• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن شمال > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
شمال (بازدید: 301)
يکشنبه 26/3/1392 - 17:57 -0 تشکر 611977
میرزا کوچک


میرزا یونس معروف به میرزا کوچک فرزند میرزا بزرگ، در سال 1259 شمسی در رشت به دنیا آمد. سال‌های نخست عمر را به آموختن مقدمات علوم دینی سپری کرد و در سال 1286، در گیلان به صفوف آزادی‌خواهان پیوست و برای سرکوب محمدعلی شاه روزانه تهران شد. همزمان با اوج‌گیری نهضت مشروطه، شماری از آزادی‌خواهان رشت، کانونی به نام مجلس اتحاد تشکیل دادند که میرزا کوچک خان هم که در آن دوران یک طلبه بود، به آنها پیوست. درسال 1294 به جای مجلس اتحاد، هیأت‌ اتحاد اسلام، از یک گروه هفده نفری در رشت تشکیل گردید که بیشتر اعضای آن روحانی بودند و میرزا کوچک خان عضو مؤثر آن بود. به زودی میرزا، رهبری این گروه را بر عهده گرفت و پس از اشغال ایران توسط ارتش روسیه تزاری، به مبارزه با این ارتش پرداختند و روستای کسما در ناحیه فومن را مرکز کار خود قرار دادند. این هیأت بتدریج گسترش یافته و بخش وسیعی از شمال کشور زیر نفوذ آن درآمد و به نهضت جنگل و حزب جنگل مشهور شد. نهضت جنگل فعالیت‌های نظامی مختلفی را بر ضد نیروهای روسی و انگلیسی در شمال ایران انجام داد. اما بتدریج دچار اختلافات داخلی گردید و برخی از سران آن تسلیم و یا اعدام شدند. پس از تسلیم خالو قربان، نیروهای دولتی وارد رشت شدند و چون مذاکرات صلح با جنگلی‌ها به نتیجه نرسید، به تعقیب نیروهای جنگل پرداختند. برخی از نیروها متفرق و برخی تسلیم و تعدادی نیز کشته شدند. در چنین وضع سختی میرزا کوچک خان در سرمای شدید زمستان از همسرش خداحافظی کرده و به اعماق جنگل‌ها رفت تا در فرصتی مناسبت بتواند نیروهای پراکنده را سازماندهی کند؛ اما در اثر سرمای شدید به شهادت رسید.


 

يکشنبه 26/3/1392 - 17:59 - 0 تشکر 611978


میرزا در واقعه مشروطیت به انقلابیون جبهه شمال پیوست و در فتح قزوین شرکت داشت . روسها مدتی او را از رشت تبعید کردند. در سال ۱۲۹۳ ه.ش میرزا که تازه از تبعید آزاد شده و به رشت آمده بود به شدت تحت تاثیر ظلم و ستم نیروهای روس بر مردم گیلان قرار گرفت و تصمیم گرفت که به کمک دوستان مشروطه خواه خود دوباره دست به قیام بزند . اما اینبار علاوه بر مطالبه آرمانهای آزادی خواهانه مشروطه که آنرا بر باد رفته می دید به دنبال نجات ایران و علی الخصوص گیلان از اشغال آشکار نیروهای نظامی نیز بود . افکار میرزا توانست در دل اقشار و طبقات مختلف مردم گیلان نفوذ کند . افرادی نظیر دکتر حشمت ومیرزا حسین کسمایی که از چهره های تحصیل کرده و فرهیخته گیلان بودند، و یا حسن آلیانی و شیخ علی شیشه بر که از طبقات معمولی جامعه بودند در میان طیف طرفداران میرزا دیده می شوند . و بجز اینها میرزا توانست از حمایت چند تن از تجار و کسبه معتبر از جمله حاج احمد کسمایی نیز برخوردار شود .تاریخ نگاران عمدتا قیام جنگل را به دو دوره مجزا تقسیم می کنند.

