استرس عبارت است از واکنشهای فیزیکی، ذهنی و عاطفی که در نتیجه تغییرات و نیازهای زندگی فرد، تجربه میشوند.
در تمام زندگی آن چه استحقاق نگرانی و تشویش را داشته باشد،هرگز وجود ندارد.
استرس یکی از زمینه های تحقیقی قدیمی است که سال هاست دانشمندان رشته های مختلف به بررسی آن پرداخته اند. دکتر هانس سلیه می گوید"استرس چاشنی زندگی است و یا بوسیدن مرگ...... بسته به آنکه ما چگونه با آن کنار بیاییم"
آثار منفی استرس احساس بیاعتمادی، طرد، خشم و افسردگی میآفریند که این احساسات به نوبه خود به مشکلاتی مانند سردرد، ناراحتی معده، جوش و خارش پوست، بیخوابی، زخم معده، فشار خون بالا، بیماری قلبی و سکته مغزی میانجامد. مرگ یک عزیز، تولد یک کودک، ارتقای شغلی یا ایجاد یک رابطه جدید استرس به دنبال میآورد. چون این تغییرات ما را مجبور به سازگاری مجدد با زندگی خود میکند. سازگاری با شرایط متغیر، بسته به نوع واکنش ما میتواند کمک کننده یا آسیب رساننده باشد.
متاسفانه بیشتر ما با آن بد برخورد می کنیم. بیش از حد نگران می شویم، بیش از حد انتقاد می کنیم، و زیاد عصبانی می شویم.
شاید در نگاه اول استرس نتیجه عوامل ناخوشایند تلقی شود ولی طبق تعریف، استرس عبارت است از هر موقعیتی که فرد مجبور شود سازگاری معمول خود را تغییر دهد حال این موقعیت ممکن است "مشروط شدن تحصیلی "بوده و برای ما کاملاً ناخوشایند باشد و یا قبولی در امتحانات اعزام به خارج که احتمالاً برای بسیاری از ما، خوشایند محسوب می شود.
این دو موقعیت هر دو استرس زا هستند چرا که در هر دو موقعیت ما مجبوریم شیوه ی همیشگی خود را تغییر دهیم. در اولی باید بیشتر درس بخوانیم تا اخراج نشویم و در دومی باید با آداب و سنن یک کشور خارجی، تنهایی و دور بودن از خانواده و... به شیوه ای جدید کنار بیاییم. در واقع اندکى استرس لازم است. بیشتر ما بدون احساس رقابت نمىتوانیم در ورزش، موسیقى، کار و مدرسه موفق شده به کمال برسیم. بدون استرس بیشتر ما پروژهها یا کارهاى خود را به موقع به پایان نخواهیم رسانید.