• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 460)
يکشنبه 12/6/1391 - 9:58 -0 تشکر 540309
حوزه در نگاه رهبری

شورای عالی مدیریت حوزه علمیه

در مقوله شورای عالی مدیریت, در خصوص مسائل مدیریتی, مقام معظم رهبر نکته هایی را یادآور شده است از جمله این که تحول در حوزه برابر با سایر بخشهای نظام اجتماعی, امری گزیرناپذیر است, از این روی مدیریت تحول ضروری و لازم است و سزاوار است این امر به درستی صورت گیرد و در این فرایند شایسته است نکته هایی رعایت شود:

نخست آن که: نسبت به آن چه از دست رفته و گذشته و باعث عقب ماندگی شده تدبیر شود و به صورت متناسب با روند پیشرفت, عقب ماندگیها جبران شود و برابر با سرعت تحول, برنامه ریزی انجام بگیرد. و مهم تر از آن این که این تحول و دگرگونی روزافزون را پذیرفت و سازوار با آن مدیریت کرد.

دو دیگر, تحول آغاز شده دارای سکان داری واحد و هماهنگ با شرایط مدیریتی روزآمد باشد که بتواند از تمام ظرفیتهای به دست آمده, استفاده بجا و مناسب داشته باشد.

در فرازی از سخنان رهبری, به این امر اساسی اشاره شده است که دگرگونیها و نگارش اساسنامه, نظامنامه و چشم انداز که لازمه یک مدیریت روزآمد است, بدون یک مدیریت کارآمد امکان پذیر نیست. لذا سزاوار است, عناصر مدیریت کارآمد در یک نهاد فرهنگی, که بخش تولید فرهنگ دینی را عهده دار است, متناسب با پیشرفتهای سایر اجزاء نظام, تحول پذیر باشد, و بتواند مدیریتی هماهنگ با این عناصر به وجود آورد و آن را گسترش دهد. چون نگارش اساسنامه, نظامنامه و چشم انداز, تدوین نخواهد گشت مگر این که مدیران این نهاد در تعامل با نخبگان و سرآمدان علوم مختلف, نیازهای مشروع جامعه را به دست آورند و از طرفی درباره پدیده موردنظر, که حوزه های علمیه و نیروی انسانی آن است, شناختی عمیق و همه جانبه داشته باشند و در نهایت این ابعاد شناختی است که می تواند پایه و اساس محکمی برای تنظیم منشور و میثاق جاودان برای مدیریت و حوزویان شمرده شود.

براساس همین توجه به ظرافتها و دقتهای لازم در امر مدیریت است که در فرازی چنین ابراز می دارد:

(کلید همه اقدامهای مثبت سازمان یافته… مدیریت است.)

وجه اقدامهای مثبت سازمان یافته مدیریت, توجه به همین زوایای شناختی است که تمام عناصر تدوینی شناسایی می شود. بنابراین, بهره مندی از نخبگان علم مدیریت و سازمانها برای تدوین چنین منشورات مهمی امر ضروری است و بر این اساس است که ایشان در فرازی دیگر می گوید: (ما باید مدیریت را در حوزه تکمیل کنیم.) بهره مندی از کارشناسان علم مدیریت و سازمانها, بخشی از این پازل مدیریتی است که بدان اشاره شد. کارشناسان امر آموزش کارآمد, روان شناسان آموزش, جامعه شناسان و… می توانند به جمع گروه کارشناسان مدیریت اضافه شوند.

بخشی دیگر از سخنان ایشان ناظر به پذیرش نهاد مدیریت در حوزه است. چنانکه ظهور هر نهادی نشان دهنده پاسخ به نیازی است و سازمان دهنده روابط داخل یک گروه است و تا زمان حیات آن نهاد بیانگر ضرورت به آن می باشد. سازمان روحانیت نیز از این قاعده مستثنی نیست; به طور طبیعی این سازمان نیازمند به مدیریتی است که بتواند شکل روابط, چگونگی پاسخ به نیازها و… را سازماندهی کند. اگر چنین توجیهی در بین اعضای این سازمان درونی شود ضرورت آن نیز به طور طبیعی خواهد آمد و نیازمند به اثبات ندارد. احساس خوشبختی به دلیل مورد پذیرش قرار گرفتن شورای عالی مدیریت در حوزه, نشان دهنده این امر است که حوزویان چنین توجیهی را درونی کرده و به اهمیت آن آگاه بوده و شاهد دستاوردهای خوب و فایده های آن نیز هستند و آن چه که می تواند این فایده ها و برکتها را تداوم بخشد, توجه به برآوردن نیازهای درون سازمانی و برون سازمانی است و از طرفی توجه به بالندگی و تحول پذیری جامعه های بشری است و از دیگر سو, ایجاد هسته های کارشناسی در جهت مطالعه دقیق و مستمر در راستای تامین این نیازهاست.

ییکی از اجزای کارآمد و تداوم بخش فایده ها و برکتها در نهادهای علمی, ایجاد انجمنهای علمی در جهت بالندگی هرچه بیش تر به گستره علم و دانشی است که می تواند تحت لوای مدیریت کارآمد هدایت گردد. بر این اساس رهبری به ایجاد این انجمنها صحه گذاشت و به تداوم و پویایی آن تأکید ورزید.

ییکی از شرایط توفیق مندی یک سازمان, سیاستگذاری بر اساس اساسنامه آن است که این سیاستها بتواند زمینه به حقیقت پیوستن اساسنامه و چشم انداز آن را برآورد و بدون تدوین چنین اساسنامه ای امور دچار اختلال و پراکندگی شده, وقت و انرژی افراد بسیاری را از کادر مدیریتی گرفته, سبب رکود شده و حرکت سازوار با پیشرفت سایر اجزای نظام را از نهاد روحانیت سلب می کند.

باتوجه به این مهم, رهبری تدوین چشم انداز و سیاستگذاری در نهاد روحانیت را از وظایف شورای عالی مدیریت می داند و خواهان وقت گذاری بیش تر اعضاء برای این کار است. این سخن بر این اصل مدیریتی استوار است که مدیر یک سازمان باید تمام هم ّ و غم خویش را در افزایش راندمان کار و نگاه به آینده به کار بندد تا بر آن اساس میثاق نامه ای تدوین کند که خط مشی حرکتی آن را تبیین کند. از این روی, در ادامه می گوید:

(حوزه نمی تواند به صورت حاشیه ای اداره بشود باید وقت بگذارند.)

شیوه های وقت گذاری اعضای شورا برای تدوین منشورات و ارائه سیاستگذاریها می تواند گونه گون باشد. یکی از این شیوه ها می تواند در قالب بهره مندی از تیم کارشناسی قوی شکل بگیرد و از قابلیتها و ظرفیتهای به دست آمده در درون حوزه, بهترین استفاده را بکند; چنانکه در سخنان رهبری تأکید بر استفاده از فضلای حوزه و سرآمدان شده است.

