• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن خراسان > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
خراسان (بازدید: 22729)
پنج شنبه 27/1/1388 - 23:36 -0 تشکر 106540
دوغ آباد

 

در باره دوغ آباد چه می دانید؟

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

جمعه 28/1/1388 - 18:0 - 0 تشکر 106761

به نام خدا

دوستان سلام

راستش من كه هیچی نمی دونم

خوشحال می شم اگه اطلاعاتی در این زمینه دارید مارو هم بی نصیب نگذارید

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
جمعه 28/1/1388 - 18:16 - 0 تشکر 106768

تاریخچه

دوغ آباد ( دوغدو آباد) یکی از روستاهای مهم و قدیمی منطقه مه ولات می باشد که دارای سوابق تاریخی، دینی و ادبی درخشان بوده است. اولین سوالی که برای هر کس پیش می آید این است که چرا دوغ آباد؟

پس از تحقیقاتی که انجام دادیم و به خاطر حس وطن دوستی‌مان به تاریخچه و ریشه‌ی این نقطه درخشان و تاریخی سرزمین پارس پی بردیم که دوغ آباد نام خود را از نام « دوغدو » یا « دوغذو » مادر زرتشت پیامبر ایرانی گرفته است. در کتاب تاریخ شاهنشاهی هخامنشی آمده است که : دوغدو یا دوغذو در اوستا نام زن پورشسب مادر زرتشت پیامبر ایرانی است.

رنگ سپید مظهر روشنایی است و دوغ و دوغدو به مادر زرتشت پیامبر ایرانی عصر روشنایی منجی ایرانیان باستان از ظلمت و تاریکی به سوی نور و روشنایی برمی گردد و شاید یکی از دلایل شکوه و قدمت و باقیماندن این روستا وجود تجلی روشنایی این پیامبر مقدس در این منطقه است.

زمانیکه زرتشت، پیامبر نور و روشنایی برای عرضه کردن دین خدایی ( اهورایی ) خود به منطقه شمال شرق ایران، پایتخت فرمانروایی و تختگاه گشتاسب پور لهراسب کیانی، آهنگ سفر کرد طی ملاقاتی که بین گشتاسب کیانی و زرتشت در منطقه ترشیز (کاشمر و مه ولات و آبادی های دوغدوآباد) پیش آمد گشتاسب دین « بهی » را پذیرفت و زرتشت نخستین آتشگاه و آتشکده خود را در قلمرو کیانی پی ریخت و در جلو این آتشگاه سروی را که تبار بهشتی داشت با دست خویش کاشت تا همین سرو را بر ایمان شاه گواه بگیرد.( هم اکنون این سرو قدیمی و مقدس در کاشمر قرار دارد.) ...

