آقای خاتمی! خاطرات تلخ دوران شما از یادها نخواهد رفت
قاسم روان بخش
محمد خاتمی اخیرا گویا برای سنجش میزان علاقه مردم به اصلاحات، به برخی استانها از جمله همدان سفر كرده است. وی در دیدار با جمعی از فعالان سیاسی این استانها، نكاتی را متذكر شده كه به نقد و بررسی آن میپردازیم.
1. آقای خاتمی مردم را نسبت به انتخابات بیرغبت دانسته، مهمترین دلیل این بیرغبتی را اینگونه ذكر میكنند: «ذهن مردم اینطور است كه اگر بیایند و نیایند، خیلی فرق نمیكند. اولا ذهن مردم ما اینگونه نیست؛ چرا كه میزان شركت آنها در انتخابات در مقایسه با كشورهای به اصطلاح مهد دموكراسی مانند آمریكا و فرانسه به مراتب بیشتر است. فراموش نمی كنیم رئیس جمهوری كنونی آمریكا (بوش) با اهرم حكم قاضی به كاخ سفید راه یافت! ثانیا در طول 8 سال ریاست جمهوری آقای خاتمی، چندین انتخابات برگزار شده است. حال باید از وی پرسید: با ذهن مردم چه كردهاید كه به انتخابات بیرغبت شدهاند؟ اگر آقای خاتمی، نظارت استصوابی شورای نگهبان را عامل بیرغبتی مردم معرفی كند، توجه ایشان را به انتخابات شوراها معطوف میكنیم كه نظارت شورای نگهبان وجود نداشت حتی گروهك غیرقانونی نهضت آزادی نیز برای بسیاری از استانها از جمله تهران كاندیدا معرفی میكرد؛ اما عملكرد شورای اصلاح طلب! تهران به اندازهای منفی بود كه در شهر تهران فقط كمتر از 20 درصد مردم در انتخابات شركت كردند!
2. ظاهرا آقای خاتمی به این نكته مهم توجه كرده كه پس از گذشت 12 سال! باید اصلاحات را تعریف و مشخص كرد كه به اسلام چگونه نگاه میكنیم؟ و نسبت میان اسلام و مردم سالاری را چگونه میبینیم؟ وی میگوید: در اصلاحات یك نوع آشفتگی پیدا شده و هر كس از ظن خود یار اصلاحات شده و باید از این وضعیت نجات پیدا كنیم.»!
بسیار خوشوقتیم كه بالاخره آقای خاتمی به این سفارش آیه`ا... مصباح اهمیت داد و فهمید كه باید منظور خود از اصلاحات را مشخص كند. عملكرد دولت آقای خاتمی در 8 سال گذشته اصلاحات را تغییر معیارها و ملاكهای ارزشی الهی به ضد ارزشهای غربی تفسیر میكرد! عملكرد وزارت ارشاد آقای خاتمی در چاپ و نشر و تئاترهای ضد دینی و ضد اخلاقی در پرونده دولت اصلاحات مضبوط است. اصلاحات یعنی تغییر ارزشهای دینی به ارزشهای لیبرالی! البته از كسی كه رایجترین مكتب معتبر دنیا را لیبرالیزم میپندارد! و حتی توحید را نیز قابل قرائتهای مختلف میداند! جز این انتظار نیست.
