قرآن كریم آیات متعددی دربارة فضیلت «جهاد و شهادت» در راه خدا ذكر میفرماید كه به ذكر پارهای از آنها میپردازیم.
در سورة بقره میفرماید: كسی را كه در راه خدا كشته شد مرده نپندارید بلكه او زندة جاوید است، ولیكن شما این حقیقت را در نخواهید یافت.1
در آیة مزبور سه نكته یادآوری شده است:
- عدم كاربرد كلمة مرگ دربارة «شهدا» چه در گفتار و چه د رپندار.
- حكم صریح و قاطع به حیات شهیدان بعد از «شهادت».
- عدم درك نحوة حیات و زندگی شهیدان بعد از شهادت برای بازماندگان آنان.
معنی مرگ در اصطلاح متعارف، باطل شدن و قطع حیات مادی است، زیرا وقتی آثار محسوس زندگی كه حركت و فعالیت بدن است مشاهد نشود به نظر میرسد كه حیات پایان یافته و لی واقعیت آن است كه حیات و مرگ را با این حس ظاهری نمیتوان ادراك كرد، بلكه از دیدگاه قرآن حیات آدمی با از كار افتادن اندامهای جسمانی و از بین رفتن پیكر مادی خاتمه نمییابد و زندگی انسان بعد از رها شدن از كالبد خاكی در عالم برزخ ادامه مییابد و بویژه «شهدا» كه از حیات والا و برتری به صراحت آیة شریفه برخوردارند. گرچه امروزه از نظر اكثر دانشمندان بقای روح به طور اجمالی مورد تأیید است، ولی بیتردید حقایق و واقعیات جهان پهناور هستی در محدودةنیروی ادراك و حواس ظاهری و محدود انسان نمیگنجد و آدمی قادر نیست همةحقایق و اسرار هستی را درك كند. پس، نباید آنچه را كه از حوزة درك و حس او بیرون است انكار نماید و هرگز منطقی برای نفی آن نخواهد داشت و تنها راه درك واقعیات و اسرار هستی طریق وحی است كه از پروردگار عالم مایه میگیرد.
آری، پدید آورنده و پروردگار هستی و انسان اعلان میفرماید كه انسانهای آزاده و با كرامتی كه در راه خدا و آرمانهای دین او خود را فدا كنند به محض رها شدن از كالبد مادی از حیات بس عالی در جوار رحمت حق برخوردار خواهند شد. بر پایة این باور و اعتقاد، شهادت و مفارقت بزرگمردان وادی ایثار بر بازماندگان و یاران نه تنها دشوار نخواهد بود، بلكه باعث آرامش خاطر آنان نیز میباشد زیرا آنان مورد تكریم خدا قرار گرفته و در جوار رحمت او به زندگی خود ادامه میدهند و علاوه بر حیات پرارزشی كه «شهدا» بدور از حواس ما دارا هستند، ثمرة حیاتبخش آن در نسلهای آنان نیز تأثیر بسزایی خواهد داشت زیرا «شهادت» شهدا منطق و برهان عملی اسلام و نمایانگر حقانیت آیین محمدی در جوامع بشری است.
در این مورد عامّه و خاصّه حدیثی را از رسول اكرم (ص) نقل نموده كه پیامبر گرامی فرمودهاند: هیچ كس از افرادی كه وارد بهشت شده باشند آرزوی برگشتن به دنیا را نمیكند مگر «شهید» كه آرزو دارد به دنیا برگردد و ده بار «شهید » شود و این به خاطر كرامتهایی است كه «شهدا» در هنگام «شهادت» نزد خدا مشاهده مینمایند.2
در سورة آل عمران میفرماید « شما مسلمانان هرگز در كار دین سستی نكنید و نه از فوت غنیمت و متاع دنیا اندوهناك باشید، زیرا شما فاتح و پیروزمندترین و بلند مرتبهترین ملل دنیا هستید. اگر در ایمان ثابت و استوار باشید، اگر به شما (در جنگ احد) آسیبی رسید به دشمنان شما نیز (در بدر) شكست و آسیب سخت رسید چنانكه آنها مقاومت كردند شما نیز باید مقاومت كنید، این روزگار را به اختلاف احوال (گاهی فتح و غلبه و گاه شكست و مغلوبیت )میان خلایق میگردانیم كه مقام اهل ایمان به امتحان معلوم شود تا از شما مؤمنان آن را كه ثابت در دین است گواه دیگران كند.» 3
آیات مباركة فوق در پی غزوة احد نازل شده و در این آیه به مؤمنین خطاب میكند: نباید شما سستی و ضعف در عزم و اراده به خود راه دهید و اگر موقّتاً پیروزی بر دشمن را از دست دادید، نباید اندوهناك باشید،زیرا اگر دارای ایمان استوار باشید برای همیشه برترید، چون همانند تمام موجودات عبودیت خدا را مینمایید و روش شما با نظام جهان هماهنگ است، و جهان و ذرات هستی یاوران شمایند. شما شاهدان و رهبران بر همةبشر هستید ،موقعیت شما در جهان و در كرة خاكی برتر و بالاتر است. شما وارثان زمین هستید و دشمنان شما گمراه و به وادی نیستی و فراموشی رهسپارند و این سنت جاریةالهی است كه هم غالب و هم مغلوب باشید، ولی در نهایت پیروزی نهایی از آن شماست اگر بر شما مصیبت مرگ عزیزان و زخم و جراحتها وارد شد بر دشمنان نیز مثل آن بلا نازل شد و این اشاره به غزوة احد است كه مسلمانان در آغاز جنگ غالب شدند و لشگر كفر پا به فرار گذاشتند و بسیاری به هلاكت رسیدند و پرچمشان بر زمین افتاد و دیگر كسی ازآنان نتوانست آن را حمل كند، تا آنكه از میان آنها زنی پرچم را برداشت و فراریها دور او گرد آمدند و هنگامی كه میان سپاه اسلام اختلاف افتاد و عدهای سنگرها را رها كردند و به سوی غنایم شتافتند و فرمان رسول خدا(ص) را نقض كردند، مشركین فرصت را غنیمت شمرده به لشگر اسلام یورش آوردند و به دنبال آن مصایب سنگینی برای سپاه اسلام پیش آمد.
آری، خداوند پیروزی را نصیب كسانی میكند كه فقط برای او و به انگیزةالهی جنگ و جهاد كنند و هیچگونه توجهی به این دنیا نداشته باشند و چنانچه خالص نباشند خدا نیز آنان را یاری نمیكند و این سنت جاریةالهی است كه حوادث روزگار را به سود و زیان مردم میگردانیم تا نیتها و انگیزههای مردم و ضعف و قدرت آنان آشكا رشود، زیرا خوشی و گشایش بعد از سختیها و ناخوشی و مصایب بعد از گشایشها و راحتیها، فلز نیك و بد انسانها را محك میزند و میزان خلوص و ناخالصی و مراتب تسلیم و سرپیچی و حالات یأس و امید و اطمینان را نمودار میسازد، و براستی تحول و گردش روزگار محك و معیار دقیق و خطاناپذیر است كه امیرالمؤمنین (ع) فرمود: در تحولات زندگی جوهر و ذات انسانها بروز میكند.
چه بسیارند انسانهایی كه در مواقع سختیها و مشكلات نیرومند و صبورند، ولی در روزگاران رفاه و نعمت سست و ضعیف و یا بالعكس، لیكن فقط انسانی میتواند هم در دوران بلا و دشواریها و هم در زمان آسایش و خوشیها شخصیتی ثابت و استوار داشته باشد كه فلز وجودش را با گوهر ایمان عجین كند و دارای نفس مطمئنه شود.