نقل از وبلاگ http://dooghabad.parsiblog.com/

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

جمعه 28/1/1388 - 18:30 - 0 تشکر 106778

چند روز پیشا برات مندسن آمد به خنه ما یَرگه از همو روزی که موسا تقیا روی رف گلوار مچیدن رفته بود دِنخشا که یکجور ی سربه سرشا بِزره امروز م که مدنیس دوتا بچه سندلا سر ازتخم در آوردن آمده بود همچی که چشم ننه شا بزش اَفتی جلدی پرّی روی القر بُم نشس براتلا رفته بود رو چوچلیکا تا بره رو کوار و بچه موسا تقیار بهتر ببینه چشم تا روز بد نبینه کوار چپه رف نمدنم موجل بو یا میمیز یا افتوی که تیخ متیخ رَف رو زِمی یک کمِش هم رِخت دِ سفتقوکه پور بو از پوخ فیله ابریشم.چند روز پیش از این برات محمدحسین به خانه ما آمد. پسره از همان روزی که دو موسا تقی روی رف(طاقچه ای باریک که در قدیم در محل اتصال دیوار و سقف می ساختند)لانه درست می کردند ؛رفته بود توی نخ شان که یک جوری سر به سرشان بگذارد.امروز هم که میدانست دو بچّه کوچک(سندل به بچه های پرنده ها که تازه سر از تخم در آورده باشند گفته می شود)از تخم بیرون آمده اند؛ آمده بود.تا چشم مادر بچه ها به برات افتاد زود پرید و روی القر (یا علقربه جان پناه یا همان دور چینی برای شیب بندی و هدایت آب باران و جلو گیری از سقوط افراد از بالا به پایین گفته می شود)بام نشست.برات الله رفته بود روی چوبها(ی نازک که برای سوختن در خانه ها انبار می شد )تا از آنجا برود روی سبدی که روی چوب ها بود و بچه موسا تقی ها را بهتر ببیند .چشم شما روز بد نبیند سبد واژگون شد و نمیدانم نوعی از کشمش که داخل سبد بود روی زمین پخش و پراکنده شد .یک کمی هم داخل سبدی که از اضافه های پیله های کرم ابریشم پر بود ریخت.و اینک چند کلمه جدید دیگه بیشتر در رابطه با نوغان داری:جعبه =به بسته ای که شامل یک کادر مستطیل است و دو طرف آن را با پارچه کنف پوشانده اند و داخل آن حدود چند گرم تخم کرم ابریشم میریزند.زینده کردن=گرم کردن تخم کرم ابریشم برای اینکه کرمها از تخم بیرون بیایند.کوخ=کرم ابریشم بُغچه=باغچه به زمینی که در آن درخت توت کاشته شود. توتستان بلگ=برگ؛ منظور برگ همان درخت توت است.شوش=شاخه های نازک درخت بغل=چند شاخه که زیر بغل جا بگیرد.پوشته= چند بغل که با طناب بسته و بر پشت حمل کنند.خرواری= چند پوشته که به صورت خاص بسته شده باشد وبا خر حمل کنند.

چقو=چاقو   عره=اره   

چقو ی عرّگی=چاقویی که مانند اره دندانه دارد و برای بریدن شاخه از درخت استفاده میشود.

سَرَک=کوتاه کردن تنه های بزرگ و تمیز کردن تنه هااز چوب های خشک.

کَسَه=کاسه

شعربز=الک              غربل=غربال

توضیح اینکه بعد از آنکه تخم کرم ابریشم خریداری می شود تا 13 فروردین بسته به گرمی و سردی هوا برای اینکه کرم ها از تخم در آیند جعبه ها را باز کرده و تخم ها داخل کاسه چینی تمیزی ریخته و در اتاقی گرم میگذارند و اگر نیاز باشد تخم ها را در پارچه ای تمیز ریخته و انتهای آنرا گره زده و برای گرمای بیشتر زیر بغل میگذارند .پس از آنکه اولین تخم ها باز شد و کرم بیرون آمد یک برگ توت روی آن ها گذاشته و کرم ها برروی آن جمع می شوند برگ را به الک که پارچه ای سفید کف آن پهن کرده اند می گذارند.و برروی کرم ها از برگ توت که بوسیله قیچی ریز شده میریزند.کرم ها میخورند و پس از چند روز خوردن به خواب میروند.پس از هر مرحله به خاطر رشد زیاد باید در جای بزرگ تری نگهداری شوند.

خُو=خواب

تنوک =پهن کردن ؛وسعت دادن

تختوک=به چند شاخه که به صورت شطرنجی روی هم گذاشته شده باشد.کیج غَ لَ ه=گلوله های کوچک سیاه رنگ که از کرم ها دفع می شود و به عنوان کود استفاده می گردد.

