سه شنبه 9/8/1391 - 1:31
-0 تشکر
570429
شهید چمران در کلام بزرگان
شهید چمران در کلام بزرگان |
بخشهایی از پیام حضرت امام خمینی(ره) به مناسبت شهادت دكتر مصطفی چمران: چمران عزیز با عقیده پاك خالص غیروابسته به دستهجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهى، جهاد را در راه آن از آغاز زندگى، شروع و به آن ختم كرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار كرد. او با سرفرازی زیست و با سرفرازی شهید شد و به حق رسید. هنر آن است كه بیهیاهوهای سیاسی و خودنماییهای شیطانی برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف كند نه هوا و این هنر مردان خداست. او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما ما میتوانیم چنین هنری داشته باشیم؟ با خداست كه دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند.[1] مقام معظم رهبرى: ... او با دل خداشناس و اراده خللناپذیرش، همیشه مشتِ آهنین خود را بر چهره دشمن نواخته بود و با این حال، او با روح لطیف و خلق ملكوتی و چشم خدابین به ماورای محدودهها و تنگناهای مادی نظر دوخته بود. راه او راه جهاد و تلاش برای حاكمیت اسلام و به زانو درآوردن كفر و استكبار جهانی و راه نجات همه مستضعفان است.[2] شهید رجایى: چمران، فرزند قهرمان، و دلاور امت مسلمان ایران، بیعت خویش را با اسلام، امام و امت تا پای جان و تا آخرین قطره خون، استوار و ایثارگر به انجام رساند. این مرد میدان آتش و خون در نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی همه لحظات عمر خود را در راه دفاع از اسلام و آرمانهای انقلاب اسلامی صرف كرد و سرانجام با عشق به اسلام و امام امت به كاروان شهیدان پیوست.[3] همسر امام موسی صدر: در رثای او، چشمهای محرومین لبنان از فقدان چنان یاوریدلسوز میگرید و لبانشان از بازگشت راضیه و مرضیه او به سوی خدای بزرگ میخندد. چه سعادتی كه خدا تنها بر عاشقانش ارزانی میدارد.[4] حاج سید احمد خمینى: دكتر چمران شجاع را اولین بار در مجلس شیعه لبنان دیدم. ساده و بیپیرایه، آرام و نافذ. از بزرگترین خصوصیات او عارف مسلكی او بود. خدا را باور داشت و در تمامی زیر و بمها و پستی و بلندیهای زندگیاش او را زمزمه میكرد... . یادم نمیرود كه روزی با او در صف مقدم جبهه علیه اسرائیل رفتیم. بیش از پانصد متر با نیروهای صهیونیست فاصله نبود. نگاهم به چشمان درشت و قشنگش افتاد. چنان كینه و خشم مقدس انقلابی در آنها موج میزد كه گویی به هیچچیز جز غاصبان بیرحم منطقه فكر نمیكرد و واقعاً همینطور بود. از او پرسیدم از خدا چه میخواهى، گفت: «تا نابودی صهیونیستها و برپایی یك حكومت مقدس اسلامی به دست فلسطینیها از پای نخواهیم نشست...». چمران عزیز و شریف هیچگاه برای نام كاری نكرد. درباره او یك كتاب بزرگ مطلب دارم از لبنان و ایران و مصر و عراق و اروپا و امریكا، داستانهایی مستند كه خودش نقل میكرد. او از میان ما رفت و رفتنش قلب امام و امت را لرزاند. ... واقعاً او حمزه زمان ما بود. او مرد علم و عمل بود.[5] از كسانی بود كه خیلی به امام معتقد بود... امام او را دوست داشت و به امام عشق میورزید. اما دورادور این عشق و علاقه را ابراز میداشت. ببینید شما، دكتر بود، وزیر دفاع بود، اما همه این كارها را ول كرد و اسلحه به دوش گرفت و به جبهه رفت و جنوب هم نرفت، پیش بنیصدر در پایگاه وحدتی دزفول بنشیند و مرغ بخورد و بگوید من دارم در اینجا میجنگم. نه، شهادتش در سوسنگرد نشان داد كه او چگونه در جبهه بود. هر وقت پیش امام میآمد، خیلی پاك و ساده مطالبش را بیان میكرد. در آن روزی كه از پاوه آمد، یادم نمیرود كه هر وقت صحبتش قطع میشد، امام پدرانه او را مینگریست و او كه برای هیچكس هیچ نمیگفت از شجاعتها و وقایع تلخ و شیرین، بیپرده برای امام میگفت. گفت كه چه بر سرش آمده بود. پیراهنش را كه گلوله سوراخ كرده بود، به امام نشان داد و از سخنرانیمهندس بازرگان شدیداً گله داشت... .[6] پی نوشت ها: [1]. یاران امام به روایت اسناد ساواك، ش 11، ص 34. [2]. مجید نظرى، آیت مجاهدان، مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، صص 68 و 69، به نقل از: «یادنامه سردار پرافتخار اسلام شهید چمران». [3]. همان. [4]. همان. [5]. «مردی كه امام(ره) را باور داشت»، خاطرات حاج سیداحمد خمینی در مورد شهید چمران، جمهوری اسلامى، 7/4/1383. [6]. «از كالیفرنیا تا دهلاویه»، مروری بر زندگی شهید چمران، كیهان، 31/3/1378. |
اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده
درس عشق علی و فاطمه تدریس شده
گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی
اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی