بیمحتوا ماندگار نمیشود
نی از سازهای اصیل ایرانی است. ساز نی یادآور استادان بزرگی مثل حسن كسائی و حسن ناهید است. حسن ناهید به مدت30 سال به همراه گروه پایور، قطعات بینظیری را خلق كرد. جالب است بدانید، همه اعضای گروه «پایور» طی سیسال حضور در كنار هم، شركت در تمرینها و برگزاری كنسرتهای مختلف، در مجموع 20 دقیقه تاخیر هم نداشتند.
وقتی برای مصاحبه با آقای ناهید به منزل ایشان حوالی تهرانپارس رفتم، هر چقدر زنگ منزل ایشان را به صدا درآوردم، كسی در را باز نكرد. ابتدا نگران شدم و با خود گفتم: شخصی كه در گروه پایور حضور داشته و در مدت 30 سال، 20 دقیقه تاخیر داشته چطور ممكن است قرار ملاقات و مصاحبهمان را فراموش كرده باشد؟ در این فكرها بودم كه ناگهان استاد ناهید در را باز كرد و علت را این گونه توضیح داد: داروهایی را برای بیماری قلبیام مصرف میكنم و متاسفانه قرار ملاقاتم با شما را فراموش كرده بودم!
حسن ناهید سال 1322 در كرمان متولد شد و زمانی كه ده ساله بود، نواختن ساز نی را آغاز كرد. استاد ناهید اولین كسی بود كه ساز نی را وارد اركستر گروه موسیقی ایران كرد و بعد از استاد حسن كسائی به عنوان برترین نوازنده ساز نی شناخته میشود.
نی یكی از اصیلترین سازهای ایرانی است كه با تلاش و كوشش استادان بزرگ این ساز ملی، جایگاه خود را درمیان جوانان نسل امروز حفظ كرده است. استاد ناهید سابقه حضور در گروههای موسیقی «فیلارمونیك لندن»، «گروه سلطنتی لندن» و اجراهای متعدد و محبوب خارجی را در كارنامه هنری خود دارد.
از چه زمانی با نی مأنوس شدید؟
مانوس كه نه... شیفتهاش شدم. سال 1332 بود كه داشتم از نزدیك یك مغازه رد میشدم و رادیو نی نوازی مرحوم استاد حسن كسائی را پخش میكرد كه همان جا میخكوب شدم و محو صدای نی شدم. شاید اگر در خانهمان رادیو داشتیم صدای این ساز را زودتر میشنیدم.
در آن روزها، ساز نی فقط در اصفهان وجود داشت و در هیچ شهر دیگری از ایران یافت نمیشد. با وجود این كه تنها ده سال داشتم به تنهایی به اصفهان رفتم و نی خریدم. فروشنده ساز نی را بین دندانهایش گذاشت و با فشار در ساز دمید. صدای ناجور و توام با پارازیتی ایجاد شد و من در آنجا متوجه شدم كه این ساز را باید این گونه و با دندانبه صدا درآورد.
بعد از بازگشت از اصفهان، تمرینم را آغاز كردم و خودم به تنهایی ساز نی را بدون حضور هیچ استادی فرا گرفتم. آن زمان تعداد استاد برای تدریس ساز نی بسیار اندك بود و تنها استادی كه میشناختم و نی مینواخت، مرحوم كسائی بود كه در اصفهان زندگی میكرد و از محل زندگی من دور بود.
شب و روز با سازی كه از اصفهان خریده بودم، تمرین میكردم تا بتوانم صدای ناهنجار سازم را به صدای گوشنواز ساز نی استاد كسائی كه از رادیو شنیده بودم، نزدیك كنم. در تمرینهایی كه داشتم گاهی اوقات سازم كوك بود، یعنی به صدای ساز نی استاد شبیه بود، اما گاهی اوقات هم با صدای ساز نی كسائی تفاوت داشت.
من حتی در آن زمان نمیدانستم كه اندازه ساز نی با طولهای مختلف وجود دارد و انتخاب طول ساز نی بر عهده نوازنده است. با خودم فكر میكردم و به طور غریزی، انگشتانم را روی یك سوراخ ساز نی میگذاشتم یا از روی ساز نی برمیداشتم تا صداهای مختلفی نواخته میشد.
برای نواختن ساز نی با مشكلات فراوانی روبهرو بودم زیرا حتی در خانه ما رادیو هم نبود كه صدای ساز نی را از این طریق بشنوم و برای شنیدن صدای ساز نی استاد كسائی باید به مغازههایی میرفتم كه رادیو داشتند. سال 1324، نامهای به استاد كسائی با این مضمون نوشتم: «من به ساز نی علاقه فراوانی دارم و میخواهم نواختن این ساز را فرا بگیرم، اگر ممكن است مرا راهنمایی كنید.»
آن زمان، مثل امروز نبود كه هر موقع اراده كنید، استاد در دسترس باشد و بتوانید با او ارتباط برقرار كنید. من با مشكلات و سختیهای فراوانی بالاخره با استاد ارتباط برقرار كردم.
استاد كسائی در نامهشان مرا بسیار راهنمایی كرد و نكات لازم را به من آموزش داد تا بتوانم بهتر و با كمترین مشكل، ساز نی را بنوازم. جالب است بدانید، استاد كسائی حتی تا چند سال قبل از فوتشان، هنوز نامه مرا داشت و آن را به عنوان یادگاری نگه داشته بود.
خانواده شما با آموختن و نواختن موسیقی مخالفت نمیكردند؟
خانوادهام همیشه با نواختن ساز نی و نوازندگی من مخالفت شدیدی داشت، زیرا اگر كسی در آن دوران به دنبال تعلیم یا نواختن موسیقی بود به او لقب «مطرب» میدادند و این كلمه جنبه منفی داشت. در خاطرم هست، یكی از اقوام نزدیكمان كه شنیده بود، من نی مینوازم در عین این كه قصد تشویق و تعریف از مرا داشت، اما كنایهای را نیز در جملهاش به كار برد و گفت: «شنیدم حسن آقا میخواهد مثل قربانو بشه!» اهالی كرمان، زمانی كه میخواهند اسمی را صدا بزنند « و» را به انتهای كلمه اضافه میكنند به همین دلیل اسم «قربان» را به «قربانو» تغییر میدهند.
قربانو، شخص گدایی در كرمان بود كه ساز مینواخت و من را به خاطر نواختن ساز نی به وی تشبیه میكردند، اما من عاشق ساز نی بودم و به سخنان و صحبتهای اطرافیانم اعتنایی نداشتم و مسیر خودم را ادامه دادم.
شما در مسیر فراگیری ساز نی با استادان مختلفی كار كردهاید، كدامیك از این استادان ویژگیهای متمایزتری داشتند؟
تمام استادانی كه شاگردی آنها را كردهام، فوقالعاده بودهاند، اما دو استاد خیلی خوب داشتم. استاد حسین تهرانی و استاد پایور. استاد حسین تهرانی، همیشه به شاگردانش میگفت: برای آموختن ساز نی 99 اخلاق نیاز است و تنها یك عدد هنر. باید اخلاق خوبی داشته باشید تا بتوانید ساز بنوازید. استاد پایور نیز دو خصیصه متمایز و برتر داشتند. ایشان بسیار وقت شناس بود. در مدت 30 سالی كه من با او همكاری داشتم، تنها 20 دقیقه تاخیر داشتند. خصیصه بعدی ایشان فعالیت مستمر و پشتكارشان بود.
كمی درباره فعالیتتان در رادیو هم برایمان بگویید.
قدیم این گونه بود كه یك نوازنده برای این كه بتواند با گروههای موسیقی رادیویی همكاری داشته باشد و بابت آن دستمزد و حقوقی دریافت كند باید نوار موسیقی پنج تا شش دقیقهای از كار خودش ارائه میداد تا در شورای عالی موسیقی رادیو بررسی شود و در صورت موافقت، به عنوان نوازنده رادیو استخدام میشد.