پرستوک=پروانه ی کرم ابریشم

پوخ= زمانی که کرم ابریشم شروع به تنیدن پیله به دور خودش می کند مقداری از تار ها صرف اتصال و محکم سازی پیله در جای خودش می شود که پس از تکمیل و بیرون آوردن از بین چوب ها به علت استحکام کمی که دارد باید از دور پیله تمیز شود به این تارهای اضافی پوخ می گویند

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

شنبه 29/1/1388 - 9:58 - 0 تشکر 106913

مشاهیر قدیمی دوغ آباد(دوغدوآباد)
دوشنبه 7 بهمن 1387


من خدا را نه به خاطر رسیدن به بهشت می پرستم که این عبادت بازرگانان است و نه به خاطر ترس از جهنم می پرستم که این عبادت ترسویان است من خدا را به خاطر خودش پرستش می کنم چون شایسته ی پرستش است "امام علی (ع)" ابوالفتح حداد دوغابادی
ابوالفتح حداد دوغابادی معروف خواجه امام حداد چنانچه به نقل از استاد سعید نفیسی در کتاب تاریخ نظم و نثر در ایران امده است (خواجه امام حداد اهل یکی از روستاهای نیشابور به نام دوغاباد است او را از پیشوایان ملامتیان و مرشد ابو عثمان حیری شاه شجاع کرمانی و معاصر احمد خضرویه و بایزید بسطامی و شاگرد عبدالله بن باوردی دانسته اند و نوشته اند که وی در سفر حج در سال 264در گذشته است )مزار ایشان در دهستان دوغ آباد قرار دارد.متاسفانه ساختمان قدیمی مزار تا چند ماه پیش وجود داشت ولی به خاطر ناآگاهی مسئولان روستا به بهانه ی مرمت کل ساختمان را تخریب و ساختمانی زشت و توسط افراد غیرماهر ساخته شد واقعا چه کسی پاسخ گوی این اعمال ناآگاهانه است؟
امام ضیاءالدین دوغ آبادی(دوغدو آبادی)
در کتاب لباب البات محمد عوفی در مورد امام ضیاءالدین دوغابادی چنین آمده است که:
(...الامام ضیاءالدین الدوغابادی که شهد و عسل کلامش شکرعسکری دوغ خوردی و صفای قریحت او چشمه ی خورشید را تیره خواندی،ساکن سمرقتد بود اما قند از شرم الفاظ لطیفش در بند بود و او را رباعیات لطیف است و از او قطعه روایت نکرده اند و اما رباعی های لطیف که گفته اند و ما نمونه ای از ان آوردیم.
دیدم دل خسته را جدا از شادی و اندر غم تو بدست صد بیدادی
گفتم کجا فتاده ای مسکین گفتا که خوشستم تو کجا افتادی
،
با دلبر خویش گفتم ای جان جهان گردد به یکی بوسه دهی بر تو گران
خندان خندان روی زمن کرد نهان با ناز و کرشمه گفت چه کار جهان

ابومحمد بن عبدالله محمد دوغ آبادی(دوغدو آبادی)
ابوالفضل بیهقی در تاریخ معروف و معتبر خود آنجا که در وصف دیوان رسالت بلخ و زمان سلطنت مسعود غزنوی در سال 421 هجری قمری سخن می گوید از شخصی به نام ابومحمد دوغابادی نام می برد و چنین می گوید که:

(...ادیبک بومحمد دوغابادی مردی سخت فاضل و نیکو ادب و نیکو شعر ولیکن در دبیری پیاده) و در کتاب اعلام تاریخی و جغرافیایی تاریخ بیهقی در مورد بومحمد دوغابادی چنین آمده است که: (ابومحمد دوغ آبادی نیشابوری ادیبی بزرگ ، مردی دانشمند که در شعر و ادب مرتبه ی استادی داشت اما در امر دبیری و نویسندگی ناآزموده و غیر مسلط بود،اذا در سمت چپ طاهر دبیر صاحب دیوان رسالت مسعودی می نشست او اهل دوغ آباد تربت حیدریه بود ...)

نقل از وبلاگ قبلی


 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

شنبه 29/1/1388 - 16:58 - 0 تشکر 107061

به نام خدا

دوستان سلام

واقعا جالب بود

دستتون درد نكنه

یك سوال

دوغی كه ما بعنوان دوغ می شناسیم ربطی به این دوغ آباد داره یا نه؟

بعدش اینكه این متنی كه به زبان تربتی اگه فكر نكنم نوشتین ( چون ابریمشم و پیله داری سمت تربت خیلی رواج داره و فكر كنم مركز پیله داری ایران باشه) چقدر به این دوغ آباد مرتبط بود؟

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
يکشنبه 30/1/1388 - 11:59 - 0 تشکر 107223

با سلام خدمت همه دوستان

وبا تشکر از حسن نظر مدیر محترم

مشکلی که ایجاد شده مطلب بعد از جا گذاری در این قسمت دچار اشکال شده و برای خواندن ایراد دارد روشی برای باز نویسی و خذف مطلب اولیه وجود دارد؟

به سولات بعدا جواب خواهم داد.

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

يکشنبه 30/1/1388 - 16:10 - 0 تشکر 107271

به نام خدا

دوستان سلام

برای ویرایش مطلب می تونید از قسمت تبیان من و بعد پاسخهای من مطلب مورد نظرتون رو ویرایش كنید.

لینك مربوط به پاسخهای من

لینك مربوط به مباحث من

برای حذف مطلب كافی ست تا در ادامه مطالب در خواست بدین تا مدیر حذف كنه.

اللَّهُــــــــمّے صَــــــلٌے  و سَلّـــــمّے علَےَ مُحمَّــــــــدْ وَ آلِےَ مُحمَّـــــــــدْ و عجِّـــــــلْ فرَجَهُــــــمّے
 
 
دوشنبه 31/1/1388 - 8:55 - 0 تشکر 107400

با سلام خدمت saeidanعزیزاولا در روزگار نه چندان دور دوغ آباد به واسطه وجود دامداری از دوغ آن هم از نوع تلمی برخوردار بود ولی امروزه روز خود مردم روستا هم از دوغ پاستوریزه استفاده میکنند.!!!؟؟؟؟آن روزها که ما بچه بودیم در روستا 4تا 5 گله کل مالکی بود و 1تا2 گله چکنه (خرده مالکی)و شیر و ماست و سایر فراورده های لبنی فراتر از حد نیاز تولید می شد .حتی تا چند سال قبل از محل پرورش گوسفند های پرواری که اغلب روستاییان در خانه های خود پرورش میدادند از نظر گوشت قرمز هم خود کفا بودند.النته هنوز هم به صورت پراکنده بقایای دامداری قدیم و بیشتر به صورت دامپروری به حیات خود ادامه میدهد.ولی دیگر از آن فراوانی روزگار قدیم خبری نیست.یکی از دلایل کمبود بارندگی و خشک سالی و نبود مرتع برای چرای دام است .دلیل دیگر مهاجرت جوانان به شهرهاست و کلااین موضوع در خور بررسی بیشتری است.البته وجه تسمیه روستا به دوغ آباد ربطی به دوغ ندارد یک مورد آنرا آقای مصباحی بیان کرده اند و مورد دیگر را آقای محمدرضا خسروی در کتاب خودشان جغرافیای تاریخی تربت حیدریه بیان کرده اند.همچنین تا چند سال قبل دوغ آباد یکی از مراکز تولید پیله و ابریشم بود . در همه ی خانه ها در همین فصل برو بیایی برپا بود . مخصوصا در بین زن های همسایه و فامیل یک مسابقه اعلام نشده در رابطه با میزان تولید پیله از یک جعبه براه بود . یکی از مشخصه های روستای دوغ آباد وجود درخت های توت در گرداگرد آن بود . از هر کوچه که به خارج روستا راه داشت قدم به بیرون می گذاشتی اولین چشم انداز باغچه های توت بود . ولی به گفته سعدی چنان آسمان بر زمین شد بخیل که لب تر نکردند زرع و نخیل با ورود ابریشم ارزان از آن سوی مرز ها و کمبود شدید آب و وجود یک نوع بیماری که باعث خشک شدن درختان توت می شد و....این روزها از آن شور و شوق خبری نیست و اغلب باغچه ها در حال تخریب است تا چرخ روزگار کی بر مدار سابق بچرخد . تا حکایت دیگر بدرود

