طبق آیات سوره مۆمنون بسیارى از مردم لحظه مرگ، قبل از اینكه ملك الموت جانشان را بگیرد، وقتى كه پرده كنار مىرود، و وضع خود را مشاهده مىكنند، با التماس به پروردگار مىگویند:«رَبِّ ارْجِعُونِ* لَعَلِّی أَعْمَلُ صالِحاً فِیما تَرَكْتُ»
خدایا ما را به اول تكلیف برگردان، تا ما زندگى نابود شده را جبران كنیم.
میلیونها نفر در هنگام مرگ این تقاضا را از خدا كردهاند، خداوند چند نفر را برگرداند؟ هیچ كس را برنگرداندند.«كَلَّا إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى یَوْمِ یُبْعَثُونَ»
وقتى كفار و مشركان و منافقان و اهل گناه ، در آستانه مرگ و رفتن به عالم ((برزخ )) قرار مى گیرند، خود را در حال بریده شدن از این جهان و قرار گرفتن در جهان دیگر مى بینند، پرده هاى غرور و غفلت از مقابل دیدگانشان كنار مى رود. گویى سرنوشت دردناك خویش را با چشم خود مى بینند. عواقب شوم عمر و سرمایه هاى از دست رفته و كوتاهى هایى كه در گذشته كرده و گناهانى را كه مرتكب شده اند، در آن جا مشاهده مى كنند. این جا است كه ناله و فریاد آنها بلند مى شود و مى گویند:
((اى پروردگار! ما را به دنیا برگردان شاید گذشته خود را جبران كنیم و عمل صالحى در برابر آن چه ترك كرده ایم به جا آوریم )).(سوره مۆمنون)
اما از آن جا كه قانون آفرینش ، چنین اجازه بازگشتى را به هیچ كس ، (نه نیكوكاران و نه بدكاران ) نمى دهد، به آنها چنین پاسخ داده مى شود:
((هرگز ره بازگشتى وجود ندارد، این سخنى است كه به زبان مى گویید، این لقلقه كلامى بود كه در دنیا با خود داشتید)
اگر كافران را رسد مرگ پیش پشیمان بگردند از كار خویش
به ایزد بگویند با چشم تر به دنیا مرا بازگردان دگر
كه شاید به جبران اعمال بد عمل هاى نیكو زمن سر زند
جوابش بگویند با این سخن چنین كار هرگز نخواهد شدن
كه با حسرتى تلخ از بطن جان بیارند این نكته را بر زبان
به برزخ گزینند آنان سرا كه مبعوث گردند روز جزا
این سخنى است كه هرگز از اعماق دلى با اراده و آزاد برنخواسته ، این همان سخنى است كه هر بدكارى به موقع گرفتار شدن در چنگال مجازات و هر قاتلى به هنگام دیدن چوبه دار مى گوید.
به آنها گفته مى شود: مگر در دنیا نبودید و حجت بر شما تمام نشد؟
مگر خورشید و ماه بر شما طلوع و غروب نداشت و مهلت تمام نشد؟ مگر حقایق به شما نرسید؟ مگر عاجز و از مستضعفین بودید، مگر از سرمایه هاى عمر و علم و قدرت و فراغت و امنیت به اندازه كافى و وافى در اختیار نداشتید؟ چرا عمل نكردید؟ با غفلت مى خوابیدید و بیدار مى شدید؟ مگر خواب و بیدارى ها نمونه اى از مرگ و حیات نبود؟ مگر هزاران بار نمردید و زنده نشدید؟ آیا این مقدار براى شما كافى نبود؟
مگر صدها بار در تشییع جنازه ها شركت نكردید و در مجالس ختم و ترحیم حضور به هم نرساندید و صداى ناله آن مسكین در قبر را نشنیدید كه مى گفت: خدایا! مرا براى تدارك اعمال ، براى بیدارى و هشیارى ، براى پیمودن راه به سوى محبوب مطلق به دنیا برگردان . آیا اینها براى شما كافى نبود؟
امام صادق علیه السلام فرمود:
وقتى جنازه اى را به سوى قبرستان حمل مى كنى ، خود را چنین پندار كه تو آن جنازه اى هستى كه به دوش مردم حمل مى شوى ، چنین پندار كه تو از پروردگارت مسئلت نموده اى ترا به دنیا برگرداند و خداوند دعاى ترا مستجاب نموده و به دنیا بازگردانیده است ! حال ببین چگونه در اعمال خود تجدید نظر مى كنى و گذشته را تدارك مى نمایى !(بحارالانوار)
اگر خداوند آنها را به دنیا برگرداند با همان فكر و عقیده و اعمال و كردارى كه سابقا داشتند برمى گردند، نه آن كه یك نفس پاك و طاهر را خلق كند و به دنیا برگرداند؛ زیرا در این صورت دیگر آنها افراد سابق نیستند و موجودات دیگرى هستند كه ربطى به آنها ندارند.
اگر آنان را با همان فكر و عقیده اى كه داشتند برگرداند باز همان اعمال و كردار غلطى را كه داشتند از دست نخواهد داد و به دنبال همان فكر و عقیده اى كه داشتند، خواهند رفت .
قرآن در این باره مى فرماید: «اگر آنها را به دنیا برگردانیم باز به همان اعمال و كردار سابق بر مى گردند و آنها در این حرفى كه مى زنند دروغ مى گویند.»
منبع :سایت حوزه