انسان در طول زندگی خود با فرازها و نشیب هایی روبه روست، عده ای دست از تلاش می کشند و خود را بدبخت و بخت برگشته تلقی می کنند و یا حتی از خدا هم روی برگردان می شوند، اما عده ای دیگر با تلاش و توکل به خدا سعی می کنند که این فرازها را به نحو احسن پشت سر بگذارند. اما برای رفع این مشکلا چه چیزهایی لازم است؟
روش های رفع این مشکلات را در کلام امیر مومنان علی (ع) می بینیم:
شناخت مشکلات
برای مبارزه و مقابله با مشکلات اولین و ساده ترین کار ممکن شناخت مشکلات است تا بتوان راه های غلبه بر آن ها را پیدا کرد. شناخت مشکلات، نخستین مرحله برخورد است.
امتحان معنى دیگر هم دارد و آن از قوّه به فعل آوردن و تکمیل است. خداوند که به وسیله بلایا و شداید امتحان مى کند، به معنى این است که به وسیله این ها هر کسى را به کمالى که لایق آن است، مى رساند.
انواع مشکلات و مصیبتها
بعضی مصیبت ها، مصیبت هایى هستند که لازمه طبیعت و فطرت انسانى است، مانند مرگ و بعضی مشکلاتى است که خدا براى توانا ساختن انسان قرار داده است. بعضى از این مشکلات انسان را از نظر جسمانى محکم مى سازد و بعضى ها از نظر معنوى. امام على علیه السلام در نامه معروف خودش به عثمان بنحنیف مىفرماید: «آگاه باشید درختان بیابانى، چوب شان سخت تر و درختان کناره جویبار پوست شان نازک تر است. درختان بیابانى که با باران سیراب مى شوند، آتش چوبشان شعله ورتر و پر دوام تر است».(۱) در سخن دیگری از مشکلاتی سخن به میان می آورد که آدمی را از نظر معنوی مستحکم می کند:«خداوند همواره بندگان خود را به انواع شداید مواجه مى کند و اقسام کوشش ها و مجاهدت ها را پیش پاى آن ها مى گذارد، تکالیفى گوناگون برخلاف طبع آسایش طلب آن ها بر آن ها مقرر مى دارد تا غرور و تکبر از دلشان بیرون رود، نفوس شان به عبودیت خدا رام گردد و این وسیله اى است براى اینکه درهاى فضل و رحمت پروردگار به روى آن ها گشوده شود» .(۲)
مواجهه شدن با مشکلات و شداید هم شامل حال افراد می شود و هم اجتماع: «خدا هرگز استخوان شکسته ملتى را بازسازى نفرمود، مگر پس از آزمایش ها و تحمل مشکلات»(۳) «روزى انسان ها را اندازهگیرى و مقدر فرمود. گاهى کم و زمانى زیاد و به تنگى و وسعت به گونه اى عادلانه تقسیم کرد تا هر کس را که بخواهد با تنگى روزى یا وسعت آن بیازماید و با شکر و صبر، غنى و فقیر را مورد آزمایش قرار دهد. پس روزى گسترده را با فقر و بیچارگى درآمیخت و تندرستى را با حوادث دردناک پیوند داد، دوران شادى و سرور را با غصه و اندوه نزدیک ساخت، اجل و سرآمد زندگى را مشخص کرد، آن را گاهى طولانى و زمانى کوتاه قرار داد و مقدّم یا مؤخر داشت».(۴)