3. رئیس بنیاد باران، با تاكید بر اصل آزادی، از این موضوع گلایه میكند كه «آزادی ما را ولنگاری توصیف میكردند. نه خیر، ولنگاری الان است كه بزرگترین معیارهای بدیهی اسلامی و انسانی زیر پا گذاشته میشود.»)!( وی سپس ادعا میكند: «اگر به از بین رفتن مبانی اخلاقی در جامعه اسلامی حساس نباشیم، بسیار جای نگرانی دارد.» گویا آقای خاتمی فراموش كرده كه در سالگرد دوم خرداد در دانشگاه تهران به صراحت گفته است: «دین هم اگر در برابر آزادی قرار گیرد، باید دین محدود شود نه آزادی»! این جملهای است كه بهمن فرمان آرا- فراری طاغوتی- كه به یمن آزادیهای اعطایی آقای خاتمی به وطن بازگشت، در فیلم «عطر گل یاس بوی كافور» قرار داده است. ثانیا عملكرد فرهنگی دولت به اصطلاح اصلاحات در طی 8 سال حاكمیت خود، آزادی مورد نظر مدعیان اصلاح طلبی را به خوبی معنا كرده است. حاكمیت انسانها بر سرنوشت خود یا ولنگاری و اباحیگری؟! آیا آقای حجاریان- مغز متفكر اصلاحات به تعبیر آقای خاتمی- در روزنامه صبح امروز خود عمل شنیع همجنس بازی را از نظر حقوقی جایز نشمرد؟! آیا وزارت ارشاد دولت اصلاحات، مجوز كتاب «شاهد بازی در ادبیات ایران» را صادر نكرد كه در مدح و ستایش هم جنس بازی قلم فرسایی شده بود؟! آیا كتاب شیطان پرستی كه در وصف پرستش شیطان و تبرئه یزیدبن معاویه نوشته شده بود، مورد ستایش قرار نگرفت؟! آیا كتابهای كسروی مرتد كه بر ضد دین و ارزشها نوشته شده و صاحب آن به جرم ارتداد توسط فدائیان اسلام به درك واصل شد، با حمایتهای وزارت ارشاد وقت در تیراژی چشمگیر چاپ مجدد نشد؟! آیا هزاران كتاب رمان و مجلات زرد كه مفاسد اخلاقی را در جامعه نهادینه میكردند، با حمایتهای وزارت ارشاد آن روز منتشر نمیشدند؟! و آیا به جشنوارهها و تئاترهایی از قبیل «ایران زمین» كه زنان نیمه عریان ارمنی در مقابل چشمان هزاران مرد نامحرم میرقصیدند، افتخار نمیشد؟! و آیا بوسیدن زن و مرد بر روی سن در سالن... در استان دارالعباده یزد، نوعی قرائت مختلف از دین تفسیر نشد؟! آیا لخت شدن یك مرد آلمانی در تئاتر فجر در تهران در مقابل دیدگان هزاران زن و مرد و دختر جوان ایرانی كه یادآور جشن فرهنگ و هنر شیراز در عصر طاغوت بود، تفسیری بر آزادی ادعایی آقای خاتمی نبود؟! و آیا میلیونها زن و مرد و كودك كپرنشین استانهای كرمان، هرمزگان، سیستان و بلوچستان و... كه از فقر و تنگدستی، در كنار پروژههای عظیم هفت باغ هفت آسمان كرمان و... سر بی شام به زمین میگذاشتند و كلاس درسشان حصیر و كپر بود، طی 8 سال حاكمیت دولت اصلاحات و 8 سال دولت كارگزاران بر سرنوشت خودشان حاكم شده بودند؟! این در حالی بود كه بودجههای كلان كشور صرف سازمانها و مراكز بی حاصل همانند مركز گفت و گوی تمدنها و سفرهای خارجی میشد كه جز برای احزاب حاكم و شخصیتهای سیاسی آن حاصلی برای ملت نداشت!
4. آقای خاتمی گفته است الان ولنگاری بر جامعه حاكم است «كه بزرگترین معیارهای بدیهی اسلامی - انسانی زیر پا گذاشته میشود» اولا خوب است ایشان مصداق این جمله را تبیین و روشن كند كه در كجا زیر پا گذاشته شده است. براساس جمله بعدی ایشان كه گفته است» اگر به از بین رفتن مبانی اخلاقی در جامعه اسلامی حساس نباشیم بسیار جای نگرانی دارد»، بزرگترین معیارهایی كه زیر پا گذاشته شده، مبانی اخلاقی است. در این صورت جای این پرسش است كه چه كسی در سال گذشته بزرگترین معیارهای بدیهی اسلامی را زیر پا گذاشته است؟! آیا حرمت دستدادن به زن نامحرم یكی از معیارهای بدیهی اسلامی نیست؟! چه كسی در ایتالیا در برابر دوربینهای خبرنگاران، بی پروا دست زنان نیمه عریان را فشرده و طرفدارانش برای توجیه آن خواستار تغییر فتوای مراجع عظام تقلید شدند؟! چه كسی در مراسم یلدا و «مردی با عبای شكلاتی» بازوی دختر محجبه را فشار داد؟! و چه كسی...؟! اگر منظور از زیر پا گذاشتن معیارهای بدیهی اسلامی، رعایت حقوق مردم و حاكمیت آنها بر سرنوشتشان باشد، انتخابات مجلس ششم یادآور زیر پا گذاشتن این حقوق است، چرا كه هرگز مردم فراموش نمیكنند این انتخابات با حكم حكومتی رهبری مورد تایید قرار گرفت. تقلب گسترده در انتخابات در تهران و انفصال در خدمت آقای تاجزاده به سبب تقلب و حضور دكتر حداد عادل و محتشمیپور در مجلس پس از بررسی مجدد، بهترین سند بر زیر پا گذاشتن این حق مسلم مردم است....