من در این نوار به مدت پنج دقیقه ساز زدم و نامهای نیز مبنی بر تمایل به استخدام در رادیو نوشتم. مرحوم خالقی با دیدن نامه تقاضای استخدام من، جملهای را در پایان، با خط و امضای خودشان اضافه كرد. جمله استاد خالقی بخوبی در خاطرم هست: «حسن ناهید، علاوه بر این كه نوازنده بسیار خوبی است، به نت نوازی نیز آشنایی كامل دارد.»
در آن زمان، بیشتر نوازندگان با نت آشنایی نداشتند و اگر نوازندهای نواختن نت را میدانست، نقطه مثبتی در رزومه كاریاش محسوب میشد.
در آن زمان، به هر نوازنده رادیویی جلسهای 70 تومان برای نواختن ساز پرداخت میكردند، اما به من جلسهای صد تومان دستمزد میدادند و این دستمزد برای یك پسر هفده ساله خیلی خوب و زیاد بود.
مثلا در آن زمان حتی استادان بزرگی مثل زرینپنجه و مرحوم سرخوش، جلسهای 70 تومان دستمزد دریافت میكردند. بعد از استخدام در رادیو با گروههای مختلفی همكاری كردم و به طور همزمان در 13 گروه اركستر، نی مینواختم.
در آن زمان، هیچ نوازندهای با 13 اركستر فعالیت نداشت. من در اركستر اداره هنرهای زیبا (وزارت فرهنگ و ارشاد)، تلویزیون، رادیو و در تالار رودكی به نوازندگی ساز نی مشغول بودم. فعالیتهایم در رادیو ادامه داشت تا استاد پایور از انگلیس به تهران آمد و با ایشان فعالیت جدیدی را آغاز كردیم.
استقبال جوانان امروز از نی را چگونه میبینید؟
نی، ساز مشكلی است. با وجود این كه بسیاری از مخاطبان با شنیدن صدای نی، به این ساز علاقهمند میشوند و دورهای سه، چهار ماهه را برای تعلیم نی صرف میكنند، اما همان طور كه گفتم ساز نی از نظر ساختمانی شكلی ساده دارد، اما از لحاظ تكنیك، بسیار مشكل است به همین دلیل جوانان امروز بعد از گذشت چند ماه و پیشرفت نكردن در نواختن ساز نی، از این ساز ناامید میشوند و با آن خداحافظی میكنند.
50 سال پیش به جز استاد حسن كسائی حتی یك نوازنده نی هم نبود، ولی در حال حاضر، در ایران هزاران نفر نیمینوازند و شنیدن این آمار و ارقام باعث افتخار و مباهات استادان قدیمی این ساز است كه ساز نی در سایه حمایت آنها به جایگاه امروزی رسیده است.
به نظر شما از میان جوانان امروز، استاد كسائی دیگری ظهور خواهد كرد؟
خیر، هیچ نوازندهای نمیتواند مانند استاد كسائی بنوازد. او یك نفر بوده، هست و خواهد بود. استاد كسائی در صدای ساز نی آنقدر قدرتمندانه عمل میكرد كه حتی شنیدن صدای ساز نی ایشان باعث جذب مخاطبان به این ساز میشد. البته باید متذكر شوم كه هر شخصی به اندازه توان، استعداد و تلاش خود گام برمیدارد، اما هیچ گامی به بلندای گامهای كسائی نخواهد بود.
در حال حاضر، دانشجویان و نوازندگان خوبی در ساز نی داریم. از میان آنها میتوان به افرادی مانند: دولت زارعی، حسنزاده، نجفی و... اشاره كرد. در خاطرم هست، روزی از رادیو فرهنگ با من مصاحبه كردند و پرسیدند: «نظر شما راجع به ردیفهای استاد كسائی كه به صورت سیدی درآمده، چیست؟» من در پاسخ گفتم: تنها میتوانم یك جمله بگویم: به نوازندگان و علاقهمندان ساز نی غبطه میخورم. زیرا در آن دوران، من حتی از داشتن یك رادیو نیز محروم بودم و اگر امكانات جوانان امروز را داشتم، مسلما سریعتر پیشرفت میكردم.