یکی دیگر از انتظارها, تدوین برنامه جامع در راستای به حقیقت پیوستن حوزه کارآمد است و این امر به صورت گسترده از فضلای حوزه مورد انتظار است که بدین وسیله نهادینه گردد و به مرحله تثبیت یافتگی برسد و در تمام سطحها و لایه های از مدیریت, بزرگان حوزه و مراجع عظام را شامل می شود. از این روی, برای جامه عمل پوشاندن چنین امری, تشکیل هسته شورای برنامه ریزی و جذب نیروهای کارآمد, متخصص و زبده ضروری است. این شورا باید بتواند برنامه هایی را که جنبه اجرایی و عملیاتی دارد, تدوین کند و برنامه های بلندمدت و کوتاه مدت را مدنظر داشته و سازوار با ظرفیتها, زمینه ها و نیازهای زمانی و مکانی طراحی کند و زمینه به حقیقت پیوستن آن را ترسیم کند. بنابراین, تشکیل هسته ای که از توان فکری و اجرایی قوی برخوردار باشد گربرناپذیر است.

در مقوله سیاستگذاری, رهبری, به زوایای گوناگونی اشاره دارد که نیازمند به واکاوی و تدبر و درنگ بیش تری است:

(ما مگر نمی گوییم می خواهیم علم تولید شود و پیشرفت کند. خُب کدام علم؟ معنای پیشرفت علم فقه چیست؟ معنای پیشرفت علم اصول مثلاً چیست؟ پیشرفت کند یعنی چه؟ سمت و سوی این پیشرفت به سمت چیست؟ اینها همه سؤالهایی هستند که پاسخ لازم دارد. سیاستهایی که در مرکز شورای عالی نهاده می شود, به این سؤالها پاسخ می دهد. )

پاسخ گویی به این پرسشها در راستای تدوین سیاستگذاری, می تواند به عنوان بخشی از منشور سیاستگذاری باشد و ده ها سوال دیگر که باید ابتدا شناسایی شده, سپس ابعاد و زوایای پیدا و پنهان آنها مورد کاوش قرار گیرد و در نهایت راهکار اجرایی و عملیاتی آنها در شورای برنامه ریزی طراحی شود.

می توان مدعی شد که تاکنون, بخش درخور توجهی از این پرسشها پاسخ داده نشده و یا این که مورد چالش جدی حوزویان قرار نگرفته است تا مورد تضارب آراء صاحب نظران قرار گیرد و برآیند آن به عنوان سیاستهای حوزه تلقی شود; از این روی به نظر می رسد ابتدا این شورا می تواند پرسشهای مبهم و درخور چالش را در حوزه نظر و عمل شناسایی کند و در ادامه آنها را به بوته نقد و بحث بگذارد و از اندیشوران متخصص در هر زمینه دعوت کند تا زمینه نقادی را فراهم آورند, تنقیح مناط صورت گیرد, سپس به عنوان امری که دارای وفاق جمعی و با پشتوانه عقل جمعی است, پذیرفته و بر آن اساس برنامه ریزی شود. سزاوار است این کاستی و آسیب را منصفانه بپذیریم, هنوز پرسشهایی از قبیل معنای پیشرفت علم در حوزه, سمت و سوی آن و… که از سوی رهبری بیان شده و خیلی از پرسشهای دیگر پاسخ دقیق و روشنی در بین حوزویان ندارد, تا برای آن سیاستهای روشنی تدوین شود و روشن است برنامه آن نیز طراحی نگشته است. از این روی, حوزه از زمان عقب مانده است:

(حوزه های علمیه در برهه زمان معاصر به طور طبیعی کمی از زمان عقب ماندند.)

این فرازها می تواند هشدار دهنده باشد و از دیگر سو بارقه های امید نیز در این سخنان وجود دارد:

([حوزه] می تواند با سرعت لازم با جدیت این [عقب ماندگی] را جبران بکند.)

و طبیعی است که تدارک و جبران عقب ماندگی با میزان سازمان یافتگی امور حوزه در امر سیاستگذاری, برنامه ریزی, تدوین چشم انداز, عملیاتی کردن سیاستها و برنامه ها رابطه مستقیمی دارد. بدین معنی حوزه, هرچه در این امور از سازمان یافتگی بیش تری برخوردار باشد, میزان پیشرفت آن بیش تر خواهد بود و عقب ماندگی گذشته را نیز تدارک خواهد کرد.

نظام ارزشیابی از اصول اساسی در هر سازمانی است که نقش عیب یابی در سازمان را ایفا می کند. عیبها و کاستیها و دشواریهای احتمالی را در سازمان, به برنامه ریزان و سیاستگذاران گوشزد می کند و زنگ خطری برای آنان است تا نسبت به آن ها آگاه باشند و از طرفی نقش بالندگی مجموعه را نیز می تواند عهده دار شود, تا نسبت به برنامه های قوی و کارآمد و شناسایی نخبگان و سرآمدان ایفای نقش نماید. بر این اساس, رهبری نیز از این مهم چشم نپوشیده و در ردیف نکته های محوری و اساسی از آن یاد می کند که این امر, باید در سازمان حوزه نضج گیرد و زمینه پویایی آن فراهم شود. البته بدیهی است که این مهم جامه عمل نخواهد پوشید, مگر با شناسایی و آگاهی از وضعیت کانونی و فراکانونی این نهاد مقدس تا پس از شناخت دقیق و عمیق, بر آن اساس بتوان سره از ناسره را شناسایی کرد و خوبیها را تقویت و نسبت به کژیها ارائه طریق کرد و راه صواب را نشان داد. و یکی از این راه های ارتباطی, بهره گیری از ساز و کار آمارگیری است که اطلاعاتی را پیش روی برنامه ریزان قرار می دهد و در مرحله تکمیلی آن نظرسنجیهایی است که می تواند راهگشا و جهت دهنده باشد.

ییکی از نکته های اساسی و مورد توجه در این گفتار, توجه به ادامه تلاشها و کارهای بهتر است و بسنده نکردن به آن چه که در گذشته انجام شده است, بلکه استفاده از تجربه ها و بهره گیری از شکستهای گذشته در راستای اعتلای نهاد حوزه است:

(به آن چه که تاکنون در زمینه تشکیلات دهی و سازماندهی در حوزه انجام گرفته, مطلقاً نباید اکتفا کرد.)