يکشنبه 26/3/1392 - 18:0 - 0 تشکر 611979

دوره یکم



میرزا و دکتر حشمت



میرزا پس از جمع کردن دوستان و همفکرانش به جنگل رفت و قیامش را آغاز کرد . قوای روس و البته نیروهای داخلی وابسته به آنها بارها تلاش کردند که جنگلیها را سرکوب کنند اما کاری از پیش نبردند و عمدتا شکست خوردند که از جمله این نیروهای وابسته که از جنگلیها شکست خوردند میتوان به لوطی عبدالرزاق و مفاخرالملک اشاره کرد . در این دوره جنگلیها هیئتی بنام هیئت اتحاد اسلام تشکیل دادند که اداره امور مناطق تحت کنترل ، و تصمیم گیریهای کلی توسط این هیئت انجام میشد . دولت مرکزی ایران در این دوره سعی میکرد با جنگلیها به صورت کج دار و مریز رفتار کند . بعد از انقلاب بلشویکی روسیه نیروهای روس از ایران خارج شدند و در این خروج قوای جنگل راه را برای آنها هموار کردند . اما آخرین دسته روسها، یعنی قوای ژنرال بیچراخوف که داری افکار تزاری بود ، وضعیتی متفاوت داشت. او با انگلیسیها به فرماندهی ژنرال دنسترویل متحد شده بود که به قفقاز برود و در آنجا با بلشویکها بجنگد. انگلیسیها از میرزا خواستند که ضمن اجازه عبور قوای بیچراخوف و قوای انگلیس از گیلان ، تعدادی از پاسگاهها را نیز در اختیار آنها قرار دهند تا به وسیله آن تدارکات پشت جبهه قفقاز میسر شود .میرزا قبول نمیکند و بناچار جنگ سختی در می گیرد . قوای روس بوسیله توپخانه دوربرد بر قوای جنگل که آرایش نظامی نامناسبی گرفته بودند پیروز می شود و راهی انزلی می شود . و رشت نیز به دست قوای انگلیس می افتد .البته بعد از آن جنگلیها رشت را آزاد میکنند ولی این آزادی دیری نمی پاید و انگلیسیها دوباه رشت را تصرف می کنند. سر انجام با وساطت کنسول فرانسه بین جنگلیها و انگلیسیها صلح برقرار می شود .




در همین ایام در تهران وثوق الدوله به قدرت میرسد . او ابتدا به میرزا پیشنهاد میکند که ضمن تامین جانی به عتبات برود و قوایش را در اختیار دولت قرار دهد . وثوق الدوله بعد از مخالفت میرزا با این پیشنهاد، تیمور تاش را با بیست هزار قزاق به عنوان والی گیلان فرستاد تا جنگلیها را سرکوب کند . در این ایام بود که حاج احمد کسمایی ، که یکی از سران موثر جنگل بود خودش را تسلیم کرد . میرزا که نمی خواست با هموطنانش بجنگد تصمیم گرفت با افرادش به سمت غرب گیلان عقب نشینی کند . جنگلیها به دسته های کوچک تقسیم شدند و با پای پیاده به سمت غرب گیلان حرکت کردند. در این راهپیمایی طولانی، عده ای از جنگلیها از پای در آمدند وعده ای هم اسیر شدند . به مرور زمان عده ای فرار کردند. و بخشی هم تسلیم شدند که از جمله آنها دکتر حشمت بود که نیروهای قزاق به امان نامه ای که پشت قرآن برای او امضا کرده بودند، وفا نکردند و سرانجام دکتر حشمت در رشت اعدام شد . میرزا دوباره به فومنات ، یعنی همان پایگاه اولیه اش بر می گردد و این پایان دوره اول قیام جنگل است .