شما در رادیو برنامههای بسیاری را اجرا كردهاید، از همكاری با همایون خرم در رادیو بگویید.
به مدت 50 سال در رادیو به عنوان نوازنده فعالیت داشتم. در رادیو با مرحوم مهدی مفتاح كه رهبر اركستر درویش بود، همكاری داشتم. در آن دوره، اركستری بود كه قطعاتی را توام با شعر و موسیقی مینواختند و به برنامه «شاعران قصه میگویند» مشهور بودند. آهنگسازی این برنامه را استاد همایون خرم بر عهده داشتند.
با استادان بزرگی در رادیو همكاری داشتم. برنامه دیگری به اسم «سوم» یا «اف.ام» پخش میشد كه اولین اركستر استریو رادیو بود زیرا در آن زمان برنامهها به صورت استریو ضبط نمیشد.
برنامه دیگری با نام «نوایی از موسیقی ملی» توسط مرحوم «اسدالله ملك» ضبط میشد یا میتوان به اركستر مرحوم «حنان» اشاره كرد كه اركستر بسیار فوقالعادهای بود.
برنامه دیگری با نام «هفت شهر عشق» برنامهای ادبی و هنری بود كه در هر برنامه درباره زندگی یك شاعر پارسی سخن میگفت. اشعاری كه در حین برنامه از آن شاعر خوانده میشد توسط من و گروه دیگری از نوازندگان موسیقیگذاری میشد.
در آن مدت، گروههای مختلف و متفاوت اركستری فعالیتهای خوبی داشتند و به خاطر تلاش نوازندگان و رهبران اركستر آن دوره بوده كه جوانان امروز، سازهای ایرانی را میشناسند و به آن علاقهمند هستند و با جدیت سازهای ایرانی را دنبال میكنند. اگر تلاش استادان بزرگ موسیقی نبود، سازهای ایرانی در طول زمان به فراموشی سپرده شده بود.
حدود 50 سال پیش، این اتفاق برای دو ساز ایرانی رخ داد و اگر تلاش و همت استادان نبود، امروز حتی دیگر نامی از این سازها شنیده نمیشد.
كدام سازها؟
یكی از این سازها نی و دیگری كمانچه است. كمانچه نیز سازی مهجورمانده بود و نوازندگانی چون مرحوم حسین یاحقی و مرحوم بهاری با تلاش و ممارست مانع از فراموشی این ساز ایرانی شدند. زیرا در آن دوران، ساز غربی ویولن تازه به ایران وارد شده بود و علاقهمندان به موسیقی بیش از اینكه جذب ساز ایرانی كمانچه شوند، به سوی ساز ویولن گرایش داشتند، اما همانطور كه گفتم با تلاش استادان امروز شاهد رشد و گسترش ساز كمانچه میان نوازندگان ایرانی هستیم كه از میان نوازندگان ممتاز این ساز میتوان به استاد كلهر اشاره كرد.
پس باید گفت استادان گذشته در اشاعه سازهای ایرانی نقش بخصوص و برجستهای را ایفا كردهاند. یا ساز سنتور؛ قبل از استاد پایور هیچ كتاب یا مرجع مدون و منظمی وجود نداشت، اما در حال حاضر، سنتور در كتابهایی تحت عنوان دورههای مقدماتی، متوسطه و عالی تدریس میشود.
من در اغلب جشنوارهها یا جشنهای داخلی به عنوان عضو هیات داوران حضور داشتم و زمانی كه با نوازندگان خردسالی كه تنها هفت یا هشت سال داشتند برخورد میكردم، موجی از لذت و شادمانی در وجودم جریان میگرفت. زیرا با وجود سن كم بر ساز بسیار تسلط داشتند.
آیا شما تاكنون آهنگسازی هم كردهاید؟
خیر. رشته موسیقی شاخههای مختلف و متنوعی دارد. هر شخص بنا به ذوق و سلیقهای كه دارد در یكی از رشتههای موسیقی وارد میشود، شخصی اركستری را رهبری میكند یا شخص دیگری تمرین اركستر، شخصی آهنگسازی را برمیگزیند یا شخصی مثل من نوازندگی را ترجیح میدهد. من در اجرای اركسترهای داخلی یا حتی خارجی همیشه یك نوازنده نی بودهام زیرا من یك نوازنده هستم، نه یك آهنگساز.
