این شهید والامقام در مورخه15/6/63 میگوید:خواب دیدم كه در روی زمین راه نمیروم. تقریباً پرواز میكنم اما پرواز اوج ندارد. تقریباً دو سه متری زمین بود مانعی در جلوی پرشم وجود آمد كه با گفتن یا علی اوج گرفتم و از مانع عبور كردم و به پرواز ادامه دادم. (نامه شماره7/3/2/8/3/315 ح مورخه 28/1/84 از مد حادم- تبلیغات دفاعی نزاجا).
شهید امیر سرلشگر آبشناسان در سال 1364 به فرماندهی لشكر 23 نیروهای ویژه هوابرد منصوب شد. او در مدت كوتاه فرماندهی خود در این لشكر، تحولات بزرگی به وجود آورد و این یگان را منشاء خدمات بسیاری ساخت.
سرانجام روح بزرگ و الهی شهید آبشناسان،قفس تن را در عملیات قادر گشود و در حالی كه همچون یك سرباز شجاع در خط مقدم به نبرد با دشمن مشغول بود به سوی معبود خود شتافت و شرف شهادت را بر افتخارات بیشمار خود افزود.
از روحیه عرفانی برخوردار بود. با اشعار مولوی انس داشت. یكبار در دشت عباس از ناحیه كمر مجروح شد و با دیگر در هنگام بازدید از محور بوكان در غرب از ناحیه كمر مجروح گردید. انسانی شجاع و ایستاده و مصمم بود. شیر صحرا لقبی بود كه اهالی دشت عباس به او داده بودند. در سال 1315 در خانوادهای مؤمن و مذهبی در تهران چشم به جهان گشود. با قرآن و نهج البلاغه انس بسیار خوبی داشت. تا سال 1356 دوره های عالی ستاد و فرماندهی را طی نموده و در این میان نیز دوره های چتربازی و تكاور را در داخل و خارج از كشور طی نمود.
سرانجام وی در مورخه8/7/64 در منطقه سرسول (غرب) بر اثر تركش خمپاره به ناحیه سینه به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
فرازهای از وصیتنامه شهید:
از فرزندانم میخواهم در كسب دانش در خدمت اسلام كوشا باشند. مرا در كربلا دفن كنید. اگر راه كربلا را خود باز كردیم آسان است لیكن اگر زودتر شهید شدم به صورت امانت باقی بماند تا پس از باز كردن راه و انقلاب عراق انجام شود