در این سخن از تلاشهای گذشته به نوعی قدردانی شده است و با توجه به کارهای صورت گرفته, این نکته در کانون توجه قرار می گیرد که به آن چه صورت گرفته, نباید بسنده کرد. امّا این که چگونه انتظارها باید برآورده شود; یعنی دولت اسلامی باید آنها را برآورد, ایشان راهکار این مسأله را گسترش سازماندهی و تشکیلات می داند:

(بعضی از اینها [توقعات از دولت] البته هیچ گاه عملی نیست, تا وقتی که حوزه آن مرکزیت منسجم را پیدا بکند. )

شرایط سازماندهی را این سان توصیف می کند:

(حوزه سازماندهی اش جوری باشد که آن مرکزیت مدیر و متفکر و مسلط بر امور و مورد اعتماد همه, آن مرکزیت ان شاءاللّه تکمیل بشود, شکل بگیرد. بعد می شود با او [دولت اسلامی] تعامل کند.)

و حتی خیلی از پیشنهادهای مطرح شده از سوی شماری نخبگان حوزوی را نیازمند به ایجاد ظرفیت و امکانات حوزه دانسته و بر این باور است که این ظرفیتها, پدید نخواهد آمد, مگر در شکل گیری تشکیلاتی منسجم که نسبت به برآوردن آنها گام بردارد.

يکشنبه 12/6/1391 - 9:59 - 0 تشکر 540310


وضعیت حوزه در نگاه رهبری


یکی از محورهای سخنان رهبری انتظارها از حوزه های امروز است. ایشان بر اساس توفیقها و بهروزیهای امروز حوزه و آن چه در درازنای تاریخ به دست آمده, به انتظارها از حوزه های امروز می پردازد. این انتظارها را ایشان در قالب بایستگیهای حوزه بیان می کند. در قسمتهایی اشاره به کاستیها دارد و خواستار رفع آنهاست, تا باعث رکود و عقب ماندگی نشود و در بخشی از سخنان خویش, این نکته را یادآور می شود که اگر این کاستیها برطرف نگردد, آسیبهای جدی بر پیکره این شجره طیبه وارد خواهد شد که ممکن است جبران ناپذیر باشد.



يکشنبه 12/6/1391 - 9:59 - 0 تشکر 540311


توفیقها


درباره توفیقهای حوزه های علمیه فراوان سخن گفته شده و نکته های بسیاری در این زمینه می دانیم, ولی آن چه که شاید بیش از این امور رهبری انقلاب را خشنود و خرسند کرده وجود نسل پویا, خلاق و مبتکری است که امروزه در حوزه های علمیه وجود دارد:


(این نسلی که امروز در حوزه ها در حال بالندگی است… بدون تردید خواهد توانست کارهای بزرگی را که ما از حوزه دانش دین انتظار داریم, انجام بدهد)


این سخن, ناظر به این مطلب است که با شناختی که از ویژگیهای این نسل داریم, می تواند بسیاری از کاستیها و نارساییهایی را که در حوزه دانش دین است, شناسایی کند و پاسخی درخور آن را به جامعه دینداران ارائه دهد. ایده ها, اندیشه ها, و خواستها, طرحها و خط مشی ها و… بسیاری از مطالب که از سوی بخشی از نخبگان حوزوی در حضور رهبری ارائه گردید, باعث شناخت ایشان از حضار گردید:


(آن چه که من امشب در این جلسه مشاهده کردم از همه آن چه که در این زمینه [توفیقات حوزه علمیه] شنیده بودم برای من شیرین تر و مطلوب تر و باور کردنی تر بود.)


بر این اساس, سزاوار است این سرمایه حوزه علمیه را که ویژگی نسل مبتکر و خلاق است, حفظ کرد و زمینه پویایی و شکوفایی آن را فراهم آورد و با مدد آن بسیاری از نارساییها را که تبیین می گردد, برطرف ساخت و همچنین زمینه ارتقاء و بالندگی آن را نیز ایجاد نمود.


رهبری از رونق علمی حوزه ها در گذشته سخن به میان آورد و یادآور شد:


انتظار می رود همان روح جدیت و تلاش گری به حوزه های امروز دمیده شود تا دستاوردهای آن حوزه نیز امروزه جلوه گر گردد. با این وصف که حوزه ای مانند نجف, از این بالندگی برخوردار بود, ولی فاقد سازمان یافتگی بود و این امر به عنوان یک کاستی مطرح می شود و این سخن:


(خوشبختانه… بحث شورای عالی مدیریت, بحث نهاد مدیریت در حوزه مورد قبول قرار گرفت و اقدام شد و فواید و برکاتش را هم دارید. )


ناظر به همین ویژگی است که نهاد مدیریت می تواند ویژگی سازمان یافتگی را در حوزه های علمیه پدید آورد و آن را برخوردار از یک به هم بافتگی درون سازمانی و برون سازمانی کند. از این روی, وجود مدیریت می تواند وجه امتیاز حوزه امروز با گذشته باشد که درعین حال که حوزه های علمیه از شکوفایی و پویایی برخوردار باشند, با هدایت و راهنمایی مدیران توان مند و فهیم جهت داده شوند.


ایجاد انجمنهای تخصصی از چشم انداز رهبری از بهروزیها و کارسازیهای حوزه امروز برشمرده شده که با توجه به عاملهای بالقوه وجودی افراد و علاقه ها و انگیزه های خودجوش طلاب از یک سو, زمینه پویایی و بالندگی و از دیگرسو پرورش استعدادهای گوناگون را فراهم می آورد. از این روی به نظر می رسد حمایت انجمنها از سوی مدیران حوزه و ارتقا و تثبیت جایگاه علمی آنها می تواند به تداوم و پیشرفت روزافزون آنها کمک کند.


نکته ای دیگر که به عنوان کامیابی حوزه امروز از آن یاد شده وجود نیروی انسانی زبده و کارشناسی است که می تواند به مدد مدیران حوزه بیاید و این یکی از نعمتهای لایزال الهی است که می تواند حوزه ها را از آسیبهای جدی پرهیز دهد. و از این جهت, این نهاد علمی برخوردار از ویژگی است که در درون خود زایش دارد و مولد است و می تواند کاستیهای خود را از میان بردارد:


(خوشبختنانه در حوزه ما داریم این بدنه کارشناسی را, همین شماها آقایانی که امشب صحبت کردید و بسیاری دیگر از شماها که صحبت نکردید و شاید افراد زیادی در حوزه علمیه از این فضلای جوان و خوش فکر [باشند] اینها یقیناً یک بدنه کارشناسی خودکفا را تشکیل می دهند.)


نکته پایانی که در قالب کامیابیها حوزه ها از کلام رهبری استفاده می شود, وجود آزاداندیشی علمی در حوزه هاست. این امر افتخاری جاویدان برای حوزه های علمیه است که به تعبیر رهبری نظیری ندارد. آزاداندیشی, به دنبال خود فواید و برکات بسیاری را داشته و باعث ایجاد نحله های فکری متکثر شده و این تکاثر زمینه چالشهای جدید و سرانجام خلق افکار نو را فراهم آورده است.


