[quote=medman;497712;589869]
سلام علیكم
جناب سها ی عزیز
ممنون از همراهی تون و البته نظرهاتون.
استفاده کردم.
با این منظری که شما فرمودید وظیفه ی منتظرای آقا چی میشه؟ دست روی دست گذاشتن و فقط دعا کردن. یا ...؟
ایرادی که اینجا هست اینه افرادی با این دید به این ورطه افتادن که باید اونا هم آستین بالا بزنن و شروع کنن "سیاه کاری" که زودتر تاریکی همه جا رو بگیره و ....
پله بعدی حرفاتون چی هست؟ میخوام بازم استفاده کنم، یه معتقد وقتی به این بینش که شما می فرمایید برسه بعد چه می کنه؟
=========================
قصدم از کشوندن بحث به این سمت اینه که در مرحله فکر و نیت و بینش باقی نمونیم و سرآغاز یه حرکت مثبت باشیم و بشیم.
سلام.
من بیشتر بابت این صحبت شما پاسخم رو نوشتم که فرمودید: «جهان بینی مردم چجوری ه که باعث میشه مهربون تر باشند، عاقل تر باشند، مادی فکر نکنند و مطیع امر ولایت باشند و ....؟»
اما راجع به اینکه فرمودید وظیفه چیه.
من قبلانا فک میکردم این سوال خیلی سخته، ولی از تقریبا یه ماه پیش فهمیدم که اصلا جواب این سوال سخت نیست.
خورشید ماه زمین اب هوا ... هرچیزی که فکرش رو بکنید تنها به وظایفشون عمل میکنن.
انسان هم مامور به انجام وظایفش هست.
این وظیفه ها هم گاهی مثه امروز ما برای ما روشن هست، که میدونیم، گاهی هم نمی دونیم و عقل و گرایشات فطری راهنمایی مون میکنه.
ما مامور به چرخوندن زمین شدیم؟! یا سوخت رسانی به خورشید؟! معلومه که نه
نه فقط چون از ما برنمیاد، بلکه به این خاطر که اصلا برای اینکار ساخته نشدیم!
مثلا میگن وظایف منتظر!!! برخی فک میکنن که حتما باید کاری در سطح بزرگ و یه جامعه انجام بدن و معمولا هم خلق الساعه باید باشه.
ولی اول باید زمینی برای کاشت وجود داشته باشه تا بعدا ازش انتظار رویش داشته باشیم.
وظیفه ی منتظر اینه که: « بدونه؛ با دونستن جهالتش رو به ضعف ببره؛ با عمله به دونسته هاش؛ اماده برای رویش بشه.»
مثلا شخصیت امام خمینی ره رو نگاه بکنید، امام که یهویی تبدیل به رهبر یه جماعت شیعه نشد! ثمره ی اون انسان مقاومی امریکا رو زیرپا گذاشت، تنها کاری که انجام داد عمل به تکلیفش بود.
البته تکلیفا!!! نه مثه من :))
چون غیر اینکار کار دیگه ای از انسان بر نمیاد!
برمیاد ؟ :-؟
نمیاد.
پس وظیفه ی منتظر کارهای بسیار دشواری نیست؛ اینکه باید چکار کرد اسونه، اما انجامش سخته، توجیهاتش سخته، شرایطش سخته و ...
که دست روی دست گذاشتن و صرفا دعا کردن هم شاید همیشه و تنها وظیفه نباشه.
همین :)
وظیفه هایی که برعهده ی انسان هست، مثه فیدبکی هست که مدام جهان بینی اصیل ما رو اصلاح میکنه.
فیدبک منفی برای سیستم های خودپایدار لازمه، مثلا یه مدار الکترونیکی یا حتی بدن خودمون.
مثلا وقتی محیط گرم میشه، ورودی اعمال شده به ما گرمایی هست که داره سیستم بدن ما رو از پایداری حررارتیش خارج میکنه، بدن این تغییر حررارت رو درک میکنه، و با یه سازوکاری سعی میکنه که بدن رو پایدار کنه، یا مجبورت میکنه بری تو سایه یا با تعریق و یا با ایجاد تشنگی و ...
اگر اعتقادات ما و فکر ما با هم رو یه سیستم پایدار فرض کنیم
تکالیفی که باید انجام بدیم، همون سیستم اصلاحگری هستن
که انحرافات یا زائده های فکری بیگانه ای که در طول یه روز به ذهن و فکرمون اضافه میشه رو مقایسه و اصلاح میکنه تا این سیستم همیشه پایدار بمونه.از بعد نماز صبح که بیرون میریم، هر اتفاقی رو بی اختیار شروع به تحلیل میکنیم، گاهی درست و گاهی غلط و اینها رو به اون اعتقادات اصیل و اساسی مون اضافه میکنیم، اگر این اضافات رو در یجا تصحیح نکنیم، کم کم شکل اون اعتقاداتی که جهان بینی ما رو میسازن تغییر میکنه و ابزار توجیه اشتباهات دیگه فراهم میشه.
نظر حقیر بر این هست که تکالیف برخاسته ی از دین ماست، و دین ما جهان بینی ما، برای سالم نگه داشتن این جهان بینی اصیل باید این تکالیف مدام تکرار بشن چون
اینها اصلاحگر این اعتقادات و محافظ اینها هستن.ظاهر دین محافظ باطن دین هستن مثل این مطلب که قبلا هم گفتم «
ظاهر و باطن »
مثالش رو نمی دونم چه جوری بزنم طولانی نشه، مثلا در مجلس غیبت حضور داریم، تکلیف ترک اونجاست، ترک کنیم، اعتقادات ما جهان بینی ما حفظ میشه، چرا؟
چون حرفهایی که اونجا میشنویم، باعث بدبینی نسبت ادمها میشه، سوظن ایجاد میکنه توی ذهنت، درصورتی که تکلیفت بر برادر دینیت حسن ظن هست، و باعث میشه یه سلسله نظمهایی بهم بخوره و دوباره ناپایدار بشه ذهن و عملت و باقی کارها.
درصورتی که اگه به تشخیص تکلیفتپ؛ عمل میکردی اینا پیش نمیامد.
یا مثلا روزش از بس اسمان خراش های بلند دیدی خدا رو تقریبا از یاد بردی، این برخلاف اعتقادات و بینش دینی شماست، لذا لازمه تا یه بار سرظهر بری داخل یه مسجد سر به مهر بذاری تا به خودت ثابت کنی که خدا من از این اسمان خراش هم بزرگتر و بلندمرتبه تر است.
یا مثلا هرروز از امامت یادگرفتی که 50 ایه قران بخونی و هر وعده 10 ایه، و ...
طولانی شد و پراکنده من رو ببخشید.