بایستگیها
در حیطه بایستگیهای حوزه, نهادینه کردن اموری چند برای حوزه های علمیه امری لازم و ضروری دانسته شده است که این امور باعث بالندگی بیش از پیش حوزه ها می شود:
توجه به فقه و عمق بخشیدن به محتوای فقهی می تواند باعث شادابی و سرزندگی حوزه های علمیه شود. سرآمدان حوزه با به کار بستن این اصل, می توانند موجبات رشد و توسعه حوزه های علمیه را فراهم آورند و توشه آیندگان حوزه را فراهم سازند, تا از این آبشخور سیراب شوند.
نهادینه ساختن برنامه ریزی در تمام سطحها و لایه های حوزه ها و فراهم نمودن زمینه تحقق آن, با توجه به سرعت پیشرفت فناوری اطلاعات از امور گزیرناپذیر است. عصر امروز را, عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات نامیده اند که یکی از وجوه نامگذاری آن سرعت روزافزون است. براین اساس, زوایای زندگی بشر, باید با آن تنظیم شود, تا بتواند همزمان با تحول و دگرگونی هم جهت و همسو شده تا موضعی مناسب را اتخاذ کند و نهاد حوزه علمیه به عنوان یکی از نهادهای اثرگذار نمی تواند فارغ از آن عمل کند, لذا برنامه ریزی مناسب بایسته مدیران حوزه است.
شناخت عقب ماندگیها و چگونگی تدارک و جبران آنها, همزمان با سرعت تحولات از امور بایسته حوزه است که این امر باید مدیریت و سازوار با آن حرکت شود. یکی از پارامترهای جدی و لازم در امر آموزش, توجه به متون درسی مناسب با هدفهای از پیش تعیین شده و نیازهای روز بشری است. این امر در کانونهای علمی آموزشی, به صورت روزآمد در حال بررسی است و حوزه های علمی به عنوان یکی از کانونها و نهادهای زنده و پویا نمی تواند از این قاعده مستثنی گردد. از این روی شایسته است هماهنگ و سازوار با طبقه بندی کارهای حرفه ای روحانیون, متنهایی مناسب تهیه و تدریس شود و فراگیران علوم حوزوی, نسب به فراگیری آن دست به کار شوند و همت بگمارند. در حالی که در پاره ای از ادوار, شاهد تغییر نکردن این متنها هستیم و چه بسا متنهایی که مربوط به چندین دهه پیش بوده و نیازمند به بازنگری دوباره, تدریس می شود و یا ممکن است طلابی که با هدفهای گوناگون تبلیغی, قضاوت, اجتهاد و… متنهای واحدی را فرا می گیرند! چنانکه این الزام در سخنان رهبری چنین آمده است:
(کتاب درسی… حتماً باید… تغییر پیدا کند, در این هیچ شکی نیست.)
در قسمتی دیگر اشاره دارد که متنهای گذشتگان که دارای بار علمی فراوان و غنای لازم است, باید به ادبیات امروز تغییر پیدا کند, تا زمینه فهم آسان فراهم شود:
(مکاسب را تسهیل کنند, همان مطالب شیخ را بیاورند روی یک کتاب دیگری.)
البته توجه به این مهم دارند که تغییرات در متون نباید منجر به تولید آثاری ضعیف و ناقص گردد:
(یک نوشته متین و قرص و محکم [تنظیم شود] که در همه مجامع علمی اسلامی وقتی رفت… ممتاز شناخته بشود, ایراد لفظی و متنی و قلمی نداشته باشد.)
از جمله ابزارهای شناختیِ امروز, بهره گیری از یافته های علوم مدرن در جهت سیاستگذاری و برنامه ریزی است, تا بتوان بر آن اساس به اهداف مدنظر و هماهنگ و همسو با چشم اندازها و اساسنامه گام برداشت. بر این اساس, توجه به دانش آمار و بهره گیری از یافته های آن, یکی از این علوم است که باید در حوزه های علمیه, به طور جدی دنبال شود, تا بتوان از برکات و فواید مترتب بر آن بهره جست:
(یکی از کارهایی که باید حتماً انجام بگیرد, سریع هم باید شروع بشود و چندسال هم طول خواهد کشید; اما برکاتش خیلی زیاد خواهد بود, همین مسأله آمارگیری است, از طلاب حوزه, از سطوح شان از مقدار و اندازه درک شان, از درسی که خواندند, از پیشرفت تحصیلی شان, از اینها آمارگیری داشته باشید. بدانید تحت زیردست مجموعه مدیریت حوزه چیست؟)
لازمه امر مدیریت اطلاع و آگاهی از جنبه های مختلف است, تا بر اساس این شناخت بتوان برنامه ریزی سازوار طراحی نمود.
یکی از شرایط ایجاد توفیق در مجامع علمی فراهم نمودن فضاهای آزاداندیشی در جهت زایش و اشاعه و تراوش افکار نوآمد است. اجازه طرح آرای مختلف, برای شکل گیری تضارب آراء, به توسعه علم می انجامد. چنانکه این مهم از گذشته در حوزه های علمیه بوده و از افتخارات دیرینه برشمرده شده است. در گذشته, افراد مختلف با سلیقه های گوناگون علمی در کنار هم زندگی مسالمت آمیز داشته و در داد و ستد فکری با یکدیگر بوده و به سر می برده اند. به نظر می رسد این مهم, در حوزه های علمیه کمرنگ شده است که رهبری به آن اشاره می کند:
(چرا این کرسی های آزاداندیشی در قم تشکیل نمی شود؟ چه اشکالی دارد؟… ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم… کرسی نظریه پردازی تشکیل بشود و مباحثه شود. )
هر نظامی در راستای ارتقای سطح بهره وری, نیازمند تعامل با نهادهای فرهنگی علمی آن نظام است تا با مشاوره با این بخش در حوزه فرهنگ, بتواند به توسعه فرهنگی مطلوب برسد. بویژه این که در نظام دینی, صاحب نظران دینی, رکن اساسی در روشنگری مسائل فرهنگی و ارائه راه و طرح هستند. بنابراین, حوزه های علمیه در این زمینه می توانند داد و ستد فکری و علمی سازنده و پویایی با دولت اسلامی داشته باشند. اما این امر جامه عمل نمی پوشد مگر این که حوزه ها در راستای برآوردن نیازهای دولت اسلامی, از یک چارچوب دقیق و هماهنگ با استانداردهای جهانی برخوردار باشند و برابر آن به داد و ستد فکری و علمی دست زنند. این نکته مهم در کلام رهبری, این سان بازتاب یافته است:
(حوزه سازماندهی اش جوری باشد که آن مرکزیت مدیر و متفکر و مسلط بر امور و مورد اعتماد همه, آن مرکزیت, ان شاءاللّه تکمیل بشود, شکل بگیرد. بعد می شود با او [دولت اسلامی] تعامل کند. )
البته این فراز به معنای بریدن پیوند با نظام تصمیم گیری نیست, بلکه آن چه اهمیت دارد, پیوند اثرگذار و پایدار, نیازمند به آن است و تا رسیدن به آن ایده آل, زمینه های داد و ستد فکری و علمی در اشکال دیگر ممکن است:
(نظام اسلامی موظف است که استفاده کند از حوزه و این تعامل را داشته باشد, لکن بخشی از تعامل هایی که ذکر شد, الان هم عملی است. )
یکی از نقشهای اساسی حوزه های علمیه از گذشته دور, به عبارتی, از بدو شکل گیری آن, رسالت تبلیغی آن است. نقشی که شاید به صورت قاطع بتوان گفت, هدف از تشکیل حوزه های علمیه است. بر این اساس اشکال تبلیغ از گذشته تا امروز متفاوت و گوناگون بوده است و با توجه به گروه های سنی و جامعه های مختلف و بهره مندی از رسانه های گوناگون و… می تواند تغییر یابد. ولی آن چه مسلم است اثرگذاری گفت و گوها و داد و ستدهای فکری چهره به چهره است. اگرچه شکل سنتی خود را دارد می تواند رسانه های جمعی را نیز تحت تأثیر قرار دهد. استفاده از منبر از این نوع است که شکل غالب تبلیغ امروز روحانیت به شمار می آید و همیشه در تمام ادوار تاریخ مورد توجه بوده است:
(جزو ترجیع بندهای همیشگی حرف ما همین مسأله تجلیل و تعظیم منبر است.)