چنین انسانی درك میكند كه هر خیر و شری به اذن خدا میرسد و او منبع هر خیر و رحمت و جبران كننده هر نقص و شری میباشد. بنابراین، خداوند علیم و حكیم از باطن و نیت و انگیزه و اندیشة هر انسانی آگاه است و با گرداندن حوادث گوناگون روزگار نهان آنان را آشكار میسازد، زیرا خداوند مطابق علم خود آنان را به محاسبه نمیكشد بلكه محاسبه و حكم او بر مبنای آنچه كه آشكار و واقع شده خواهد بود و آیات مزبور انسانها را از همین سنت الهی آگاه میسازد. بر اساس مفاد آیة شریفه خداوند «شهدا» را از میان مجاهدان فی سبیلالله انتخاب میكند و آنان را برای تقرب به درگاهش خالص میگرداند و همین شهدا را نیز شاهد و حجّت بر حقانیت دین خود در میان مردم قرار میدهد و از آنان طلب میكند كه بر حقانیت آیین او ادای شهادت كنند؛ و گواهی خواستن خداوند از شهدا همین جهاد و كشته شدن در راه اوست، زیرا كسی كه كلمةشهادتین را به زبان آورد او را گواه و شاهد نمیگوید مگر آنكه مفهوم و مقتضای كلمه را ادا كند. مفهوم شهادتین نیز همین است كه غیر خداوند یكتا خدایی را نپذیرد و شریعت و قانون زندگی را تنهااز خدا و به وسیلة پیامبرش دریافت كند و به هیچ حكمی تن در ندهد مگر حكم رسول خدا و اهل بیت معصوم او را . و مقتضای چنین شهادتی این است كه در راه خدا جهاد كند و اگر لازم باشد جان بازد تا شهید محسوب شود، یعنی شاهد درستی آیین خدا باشد و آنگاه خداوند او را گواه گیرد و او هم با تمام وجود حق شهادت را ادا كند.
و باز هم دربارة فضیلت «جهاد فی سبیل الله» میفرماید: «و چه بسیاررخ داده كه پیغمبری جمعیت زیادی از پیروانش را در جنگ كشته شده است و با این حال اهل ایمان با سختیهایی كه در راه خدا به آنها رسید مقاومت كردند و هرگز بیمناك و زبون نشدند و سر به زیر بار دشمن فرو نیاوردند و راه صبر و ثبات پیش گرفتند، كه خداوند صابران را دوست میدارد. آنها در هیچ سختی جز به خدا پناهنده نشده و جز این نمیگفتند كه بار پروردگارا به كرم خود از گناه و ستمی كه دربارة خود كردهایم درگذر و ما را بر محو كافران مظفر گردان. پس خداوند فتح و پیروزی در دنیا و ثواب در آخرت را نصیبشان گردانید كه خدا نیكوكاران را دوست دارد.»4
تمثیل و تصویری كه خداوند در این آیات برای پیروان اسلام میآورد فراگیر است و محدود به زمان و قوم خاصی نمیباشد و از این طریق میخواهد مسلمانان را به موكب اهل ایمان متصل سازد و ادب اهل ایمان را به آنها بیاموزد و با پیروان تمام انبیا آنان را پیوند دهد، و در دلهایشان استوار سازد كه مسئلة عقیده و ایمان یكی است و همان است كه در پرچم سپاه بسیار بزرگ ایمان ثبت شده است؛ واین لشكر توحید كه در امتداد بعثت انبیای الهی و با رهبری آنان به ستیز و نبرد با باطل و فساد و كفر برخاسته و هرگز نفوس طیبةآنان از مصایب سنگین ضعیف و سست نشده است و ارادههای آهنین آنان از شداید و زخمها و جراحتها خدشهدار نشد و به دشمنان جزع نكردند و تسلیم نگردیدند، و شأن و شخصیت اهل ایمان در دفاع از دین در طول تاریخ چنین است.
محبت خداست كه درد بیامان زخمها را آرامش میبخشد و درمان میكند. سپس به مراتب ادب آنها در برابر خداوند اشاره میفرماید كه در هنگامة روبرو شدن باشدایدش كه از هر چیزی انسان را غافل میسازد (ولی دل اهل ایمان را هرگز نمیتواند از توجه به خدا بازدارد) قبل از آنكه از خداوند طلب پیروزی و فتح نمایند و به خطا و لغزش و قصور و تقصیر خود در انجام وظیفة عبودیت اعتراف و طلب آمرزش و عفو الهی میكنند تا پاك و آمادة ورود به بهشت شوند، و حتی پیروزی بر دشمن را به خاطر خودنمیطلبند بلكه برای نابودی كفر و شرك.