در بیان کامیابیها و توفیقهای حوزه ها و نیروهای زبده, از نخبگان و سرآمدان سخن به میان آمد و از خواجه نصیر طوسی, محقق حلی, ابن سعید, صاحب جامع الشرایع, وحید بهبهانی و… از علماء و مجتهدانی یاد شد که مغزهای متفکر نهاد حوزه تشیع بوده و سبب رونق همه جانبه حوزه ها گردیده اند. ویژگی برجسته این بزرگان به تعبیر رهبری هنر فقهی و عمق کار آنها بوده است. این امر در سایه پشتکار و جدیت و زهد مستمر آن بزرگان بوده که بدین وسیله دیگران را نیز بهره مند ساخته اند.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:0 - 0 تشکر 540312


داشته ها


دیگر محور مورد توجه رهبری وجود (داشته های) حوزه های علمیه است که دارای فواید و برکاتی بوده است که در این مجال به برخی از آنها اشاره می شود.


(حرکت پرجوش و خودجوش دینی و علمی [را در حوزه علمیه]… ما مشاهده می کنیم, می بینیم که این همه دستاورد را داشتیم. )


این ویژگی پرجوش و خودجوش, عامل پویایی و بالندگی حوزه هاست و پرهیز از اعمال دیکته شده و ابلاغ شده رسمی است که ممکن است غیرکارشناسی هم باشد, از این روی وجه امتیاز این نهاد علمی از دیگر نهاد علمی, همین زایش درونی است که این نهاد دارد و باعث گستردگی آن نیز شده است.


در فرازی دیگر, رهبری حوزه های علمیه را به ارگانیزم همانند کرده است. ارگانیزمی که تمام آن ویژگیها و پارامترهای اساسی موجود زنده را دارد که عمری چند صدساله از آن می گذرد و همچنان وجود دارد و به حیات خود ادامه می دهد. برشها و برهه هایی از تاریخ از بالندگی بسزایی برخوردار بوده و نیروهای پرجوش و خودجوش آن برهه ها, جزء افتخارات حوزه ها شمرده شده اند, ولی در برهه ای از زمان رکود و ایستایی بر آن سایه افکن بوده است. مانند موجود زنده, هم رشد داشته و هم رکود و…


(حوزه به مثابه یک کل دارای ابعادی است و اجزایی است. یک موجود زنده است; یعنی رشد دارد, تحرک و نشاط دارد, جمود و رکود دارد, حیات دارد, ممات دارد. یک موجود زنده است. دلیل اش هم تاریخ حوزه های علمیه است. )


رهبری, در فراز دیگری یادآور می شود: در حوزه های علمیه کار زیادی صورت گرفته است, بر حوزویان است تداوم بخش کارهای صورت گرفته باشند و پدیدآورنده کارهای بسیاری که هنوز نشده و نیازمند به احیای آنها هستیم.


نیروی انسانی یکی از ارکان اساسی و مهم در هر سازمان اجتماعی است که نقش تداوم بخشی, رکود و توقف به آن نسبت داده می شود. تلاش و پویایی این عنصر مهم می تواند سازمان را به ایده های آرمانی برساند و تعالی بخش باشد و می تواند در جهت عکس, عامل رخوت, سستی و ایستایی باشد. اما حوزه امروز در کلام رهبری برخوردار از نیروی انسانی زبده, کارآمد, فعال و پویاست که می توان امید بسیاری به آن داشت تا زمینه حرکت به سوی جلو و تعالی بخش را داشته باشد. ایشان نمونه های بسیاری از حوزویان را برمی شمارد که دارای این ویژگیهای هستند:


(تولید نیروی انسانی زبده در این سطحی است که امروز ما داریم مشاهده می کنیم, یک نمونه اش را من امشب در گفته های آقایان دیدم… نمونه های دیگرش را هم من در بعضی از جمعهای فضلا که با من ملاقات کردند مشاهده کردم… جمعی از فضلای کاوش گر در علوم عقلی, فلسفه و کلام و عرفان و منطق و اینها یکی دو سال پیش از این ملاقات کردم… فضلایی که با دانشگاه ها ارتباط دارند. آن جا هم من همین [نیروی انسانی زبده] انطباق و انعکاس را در ذهن خود داشتم. )


در ادامه شرایط به وجود آمدن این چنین نیروی انسانی زبده را رهبری شرایط طبیعی و ساختاری حوزه های علمیه می داند که به پاره ای از این ویژگیها در گذشته اشاره شد. از باب نمونه: وجود کانونهای آزاداندیشی, حرکتهای پرجوش و خودجوش دینی, سابقه های درخشان حوزه های علمیه, پشتکار و همت والای حوزویان و عمق کار آنها, رونق حوزه های علمیه و سازمان یافتگی و… اقتضا می کند که چنین نیروی انسانی زبده را تربیت کرده و پرورش دهد. طبیعی است که (روحانیت هم مولود و ساخته دست حوزه علمیه است) و محصول این حوزه هاست که با توجه به شناخت ماهوی از این ساختار می تواند نسبت به رفع مسائل و مشکلات اقدام نماید:


(از جهت مسائل حوزه ای هیچ احتیاجی به کس دیگری نداریم… می توان از این فضلا استفاده کرد)



يکشنبه 12/6/1391 - 10:0 - 0 تشکر 540313


بایستگیها


در حیطه بایستگیهای حوزه, نهادینه کردن اموری چند برای حوزه های علمیه امری لازم و ضروری دانسته شده است که این امور باعث بالندگی بیش از پیش حوزه ها می شود:


توجه به فقه و عمق بخشیدن به محتوای فقهی می تواند باعث شادابی و سرزندگی حوزه های علمیه شود. سرآمدان حوزه با به کار بستن این اصل, می توانند موجبات رشد و توسعه حوزه های علمیه را فراهم آورند و توشه آیندگان حوزه را فراهم سازند, تا از این آبشخور سیراب شوند.


نهادینه ساختن برنامه ریزی در تمام سطحها و لایه های حوزه ها و فراهم نمودن زمینه تحقق آن, با توجه به سرعت پیشرفت فناوری اطلاعات از امور گزیرناپذیر است. عصر امروز را, عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات نامیده اند که یکی از وجوه نامگذاری آن سرعت روزافزون است. براین اساس, زوایای زندگی بشر, باید با آن تنظیم شود, تا بتواند همزمان با تحول و دگرگونی هم جهت و همسو شده تا موضعی مناسب را اتخاذ کند و نهاد حوزه علمیه به عنوان یکی از نهادهای اثرگذار نمی تواند فارغ از آن عمل کند, لذا برنامه ریزی مناسب بایسته مدیران حوزه است.