تربیت مبلغ نیز یکی از اهداف اساسی حوزه های علمیه باید باشد. بدین معنی شماری از طلاب با هدف به کارگیری آنان در بخش تبلیغ تربیت شوند و متون آموزشی متناسب با این هدف تهیه شود و برنامه ای سازوار با آن تدوین و عملیاتی شود.
یکی از بایستگیهای حوزویان, پایندگی در حرکتهای اصلاحی در حوزه دانش دینی است و این پایندگی و همیشه بودن, ویژگیِ توسعه بخشی و حرکت به سوی جلو را داشته باشد:
(کارهای بزرگی را که ما از حوزه دانش دین انتظار داریم [نسل امروز] انجام بدهد به شرطی این حرکت نُکْس پیدا نکند, توقف پیدا نکند, روز به روز کامل تر بشود و پیش برود. )
پرورش استعدادهای درخشان حوزه و جایگزینی اینان به جای بزرگان حوزه برای آینده حوزه های علمی از مواردی است که بایسته مورد نظر رهبری است و این امر به حقیقت نخواهد پیوست, مگر این که شناختی دقیق و همه جانبه صورت گیرد و برنامه ریزی مناسب ایشان طراحی شود و از توجه خاصی نیز بهره مند گردند:
(اگر [به شناخت و استعداد رشد نیروی انسانی در حوزه] برسیم یقیناً چندین برابر, شاید ده برابر, فواید و برکات اش بیش تر خواهد شد… جای اینها [بزرگان حوزه] باید شخصیتهایی رشد کنند, ببالند جای اینها را پر کنند و بیش از آن چه که آنها انجام دادند, انجام بدهند. )
یکی از رسالتها و منزلتهای روحانیت, هدایت جامعه متدینان است. مسؤولیت این مهم به ایشان نسبت داده و سپرده شده است. و انجام آن, از آنان انتظار می رود.
با این رویکرد, باید حوزه های علمیه نسبت به تربیت و پرورش روحانیون اقدام کنند و مستفاد از روایات و احادیث نیز همین است که علمای امت رسول اللّه عهده دار دینداری جامعه اند. بنابراین, حوزه ها ابتدا باید افرادی متدین به گفتار و عمل تربیت کنند و بر اساس آن الگوهای رفتاری, برابر با شریعت, در جامعه دینی, به تربیت یک یک مردم بپردازند:
(مسؤول دینداری مردم روحانیت است… با این نگاه مسؤولیت را بسنجید.)
ییکی از موارد اساسی در سخنان رهبری در خصوص آموزه حوزه, بهره مندی از استانداردهای آموزشی متناسب با نیازهای امروز و از طرفی هماهنگ و برابر با معیارهای کلی پذیرفته شده جامعه ها و کانونهای علمی است. از این روی, تدوین سیاستهای آموزشی بناشده بر این اصول و مبانی امری ضروری و گزیرناپذیر است. مسائلی مانند متون آموزش سازوار با هدفهای بهره مندی از تکنولوژی آموزشی, ایجاد محیطهای فیزیکی شایسته, تعیین سطحها و لایه های تحصیلی و تعریف معیارهای ارزشیابی این سطحها, ارائه مدرک تحصیلی گذرانده شده, به کارگیری نظام ارزشیابی بنا شده بر استفاده از ساز و کارهای تشویقی و تنبیهی… که هرکدام از این موارد به شکلی در سخنان رهبری آمده که در این جا به پاره ای از این موردها اشاره می شود.