5. آقای خاتمی، یكی از اهداف بزرگ اصلاح طلبی واقعی را بالا بردن حرمت ملت در عرصه جهانی و دفع خطرات و تهدیدات از كشور و نظام و مردم دانسته است. شایسته است وی درباره این ادعا اندكی تامل كند و انصاف دهد كه آیا در زمانی كه ایشان برای خارج شدن نام ایران از محور شرارت، نامه، عاجزانه نوشت و حاضر به همكاری با آمریكا در خلع سلاح حزبا... شد و پاسخ منفی شنید، ملت ایران از حرمت بالایی برخوردار بود یا اكنون كه با زبان تهاجمی با دشمن سخن گفته میشود و اسرائیل در بدترین شرائط سیاسی از آغاز تشكیل تا كنون قرار گرفته است؟! آیا آنگاه كه آقای خاتمی قبل از مصوبه مجلس، داوطلبانه تعلیق را پذیرفت و مفتخرانه اصول آنرا اجرا كرد و زورگویان جهان بهخاطر این پیروزی خندههای مستانه سر میدادند، ملت ایران از حرمت بالایی برخوردار بود یا اكنون كه آمریكا و اروپا به دریوزگی افتاده و ملت ایران پس از جشن بزرگ هستهای صاحب بیش از 5 هزار سانتریفیوژ شده و همچنان قدرتمندانه به پیش میتازد؟!
6. آقای خاتمی بالاخره تعریف خود از اسلام و رابطه آن با دموكراسی را روشن ساخت و گفت: «اسلامی كه مورد نظرمان است، اسلامی است كه نه تنها مسلمان در آن نظام احساس حرمت و آزادی و عزت كند، بلكه غیر مسلمان نیز همانند مسلمان، حقوق، حضور، حرمت، زمینه و امكانات برای تامین زندگی آبرومندانه را داشته باشد».
اولا اینگونه سخنان مصرف انتخاباتی دارد و برای آرای اقلیتها ایراد میشود؛ چنانكه در دوره هشتم نیز واژه «مولا» «من كنت مولاه» را به معنای دوست - نه امامت و ولایت- معنا كرد تا آرای استانهای سنی نشین را جذب كند كه كرد!
ثانیا: مگر اهل كتاب در جمهوری اسلامی در چارچوب قانون اساسی از حقوق خود حتی داشتن نماینده در پارلمان و استفاده از امكانات كشور برخوردار نیستند؟!
ثالثا: آقای خاتمی گفته است: غیر مسلمان با مسلمان در «حقوق» مساوی است. آیا این خلاف قانون اساسی نیست كه اسلام را از شرایط رئیس جمهور، نمایندگی مجلس و... میداند؟!
رابعا: آیا از نظر خاتمی بهاییها و كفار محارب و منافقین اسم و رسمدار و در یك كلمه براندازان نظام اسلامی نیز از حقوقی مساوی با ملت شریف ایران برخوردارند؟! البته آقای خاتمی كه در لوایح دوقلو شرط اسلام را از نامزدی مجلس حذف كرده بود، همین اعتقاد را تاكید میكند! در این صورت آیا چنین فردی میتواند مجری قانون اساسی جمهوری اسلامی باشد؟!
منبع :partosokhan.ir