4)مشکل حفظ هویت.
مشکل رایج دیگر یک زن جوان پیش از ازدواج، عواطف شدیدی است که در دوران نامزدی پیش از آنکه درک روشنی از هویت خود داشته باشد، او را در برمیگیرد. زنان در این دوره بدون اینکه درک واضحی از هویت خود داشته باشند به نحوی آشکار با نامزدشان همانندسازی میکنند بنابراین توجه و دفاع از خود و نیازهایشان برایشان مشکل میشود. زنی که حسی قوی از هویت خودش داشته باشد، یک همسر جالبتوجه و متعادلتر است.
5) رهاکردن دوستان و علایق قبلی.
عشقی که زنان را در دوره ازدواج فرامیگیرد، ممکن است باعث شود دوستان، خانواده، سرگرمیها و ورزشهای مورد علاقهشان را کنار بگذارند. این کار یک اشتباه اساسی است، به این علت که زنان به شبکههای حمایتی در سراسر زندگیشان نیاز دارند و فقط همسرشان نمیتواند همه مشکلات آنها را حل کند. داشتن چنین تقاضایی از همسر بیش از حد توان آنهاست. مهم است که در این مورد تعادل را در زندگیتان برقرار کنید.
6)عجله برای ازدواج.
بسیاری از زنان جوان در سنین پایین برای ازدواج عجله میکنند، گویی ازدواج مسابقهای است که خط پایان آن عروسی است. ازدواج ممکن است سالها طول بکشد ولی 30-20 سالگی شما فقط یک دهه به طول میانجامد. اینکه کسی که فکر میکند مردی را یافته است که میتواند بقیه زندگیاش را با او به سر برد، به این معنا نیست که باید به فوریت با او ازدواج کند. عجله در ازدواج ممکن است باعث پشیمانی بعدی شود.
7) صحبتنکردن درباره موضوعات جدی.
لازم است با همسر آینده درباره نظرات خود در مورد مسایلی که ممکن است باعث اختلاف در زندگی مشترک شود، صحبت کنید. درباره تعداد بچههایی که میخواهید داشته باشید، در مورد اینکه برای بزرگکردن آنها حاضرید کارتان را رها کنید و در خانه بمانید یا نه، درباره اولویتهای زندگی، نحوه هزینهکردن درآمدها در زندگی، آرزوها و اهداف، اینکه 20 سال بعد میخواهید در چه موقعیتی قرار داشته باشید، سبکهای تربیت بچهها، سهیم شدن در مسوولیتها و... از قبل باید دانست آیا عقاید همسران شبیه هم هست یا نه. به توافق رسیدن درباره این موضوعات میتواند تعیینکننده ازدواجی شادمان یا پر از مشاجره در آینده باشد.