2. دوایر ملتهب و سینما
پیش بینی اینکه سوژههایی مثل «من مادر هستم» و «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» «رابطه خصوصی» و... در ادامه به ساخت فیلمهایی مثل «دوباره با هم» منجر شود، کار دشواری نبود. پیش از این ورود به این حوزهها به چند دلیل با ملاحظات و مصلحت اندیشیهایی روبرو بود. از جمله ضریب بالای ریسکپذیری این نوع فیلمها که از همان مرحله ایده هم قابل پیش بینی بود که با چه مشکلات و موانعی روبرو میشوند. همچنانکه در زمان اکران فیلمهای یاد شده شاهد واکنشهای تند در سطوح مختلف جامعه بودیم. هر چند این واکنشها با شدت و ضعف همراه بود، اما اوج آن در زمان اکران من مادر هستم به نوعی حکایت از حساسیتهای مضاعف داشت.
اما ظاهرا اکران یکی دو نمونه مثل «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» بخش عمده این حساسیتها را مرتفع ساخته است. اما اینکه این گونه فیلمها تا چه اندازه موجه و قانع کننده هستند، به نظر میرسد اگر با نگاه واقع بینانه به شرایط اجتماعی بنگریم، باید اذعان کنیم این موضوعات بخشی از چالشهای خانوادگی و اجتماعی ما را تشکیل میدهد.
مروری بر پروندههای موجود در محاکم قضایی نشان میدهد که این رویکرد تا چه اندازه در معضلات و واقعیتهای اجتماعی ما ریشه دارد. آمار و ارقامی که منابع رسمی در خصوص طلاق و جرائم اخلاقی ارائه میکنند یک واقعیت است و بی توجهی به این آمار و ارقام و ریشههای آن میتواند هزینههایی، بیش از این بر جامعه تحمیل کند.
واقعیت این است که سینمای اجتماعی به نوعی با این چالشها گره خورده است. توجه به این معضلات از چند جنبه حائز اهمیت است؛هم به لحاظ مصون سازی خانوادهها و هم به لحاظ نقش بازدارندگی و هشداردهنده آن به مدیران و ضابطین قانون و اخلاق در جامعه. این نوع سینما میتواند از هر دو جهت نقش خود را ایفا کند.
شرایط اجتماعی-سیاسی و بدتر از آن اقتصادی جامعه در بازتولید چالشهای اینگونه، نقش بسزایی دارند. نادیده گرفتن این چالشها و کتمان واقعیتهایی اینچنین تلخ و سیاه دردی را دوا نخواهد کرد.
مسؤولیت فیلمسازان ما در این رابطه هم میتواند آموزشی و تربیتی و هم برانگیزاننده برای مسؤولانی باشد که ظاهرا این معضلات را چندان با وظایف و مسؤولیتهای خود مرتبط نمیدانند.
فیلمهایی مثل «دوباره با هم» از این حیث میتوانند به مثابه تلنگری برای مدیران و مسؤلان ما باشند.
توجه داشته باشیم فونداسیون و بستر درامهایی همچون «دوباره با هم»، یک معضل اجتماعی یعنی اشتغال است. در چنین بزنگاههایی حضور امثال رئیسهای نمادی و واقعی، اسباب رقم خوردن انواع فجایع و سرنوشت آدمهایی مثل مریم است. پدیدههایی مثل بیکاری صرفنظر از هزینههای معمولی که بر جامعه تحمیل میکنند، اسباب بروز چالشها و مشکلات و ناهنجاریهای نهفته و پنهانی در جامعه هستند که بی توجهی به بازنمایی و ریشه یابی آنها به منزله نادیده گرفتن پیچیدگیهای این معضلات است.
یادمان باشد در بیشتر درامهای اینچنینی ریشه اصلی مشکلات، شرایط اقتصادی و بیکاری و از این قبیل است.