شناخت عقب ماندگیها و چگونگی تدارک و جبران آنها, همزمان با سرعت تحولات از امور بایسته حوزه است که این امر باید مدیریت و سازوار با آن حرکت شود. یکی از پارامترهای جدی و لازم در امر آموزش, توجه به متون درسی مناسب با هدفهای از پیش تعیین شده و نیازهای روز بشری است. این امر در کانونهای علمی آموزشی, به صورت روزآمد در حال بررسی است و حوزه های علمی به عنوان یکی از کانونها و نهادهای زنده و پویا نمی تواند از این قاعده مستثنی گردد. از این روی شایسته است هماهنگ و سازوار با طبقه بندی کارهای حرفه ای روحانیون, متنهایی مناسب تهیه و تدریس شود و فراگیران علوم حوزوی, نسب به فراگیری آن دست به کار شوند و همت بگمارند. در حالی که در پاره ای از ادوار, شاهد تغییر نکردن این متنها هستیم و چه بسا متنهایی که مربوط به چندین دهه پیش بوده و نیازمند به بازنگری دوباره, تدریس می شود و یا ممکن است طلابی که با هدفهای گوناگون تبلیغی, قضاوت, اجتهاد و… متنهای واحدی را فرا می گیرند! چنانکه این الزام در سخنان رهبری چنین آمده است:


(کتاب درسی… حتماً باید… تغییر پیدا کند, در این هیچ شکی نیست.)


در قسمتی دیگر اشاره دارد که متنهای گذشتگان که دارای بار علمی فراوان و غنای لازم است, باید به ادبیات امروز تغییر پیدا کند, تا زمینه فهم آسان فراهم شود:


(مکاسب را تسهیل کنند, همان مطالب شیخ را بیاورند روی یک کتاب دیگری.)


البته توجه به این مهم دارند که تغییرات در متون نباید منجر به تولید آثاری ضعیف و ناقص گردد:


(یک نوشته متین و قرص و محکم [تنظیم شود] که در همه مجامع علمی اسلامی وقتی رفت… ممتاز شناخته بشود, ایراد لفظی و متنی و قلمی نداشته باشد.)


از جمله ابزارهای شناختیِ امروز, بهره گیری از یافته های علوم مدرن در جهت سیاستگذاری و برنامه ریزی است, تا بتوان بر آن اساس به اهداف مدنظر و هماهنگ و همسو با چشم اندازها و اساسنامه گام برداشت. بر این اساس, توجه به دانش آمار و بهره گیری از یافته های آن, یکی از این علوم است که باید در حوزه های علمیه, به طور جدی دنبال شود, تا بتوان از برکات و فواید مترتب بر آن بهره جست:


(یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بگیرد, سریع هم باید شروع بشود و چندسال هم طول خواهد کشید; اما برکاتش خیلی زیاد خواهد بود, همین مسأله آمارگیری است, از طلاب حوزه, از سطوح شان از مقدار و اندازه درک شان, از درسی که خواندند, از پیشرفت تحصیلی شان, از اینها آمارگیری داشته باشید. بدانید تحت زیردست مجموعه مدیریت حوزه چیست؟)


لازمه امر مدیریت اطلاع و آگاهی از جنبه های مختلف است, تا بر اساس این شناخت بتوان برنامه ریزی سازوار طراحی نمود.


یکی از شرایط ایجاد توفیق در مجامع علمی فراهم نمودن فضاهای آزاداندیشی در جهت زایش و اشاعه و تراوش افکار نوآمد است. اجازه طرح آرای مختلف, برای شکل گیری تضارب آراء, به توسعه علم می انجامد. چنانکه این مهم از گذشته در حوزه های علمیه بوده و از افتخارات دیرینه برشمرده شده است. در گذشته, افراد مختلف با سلیقه های گوناگون علمی در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته و در داد و ستد فکری با یکدیگر بوده و به سر می برده اند. به نظر می رسد این مهم, در حوزه های علمیه کمرنگ شده است که رهبری به آن اشاره می کند:


(چرا این کرسی های آزاداندیشی در قم تشکیل نمی شود؟ چه اشکالی دارد؟… ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم… کرسی نظریه پردازی تشکیل بشود و مباحثه شود. )


هر نظامی در راستای ارتقای سطح بهره وری, نیازمند تعامل با نهادهای فرهنگی علمی آن نظام است تا با مشاوره با این بخش در حوزه فرهنگ, بتواند به توسعه فرهنگی مطلوب برسد. بویژه این که در نظام دینی, صاحب نظران دینی, رکن اساسی در روشنگری مسائل فرهنگی و ارائه راه و طرح هستند. بنابراین, حوزه های علمیه در این زمینه می توانند داد و ستد فکری و علمی سازنده و پویایی با دولت اسلامی داشته باشند. اما این امر جامه عمل نمی پوشد مگر این که حوزه ها در راستای برآوردن نیازهای دولت اسلامی, از یک چارچوب دقیق و هماهنگ با استانداردهای جهانی برخوردار باشند و برابر آن به داد و ستد فکری و علمی دست زنند. این نکته مهم در کلام رهبری, این سان بازتاب یافته است:


(حوزه سازماندهی اش جوری باشد که آن مرکزیت مدیر و متفکر و مسلط بر امور و مورد اعتماد همه, آن مرکزیت, ان شاءاللّه تکمیل بشود, شکل بگیرد. بعد می شود با او [دولت اسلامی] تعامل کند. )


البته این فراز به معنای بریدن پیوند با نظام تصمیم گیری نیست, بلکه آن چه اهمیت دارد, پیوند اثرگذار و پایدار, نیازمند به آن است و تا رسیدن به آن ایده آل, زمینه های داد و ستد فکری و علمی در اشکال دیگر ممکن است:


(نظام اسلامی موظف است که استفاده کند از حوزه و این تعامل را داشته باشد, لکن بخشی از تعامل هایی که ذکر شد, الان هم عملی است. )


یکی از نقشهای اساسی حوزه های علمیه از گذشته دور, به عبارتی, از بدو شکل گیری آن, رسالت تبلیغی آن است. نقشی که شاید به صورت قاطع بتوان گفت, هدف از تشکیل حوزه های علمیه است. بر این اساس اشکال تبلیغ از گذشته تا امروز متفاوت و گوناگون بوده است و با توجه به گروه های سنی و جامعه های مختلف و بهره مندی از رسانه های گوناگون و… می تواند تغییر یابد. ولی آن چه مسلم است اثرگذاری گفت و گوها و داد و ستدهای فکری چهره به چهره است. اگرچه شکل سنتی خود را دارد می تواند رسانه های جمعی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. استفاده از منبر از این نوع است که شکل غالب تبلیغ امروز روحانیت به شمار می آید و همیشه در تمام ادوار تاریخ مورد توجه بوده است:


(جزو ترجیع بندهای همیشگی حرف ما همین مسأله تجلیل و تعظیم منبر است.)


تربیت مبلغ نیز یکی از اهداف اساسی حوزه های علمیه باید باشد. بدین معنی شماری از طلاب با هدف به کارگیری آنان در بخش تبلیغ تربیت شوند و متون آموزشی متناسب با این هدف تهیه شود و برنامه ای سازوار با آن تدوین و عملیاتی شود.


