جای خالی موسیقیهای «لالایی»
برنامههای روز جهانی كودك در حالی در كشورمان برگزار شد كه كارشناسان عرصههای مختلف به فقدان برنامهریزی برای ارائه كالاهای فرهنگی مناسب برای كودكان و نوجوانان انتقاد دارند و میتوان گفت جدای تئاتر، ادبیات، كتاب و سینما، بیش از همه موسیقی این گروههای سنی مورد بیمهری قرار گرفته است.
كودكان و نوجوانان دهه 60 و 70 با نوارهای قصه یا لالاییها ارتباط خیلی بهتری داشتند و هنوز هم خاطرات شیرینی از آنها در ذهن دارند. قصههای علی مردانخان، گلنار، خاله سوسكه، بزبز قندی، حسن كچل، كدوی قلقلهزن و.... نامهای آشنایی است كه هنوز هم در خاطر بسیاری از ما نقش بسته است. كودكان و نوجوانان امروز، اما گویی ابزار و شكل ارتباطشان با موسیقی تغییر كرده است و حالا دیگر پای نوارهای قصه نمینشینند و واژه لالایی به اندازه نسلهای پیش برایشان نوستالژی ندارد.
موسیقی و كودكی دو یار جدا نشدنی
حسن شكرانه كارشناس ادبیات كودك و نوجوان كه این روزها مشغول جمعآوری داستانهای كودكان است، درباره این موضوع به جامجم میگوید: كودكی و موسیقی به هم گره خوردهاند، این گروه سنی همیشه موسیقی را دوست دارد و در مواجهه با آن با آغوش باز پذیرایش میشود. بنابراین نمیتوانم بگویم كه از موسیقی فاصله گرفتهاند.
او میافزاید: در نوع رابطهای كه با موسیقی دارند مشكلاتی وجود دارد، از جمله این كه آنها از لالاییها، موسیقیهای ایرانی و نوارهای قصه فاصله گرفتهاند. ریشه این مشكل را نباید در كودكان بررسی كرد، چرا كه آنها به سمت چیزهایی میروند كه ما بزرگترها هدایتشان كرده باشیم و اگر مشكلی وجود دارد باید ریشهاش را در بزرگترها جستجو كرد.
او ادامه میدهد: ما تجربههای موفقی در این عرصه داشتیم، بسیاری از موسیقیهای قدیمی كودك و نوجوان هنوز هم كه پخش میشود بچهها دوستش دارند مثلا برنامههای كلاه قرمزی، یا شعرهای مدرسه موشها و خونه مادربزرگه از همین موارد است و بچههای نسل جدید هم آنها را دوست دارند.
البته او تاكید میكند: قبول دارم كه با نفوذ بازی و ابزارهای سرگرمی جدید ارتباط بچهها با برنامههایی كه گفتیم كمرنگتر از گذشته شده است، اما دلیل این موضوع را هم باید در ضعف ما در تولید برنامههای كودك و نوجوان دانست. متاسفانه ما در این عرصه منسجم و برنامهریزی شده عمل نمیكنیم.
از ظن خود یار كودكان شدهایم
آزاده آلایوب یا همان خاله نرگس بچهها در برنامههای تلویزیونی، درباره این موضوع به جامجم میگوید: به نظرم نمیتوانیم بچههای این دوره را با بچههای قدیم مقایسه كنیم. چون سلیقههایشان نسبت به هم متفاوت است و باید برای جلب رضایت و هدایت آنها طراحیهای لازم را بر پایه شناخت آنها انجام دهیم. یعنی در اصل نیاز داریم كه نیازهای كودكان را نهتنها در عرصه موسیقی بلكه در سایر زمینهها بشناسیم و مهندسی كنیم.
او میافزاید: اگر نیازهای كودك را بشناسیم دیگر از ظن خودمان برایشان برنامه یا موسیقی نمیسازیم و سعی نمیكنیم دید خودمان را به آنها تزریق یا تحمیل كنیم.
آلایوب ادامه میدهد: ما بچههای امروز را دستكم گرفتهایم و حواسمان نیست كه اگر موسیقی كودكانه خوبی داشته باشیم میتوانیم آنها را به مذهب، اخلاق و مسائل تربیتی هم هدایت كنیم. او معتقد است: موسیقیای كه در حال حاضر برای این گروه سنی تولید میشود محتوایی ندارد و فقط رنگ و لعاب است به همین خاطر هم نه بازتابی دارد و نه اثرگذاری.
