تبیان، دستیار زندگی

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین انه خیر ناصر و معین.

بحث در باب اعلال بود و عرض کردیم در این باب معلول یا مثال است و یا اجوف و یا ناقص. به قول علمای قدیم که مثال را سیب گاز زده می‌گفتند و اجوف را تو خالی و ناقص را...

...منو مسخره می­کنید؟ چی می‌دونید شماها؟ شما توی دبیرستان سه سال جون می‌کنید تا دیپلم بگیرید! دوباره یک سال ده برابر جون می‌کنید تا پیشِ تونو بخونید و بعد هم توی کنکور تو رقابت با این همه دختر که بدون دغدغه‌های شما صبح تا شب می‌شینن خونه و درسها رو حفظ می‌کنن و رتبه‌های بالا و پایین رو برای خودشون رزرو می‌کنن شرکت می‌کنید و آخرشم حالا آیا قبول بشین و آیا نشین! بعدش اگر خیلی آدم حسابی باشید توی ده پونزده سال معلوم نیست از هر صد نفرتون چند نفر تا دکترا بخونه و واحد هاشو تمام و کمال پاس کنه! تازه باید بیافتید توی گیر و گور پایان نامه!

منو مسخره می‌کنید؟ درسته امروز مدرکم سیکله! اما طلبه ام... طلبه! می‌فهمید؟ چی می‌دونید شماها؟ من وقتی پایه ششم رو تموم کنم می‌شم فوق دیپلم... نه فوق دیپلم با کلاس نیست! می‌شم دارای مدرک کاردانی! و سطح یک حوزه. عملا دو تا مدرک معتبر.

بنده خداها! مدرک حوزه توی همه جا معتبره و از حوزه می‌شه مستقیم اومد دانشگاه اما مدرک شما چی؟ هر سال کلی دانشجو دارن میان حوزه و با من سیکلی! سر یه درس می‌شینن. دکتر مهندسشم بخواد بیاد باید همین صرف ساده رو بخونه! کجای کارید؟ تازه با استعدادی که من دارم و موقعیت مناسبی که حوزه برای امثال من فراهم کرده می‌شه بعضی از درسامو ارتقایی بر دارم و وقتی شما ها دارید کنکور کاردانی به کارشناسی می‌دید من با کارشناسی ارشدم خودمو باد بزنم! قانون جدید رو نمیدونم ولی تا اونجایی که من شنیدم حدودا عرض دوازده سال... یعنی ده پایه و دو سال درس خارج و یک پایان نامه، سطح چهارم رو می‌گیرم و اونوقته که می‌تونید با خیال راحت به من بگید دکتر... یعنی بگید آقای دکتر. اختیار با خودتونه! اون موقع هم آقای دکترم و هم حجت الاسلام و المسلمین. هر چی خواستید منو صدا کنید!

اونوقت سخنرانی کردن حال می‌ده. خداوکیلی وقتی دعوتم می‌کنن و می‌گن: با سخنرانی دکتر آمالی خودتون حال نمی‌کنید؟ خدا پدرشونو بیامرزه که این مدرکهای با ارزش رو وارد حوزه کردن. از همکاری وزارت علوم هم صمیمانه تشکر می‌کنم. با مدرک دکترا، این علوم دینی اساسی به دل می‌شینه! مردم با پوست و گوشتشون حس می‌کنن که دارن حرف یک عالم رو می‌شنون... به به! حجت الاسلام و المسلمین دکتر آمالی... البته من دوست دارم وقتی به سن و سال دکتری رسیدم یک اصطلاح جدید وضع کنم تا هم برای مرید‌هام سخت نباشه و هم پیوندی باشه بین حوزه و دانشگاه! این که می‌گن حجت الاسلام و المسلمین دکتر فلانی، هم طولانیه و هم یک نوع جدایی در این دو مقام احساس می‌شه! حجت الاسلام و المسلمین خالی هم توی دنیای مدرن خیلی بار علمی نداره. دکتر خالی هم... البته بد نیست! اما خوب اون کمال علمی حوزوی رو نداره. به اون سن و سال که رسیدم رسم می‌کنم همه بهم بگن دکترالاسلام و المسلمین... به به! دکتر الاسلام و المسلمین آمالی دامت برکاته... نه! زید عزه... نه! مدت افاضاته...

آقای آمالی... باشما هستم! عرض کردم مبیع رو صرف کنید آقا!  وقت کلاس رو به اتمام است. کمی سریع تر که وقت دوستان گرفته نشه...