يکشنبه 26/3/1392 - 18:2 - 0 تشکر 611980

دوره دوم






Mirza teeghi.jpg



در این دوره میرزا با از دست دادن بعضی از دوستان سابقش که اثرات مهمی در قیام او داشتند از جمله دکتر حشمت ، حاج احمد کسمایی و میرزا حسین کسمایی ، اکنون به بعضی دیگر از دوستانش که تمایلات چپگرایانه دارند از جمله احسان الله خان و خالو قربان میدان می دهد و آنها نیز میرزا را ترغیب به دوستی با اتحاد جماهیر شوروی می کنند.میرزا پس از ملاقات با نماینده شوروی در انزلی مسیر جدیدی را دنبال میکند و این مقدمه ای بر تشکیل کمیته انقلاب و برقراری حکومت جمهوری می شود . هرچند تاریخ نشان داد که روحیات میرزا با افکار کمونیستی همساز نیست و میرزا نتوانست با آنها کنار بیاید .




جنگلی‌ها در این دوره هدف خود را «اخراج نیروهای بیگانه، رفع بی عدالتی، مبارزه با خودکامگی و استبداد و برقراری دولتی مردمی» اعلام می‌کردند. در همین راستا در روز یکشنبه ۱۶ خرداد ۱۲۹۹ قوای جنگل با انتشار بیانیه‌ای تشکیل کمیته انقلاب ایران و تأسیس حکومت جمهوری گیلان را اعلام نمود ودولت جمهوری را معرفی کرد، که میرزا عنوان رهبر را داشت. امّا هنوز دولت تازه انقلابی سامان نگرفته بود که با حمایت بلشویک‌های روس اغتشاش انقلابیهای سرخ طرفدار شوروی آغاز گردید که نهایتاً جمعه ۱۸ تیر ۱۲۹۹ میرزا به عنوان اعتراض از رشت به صومعه سرا رفته و قبل از حرکت پیغامی توسط نماینده خود برای لنین به مسکو فرستاد که در آن ذکر شده بود: «در موقع، خود به نمایندگان روسیه اظهار کردم که ملّت ایران حاضر نیست برنامه بلشویکها را قبول کند».



در تاریخ شنبه ۹ مرداد ۱۲۹۹ طرفداران شوروی با رهبری و حمایت فرمانده قوای مسلح شوروی و مدیر بخش سیاسی و امنیت نظامی آن در رشت بر ضدّ میرزا کودتا کردند. همه طرفداران میرزا را دستگیر و بازداشت کردند. آنها دولت جدیدی معرفی کردند که احسان الله خان سرکمیسر و کمیسر خارجه و (سید جعفر جوادزاده) سید جعفر پیشه‌وری کمیسر داخله شد. بالا گرفتن اختلافات، و دستگیری‌ها، باعث تضعیف قوای جنگل گردید.هر چند پس از مدتی کمونیستها با میرزا از در صلح درآمدند و دوباره دولت جدیدی به رهبری میرزا تشکیل شد ، اما این دولت جدید نیز دوامی نیاورد و با قتل حیدر خان عمو اوغلی دوباره از هم پاشید . بفرمان احمدشاه قاجار قوای دولتی بریگاد قزاق به سرکردگی سردار سپه برای سرکوبی قوای سرخ وارد رشت گردید که چندین برخورد جنگی بین دو قوای بوجود آمد که گاه نیروهای دولتی پیشروی و گاه عقب نشینی می‌کردند. در نهایت با مذاکرات پشت پرده قوای سرخ خاک رشت و بندر انزلی را ترک نمودند. لازم به ذکر است در این جنگ‌ها میرزا با قوای خود در صومعه سرا بود که بی طرف مانده و در فکر تجدید قوا بود.




سعی قزاق‌ها، به فرماندهی سردار سپه برای مذاکره با میرزا و دعوت او به مرکز نتیجه نداده و بنا به دلایل فراوانی مذاکرات به شکست انجامید. یکی از این دلایل این بود که تعدادی از جنگلی‌ها بمانند دکتر حشمت و یارانش قبلاً با سردار سپه توافق کرده بودند که عملا به کشته شدنشان انجامید.