حاضریم رایگان برای كودكان موسیقی بسازیم
این حرفها را با یكی از اعضای مركز موسیقی صداوسیما هم مطرح میكنم. احمد میرمعصومی كارشناس موسیقی و عضو دفتر ارزشیابی موسیقی در این مركز با گفتههای آزاده آلایوب تا حدی موافق است و میگوید: كودكان و نوجوانان حق دارند از موسیقی كه هر چند اندك برایشان تولید میشود، فاصله بگیرند. البته او این ضعف را در برنامههای تلویزیونی ناشی از كوتاهی تهیهكنندگان میداند و تاكید میكند: بخش مهم تولیدات آثار كودك در دست شبكههای تلویزیونی است كه آنها هم تهیه این برنامهها را به تهیهكنندگان واگذار كردهاند.
این كارشناس به جامجم میگوید: ما بارها اعلام كردهایم حاضریم بهصورت رایگان در این بخش تهیهكنندگان را همراهی كنیم، اما آنها میگویند وقتمان كم است و فرصت نداریم و از این دست حرفها. چنین اتفاقاتی باعث میشود موسیقی كودك سرسری ساخته شود و برنامهریزی صحیح و مناسبی نداشته باشد. در نتیجه هم بچهها ارتباط لازم را با آن نگیرند.
او ادامه میدهد: كودكان باید با موسیقی مانوس شوند، جالب است كه اجرای تئاتر برای كودكان و نوجوانان امری عادی است، در نمایشگاههای كتاب غرفه كودكان و نوجوانان از دیگر بخشها جداست. همینطور سینمای كودك و نوجوان هم توانسته به عنوان یك گونه مستقل خود را معرفی كند. اما هنوز ما یك كنسرت موسیقی كودك و نوجوان نداریم. یا موسیقی خاصی برای آنها تولید نمیشود كه بخواهند آن را دنبال كنند. پس چگونه میتوانیم از آنها توقع داشته باشیم كه ارتباطشان با موسیقی قطع نشود؟
مدرسهها تنها ابزار انس كودكان با موسیقی
سالار عقیلی خواننده سنتی كشورمان هم معتقد است آموختن و انس با موسیقی باید از مدارس و مهدهای كودك آغاز شود. او به جامجم میگوید: گذراندن واحدهای درسی موسیقی یكی از كارهایی است كه در مدارس كشورهای پیشرفته انجام میشود.
او تاكید میكند: اگر بچههای ما در مدرسه و مهد نتوانند با موسیقی انس بگیرند در مرحله بعد و وقتی كه وارد جامعه میشوند نمیتوان به آنها جهت و سمت و سو داد. در این شرایط ممكن است خودشان نتوانند انتخاب خوبی داشته باشند یا برخی گروهها و افراد از این ضعف ما سوءاستفاده كنند و آنها را در مسیری ببرند كه به فرهنگ، هنر و موسیقی كشورمان لطمه بزند.
تولد انسان با لالاییها
علی شعلهور روانشناس و آسیبشناس اجتماعی به جامجم میگوید: انسان با لالایی و لالایی گونهها به دنیا میآید. از همان ابتدای تولد در گوشش لالایی میخوانند و صدای آهنگین اذان را در گوشش میشنود.
او ادامه میدهد: وقتی كودكان با موسیقی در ارتباط هستند، حس هیجان و زندگی دارند. از طرف دیگر این هنر میتواند از طریق تعاملی كه با این قشر برقرار میكند تعارضات، گره و عقدههای آنها را حل كند و كودكان ناسازگار را هم سازگار كند.
این روانشناس میگوید: در استانداردهای جهانی برای رفاه یك كودك این موارد لحاظ میشود؛ غذا، آموزش، محل زندگی، لباس، داشتن معلم خوب و موسیقی. یعنی موسیقی جزو واحدهای درسیشان محسوب میشود. حال خودتان ببینید كه ما چه چیز مهمی را از كودكان و نوجوانان و به تبع آن از جامعهمان دریغ كردهایم.
او یادآور میشود: محققان تاثیر مثبت موسیقی بر ذهن كودكان و نوجوانان را در مرحلهای هم سطح با نقش تربیتی پدر و مادر میدانند. چون میتواند بیش از هر چیزی بر روح و روان آنها تاثیر بگذارد. به نظرم زمان آن رسیده كه منتقدان و مسئولان این را دریابند كه حلقه مفقوده كمبود مخاطب موسیقی ایرانی، كودكان هستند. منبع : جام جم