یکی از بایستگیهای حوزویان, پایندگی در حرکتهای اصلاحی در حوزه دانش دینی است و این پایندگی و همیشه بودن, ویژگیِ توسعه بخشی و حرکت به سوی جلو را داشته باشد:


(کارهای بزرگی را که ما از حوزه دانش دین انتظار داریم [نسل امروز] انجام بدهد به شرطی این حرکت نُکْس پیدا نکند, توقف پیدا نکند, روز به روز کامل تر بشود و پیش برود. )


پرورش استعدادهای درخشان حوزه و جایگزینی اینان به جای بزرگان حوزه برای آینده حوزه های علمی از مواردی است که بایسته مورد نظر رهبری است و این امر به حقیقت نخواهد پیوست, مگر این که شناختی دقیق و همه جانبه صورت گیرد و برنامه ریزی مناسب ایشان طراحی شود و از توجه خاصی نیز بهره مند گردند:


(اگر [به شناخت و استعداد رشد نیروی انسانی در حوزه] برسیم یقیناً چندین برابر, شاید ده برابر, فواید و برکات اش بیش تر خواهد شد… جای اینها [بزرگان حوزه] باید شخصیتهایی رشد کنند, ببالند جای اینها را پر کنند و بیش از آن چه که آنها انجام دادند, انجام بدهند. )


یکی از رسالتها و منزلتهای روحانیت, هدایت جامعه متدینان است. مسؤولیت این مهم به ایشان نسبت داده و سپرده شده است. و انجام آن, از آنان انتظار می رود.


با این رویکرد, باید حوزه های علمیه نسبت به تربیت و پرورش روحانیون اقدام کنند و مستفاد از روایات و احادیث نیز همین است که علمای امت رسول اللّه عهده دار دینداری جامعه اند. بنابراین, حوزه ها ابتدا باید افرادی متدین به گفتار و عمل تربیت کنند و بر اساس آن الگوهای رفتاری, برابر با شریعت, در جامعه دینی, به تربیت یک یک مردم بپردازند:


(مسؤول دینداری مردم روحانیت است… با این نگاه مسؤولیت را بسنجید.)


ییکی از موارد اساسی در سخنان رهبری در خصوص آموزه حوزه, بهره مندی از استانداردهای آموزشی متناسب با نیازهای امروز و از طرفی هماهنگ و برابر با معیارهای کلی پذیرفته شده جامعه ها و کانونهای علمی است. از این روی, تدوین سیاستهای آموزشی بناشده بر این اصول و مبانی امری ضروری و گزیرناپذیر است. مسائلی مانند متون آموزش سازوار با هدفهای بهره مندی از تکنولوژی آموزشی, ایجاد محیطهای فیزیکی شایسته, تعیین سطحها و لایه های تحصیلی و تعریف معیارهای ارزشیابی این سطحها, ارائه مدرک تحصیلی گذرانده شده, به کارگیری نظام ارزشیابی بنا شده بر استفاده از ساز و کارهای تشویقی و تنبیهی… که هرکدام از این موارد به شکلی در سخنان رهبری آمده که در این جا به پاره ای از این موردها اشاره می شود.


درباره تحول در متون آموزشی, پیش از این نکته هایی را یادآور شدیم.


درباره نظام ارزشیابی در کلام رهبری آمده است:


(بنده جزو کسانی هستم که از اوایل بر روی مدرک مستقل حوزه های تکیه کردم; الان هم اصرار دارم مدرک خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم… اعتبار [مدرک] حوزه عمیق تر, ثابت تر, و مهم تر از اعتبار هر وزارتی است)


اصل ارائه مدرک از نظر ایشان, امری پسندیده است, همان چیزی که امروزه در بسیاری از نهادهای علمی معاصر وجود دارد و افراد با داشتن مدرک طبقه بندی شده جایگاه علمی شان تعریف شده است و بر اساس آن, از حقوق و مزایای اجتماعی مربوط برخوردار می شوند, البته بحث مدرک زدگی و آفتها و آسیبهای آن را یادآور می شود که در بخشی دیگر ما از آن بحث خواهیم کرد.


بحث ایجاد هسته های علمی از دیگر موردهایی است که در کلام رهبری به آن اشاره شده است:


(هیأت علمی تشکیل بشود, در قم. یعنی هیأتهای علمی برای سطوح مختلف, برای رشته های مختلف رسمیت پیدا کنند… یک نفری به یک حدی که رسید از یک آزمونی که عبور کرد, جزو هیأت علمی قم بشود, این یک عنوانی باشد. )


درباره دیگر موارد آموزش در دیگر سخنان رهبری اشاراتی شده که به دلیل به درازا کشیدن نوشتار از یک سو و تکیه این نوشتار بر سخنان اخیر ایشان از دیگر سو, از آنها صرف نظر کرده و خوانندگان را به آن متون ارجاع می دهیم.


اهتمام و توجه به مبانی اخلاقی, از اصول اساسی و اولیه در حوزه های علمیه بوده است که علمای بزرگ, به آن توجه ویژه ای داشته اند. این امر به عنوان اصلی اساسی و خدشه ناپذیر سرلوحه عملکرد ایشان بوده و همیشه به شاگردان خود سفارش به آن می کرده اند.


به دیگر سخن, تهذیب نفس و ورع را شرط اول آغاز به تحصیل در علوم دینی می دانسته اند. بویژه ورود به حوزه اندیشه و خردورزی, همیشه همراه با مخاطراتی است که ممکن است افراد به خود چنین اجازه دهند نسبت به دیگران در مقام داوری, قضاوتهای نابجایی داشته باشند. از این روی یکی از تأکیدات رهبری, پرهیز از تکفیر و رمی دیگران است:


(مسأله تکفیر و رمی و این حرفها را بایستی از حوزه ورانداخت آن هم در داخل حوزه نسبت به علمای برجسته و بزرگ. )


یکی از عوامل کامیابی, بهروزی و به هم پیوستگی اجتماعی, بهره مندی از تقسیم کار اجتماعی است که این امر, به کامیابیهای بیش تر و پاینده تر خواهد انجامید و به وسیله مشارکتهای همگانی با تخصصهای گوناگون, عقل جمعی را برمی انگیزاند و همین امر توفیقات را فراهم می آورد. بر این اساس, از جمله پیشنهادهای راهگشای رهبری, تلاشها و همکاریهای همگانی است:


(دامن همت به کمر بزنید, شما وارد میدان باشید, هر کدامی در هر بخشی که نظر دارید و تخصص دارید در آن بخش کار کنید… صد برابر [کار] را می شود انجام داد به شرطی که شماها حضور داشته باشید. )


از جمله اموری که در قالبِ همکاری و مشارکت ابراز شده, همکاری و مشارکت در خرد جمعی است:


(از جمله پیشنهادهایی که شد و من خوشم می آید و می پسندم, این است که مدیران مدارس از سر تا سر کشور, مدارس حوزه های علمیه سمینار تشکیل بدهند, دور هم جمع بشوند, تجربیات را منتقل کنند. اینها خیلی خوب است. )



يکشنبه 12/6/1391 - 10:0 - 0 تشکر 540315


کاستیها


یکی از آفتهای سازمانهای اجتماعی وقتی است که آسیب شناسی صورت بگیرد و نارساییها و کاستیها معلوم و در قالب گزاره هایی, راه نشان داده شود, ولی نسبت به از میان برداشتن آنها کاری جدی انجام نگیرد. آسیب شناسی نیز در سازمان روحانیت از گذشته, از سوی بزرگان حوزه, انجام گرفته و زوایای آن تحقیق شده است. کسانی مانند: امام, شهید مطهری و شهید بهشتی, رهبر فرزانه انقلاب و… بارها در سخنان و نوشته های خود از آن سخن به میان آورده اند, ولی در عمل زمینه به حقیقت پیوستن پیشنهادهای اصلاحی مهیّا نگردیده و به از میان برداشتن کاستیها, کم تر توجه شده و این مسأله نیز در کلام رهبری چنین بیان شده است:


(از پیشنهادهایی که بنده در طول این سالها درباره حوزه علمیه کردم… پیشنهادهایی مطرح شده و گفته شده خیلی هایش تا حالا تحقق پیدا نکرده یا به صورت نیمه کاره و نیمه راهه تحقق پیدا نکرده است… خیلی از آن نظرات اصلاحی هنوز تحقق پیدا کرده)


روشن است که اگر این روند همچنان بخواهد باشد یکی از آفتها و خطرهای جدی حوزه ها خواهد بود. از این روی, برای مبارزه با این کاستی است که تمام دلسوزان و متخصصان حوزوی کمر همت بسته و برای از میان برداشتن عیبها و کاستیها, دست به کار شوند.


شاید این سخن رهبری:


(حوزه های علمیه در برهه زمان معاصر به طور طبیعی کمی از زمان عقب ماندند. )


نتیجه توجه نکردن به این کاستیها باشد.


پاره ای از این کاستیها بدین شکل ارائه شده است که برنامه های رایج در حوزه از یک مدرسه تا مدرسه دیگر, یک حوزه علمیه تا حوزه دیگر, برنامه های درسی یکی از بیوت یا علما با دیگری و… گاهی ناهمخوانند و سازگاری بین آنها دیده نمی شود. این ناهمخوانی, به برنامه ها خسارات جبران ناپذیری وارد می کند.



يکشنبه 12/6/1391 - 10:1 - 0 تشکر 540316


خطرها


اثرگذاری و اثرپذیری سازمانها و نهادها روی همدیگر و از همدیگر, سبب گسترش حوزه داد و ستدهای فکری و علمی آنها می شود و این پیوندها و پیوستگیهای اثرگذار و اثرپذیر, به حقیقت نخواهند پیوست, مگر این که این نهادها و سازمانها, همراه با دگرگونیها, گام بردارند و سازوار با آن موضع بگیرند و استراتژی رسیدن به هدفها را دنبال کنند. بر این اساس, حوزه های علمیه نیز از این قاعده جدا نیستند. چنانکه در کلام رهبری اشاره شده است:


(اگر حوزه بخواهد از تحول بگریزد منزوی خواهد شد اگر نمیرد… روز به روز منزوی تر خواهد شد. )


افزون بر این مطلب, آینده نگری و اداره حوزه های علمیه بر این اساس, رهاورد دیگری است که باید دلمشغولی ذهن مدیران حوزه باشد.


در غیر این صورت انحطاط حوزه ها و انحراف از مسیر تعیین شده پیش می آید, و نتیجه آن از دست دادن بخش عظیمی از نیروی انسانی زبده است که در عمل, به زوال سرمایه این نهاد خواهد انجامید.


خطر دیگری که می تواند متوجه حوزه ها باشد, آفت مدرک زدگی است. اگر در گذشته در اهمیت گرفتن مدرک سخن به میان آمد, در حدی منظور است که می تواند مفید باشد, ولی اگر این رهیافت فی نفسه ارزشمند شود و خود هدف قرار گیرد, تبدیل به آفت برای حوزه ها خواهد شد, چنانکه در کلام رهبری آمده, اگر طلبه برای گرفتن مدرک درس بخواند, این آفت می شود. همان گونه که در پاره ای از نهادها و کانونهای علمی و آکادمی ما متأسفانه این واقعه, موجب علم زدگی و رکود علم و در نتیجه غیرمولد بودن علم شده است.


خطری دیگر که می تواند حوزه ها را تهدید کند, خلأ دانایی است که ممکن است از رهگذر پشت کردن به متون اصیل و قدیمی پیش بیاید و از طرفی منابع جدید و با غنای معتنی به, به وجود نیاید. ویرایش و پیرایش متون پیشین به معنای کنار گذاشتن آنها نیست, بلکه همان گونه که بزرگان یادآور شده اند, آسان سازی این متون و تناسب سازی متون با گروه های شغلی است که در حوزه تعریف شده اند. از باب مثال کسی که می خواهد مبلغ خوبی باشد, چه نیازی به فراگیری عمیق و همه جانبه متن کفایه الاصول دارد و یا این که دروس خارج فقه و اصول را سالهای طولانی فرا بگیرد:


(طلبه در خلأ دانایی نسبت به این مبانی [متون آموزشی مانند مکاسب و کفایه] که امروز در فقه و اصول ما عناصر مهمی و اثرگذاری هست, قرار نگیرد. )


یکی دیگر از مسائل جدی سازمان روحانیت, منزلت اجتماعی ایشان است که به طور جدی با حکومت گره خورده است و پایین آمدن منزلت اجتماعی, به عنوان یک مفهوم چندلایه و پیچیده متوجه روحانیت ما شده است که بخشی از آن در رابطه با میزان مقبولیت مدارک تحصیلی است که در این باره راه حل اعطای مدارک و تشکیل هیأتهای علمی ارائه شده است که در بحث آموزش, درباره آن توضیح داده شد.