در نهایت قوای قزاق از فرصت استفاده کرده و طی شبیخونهای فراوانی، نیروهای جنگل را وادار به عقب نشینی کردند و بعضی از سران تسلیم یا کشته شدند. میرزا همراه با تنها یار وفادارش، گائوک آلمانی معروف به هوشنگ، جهت رفتن به نزد عظمت خانم فولادلو، که همیشه از میرزا حمایت می‌کرد، به طرف کوه‌های خلخال حرکت کردند ولی دچار بوران و طوفان گردیده و سرانجام زیر فشار سرما و برف در ۱۱ آذر ۱۳۰۰، هنگامی که میرزا هوشنگ را به کول گرفته بود، از پای در آمدند.


خبر درگذشت میرزا، به گوش محمدخان سالارشجاع برادر امیر مقتدر طالش که از بدخواهان میرزا بود، رسید. نامبرده با هماره شماری تفگچی به خانقاه رفت و اهالی را از دفن اجساد منع کرد. سپس دستور داد یکی از طالش‌های همراه وی که رضا اشکستانی بود، سر یخ زده میرزا را از بدنش جدا کند. محمدخان سپس سر را نزد برادرش امیر مقتدر در ماسال برده و آنگاه به رشت برده و تسلیم فرماندهان نظامی کرد.


سر میرزا کوچک خان را در مجاورت سربازخانه رشت، درجایی که معروف به انبار نفت نوبل است، تا مدتها در معرض تماشای مردم قرار داده و سپس خالو قربان که از یاران سابق میرزا و از هواداران سردار سپه بود، سر میرزا را به تهران به نزد سردار سپه فرستاد.



سر میرزا را به دستور سردار سپه در گورستان حسن آباد دفن کردند. بعد یکی از یاران قدیمی میرزا بنام کاس آقا حسام سر میرزا را محرمانه از گورکن تحویل و به رشت برده و در محلّی موسوم به سلیمان داراب بخاک سپرد. در شهریور ۱۳۲۰ و هنگام استعفای رضاشاه آزادیخواهان گیلان قصد داشتند جسد بدون سر میرزا را با تشریفات شایسته از خانقاه خلخال به رشت حمل کنند ولی ماموران جلوگیری کردند. در نتیجه به جهت پیشگیری از برخورد جسد میرزا را بطور عادی به رشت حمل و در جوار سر دفن کردند. از آن تاریخ هر سال در روز ۱۱ آذر مراسمی ساده در مزار او در سلیمان داراب رشت برگزار می‌شود.

يکشنبه 26/3/1392 - 18:3 - 0 تشکر 611981






با تمام این اوصاف همیشه اظهار نظر در مورد میرزا کوچک خان جنگلی و قیام او کار آسانی نبوده است . رجال متجدد وابسته به پهلوی او را به باد انتقاد و اتهامات گوناگون قرار داده اند که از جمله آنها می توان به احمد کسروی اشاره کرد . نیروهای بیگانه هم به تناسب رابطه ای که با او داشته اند تصویر متفاوتی از او ارائه کرده اند که نمی توان به قضاوت آنها اطمینان کرد . در این میان تنها قضاوت ژنرال انگلیسی دنسترویل جالب است که علی رغم جنگ با میرزا ، او را مردی بزرگ و وطن پرست معرفی کرده است . اما اندیشمندان و رجال مستقل اعم از ملی و یا مذهبی عمدتا او را ستوده اند و همیشه از میرزا به عنوان مبارزی ملی ، شجاع و با غیرت یاد کرده اند . با این وجود اکثر متفکران ، میرزا را مبرا از اشتباه نمی دانند . برای مثال بعضیها بر این باورند که در دوره دوم قیام میرزا اعلام جمهوری و نزدیکی افراطی او با قوای شوروی کار اشتباهی بوده و این عمل او در دورانهای بعدی دستاویز حرکتهای تجزیه طلبانه شده است . هرچند جمهوری که میرزا بنا نهاد با تمام ایرادات و مشکلاتی که داشت یک خود مختاری قومیتی نبود . این مطلب را می توان به راحتی از ترکیب رهبران جمهوری فهمید . مثلا خالو قربان ، کرد بود و احسان الله خان اهل مازندران ، و یا حیدر خان عمواوغلی اهل آذربایجان بود . جدای از این ، بحث جالبی که در مورد میرزا و قیامش همیشه مطرح بوده قدرت سازماندهی و تشکیلاتی میرزا کوچک خان بوده است . ساختاری که در آن روزنامه و بیمارستان و انواع تشکیلات حکومتی دارد ، اما در عین حال این قابلیت را هم دارد که در مواقع خطر به صورت گروههای پارتیزانی عمل کند . هنر جذب افراد از طبقات مختلف جامعه و بکار گیری آنها هم از نکات جالبی است که در مورد نهضت جنگل مطرح است . شاید این ادعا غلط نباشد که هنر سازماندهی و تشکیلاتی میرزا نه تنها با توجه به طبقه اجتماعی و میزان سواد و اطلاعاتش تعجب آور است بلکه نسبت به رجال با سواد و فرنگ رفته آن زمان نیز قابل تحسین است . تحلیل قیام جنگل از دید جامعه شناسی خودش می تواند بحثی باشد که در نگاه ما به آینده ، مفید و موثر باشد .


