تاریخچه زیباشناسی در غرب
تاریخچه زیباشناسی در غرب با آراء افلاطون و بخصوص ارسطو که بانی این علم محسوب می شود، آغاز شد و پس از آن به وسیله فلوطین و برخی از روحانیون مسیحی از جمله سنت اگوستین و سنت توماس ادامه پیدا کرد. در دوره رنسانس نیز شاهد پیدایش حرکت های نو و اساسی در زمینه این علم هستیم تا این که در قرن هجدهم به دلیل ارتباط تنگاتنگ زیبایی شناسی غرب با فلسفه و منطق، این مبحث به عنوان یک شاخه علمی به وسیله شخصی به نام «باومگارتن» رسمیت پیدا کرد و افکار کانت و هگل زیبایی شناسی را هر چه بیشتر وارد دستگاه فلسفی کرد. سپس مارکس و انگلس با زمینی کردن مفاهیم زیبایی شناسی، این شاخه از علم را تداوم بخشیدند. پس از آن ها نیز مکتب های ادبی مدرنیسم، سوررئالیسم و رمانتیسم به ارائه نظریاتی در این باب پرداختند. بسیاری از منتقدان «هگل» را نقطه آغاز زیبایی شناسی مدرن می دانند و پیروان او را به دو گروه اگزیستانسیالیست ها و مارکسیست ها تقسیم می کنند که از پیروان گروه اول می توان به هایدگر و سارتر و از طرفداران گروه دوم می توان به لوکاچ و طرفداران انگلس اشاره کرد.