بخش نخست کتاب یادداشتهای رضا خواجهنوری معزالسلطنه که اخیراً توسط انتشارات نامک منتشر شده است روایت نویسنده از چگونگی شکلگیری این اتحاد و مراحل مختلف جنگ تنکابن است. اگرچه از این ماجرا شرحی در کتابهای مربوط به تاریخ نواحی غربی مازندران همچون تاریخ تنکابن اثر علی اصغر یوسفنیا ثبت شده، یا گزارشهایی در روزنامههای آن عصر نظیر ایران انعکاس یافته است، اما امتیاز این بخش از کتاب در قیاس با منابع پیشگفته در آن است که نویسنده خود در بطن ماجرا بوده و حتی اتحادنامة یادشده به خط وی تنظیم شده است. به همین دلیل در این نوشته هم مقدمات اتخاذ شده برای شروع جنگ تنکابن مورد بحث بوده است و هم مراحل و چگونگی رخدادهای کارزار مزبور.
اشاره به حضور و نقش مصدقالممالک، سردار اقتدار، میرشکار، احسانالله خان، رفیعالملک کلارستاقی و نیز سه برادر کریمخان سالارمکرم، نبیخان صارمالممالک و ربیعخان از ایل خواجهوند در اتحاد سالارفاتح و نیز پیوستن سهمالممالک پسر ارشد امیرمؤید سوادکوهی با پنجاه سوار زبده به این اردو - که موجبات جنگ تمام عیار را پس از بیست روز زد و خورد مختصر فراهم آورد - از جمله نکات حائز اهمیت این کتاب است.
نویسنده پس از شرح جنگ و چگونگی پیشروی تا خاک تنکابن و رسیدن به خرمآباد و در پی آن فرار امیراسعد پسر محمدولی خان سپهسالار تنکابنی، دربارة سردار اقتدار پسر دیگر سپهسالار اشارات جالبی دارد که اینک در اردوی سالار فاتح و در برابر برادرش میجنگید. وی که در آغاز فتوحات و در پی شکست امیر اسعد «فوقالعاده خرسند بود» و به سران اردوی سالار فاتح وعده داده بود «... بعد از ورود به خرمآباد همه را با اموال سپهسالار بینیاز کند» اینک پس از ورود به خرمآباد و احراز سمت حکومت و فرمانداری موقت تنکابن از سوی سران اردو، سعی در حفظ میراث پدری داشت و تلاش میکرد « ... حتیالامکان از مایملک پدرش چیزی به مصرف مجاهدین و اردوی اتحادیة مازندران نرسد.» (ص 20)