به تازگی مطالعه جالبی روی وبسایت ۱۰۰ روزنامه پرخواننده آمریکایی انجام شده و نتایج زیر به دست آمده است. من این نتایج را با وضعیت روزنامههایمان در این تاپیک مقایسه کردهام:
- استفاده از محتوای تولید شده توسط خوانندگان:
در سال ۲۰۰۸، ۵۸ درصد روزنامههای آمریکایی به نحوی از محتوای تولیدشده
توسط خوانندگان و کاربران سایتشان (به صورت مقاله، عکس یا ویدئو) استفاده
کردند که در مقایسه به ۲۴ درصد سال ۲۰۰۷، نشاندهنده اهمیت و ارزش
روزافزون روزنامهنگاری شهروندی است.
کدام از یک روزنامههای پرمخاطب ما حقیقتا اجازه چنین
کاری را میدهند؟ آیا در سایت روزنامههای ما قسمتی برای ارسال عکس و خبر
وجود دارد؟ چرا باید روزنامههای ما خود را از چنین منبعی که میتواند
خبرهای آنها را غنیتر کند، محروم میکنند؟
- کامنت: ۷۵ درصد روزنامههای
آمریکایی در سال ۲۰۰۸، اجازه نوشتن و ارسال کامنت در قسمت زیر هر مقاله
میدهند. در سال ۲۰۰۷، این عدد ۳۳ درصد بود.
چند درصد روزنامههای ما اجازه نوشتن و ارسال کامنت را میدهند؟
- شبکههای اجتماعی: ۱۰ درصد روزنامههای آمریکایی امکانات شبکههای اجتماعی را دارند. در سال ۲۰۰۷ این عدد تنها ۵ درصد بود.
این روزها صاحبان هر سایت و حتی وبلاگی، در صدد ایجاد
شبکه اجتماعی خود هستند تا از این طریق هم تعامل خود و خوانندگانشان را
افازیش دهند و هم تعاملات خوانندگانشان را با هم. به علاوه چنین کاری،
تبلیغ بسیار مناسبی برای سایت محسوب میشود. مسلما تا رسیدن به روزی که
روزنامههای و نشریات ایرانی لزوم دست زدن به چنین کاری را حس کنند، فاصله
درازی داریم.
- نمایش مقالههای برتر: ۷۶ درصد
سایتهای نشریات آمریکایی، مقالههای پرخوانندهای را که بیش از همه ایمیل
شدهاند یا در مورد آنها مطلبی در وبلاگها نوشته شده است یا کامنت زیاد
داشتهاند، در صفحه اول سایت، نمایش میدهند. چنین قسمتی را در سایتهای
نشریات ایرانی نمیبینیم.
- امکان ارسال لینک مقالات به شبکههای لینکپراکنی:
مسلما سایتهای لینکدهی اجتماعی (دیگ، دلیشس) که در آنها کاربران عادی
اینترنت، با سلیقه و صلاحدید خود، به خبرهای جالب یا مهم رأی میدهند و
«داغ»شان میکنند، نقش زیادی در جلب مخاطب دارند و در دنیای سایبر امروز،
نمیتوان از آنها غفلت کرد. ۹۲ درصد روزنامههای آمریکایی امکان ارسال
مقاله به چنین سایتهایی را میدهند. در سال ۲۰۰۶، تنها ۶ درصد
روزنامههای چنین ویژگیای را داشتند.
هیچ کدام از روزنامهها و نشریههای ایرانی، چنین ویژگیای ندارند.
- تبلیغات هوشمند متناسب با محتوا: سایت
همه روزنامههای آمریکایی تبلیغات متناسب با مقاله و محتوا دارند. مثلا در
صفحه فناوری خود تبلیغ نرمافزاری و سختافزاری انجام میدهند. آنها با
شیوههای مختلفی مثلا استفاده از Google Adword این کار را میکنند.
صاحبان صنایع و خدمات در ایران اصلا متوجه نقش تبلیغات
آنلاین نیستند و روزنامههای ایرانی هم عمده تمرکز خود را بر پذیرش و چاپ
تبلیغات در نسخه کاغذی روزنامه، معطوف کردهاند. آنها درنیافتنهاند که
درج آگهی آنلاین، دستکم میتواند قسمتی از هزینه وبسایت را جبران کند و
در بلندمدت میتواند حتی سود اضافهای برای آنها فراهم آورد. در شرایطی که
سایتهای بسیاری از روزنامههای ایرانی فاقد آگهی است، نباید صحبت از درج
آگهی هوشمند متناسب با محتوا به میان آورد!
