سلامی بر رخ شاه دو عالم / رخ پنهان شده از دیدگانم
کل آیتم ها 64
کی شود در ندبه های جمعه پیدایت کنم
گوشه ای تنها نشینم تا تماشایت کنم
مینویسم روی هر گل نام زیبای تو را
تا که شاید این شب جمعه ملاقاتت کنم
مردان که به هنگام خطر گرد آیند / سرباز صفت به یک خبر گرد آیند
مظلوم تویی که سال ها منتظری / تا سیصد و سیزده نفر گرد آیند
مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
آن فرقه که تیشه به نخل فدک زدند
بر قلب پاک ختم رسولان نمک زدند
مهدی(عج) بیا ز قاتل مادر سوال کن
زهرا(س) چه کرده بود که اورا کتک زدند؟
تا کی برای چشمت آذین کنم جهان را ؟
قلبم شروع کرده عمدأ تکان تکان را
باران ترانه اش را با لحن غـم نخواند
باشد عوض کنـی تو تقدیر آسمان را
کاش از لطف شبی یاد ز ما میکردی
یاد از عاشق افتاده ز پا میکردی
کاش بیمار فراقت که ز پا افتاده
با نگاه ملکوتی تو دوا میکردی
بــهــار بی گل نرگس شبیه پاییز است
و بـی تــو کلِ زمانهایمان غم انگیز است
بیــا کـه مـنجمدانه قیام ممکن نیست
زمین دلتنگ و مهدی بیقرار است
فلک شیدا پریشان روزگار است
دلا آدینه شد دلبر نیامد
غروب انتظارم سرنیامد
خوشا آنکس که مهدی (عج) یار او شد
رفیق مشفق و غمخوار او شد
چرا دوری ز تو تقدیر ما شد؟
غم هجران گریبانگیر ماشد ؟