يکشنبه 26/3/1392 - 18:7 - 0 تشکر 611982


پیام مقام معظم رهبری به کنگره میرزاکوچک‌خان جنگلی

میرزاكوچك خان در خلال تحصیل مقدمات فقه و اصول در مخالفت با نارواییها بی پروا بود به همین سبب احترام سایر طلاب را به خود جلب كرد.

بعد از چندی در جرگه طلاب مدرسه جامع وارد شد كه از لحاظ تعلیمات دینی در سطحی بالاتر قرار داشت. در قیام آزادیخواهان رشت علیه پیمان شكنی محمد علی شاه (1326 ه.ق) در صف مشروطه طلبان جای گرفت و با آنان در تحصن شهبندری عثمانی (كنسولگری عثمانی) شركت جست و هر سحرگاه با صدای تكبیر خود متحصّنان را به ادای نماز فرا می‌خواند (تكبیر او و نماز متحصنان پاسخی بود به تبلیغات دولتیان كه آزادیخواهان را بابی مذهب معرفی می‌كردند) در واقعه تعرض مسلحانه مشروطه‌خواهان رشت علیه قوای مستبدان (16 محرم 1327 هـ ق) از طرف همكاران وی بود و انجمنی به نام وفا را تشكیل داده بود و اداره می‌كرد.

هنگام بسیج قوای ملی رشت برای تصرف پایتخت، میرزا عنوان فرماندهی یك دسته از جنگاوران را در دوشنبه بازار سنگر بر عهده گرفت، در آنجا سخت بیمار و بستری شد و دسته جنگاورانش تحت فرمان یپرم خان ارمنی درآمد كه به سوی قزوین حركت كردند.

كوچك‌خان پس از مداوا به مجاهدان پیوست و در فتح تهران شركت جست در شورش‌ شاهسونان همراه یپرم خان و سردار اسعد به كمك مجاهدان آذربایجان رفت، هنگامی كه شاه مخلوع (محمدعلی) عمال خود را به قصد تصرف تركمن صحرا به آن منطقه (به دستیاری بیگانه) گسیل داشت، كوچك خان داوطلبانه به قوای دولت مشروطه ایران پیوست و به جبهه رفت.

در جریان جنگ بر اثر تیری كه زیر شانه‌اش نشسته بود از پای افتاد و اسیر شد كه به روسیه منتقلش كردند اما او پس از معالجه خود را به رشت رسانید.

در جریان تعرض قوای روس به آذربایجان و گیلان «به بهانه مخالفت شوستر مستشار مالی آمریكایی» و قتل و اسارت و حبس استقلال طلبان و مدافعان ایرانی (30ـ 1329هـ . ق) و هم زمان با اعدام عبدالعزیز شریعتمداری تالش، یوسف خان جوبنه‌ای، صالح‌خان مژدهی، كاظم علی روستا در رشت و مقارن با تشكیل انجمن ایالتی گیلان و حبس و تبعید اعضاء انجمن و جمعی دیگر به قفقاز كوچك‌خان به فرمان اجنبی از اقامت در زادگاه خود محروم و به تهران رفت و مقیم شد مجدداً به تكمیل تحصیل پرداخت.