- ۵۷ درصد روزنامهها، نسخه pdf
روزنامه را برای دانلود در اختیار بازدیدکننده میگذارند، ۲۰ درصدشان
امکانات چت دارند، ۹۶ درصدشان، اطلاعات مربوط به آب و هوا دارند، ۴۰
درصدشان سرخط خبرها را به مشترکانشان پیامک میزنند و ۷۰ درصدشان تقویم
رخدادهای اجتماعی دارند.
خوشبختانه یا بدبختانه، سایتهای روزنامههای ما هر ویژگیای نداشته باشند، نسخه pdf را فراموش نمیکنند، اصولا از ارکان سایتهای روزنامههای ماست. SMS زدن سرخط اخبار کار جالبی است که تصور میکنم یکی از روزنامههای ایرانی قبلا این کار را انجام میداد. pdf
- برای دیدن مقالات به صورت کامل در ۱۱ درصد سایتهای
روزنامههای آمریکایی، کاربر باید ثبتنام کند. در سال ۲۰۰۷، این عدد ۲۹
درصد بود. خوشبختانه روزنامههای ایرانی، چنین دردسری ندارند!
- خروجی فید: همه روزنامههای
آمریکایی خروجی فید دارند. اکثرا این روزنامههای خروجی فید موضوعی دارند،
مثلا خواننده میتواند، مشترک فید خبرهای پزشکی یا اجتماعی شود.
بزرگترین نقطه ضعف سایتهای روزنامههای ایرانی،
نداشتن خروجی فید است. اگر هم در موارد معدودی ظاهرا چنین خروجیای وجود
داشته، عملا زینتی است. مثلا یکی از روزنامههای ایرانی که به تازگی سایتش
را طراحی مجدد کرده است، خروجی فید دارد. اما وقتی خروجی فید را تست
میکنیم، میبینیم که به جز تیتر مقالت و یکی دو جمله از اغاز هر خبر،
چیزی در فید نمیآید و تأسفبار است که وقتی روی هر فید کلیک میکنیم، با
خطای ۴۰۴ مواجه میشویم!
البته در این نوشتار تنها برخی از ویژ گیهای بهروزتر
سایتهای روزنامهها را بررسی کردیم، مشکلات سایتهای روزنامههای ایرانی
فراتر از این حرفهاست. مثلا یکی از روزنامههای ایرانی سایتی دارد که در
آن لینک ثابت هر نوشته، مشخص نیست و عملا نمیتوان به نوشتهها و خبرهایش
لینک داد، روزنامههای ایرانی قسمت چندرسانهای ندارند، یا موتور جستجو
ندارند یا این قسمت در آنها زینتی است!
سخن پایانی: طراحی سایت یک هنر و
تخصص است. طراح باید هم به زیبایی کار و استاندارد بودن طراحی توجه داشته
باشد و هم سایت را مجهز به ویژگیهای روز کند. متأسفانه به سبب ناآشنایی و
بیگانه بودن عدهای از مدیران، صاحبان و حتی دبیران و نویسندگان
روزنامهها ما به تحولات وب، ویژگیهایی که باید یک سایت خوب از آنها بهره
ببرد، بر آنها نامکشوف است. بنابراین آنها هنگام سفارش سایت، طراحان را با
مشکل مواجه میکنند، چون برای طراح سایت مشخص نمیکنند که کدام ویژگیها
را باید در سایت بگنجاند. بنابراین دست آخر آنها صاحب سایتی میشوند که
استاندارد نیست و فاقد ویژگیهای معمول روزنامههای دنیاست.
وقتی از لزوم آشنایی همگان با تحولات وب صحبت میکنیم،
برخی تصور میکنند، چنین دانشی حتی در حد داشتن یک دورنمای مبهم برای
افرادی که عملا در زمینه آیتی فعالیت نمیکنند، غیرضروری است. اما دست
آخر، به مواردی برمیخوریم که کمدانشی، عواقب خود را زندگی و کار روزانه
به نمایش میگذارد.
البته نباید از جاده انصاف خارج شد و همه مشکلات را
متوجه صاحبان و مدیران روزنامه یا احیانا طراحان کرد و از محدودیتهای
موجود صحبتی نکرد. مسلما ایجاد یکی بخش چندرسانهای (ودکست، پادکست، یا
سلایدکست و …) با علم به اینکه اکثریت خوانندهها دسترسی به اینترنت
پرسرعت ندارند، انگیزه کمی برای صاحبان سایتها ایجاد میکند.
طبق قوانین نوشته یا نانوشته اینترنتی در ایران، صاحب
سایت، مسئول کامنتهای خوانندگان است و بنابراین داشتن چنین قسمتی هم برای
یک نشریه چندان معقول به نظر نمیرسید. در زمینه تبلیغات آنلاین، هم
مشکلات فراتر از اینهاست و باید در این مورد تاپیکی جدا نوشت و بحث کرد.