باری, در پایان این بخش, این نکته را یادآور می شویم: اگرچه از گذشته مسائل و دشواریهای زیادی فراروی بوده است که با تیزنگری و آینده نگری مدیران و بزرگان حوزه بخش بسیاری از آنها از میان برداشته شده و یا در حال بازسازی است, ولی غفلت از بازدارنده ها و دشواریهای پیش روی و دیگر مسائل موجود, ممکن است سبب روز افزونی دشواریهای آینده گردد. به گفته رهبری:


(مشکلات خیلی زیاد است حالا وارد کار که شدید با مشکلات… آشنا می شوید. )


بنابراین در ادامه پاره ای از موارد که از منظر رهبری تبدیل به مسأله شده, جهت روشنگری بیش تر و نشان دادن راه, بیان می شود:



يکشنبه 12/6/1391 - 10:1 - 0 تشکر 540317


تحول:


مهم ترین مسأله ای که از آن یاد می شود, بایستگی تحول در حوزه ها, همگام با تحولات در سایر اجزاء نظام است که از فحوای سخنان رهبری چنین استفاده می شود که این حرکت و دگرگونیهای پس از انقلاب, موجب تغییر و تحول لازم در حوزه ها نشده است که نتیجه آن, عقب ماندگی در برخی از موارد شده است. بر این اساس سفارش ایشان این است که:


(باید مدیریت کنیم که این تحول در جهت درست انجام بگیرد. )


بویژه تحول در مدیریت که مورد تأکید ایشان بوده و بر این باور است که مدیریت صحیح و کارآمد می تواند بسیاری از عقب ماندگی را جبران کند:


(هیچ کدام از اینها [تحولات و نگارش اساسنامه, نظامنامه و چشم انداز] بدون یک مدیریت کارآمد امکان ناپذیر نیست. )


([حوزه] می تواند با سرعت لازم با جدیت این [عقب ماندگی] را جبران کند, تحول را باید پذیرفت و آن را باید مدیریت کرد. )


بخشی از تحول را (در شیوه آموزش, در شیوه پژوهش, در شیوه پذیرش, در کتاب درسی) می داند که باید انجام بگیرد. در خصوص کتابهای درسی بر این نظر است که:


(کتاب درسی لازم است حتماً… تغییر پیدا کند در این هیچ شکی نیست.)


به این دلیل:


(اگر قرار بود ما کتاب درسی را عوض نکنیم, باید همان معالم را می خواندیم, دیگر قوانین چرا نوشته شد؟ رسائل چرا نوشته شد؟… )


و یکی از کاستیهای جدی که بر این متون وارد است و موجب الزام به تغییر و تحول می شود, دشوار بودنِ این متنهاست. رهبری ویژگی کتابهای درسی را در این می داند:


(کتاب درسی بایستی کاری بکند که هم ّ طلبه فهمیدن مطلب باشد نه فهمیدن عبارت.


هیچ هنری نیست در این که ما عبارت را جوری مغلق بگیریم, یا اگر تعمداً مغلق نگیریم بی مبالاتی کنیم که عبارت بشود مغلق, تا طلبه مبالغی وقتش صرف این کار بشود. این چه هنری است….


عبارت را آنچنان واضح بیان کنیم که آن کسی که استعداد فهمیدن مطلب را دارد, راحت تر از عبارت مطلب را بفهمد, استاد هم دچار مشکل نشود. )


بر این اساس, رهبری ضمن توجه به متون, که از بزرگان به ما رسیده و نشان دهنده عمق فهم نگارنده آنهاست, بر این نظر است که محتوای این کتابها را می توان با عباراتی سهل و روان تبدیل به متون جدید کرد:


(برای تفهیم عبارت, فقط مطلب را بیان کنید. خب تبدیل کنید به کفایه جدید چه اشکال دارد؟ [تبدیل کنید به] مکاسب [جدید]. )


و بر این اصل توجه جدی دارد که خلق متون جدید, نباید وهن به متون حوزه ها باشد, بلکه باید برخوردار از وفاق جمعی باشد و به عنوان اثر برجسته و تأثیرگذار شناخته شود:


(یک نوشته متین و قرص و محکمی [تنظیم شود] که در همه مجامع علمی اسلامی وقتی که رفت چون به زبان عربی است… و همه می توانند استفاده کنند هرجا رفت به عنوان یک اثر برجسته و ممتاز شناخته بشود, ایراد لفظی و متنی و قلمی نداشته باشد. )


آزاداندیشی


دومین مسأله ای که از آن یاد می شود, آزاداندیشی است که این امر باعث گسترش دانش بشری و تولید علم و زایش آن می شود و نبود این مسأله و تداوم آن می تواند تبدیل به بحران شود, چنانکه این کاستی را رهبری با تأکید بسیار, در فرازی چنین بیان می کند:


(یکی از موضوعاتی که حتماً لازم است من عرض بکنم مسأله آزاداندیشی است… چرا این کرسیهای آزاداندیشی در قم تشکیل نمی شود؟ چه اشکالی دارد؟… حوزه های علمیه ما مرکز و مهد آزاداندیشی علمی بوده… ما افتخار می کنیم و نظیرش را نداریم… این خیلی چیز مهمی است… [آزاداندیشی] مال حوزه ماست… در قم باید این جوری [تحمل پذیری و آزاداندیشی] باشد… این را عرف کنید در حوزه علمیه, در مجلات, در نوشته ها)


در ادامه ایشان نمونه هایی را ارائه می دهد که نشان دهنده روشی رایج در گذشته بوده و همگان به راحتی آن را پذیرفته بودند:


(در حوزه های علمیه ما بزرگانی وجود داشتند که هم در فقه سلیقه ها و مناهج گوناگونی را می پیمودند. هم در برخی از مسائل اصولی تر. فیلسوف بود, عارف بود, فقیه بود. اینها در کنار هم زندگی می کردند, باهم کار می کردند… یکی یک مبنای علمی داشت, دیگری او را قبول نداشت, اگر نگاه کنید شرح حال بزرگان را, علما را از این قبیل مشاهده می کنید. )



يکشنبه 12/6/1391 - 10:2 - 0 تشکر 540321


راه حلها


در این نوشتار به راه حلهایی که از سوی رهبری برای مسائل و دشواریهای حوزه ترسیم شد, اشاره کردیم, امّا در این جا و در پایان مقال, روی یک راه حل به عنوان محوری که از سخنان ایشان استفاده می شود, تأکید می ورزیم.


مقاومت در برابر سنتها و ارزشهای زمان باخته نیازمند به جرأت و جسارتی است که می تواند چاره بسیاری از دشواریها و گرفتاریهای هر جامعه ای باشد. وقتی نخبگان و سرآمدان پس از بررسی مسائل و دشواریها و فراگیری راه حلها, به اطمینانی رسیدند وارد حیطه برخورد با این سنتها می شوند, از این روی, وقتی رهبری تأکید می ورزد: (از تحول نباید گریخت) به همین معناست که همراه با تحولات, دگرگونیهای مناسب باید صورت گیرد:


(اگر امروز ارکان حوزه یعنی مدیران, صاحب نظران, اساتید, برجستگان همت بکنند, درست فکر کنند و برنامه ریزی کنند, حوزه بیست سال دیگر از لحاظ سطح و عمق و عرض و طول و توسعه نفوس از حالا به مراتب بهتر خواهد بود. )


و فضلای حوزه متکفل هدایت و راهبری این تحول را به عهده بگیرند:


(این [مدیریت تحول] وظیفه موثرین در حوزه است, مدیران حوزه, فضلای حوزه, صاحب نظران حوزه باید همت شان این باشد.)



مجله حوزه


برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.