صدا و سیما بزرگترین دانشگاه ماست. حالا شما میبینید که صدا و سیما یک نقشی که میتواند داشته باشد این است که مکمل آموزههای خانوادگی باشد. به عبارتی دیگر مکمل نقش خانوادهها باشد. این طور نباشد که جای خانوادهها را بگیرد و ذهن تمام افراد را متوجه سیما کند و ارتباطات عاطفی روانی خانوادهها را از هم بگیرد. این بحث مهمی است و نوع برنامهها باید به نحوی باشد که آن برنامهها تلنگری بزند، ارتباطات عاطفی-روانی و انسانی-معنوی خانوادهها را نسبت به هم افزایش بدهدو نقش مکمل را ایفا کند. اما الآن میبینیم که سیما بیشتر نقش رقیب خانوادهها را ایفا میکند، ارتباطات عاطفی خانوادهها را کم کرده است و همه نگاهها را به سمت خودش جذب کرده است و ضمیر ناخودآگاه افراد را تحریک میکند و با وارد شدن از ناحیه خیال و توهمات، نبض روانی افراد را به دست میگیرد و افراد را پای تلویزیون میخکوب میکند، ارتباطشان را با محیط واقعی خانوادگی قطع میکند. این هم یک آسیب بزرگی است که نشاندهنده این مسأله هستند که برنامهها درست تهیه نشدند. در حالی که اگر هدفگذاری فیلمها و برنامهها مشخص شود، آن برنامهها چه پاسخی به نیازهای انسانی مخاطبین دادهاند. در صورتی که در اصل باید برنامههای صدا و سیما، ارتباطات خانوادگی و تعاملاتش را بیشتر کند، ایجاد سؤال بکند، همهاش انبار معلومات نکند.
بحثم مبنایی تر از این است که بگوییم امر به معروف و نهی از منکر به صورت جامع و کامل پرداخته نمیشود. میخواهم بگویم که بحث ما این است که ما حتی در مبانی آنها مشکل داریم. امر به معروف واسطه است یعنی امر به ارزشها مقدم بر نهی از منکر است. زمانی که ارزشها را درست تبیین نکردیم. مثلاً همین رابطه پسر و دختر، شما برنامههایی را که سیما میگذارد، ببینید پسر و دختر چشم در چشم هم نگاه میکنند و میگویند و میخندند. خب این مبنای آسیب اخلاقی را به همراه دارد. خیلی عجیب است که خبرنگار خانم را میان مردان میفرستیم و سعی هم میکند که نشاطآور مصاحبه کند. خوب این مسأله آلودگی اخلاقی را به همراه دارد و بالعکس خبرنگار مرد را میان خانمها میفرستیم. خوب چنین مسایلی زمینه پردهدری و بیحیایی را فراهم میکند. اینها مسایلی است که به آن توجه نمیشود. یعنی از این مسایل، تبیین درستی نشده است که رابطه کلامی یا رفتاری دختر و پسر ما، زن و مرد ما چطور باید باشد. لذا عدم تبیین آن نشاندهنده این است که سیما نسبت به آن جاهل است و بی حیایی در هر سطوحی مبنای آلودگیهای بعدی اخلاقی را پیش میآورد. وقتی این دختر و پسر فکر میکنند اینطور راحت بگویند و بخندند و به هم خیره بشوند، نقطه آسیب است و آیا این چنین مسایلی زمینه آلودگی و فحشا را تقویت و آماده نمیکند؟! این مسأله یک امر شایع در صدا و سیماست. باید تحول اساسی و بنیادی در این ارتباطات و تعاملات صورت بگیرد. این بیتوجهی، طمع قلبی در مخاطبان ایجاد میکند. خانم با حالت عاطفی میگوید و میخندد و با این بیتوجهیها آلودگیهای اخلاقی را شیوع میدهیم. حالا با این بسترسازی شما میخواهید چه کار کنید. از صدا و سیما هم انتظار فلان امر هم دارید. نوع فضای عمومی ارتباطات رسانه بسترسازی برای منکرات میکند و توجهی به این مسأله نداریم و یک نگاهی کانّه زنان دوشادوش مردان باید در هر زمینه ای وارد بشوند. این چه نگاه غلطی است که ما شیوع میدهیم. ما میبینیم که خبرنگار زن را ته قنات میفرستیم تا در ته قنات با مقنی مصاحبه کند. آیا جای زن آنجاست؟ یا اینکه برای مصاحبه در مورد انتقال خط گاز ایران به ارمنستان و نشان دادن مراحل کاری، زن خبرنگار را به آنجا وسط کوه و بیابان فرستاند که از آنجا گزارش تهیه کند. آخر چه لزومی دارد خبرنگار زن را بفرستیم. این کارها چه معنایی دارد؟ من فکر میکنم یک عده افراد با شیطنت و لجاجتی سعی میکنند حریمها را بشکنند. چه مرضی داریم که خبرنگار زن را به این جور جاها میفرستیم؟ و تبلیغ اینکه زن در هر محیطی میتواند باشد و هیچ مانعی ندارد.
فیلمهای مذهبی ماه رمضان را از این زاویه را ببینید. خانم مؤمنه متدینه اجازه میدهد که در یک محیط خلوت با مردی نامحرم قرار بگذارند و بدون واهمه با آن نشست و برخاست کند. این به اصطلاح شجاعتهای زنانه، آسیب دارد. این در معرض خطر قرار دادن ناموس خود است. ما با این کارها یک نوع غفلت و سر به هوایی را در میان خانمها تشدید میکنیم. هیچ مانعی برای زنها قایل نشدهایم. در حالی که بحث حفاظت از حریم عفت و تقوای ناموسی، بحث مهمی است. ما متأسفانه از برخی ارزشهای دینی فاکتور گرفتیم. ما متأسفانه تفاوت در جنسیت و اثرش در ارتباطات و تعاملات را حذف کردیم کانّه اینها افکاری پوسیده و سنتی است و نباید به آنها توجه کرد. ما نمیآییم که این مباحث مهم را باز بکنیم و اینطور استدلال میکنند که این بحثها خلاف آن نشاطی است که جامعه و جوانان نیاز دارند. ایجاد نشاط در برنامهها شده است شکستن حریمها، رفتن در هر محیطی. خوب چنین رویکردی هزاران مفاسد را زمینهسازی و توجیه میکند. نگاههای بنیادی مشکل دارد و باید بازنگری شود.
حتی کارشناسانی که در برنامه ها حضور مییابند، بری از این دید و نگاه هستند. یعنی به خیال خودشان یک نوع نگاه نوگرا و امروزی دارند، یک نگاه نشاطآوری به ارزشهای دینی دارند. آنچه را که خلاف این مبناست فاکتور گرفتهاند و کنار گذاشتهاند. متأسفانه فضای عمومی کارشناسان اینگونه است. اكثر کارشناسان آنها دید جامع، کامل و ارزشی را ندارند. یک دید پراکنده از دین دارند، تلفیقی با ارزشهای غربی کردهاند و معجونی درست کردند و متأسفانه این دید در حال گسترش است. لذا باید با یک حکمت و متانتی این دید را تبیین کرد و مشخص کرد که چنین دیدی، دید حکیمانه است که نشاط معنوی را در جوانان ما گسترش میدهد. در ادب ارتباطات باید یک نوع حدود را رعایت کرد و رعایت آن حدود تنگنا و محدودیت نیست بلکه این مصونیت میآورد. مصونیت است که نشاط واقعی را در روح و روان تولید میکند. چون اگر فرد از لحاظ درونی مصونیت اخلاقی را پیدا نکند، این بگو و بخندهای ظاهری میتواند مبنای هزار مفسده باشد.