فصاحت و بلاغت زینب (سلام الله علیها)
شیخ جعفر نقدى (ره ) مى نویسد:((مى گویم : و این حذلم بن كثیر (راوى این خبر) از فصحاء و سخنوران و نیكو گفتاران عرب است كه كه از فصاحت و زبان آورى و نیكو گفتارى و از بلاغت و رسایى سخن و مطابق اقتضاى مقام و مناسب حال مخاطب سخن گفتن زینب تعجب نموده و به شگفت آمده ، و از براعت و برترى فضل و كمال و علم و دانش و شجاعت ادبیه و دلاورى پسندیده آن مخدره ، حیرت و سرگردانى او را فرا گرفته ، به طورى كه نتواسته او را (به كسى ) تشبیه و مانند نماید، مگر به پدرش سید و مهتر هر بلیغ و فصیحى . پس (از این رو) گفته : ((كانها تفرع عن لسان امیرالمؤمنین ))؛ یعنى گویا علیا حضرت زینب (سلام الله علیها) (سخنانش را در كوفه ) از زبان امیرالمؤمنین (علیه السلام) قصد و آهنگ مى نمود، و هر كه درباره كربلا و در احوال و سرگذشت هاى حسین (علیه السلام) كتابى نوشته ، این خطبه و سخنرانى را نقل نموده است . و حاحظ در كتاب خود ((البیان و التبیین )) آن را از خزیمة الاسدى روایت نموده كه خزیمه گفته : ((زنان كوفه را در آن روز دیدم به پا ایستاده (بركشته شدگان در كربلا) ندبه و زارى و شیون مى نمودند، در حالى كه گریبان ها (شان را) مى دریدند(13) جود و سخاوت زینب (سلام الله علیها)
روزى میهمانى براى امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسید. آن حضرت به خانه آمده و فرمود: اى فاطمه ، آیا طعامى براى میهمان خدمت شما مى باشد؟ عرض كرد: فقط قرض نانى موجود است كه آن هم سهم دخترم زینب مى باشد. زینب (سلام الله علیها) بیدار بود، عرض كرد: اى مادر، نان مرا براى میهمان ببرید، من صبر مى كنم . طفلى كه در آن وقت ، كه چهار یا پنج سال بیشتر نداشته این جود و كرم او باشد، دیگر چگونه كسى مى تواند به عظمت آن بانوى عظمى پى ببرد؟ زنى كه هستى خود را در راه خدا بذل بنماید، و فرزندان از جان عزیزتر خود را در راه خداوند متعال انفاق بنماید و از آنها بگذرد بایستى در نهایت جود بوده باشد.(14)