ و آیا انتقال همه رهبران سیاسی- به خصوص معاون رئیس جمهور- به پناهگاه های دور و نزدیك، بهانه ای برای دور كردن آنها از یكدیگر و همچنین از سازمان های حكومتی نبود؟ صحبت های عجیب معاون رئیس جمهور دیك چنی بیشتر امكان وقوع فرضیه دوم را تقویت می كند.  دیك چنی نحوه به پناهگاه رفتنش را این طور شرح می دهد: ماموران امنیتی به طرف من هجوم آوردند، از زمین بلند كردند و تا پناهگاه زیرزمینی كاخ سفید با خود بردند؛ بدون این كه از من نظرم را بخواهند، یا به صحبت های من گوش كنند.  دیك چنی، به نقل از سایر همكاران حكومتی خود می گوید: ماموران امنیتی همین رفتار را با دیگر معاونان و رهبران كنگره از خود نشان دادند. لذا این سوال به قوت خود باقی است كه: آیا عملیات ماموران امنیتی در زندانی كردن معاونان و نمایندگان منتخب مردم در زیرزمین ها و نقاط پراكنده دور از شهر (به بهانه حفظ جان آنها) چیزی غیر از كودتا می تواند باشد؟  قبل از پرداختن به چهارمین دفتر از این مجموعه، یافته های خود را به طور اختصار و در حد سرفصل به شرح ذیل ثبت می كنیم:  الف- آتش سوزی مشكوك در بخشی از مجموعه كاخ سفید.  ب- عاملان حمله در تماسی تلفنی با سازمان اطلاعاتی و امنیتی امریكا مسوولیت حادثه را به عهده گرفتند.  ج- عاملان حمله در تماس تلفنی درخواست های خود را مطرح و ضرب الاجل تعیین كردند. آنها با استفاده از رمز مخابراتی خاص رئیس جمهور و سایر ساختارهای امنیتی و حفاظتی، توانایی و قدرت خود را در عملی كردن تهدیدات نشان دادند.  د- سازمان امنیت پس از اعلان برقراری حالت اضطراری تداوم حكومت COG، ظاهرا به قصد حفاظت از سران و رهبران سیاسی كشور، آنها را به پناهگاه های امن انتقال دادند.  ه- بعدازظهر یازدهم سپتامبر، رئیس جمهور با عاملان حمله گفتگو كرد و به توافق هایی رسیدند و درخواست ها نیز در غروب همان روز تامین شد.  و- این عملیات خارج از توان متعصبان مذهبی و برخلاف باورهای كسانی است كه به عقوبت و مجازات در روز جزا معتقدند. طرفهای مذاكرات رئیس جمهور باید از خیل كسانی باشند كه به خوبی با ساختار اجرایی دولت آشنا و از اطلاعات درون آن كاملا باخبر باشند. فقط در چنین زمانی می توان رئیس جمهور را مجبور به اجرای دستورات دیكته شده كرد.  ز- در این كودتا، به جای پایین كشیدن پر سر و صدای ساختار رسمی موجود و جایگزینی ساختار جدید، ترجیح دادند مهره های خود را در راس هرم قدرت سازمان فعلی (هرچند به طور غیررسمی و پنهان) قرار دهند.  یكی از منابع اصلی تامین كننده اطلاعات برای عاملان حمله، در اصل همین مهره های پنهان در داخل ساختارها بودند كه در نهایت توانستند قدرت را به دست گیرند. 
  •  
  •  
  •  
  •  

 .:. واسه ديدن امضاء , اينجا کليک کنيد .:. 
      =========> (کيليک نکني سنگين تري)                              
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.