با سلام
1-آگاهى و انس و برطرف ساختن موانع به دست مىآيد؛ مثلاً كسى اگر به طعم و خواص عسل آگاهى يابد، بدان علاقهمند مىشود و اگر آن را بچشد علاقهاش نسبت به آن افزون مىگردد. حب خدا و اولياى او نيز، از طريق شناخت و معرفت پديد مىآيد. هر اندازه آدمى معرفت خودش را افزون كند و در عمل نيز انس و الفت خود را با خداوند و مقربان درگاهش بيشتر سازد و موانع راه را - كه علايق و وابستگىهاى مادى و دنيايى است - از دل بيرون كند، عشق الهى در دلش افزونتر خواهد شد. ترديدى نيست كه محبت و عشق محصول معرفت است. اگر اطراف آدمى را دهها يوسف فرا گرفته باشد، و وى به جهت كورى نتواند آنها را ببيند، آيا هيچ گاه عاشق يوسف خواهد شد؟! زنان مصر بر زليخا ايراد گرفتند كه او عاشق غلام خويش شده است ولى وقتى يوسف را ديدند دستان خود را بريدند و متوجه نشدند. اگر به محبت اهل بيت(ع) و اولياى الهى توصيه شده است، در حقيقت فرمان به تحصيل مقدمات آن – كه همان معرفت مىباشد – داده است؛ چرا كه اگر معرفت حاصل شد، قهراً علاقه و عشق به دنبال آن پديد خواهد آمد. براى تحصيل معرفت و محبت به پيشوايان معصوم(ع) راه كارهاى زير را به شما توصيه مىكنيم: 1- مطالعه در زندگى، اخلاق، رفتار و كرامتهاى پيامبر(ص) و ائمه(ع) و فضايل و مناقب آنان. 2- مطالعه كلمات و سخنان آن بزرگواران؛ چرا كه فرمايشهاى آنان، درّهاى گران بهايى است، كه بايد در جست و جوى آنها بود. آيا ممكن است كسى نهج البلاغه را بخواند و بفهمد، ولى عاشق على(ع) نشود؟ 3- تهذيب نفس و پرهيز از گناه، و نيز عمل به واجبات؛ چرا كه آدمى تا تزكيه و تهذيب نفس نكند نمىتواند با اولياى مقرب الهى ارتباط برقرار كند.
نوريان مر نوريان را طالبند ناريان مر ناريان را جاذبند
4- دعا و الحاح به درگاه خداوند جهت القاى محبت آنان در دل. براى معرفت ائمه و مراتب وجودى آنها . از برخي روايت 5 معيار براى دوستى واقعى اهل بيت(ع) به دست مىآيد: 1- تولى يا پيوند قلبى با اهل بيت(ع). 2- تبرى (دشمنى و بيزارى با تمام وجود نسبت به دشمنانآنان). 3- حلال دانستن آنچه حلال شمردهاند. (هماهنگى عملى و پيروى همه جانبه از آنان). 4- حرام شمردن آنچه حرام شمردهاند. 5- انتظار فرج و آمادگى نسبت به آن. ر.ك: 1- ولايت در قرآن،عبداللَّه جوادى آملى 2- انسان كامل از ديدگاه نهج البلاغه،حسن زاده آملى 3- در آسمان معرفت،حسن زاده آملى 4- فروغ ولايت،جعفر سبحانى
2- بهترین دوست همیشه خیر وصلاح بندگانش را می خواهد هدف ما از زندگی در این دنیا معرفت به خدا و در نهایت رسیدن به عشق خداست .طبیعی است که تمامی اعمالی که ما بندگان انجام می دهیم هم می تواندما را به این هدف نزدیک کند و هم ما را دور سازد.در حقیقت اگر ما هدف زندگی که رسیدن به عشق پروردگار است را درک کرده باشیم تمامی اعمال خود را زیر زربین خواهیم گرفت چرا که اندکی غفلت می تواند ما را از رسیدن به این هدف والا باز دارد وممکن است پروردگار از ما ناراحت شود و این در عشق جایی ندارد.
ضمنا به عقیده من این جمله شما که چرا باید از خدا بترسیم جمله درستی نیست در حقیقت ما باید از کندی حرکت درراه رسیدن به عشق پروردگار هراسان باشیم همانطور که مولایمان آقا امیرالمومنین علیه السلام در دعای کمیل خود خطاب به ذات مقدس یگانه پروردگارعالم می فرماید (( یا الهی و سیدی و مولای و ربی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک))((ای خدای من و سید و مولای من و پرور دگار من بر آتش عذاب تو صبوری میکنم اما چگونه برفراق تو صبوری کنم )) ما نباید عملی را که موجب ناراحتی معشوقمان می شود انجام دهیم خلاصه اینکه با اندکی تامل در اعمال و رفتارمان می توانیم جاده ی بی انتهای عشق را بپیماییم دوست عزیز سخن زیاد است عمل کم .ولی با ترک گناه و انجام دستورات الهی که در حقیقت همه آنها به نفع و برای رشد معنوی ما و رسیدن به کمال است می توان نظر معشوق را به خود جلب کرد و در احادیث داریم که عشق خدا به بنده هزار برابر عشق بنده به خداست و زمانی که نظر معشوق جلب شد آن وقت است که دریچه هایی از رحمت بی منتهای الهی به روی ما بندگان نظر شده باز میشود معشوقان اصلی خدا پیامبران وچهارده معصوم هستند و در جاده ی عشق بدون شناخت وعشق به این عزیزان و قرآن راه به جایی نخواهیم برد
Abolfazl_amjadi@yahoo.com