سه سال بعد، جنگ بین‌الملل اول در گرفت و به سال (1914 م ) روس‏ها از شمال و انگلیسی ها از جنوب، با قوای انبوه به ایران تاختند و بیطرفی اعلام شده كشور را نقض كردند.

كوچك خان با گروه استقلال طلبان و مدافعان كه در هر طبقه از بالا و پائین یافت می‌شدند هم داستان شده بدواً با سالار فاتح معروف به دیوسالار به كجور رفت كه در آن ناحیه پایگاهی دفاعی به وجود آورند. چون جریان را مساعد نیافت از دیو سالار جدا شد و به رشت رفت و از رشت پس از ملاقات پنهانی با بعضی یاران موافق به (خراط محله) تولم حركت كرده و در جنگل آن ناحیه نهضت جنگل را پایه گذاری كرد.

از آن تاریخ تا سال 1338 ه ق (1298 ش) مدام با قوای روسیه تزاری و پس از آن با قوای انكلیسی كه بعد از انقلاب روسیه در پناه لشكریان ژنرال پیچیرا خوف روسی خود را به گیلان و از گیلان به باكو رسانده بودند در حالت جنگ دفاعی و تعرضی بود.

در عین حال به احداث راههای ارتباطی و تشكیل دبستانها در نقاط مختلف فومنات و تأسیس مدرسه نظام در گوراب زرمیخ و ایجاد كارگاههای پارچه‌بافی برای تأمین نیازمندیهای سربازان و اموری از این قبیل اشتغال داشت.

در سال 1299 ه ش بعد از ایجاد روابط دوستانه بین دولت های ایران و شوروی و شناسایی حكومت شوروی از جانب دولت وقت ایران برخی از دوستان طرفدار روسیه میرزا مثل احسان الله خان به وی خیانت كردند و از وی جدا شدند

میرزا كوچك خان در این زمان پس از حدود هفت سال مبارزه و جنگ و گریز با تعداد اندكی از یاران خود برای جمع آوری قوا به طرف خلخال حركت كرد كه در برف و بوران اسیر گشت و جان خود را از دست داد .

با شهادت وی در روز دوشنبه یازدهم آذر 1300 هجری خورشیدی (سوم ربیع الثانی 1340 ق) نهضت جنگل به نقطه پایان خود رسید.

جسد كوچك خان در گیلوان با مراقبت احترام آمیز آقا سید نصرالله گیلوانی به خاك سپرده شد اما اندكی بعد جسد كوچك خان به دست افراد سالار شجاع برادر سردار مقتدر طالشی افتاد.

یكی از آنان سر وی را جدا كرد و به نشانه پایان روزگار او به تهران منتقل و به سردار سپه ارائه كرد، در نهایت سرش در گورستان حسن‌آباد تهران در نقطه نامعلومی دفن شد كه بعداً از جانب یاران جنگلی محل دفن شناسایی شد چند سال پس از این واقعه كه گورستان حسن‌آباد شبانه‌ زیر و رو می‌شد تا مؤسسات آتش‌نشانی در آنجا مستقر شود، سر كوچك خان به وسیله آزادیخواهان كه در لباس كارگران شب درآمده بودند ربوده شد و به وسیلة میرزاخان سیگارودی به رشت انتقال یافت و در اختیار كربلایی كاس آقا (حسام) معروف به خیاط كه از وفاداران به آزادی بود، قرار گرفت كه در جلسه‌ای شبانه مورد شناسایی و تأیید یاران جنگلی حاضر قرار گرفت سپس در ایوان مرقد سلیمان داراب به امانت سپرده شد.

در سال 1321 خورشیدی جسد كوچك خان نیز بنا به وصیتی كه كرده بود پس از تحصیل فتوا از مجتهدان زمان از گیلوان به رشت انتقال یافت و بر زیر تپه‌ای مقابل بقعه سلیمان داراب در جوار سر وی به خاك سپرده شد كه بعداً بر آن بارگاهی ساخته شد.

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.