ولی ماجرا خیلی عمیق است. تقریبا در همه ادارات با کم و زیاد چنین برخوردهایی دیده میشود. روابط راحت و شوخی و صمیمیتهای ضد اسلامی و…؛ این وضع ادارات دولتی است و کارمندهایش. فکر کنید اوضاع منشیهای با «ظاهر برازنده و روابط عمومی بالا» در شرکتهای خصوصی که پول برای آرایش در محل کار میگیرند!!
مردها که هیچی! اما زنها واقعا چرا اینگونه برخورد میکنند؟ آیا چون خیال میکنند یک شوهری دارند، میتوانند آزاد و راحت با نامحرم همکلام شوند؟ یا خیال میکنند چون شوهر دارند، دیگر هیچ کس نگاهی به زنانگی ایشان ندارد؟ و مردان دیگر تنها با بعد انسانی آنها کار دارند؟ بگذریم که در عمل این دو بعد به هیچ وجه قابل جدا شدن نیستند. و دستورهای اسلام برای حجاب و عدم اختلاط، تلاش دارد تا آن بعد زنانگی را بپوشاند.
یک بعد غیر قابل انکارش هم این است که وقتی زن و مردی ۳۰۰ روز از سال را در یک اتاق با هم هستند، و سالها با هم هم کار میشوند، اکثریت مطلق به صمیمیتها و برخوردهای کاملا غیر ضروری میرسند و نمیتوانند آن خشکیای که باید در روابط زن و مرد در جامعه باشد را رعایت کنند. بگذریم که وقتی زن برای تفنن، پز دادن و کلاس، و بدتر از همه برای پول مستقل سر کار میرود، چنین برخوردهای غیر ضروری لاجرم به برخوردهای غیر انسانی میانجامد.
قطعا باید توهم نزنیم که همه کارمندان ما مریم مقدس و حضرت یوسفاند. اساسا اسلام شرایط جامعه را متناسب با سطح پایین ایمان میخواهد و نه اولیاء الهی! اینجور نیست که اسلام بگوید جامعه فاسد باشد ولی شما خودتان را حفظ کنید. اسلام میگوید خودتان را در هر شرایطی حفظ کنید، ولی بخش زیادی از احکامش برای اصلاح سطح جامعه است تا برای کم ایمانها هم امکان خوب شدن باشد. تا رشد کنند. نگاه تربیتی و انسانسازی چنین الزامی را دارد.
eilia13