تبیان، دستیار زندگی

با سلام 

ایا عشق وعقل با یکدیگر تفاوت دارند؟

ما باید از چه دیدگاهی به این دونگاه کنیم ؟

منظور از عشق "مجازی یا الهی" است ؟

به نام خدا

سلام

یادش بخیر . . . موضوعتون من رو برد به ترم 2دانشگاه.

یك تحقیق با عنوان " تقابل عشق و عقل درادبیات فارسی" ارائه دادم كه خیلی برام شیرین بود.

ازاون تحقیق هیچ چیز دستم نیست چون استادبرای خودش برداشت ولی سعی می كنم هرنكته ای كه در حافظه بلند مدتم ذخیره شده رو اینجا پیاده كنم.

آیامیان فلسفه و عرفان نقاط مشترك هست؟تنهاباید یك عارف یا فیلسوف بود یا

می توان هم عارف بود هم فیلسوف؟

هرگوشه و كنار ادبیات رو كه بگردید به راحتی نشانه هایی از ستیز میان عقل و عشق

رو می بینید. به این دو مثال توجه كنید؛

مولوی می گه:

"ازصدای سخن عشق ندیدم خوشتر ~.~.~.~.~. یادگاری كه درین گنبد دوار بماند"

"هرچه گویم عشــــق را شرح و بیان ~.~.~.~.~. چون به عشق آیم خجل گردم ازآن"

ازطرفی شكیب اصفهانی می گه:

"عقل از مرتبه ی عشق ندارد خبری .~.~.~.~. چون از این مرحله دورست خیابانی چند"

خیلی ها عشق رو سه دسته كردند:

1_ عشق حقیقی

2_ عشق مجازی(تشابه اسمی ه و گرنه یك وقت با این عشق های اینترنتی اشتباه نگیرید.) 3_ عشق كاذب

عشق حقیقی، همان عشق به خداونده. این عشق بالاترین عشق و قدیمی ترین عشق

نامیده می شه. قدیمی از این جهت كه از همون ابتدای تولد مهر خداوندی در دلهامون وجود

داشته و هرفعالیتی كه صورت گرفته تنها در جهت رسیدن به معبود بوده.

عشق مجازی، عشق به زیبایی های طبیعت ه.عرفا راه رسیدن به عشق حقیقی رو همین

عشق مجازی می دونند.چراكه انسان با تامل در زیبایی ها كه بازتاب صفات خداوند ه و دقت

در آنهابالاخره به خداوندمی رسه.

عشق كاذب، همان عشق زمینی و متكی بر ارضای غرایزشهوانی ه.

مولامیگه:

" عشق هایی كزپی رنگی بود .~.~.~. عشق نبودعاقبت ننگی بود"

از نظرطبی عشق كاذب و عاشق شدن در مجموع باعث ترشح مقادیر زیادی هورمون دوپامین می شه كه عاشق بنابه خاصیت این ماده، مجبوربه یك حالت تصمیم گیرنده عجولانه می شود

كه نخوردن غذا و ننوشیدن یكی از پدیده های رایج برای این هورمون ه.

علاوه و دوپامین هورمون دیگری به نام ادرنالین در خون بالا میره كه باعث بالارفتن ضربان قلب

افزایش تعداد تنفس، لرزش در اعضای بدن و عصبانیت می شه.

هورمون دیگری به نام سیروتونین نیز به كمترین میزان خود در خون می رسد كه باعث ایجاد علایم بیمارن عقلی و انجام كارهای غیر عاقلانه می شود.

خیلی از شعرای ما براین باوربودند كه عاشق توانایی فكر كردن نداره و عقل از سرش پریده.

خیلی ها هم عكس این قضیه رو باور داشته اند.

▪ نتیجه گیری شخصی ای كه من پایان تحقیقم داشتم این بود: (اگه درست یادم باشه)

عشق و عقل دو نكته ی مجزای هم هستند و این كاملا قابل درك ه.

اما تاوقتی كه تشنگی نباشه مزه ی آب درك نمی شه.

تاوقتی كه آتش سوزان وجود نداشته باشه سردی آب حس نمی شه.

تاوقتی كه زمستونی نباشه سرسبزی بهار مفهومی پیدانمی كنه.

پس تاوقتی كه دیوونگی و عاشقی وجودنداشته باشه منطق و عقل جایگاهی پیدانمی كنه.

ما انسانها مثل یك پرنده می مونیم كه داریم با شتاب به سمت زندگی حركت می كنیم

یكی از بالهای این پرنده عشق ه و یكی دیگر از بالهاعقل ه.

چطور پرنده ای با یك بال می تونه پرواز كنه؟!

پس برای رسیدن به زندگی ای موفق باید با این دو بال پرواز كنیم. اماباید حد هركدوم

رو رعایت كنیم.اگر یكی از دوبال سنگین تر بشه تعادل پرنده به هم می خوره و نمیتونه

اوج بگیره.

نكته ی مهمی كه وجود داره این ه، عشق و عقل هردو در دوراه مجزا ولی دركنار هم حركت می كنند باید مراقب بود این دومسیر به یك مسیر تبدیل نشه.در مثال همون آب و آتش، آب زمانی خنكی اش احساس می شه كه در كنارآتش باشه ولی اگه با آتش تركیب بشه آتش رو خاموش

می كنه و از بین می بره.پس عاشق ِ عاقل باش.

به نظر من عشق و  عقل 2 ابزار برای رسیدن به کمال و سعادت هستند که در اختیار انشان قرار داده شده و او به هر طریق که بر حسب اختیارش بخواهد از آن دو استفاده می کند. گاهی ممکن استدر جهت نیل به اهداف نفسانی بکار گرفته شوند و گاهی برای نیل به اهداف اخروی و گاهی ممکن است ...

بسم رب المهدی

سلام

منظور از عشق الهی یا مجازی عشق به خدا ائمه اطهار و پیامبران است و به نظر من این نوع عشق جایگاه عظیم و پاداش زیادی در نزد خدا دارد.

دل گیرد آرام با یاد خدا

یا علی مدد