به اعتقاد من، یک چیزهای سادهای حس زنانگی را در آدم پررنگ میکند... یک کیک پختن ساده... شده حتی با پودر کیک آماده.
به اعتقاد من، یک چیزهای سادهای حس زنانگی را در آدم کمرنگ میکند... مثل بنزین زدن ماشین، تعمیرگاه رفتن و کارهای این تیپی.
خیلی وقتها، خیلی از آنهایی که گیر میکنند توی بیهدفیهای زندگی، خصوصا زندگی متاهلی، و میرسند به جایی که حس میکنند از زندگی لذتی نمیبرند، و برخورد میکنند به جملهی عذابآور ِ «که چی؟» توی تمیز دادن همین چیزهای کوچک ماندهاند به نظر من.
اینکه اگر شوالیه نشوی برای همسرت و بنزین زدن ماشین را به خودش بسپاری، سرک نکشی به پوشالهای کولر و سعی نکنی خودت راهش بندازی، خریدهای سنگین نکنی و کارهایی از این قبیل، اینکه اگر برای انجام کارهای بزرگ و کوچک تقسیمبندی قائل شوی برای تو بهتر است. که مفهوم «کمک کردن به همسرت» جای خاص خودش را دارد.
حس زنانگی میتواند با خریدن یک جفت گوشواره ارزانقیمت از یک حراجی که با لباست هماهنگ است در تو تقویت شود. دوست دارم به این باور برسی!
حس زنانگی را شاید بشود توی درست کردن یک سالاد میوهی رنگارنگ از میوههای درحال خرابشدن ِ مانده در یخچال پیدا کرد. اینکه فکر کنی جای دورریختن میوهها چه کار بهدردبخوری کردی، در تو، حتما، حس خنثایی ایجاد نمیکند.
لازم نیست اثباتش کنی، خداوند زیبا، احساس زنانگی را در تاروپود زندگی هرکه «زن» باشد، تنیده. لازم است بفهمیاش.
اینکه اجازه ندهی تهمایههای مردانهی وجودت این احساس را با «لوس» پنداشتن نادیده بگیرد از هنرهای تو در زندگی [و مهمتر از آن در زندگی متاهلی] است.
عصرهایت را با زنانگیات بگذران... یک کیک ساده بپز ... شده حتی با پودر کیک آماده.
(از وبلاگ فاطمه کیا)