تبیان، دستیار زندگی

با سلام 

من خودم اعتراف میکنم که انتخاب شیرین ترین لحظه زندگیم خیلی سخته اما یکیشونو تازه ترینش زمانی بود که برای اولین بار خواهر زاده ام(اسمش محمدحسینه)رو دیدمو بغلش کردم،اخه اونا تهرانن و ما هم مشهد(مشد).

تلخ ترین لحظه هم زمانی بود که مادربزرگ مادریم تو ICU فوت کردند،درست از وقتی که خبرشو شنیدم تا فرداش یعنی روز خاکسپاری(ناگفته نماند که ما باهم 6 سال توی یه خونه همسایه بودیمو زندگی میکردیم).

با سلام

بدون شک تلخ ترین حادثه مرگ عزیزان هست ولی بازم چون خواست و اراده خداوند بر این بوده فکر میکنم باید تجدید نظر کنیم تلخ یه چیزی باید باشه که ما خودمون باعثش باشم بگذریم

تلخ ترین حادثه من با توجه به توضیح بالا : ورود به محل خدمتم جاسک بود در استان هرمزگان

شیرین ترین خاطره زندگیم هم : باز ورود به محل خدمتم جاسک بود چرا که الان که خدمتم تموم شده تازه میفهمم چه دوران طلایی داشتم و چقدر در اوج نعمت و همینطور در پناه خدا بودم همینقدر که پناه و رحمت خدا رو حس میکردم دوست داشتم تا ابد اونجا بمونم گرچه زندگی مثل یک  رودخونه با فشار انسان رو با خودش می بره و خاطرات تلخ و شیرین رو در خودش حل می کنه

شاد باشید

یا علی

سلام

برای من شیرین ترین لحظه زندگیم، لحظه ای بود که فرزندم رو صحیح و سالم بعد از تولدش در آغوش گرفتم و دیدم که برخلاف تشخیص سونوگرافی، هیچ نقص عضوی نداره و سالم سالمه.

ولی تلخ ترین لحظه هام چند روز بعدش بود که متوجه شدم داییم که دقیقاً همسال من بود و خیلی هم باهم صمیمی بودیم نزدیک به دوماهه که دراثر تصادف از دنیا رفته و خانواده ام بخاطر اینکه مشکلی برای من پیش نیاد این مسئله رو از من پنهان کردن. شنیدنش و تحملش خیلی واسم سخت بود.

خداوند انشاء الله شما مادر و فرزند رو برای هم حفظ کنه در مورد دایی محترمتون هم تسلیت میگم واقعا متاثر شدم

با سلام

tear drop شما شادی و غم رو باهم تجربه کردید.تقریبا میتونم تصور کنم که شنیدن درگذشت یه عزیز بعد دو ماه از فوتش اونم تو بهترین لحظات چه قدر براتون سخت بوده.انشاءالله خداوند شما مادر وپدرو فرزندتون رو برا هم حفظ کنه.

به نام خدا

دوستان سلام

نمیدونم چرا من اینجوریم..

تلخ ترین لحظه زندگیم رو هنوز ندیدم...یعنی اتفاقی نیفتاده كه بعنوان تلخترین لحظه زندیم بشناسمش(خداروشكر)

اما شیرینترین هم فكر كنم هنوز موقعش نرسیده. یعنی شیرین ترین لحظه كی قراره برسه؟

خوبین

تلخ ترین لحظه زندگی من فوت مادربزرگم بود که سال 82 اتفاق افتاد و خیلی خیلی برام سخت بود.

و یکی از لحظات شیرین زندگیم هم تایید نهایی شدن توی سایت تبیان بود که وقتی فهمیدم کلی ذوق کردم .

ایشالله همه لحظات زندگیتون شیرین باشه .