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

دوشنبه 31/1/1388 - 9:7 - 0 تشکر 107401

دوغ آباد کجاست؟ در این نوشتار قصدم بر این است تا ضمن آشنایی با پیشینه این روستای قدیمی با شرایط فعلی؛ موارد و مشکلات مردم, فرهنگ؛ آداب و رسوم و....در حد بضاعت و همیاری که دیگر دوستان خواهند داشت آشنا شویم .تا در این رهگذر جای پایی هر چند اندک برای فرزندانمان باشد و آنها در این عصر آهن و فولاد و آسمان خراش کمی هم با گذشته ی آبا و اجدادی خود آشنا شوند. همه ی آنها که دل در گرو این ملک دارند و آبادانی و پیشرفت روز افزون آن آرزوی قلبی آنها است نقطه نظرات و پیشنهادات خود را دریغ نکنند. .تا چه قبول افتد و چه در نظر آید .با گذشته و تاریخ روستا از مطلب آقای مصباحی تا حدودی آشنا شدیم . آقای محمد رضا خسروی در کتاب جغرافیای تاریخی تربت حیدریه به گوشه دیگری از تاریخ دوغ آباد اشاره کرده است . و اما....از نظر جغرافیایی در مسیر تربت به گناباد به فاصله ی 35کیلومتر و از دور روستای نصر آباد پیداست .در اینجا جاده دوغ آباد با تابلو مشخص است و حدود 5کیلو متر تا روستا راه است . این تنها راه آسفالت به جاده اصلی است . یک راه دیگر آسفالت به فاصله 10 کیلومتر تا مرکز شهرستان جدید مهولات به مرکزیت فیض آباد است .از آبادی ها و قلعه های اطراف می توان از انرگ ,بوسعد ,فلج,معین آباد و حسین آباد را نام برد. منظره عمومی روستا و در عکس درخت سرو پیداست که از نظر مردم دارای قداست خاصی است و احترام ویژه ای است. چاه عمیق عمومی روستا که در اول حفاری و ایجاد برای آبیاری بیشتر باغچه های توت مورد استفاده بود ولی بر اثر کمی بارندگی و استفاده بیش از حد مجبور شده اند استخر بسازند تا دبی کم آب در آن ذخیره و بعد مورد استفاده قرار گیرد. شکوفه های بادام بهار 87دوغ آباد باغ های گوشکو منظره باغ های گوشکو(گوشه کوه جایی که کوه به انتها میرسد)و نام محل قرار گرفتن باغ های آبادی است.بهار87 کوچه های دوغ آباد بعد از بارندگی 13فروردین 1388

چرا عکس های ضمیمه پیوست نمیشود ؟چگونه باید این اشکال را برطرف کرد؟فایل را به صورت صفصه وب هم ذخیره کردم و نشد

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

دوشنبه 31/1/1388 - 9:58 - 0 تشکر 107420

چند نوع مواد لبنی و اصطلاح دام و...

جیگ=اولین شیر دام

فِله=مخلوط شیر و کمی از جیگ که بسیار هم خوشمزه و مقوی است

گُرماس=مخلوط شیر و ماست

ماس=ماست

تلوم=مشکی که درآن ماست را میزنند تا کره از آن جدا شود.

مشکُله= مشک کوچک که اغلب چوپان ها همراه خود دارند و در آن شیر و ماست میریزند

قیماق=سر شیر

مسکه=کره

قوروت=کشک

بلغوربشیر= بلغور گندم را با شیر پختن و ...

خامه=شیر خیلی پر چرب

شیراز= ماستی که داخل مشک میریزند و آب آن به تدریج کم و سفت می شود.معمولا از گیاهان کوهی برای خوش طعم شدن شیراز استفاده میکنند.

تَکَه =بز نر

قُچ=قوچ

تُقلی=بره ماده

شیشک=بره نر

مِش=میش

بوز=بز

کالار=بزغاله ماده

چَووش=بزغاله نر

بخته=گوسفند نر که بیضه ها ش را کنده باشند .

پلوار = بز یا گوسفند که برای چاق و فربه شدن در خانه ها نگهداری می شد.

 

به جای اینکه به تاریکی لعنت بفرستی شمعی بیفروز

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.