به نام خدا
سلام
به به! به به! نوا خانوم آسمونی! چشم ما به مطالب شما روشن! دیده مان سویی گرفت!
اوکی ظاهراً که خیلی از بربری استقبال کردی! حالا ما که زیاد سعادت آشنایی با شما رو نداریم، اما کاملاً تابلوئه که از آذری های گل هستی.
اوکی پس ما اهوازی ها رو به بربری مهمون نمی کنی؟ می خوای آدرس بدم یه جوری برام بفرست! یه دفعه پست نکنی بیات می شه ها! چون اگه پیشتاز هم بکنی بازم یکی دو روز طول می کشه. خواستی با هواپیما بفرست که خیلی از دهن نیفته! گرچه بازم سرد می شه، ولی خوب مهم نیست، پنج دقیقه می ذارمش تو توستر حالا اگه عین اولش نشه اما شبیهش که می شه. اشکال نداره، اصولاً آدم قانعی هستم!
می فرستی؟ آدرس بدم؟ حالا خواستی با همون هواپیما خودت هم تشریف بیار شهر ما، نمی ذاریم بهت بد بگذره.
منتظرم خلاصه، اول منتظر بربری بعد خودت. نه نه نه نه نه! وای وای! آی مین اول خودت بعد بربری!!!! (چشمک!)
آبروی هر چی خوزستانی مهمون نوازه بردم! اصلاً خودت بیا بربری نیار!
راستی ببخشید این پستم همش شد نون و درباره ی پنیر چیزی نگفتم. ولی خوب به هم مرتبطند دیگه. یه جورایی این پست در راستای همون تعریف از پنیر تبریزی بود.