معمولا نوازندگان موسیقی ایرانی در خلوت خود آواز هم میخوانند. شما كار آواز هم انجام دادهاید؟
(با لبخند) خیر، من اگر آواز بخوانم، شنوندگان فرار خواهند كرد. البته باید بگویم تدریس آواز را به صورت بسیار ابتدایی انجام میدهم.
از نظر شما، آواز چه تاثیری در یك قطعه موسیقی دارد؟
آواز نقش بسیار مهمی در موسیقی ایفا میكند. زیرا موسیقی ایرانی، موسیقی بدون شعر نیست و موسیقی كلاممحور است. هر نوازندهای باید قادر به خواندن ردیف باشد.
آیا الان و در میان جوانان نسل امروز خوانندگان سنتی خوبی داریم؟
شاید خوانندگان خوبی وجود داشته باشند، اما مطابق با ذوق و سلیقه من نیستند. زیرا من صدای استادان بزرگی مثل استاد بنان، استاد قوامی و مرحوم خوانساری را شنیدهام.
خوانندگان امروزی دائما در حال تقلید از یكدیگر هستند و صدای آنها قادر به ارضای گوش موسیقایی مخاطب نیست.
الان صدها خواننده موسیقی داریم، اما هیچیك از آنها كار جدید و تازهای در موسیقی ارائه نمیكنند و دائما در حال تقلید از یكدیگر هستند به طوری كه اگر صدای یكی از این جوانان را بشنوید به دلیل شباهت فوقالعاده به دیگران، قادر به گفتن نام او نخواهید بود.
بسیاری از جوانان امروز با فراگرفتن خواندن چهار تصنیف گمان میكنند دیگر آوازخوان شدهاند، اما آوازخوانی به این سادگی نیست. برای مثال من آهنگی را برای یك قطعه موسیقی میسازم و به یك آوازخوان نیز میآموزم كه چگونه آواز بخواند و در نهایت یك قطعه موسیقی شنیدنی تولید میكنیم. اما این شخص، یك آوازخوان نیست. زیرا یك آوازخوان باید اطلاعات موسیقایی داشته باشد.
به نظر شما موسیقی ایرانی در حال نزول است؟
خیر، زیرا افرادی كه توضیح دادم در اصطلاح «یكبار مصرف هستند.» تاریخ به اثبات رسانده موسیقیهای بیمحتوا و پوچ ماندگار نمیشوند. همانطور كه میدانید، از مرگ استاد بنان سالها میگذرد، اما صدای ایشان هنوز شنیدنی و فوقالعاده است.
در اینباره، اجازه بدهید مطلبی را متذكر شوم. از مردم عادی كه شناختی از موسیقی ندارند نباید توقع داشت تحلیلهای موسیقی داشته باشند. شخصی تعریف میكرد هفته گذشته به كنسرت یك خواننده رفته بود و دائما برای همه از اجرای این كنسرت تعریف و تمجید میكرد. در صورتی كه چنین افرادی صلاحیت اظهار نظر درباره موسیقی را ندارند. این موضوع را میتوانم با مثالی ساده توضیح بدهم. مثلا زمانی كه من به علم شیمی واقف نیستم، نمیتوانم در مورد فرمولهای شیمیایی اظهار نظر كنم.
صحبت كردن در مورد هر موضوعی در عین این كه تخصص لازم را میطلبد، باید پیشزمینهای در مورد آن علم و هنر نیز داشته باشد. من اگر از دانش شیمی پیشزمینه و اطلاعی نداشته باشم، زمانی كه با یك شیمیدان مواجه میشوم، قادر به درك سخنان او نخواهم بود و گفتوگو با وی برایم لذتی در بر نخواهد داشت.