درباره تحول در متون آموزشی, پیش از این نکته هایی را یادآور شدیم.
درباره نظام ارزشیابی در کلام رهبری آمده است:
(بنده جزو کسانی هستم که از اوایل بر روی مدرک مستقل حوزه های تکیه کردم; الان هم اصرار دارم مدرک خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم… اعتبار [مدرک] حوزه عمیق تر, ثابت تر, و مهم تر از اعتبار هر وزارتی است)
اصل ارائه مدرک از نظر ایشان, امری پسندیده است, همان چیزی که امروزه در بسیاری از نهادهای علمی معاصر وجود دارد و افراد با داشتن مدرک طبقه بندی شده جایگاه علمی شان تعریف شده است و بر اساس آن, از حقوق و مزایای اجتماعی مربوط برخوردار می شوند, البته بحث مدرک زدگی و آفتها و آسیبهای آن را یادآور می شود که در بخشی دیگر ما از آن بحث خواهیم کرد.
بحث ایجاد هسته های علمی از دیگر موردهایی است که در کلام رهبری به آن اشاره شده است:
(هیأت علمی تشکیل بشود, در قم. یعنی هیأتهای علمی برای سطوح مختلف, برای رشته های مختلف رسمیت پیدا کنند… یک نفری به یک حدی که رسید از یک آزمونی که عبور کرد, جزو هیأت علمی قم بشود, این یک عنوانی باشد. )
درباره دیگر موارد آموزش در دیگر سخنان رهبری اشاراتی شده که به دلیل به درازا کشیدن نوشتار از یک سو و تکیه این نوشتار بر سخنان اخیر ایشان از دیگر سو, از آنها صرف نظر کرده و خوانندگان را به آن متون ارجاع می دهیم.
اهتمام و توجه به مبانی اخلاقی, از اصول اساسی و اولیه در حوزه های علمیه بوده است که علمای بزرگ, به آن توجه ویژه ای داشته اند. این امر به عنوان اصلی اساسی و خدشه ناپذیر سرلوحه عملکرد ایشان بوده و همیشه به شاگردان خود سفارش به آن می کرده اند.
به دیگر سخن, تهذیب نفس و ورع را شرط اول آغاز به تحصیل در علوم دینی می دانسته اند. بویژه ورود به حوزه اندیشه و خردورزی, همیشه همراه با مخاطراتی است که ممکن است افراد به خود چنین اجازه دهند نسبت به دیگران در مقام داوری, قضاوتهای نابجایی داشته باشند. از این روی یکی از تأکیدات رهبری, پرهیز از تکفیر و رمی دیگران است:
(مسأله تکفیر و رمی و این حرفها را بایستی از حوزه ورانداخت آن هم در داخل حوزه نسبت به علمای برجسته و بزرگ. )
یکی از عوامل کامیابی, بهروزی و به هم پیوستگی اجتماعی, بهره مندی از تقسیم کار اجتماعی است که این امر, به کامیابیهای بیش تر و پاینده تر خواهد انجامید و به وسیله مشارکتهای همگانی با تخصصهای گوناگون, عقل جمعی را برمی انگیزاند و همین امر توفیقات را فراهم می آورد. بر این اساس, از جمله پیشنهادهای راهگشای رهبری, تلاشها و همکاریهای همگانی است:
(دامن همت به کمر بزنید, شما وارد میدان باشید, هر کدامی در هر بخشی که نظر دارید و تخصص دارید در آن بخش کار کنید… صد برابر [کار] را می شود انجام داد به شرطی که شماها حضور داشته باشید. )
از جمله اموری که در قالبِ همکاری و مشارکت ابراز شده, همکاری و مشارکت در خرد جمعی است:
(از جمله پیشنهادهایی که شد و من خوشم می آید و می پسندم, این است که مدیران مدارس از سر تا سر کشور, مدارس حوزه های علمیه سمینار تشکیل بدهند, دور هم جمع بشوند, تجربیات را منتقل کنند. اینها خیلی خوب است. )