بیشتر چه نوع موسیقی گوش میکنید؟
من به موسیقی تعصب ندارم و معتقدم نباید تنها به صرف این كه من یك ایرانی هستم فقط موسیقی ایرانی گوش بدهم. موسیقی خوب را باید شنید، حال این موسیقی متعلق به اروپا، تركیه، كشورهای عربی یا حتی آسیایی باشد. آیا شما میتوانید «سمفونی شماره 9 بتهوون» را گوش بدهید و آن را رد كنید؟ مسلما پاسخ منفی خواهد بود.
با وجود این كه قادر به درك معنای آوازی كه در موسیقی خوانده میشود، نیستم، اما از شنیدن موسیقی خوب لذت میبرم.
در یكی از سفرهای خارج از كشور به آرژانتین سفر كرده بودم. در این كشور، با چند موسیقیدان آشنا شدم. آنها بعد از شنیدن صدای نی، به این ساز ایرانی بسیار علاقهمند شدند و از من دعوت كردند تا همراه آنها به محلی بروم كه نوازندگان آرژانتینی دور هم جمع میشدند و صحبت میكردند. دعوت آنها را پذیرفتم و با سازم همراهشان شدم.
آن روز، یكی از نوازندگان آرژانتینی بعد از شنیدن صدای ساز نی به من گفت: «موسیقی، نیازی به زبان مشترك ندارد. من بدون این كه زبان فارسی و ایرانی را بدانم، قادر به درك موسیقی شما هستم.» و این جمله بخوبی نشان میدهد این تعصبات در عرصه موسیقی جایی ندارد.
آخرین اجرای شما به چه تاریخی برمیگردد؟
آخرین اجرای من با مرحوم مشكاتیان در تالار وزارت كشور بود و به دلیل سكتهای كه داشتم از اجرای كنسرت فاصله گرفتم و فعالیتهایم را به تدریس و آموزش ساز نی محدود كردم.
آیا ساز نی ضرری برای بدن انسان دارد؟ برخی معتقدند نواختن نی، مشكلاتی مانند شكمدرد یا خرابی دندانها را همراه دارد؟
خیر، من اصلا با این ادعا موافق نیستم. من اگر دندانهایم خراب شدند و از ایمپلنت استفاده كردم، دلیل دیگری داشت.
زیرا خودم در مراقبت از دندانهایم كوتاهی كردم و خرابی دندانهایم ربطی به نواختن ساز نی ندارد. بعد از استفاده از دندانهای ایمپلنتشده، دیگر نمیتوانستم نی بنوازم زیرا بیشتر حجم دهانم توسط ایمپلنت گرفته شده بود.
نواختن ساز نی با لب و نواختن با دندان چه تفاوتی با یكدیگر دارند؟
نواختن ساز نی با لب و دندان تفاوتهای زیادی دارد. بم بودن صدایی كه با دندان نواخته میشود بههیچوجه با صدایی كه از نواختن با لب ایجاد میشود، شنیده نمیشود و در اصطلاح «بم خشدار» تولید میشود.
زمانی كه صحبت از هنرمندان برجسته ایرانی میشود، استاد ناهید از چه كسانی یاد میكند؟
اولین شخصی كه به ذهنم خطور میكند، استاد كسائی است. بعد از ایشان، استادان بزرگواری مانند استاد شهناز، استاد عبادی، استاد بنان و استاد گلچین.
كلام آخر استاد ناهید برای علاقهمندان به موسیقی چیست؟
جوانانی كه به موسیقی ایرانی علاقهمند هستند، نه فقط ساز نی، بلكه به هر سازی كه علاقه دارند باید بدانند كه پیشرفت و موفقیت در هنر موسیقی ملزم به دو عامل مهم است: اولین عامل علاقه و دوم پشتكار.
من در ده سالگی به ساز نی علاقهمند شدم، اما اگر فقط به این ساز علاقه داشتم نمیتوانستم در راهی كه در آن قدم گذاشتم، موفق شوم. بیش از علاقه، پشتكار و ممارست داشتم. جوانان و نوازندگان امروز با در اختیارداشتن امكانات و استادان خوب و متبحر میتوانند كارهای بزرگی را خلق كنند.
منبع جام جم