● آزاد منشی و آزاد اندیشی
«وجود آزاد اندیشی و آزادی تفکر در بین جوانان، دانشگاهیان و حتی طلبه ها چیز خوب و مثبت می باشد. حرف اصلی ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآوری می توان به جایی رسید، نه با رهاسازی و شالوده شکنی و هرج و مرج اقتصادی و عقیدتی و فرهنگی می توان به جایی رسید؛ هر دو غلط است. [...] باید راه آزاد اندیشی و نوآوری و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنی و
شالوده شکنی و بر هم زدن پایه های هویت ملی نینجامد. این کار، مدیریت صحیح لازم دارد.» [۵]
« اصل ششم، تثبیت و تأمین آزادی و آزاداندیشی است. آزادی را نباید بد معنا کرد. آزادی یکی از بزرگ ترین نعمت های الهی است که یکی از شعبش آزاداندیشی است. بدون آزاداندیشی، این رشد اجتماعی، علمی، فکری و فلسفی امکان ندارد« [۶]
«آزادی خواهی نباید فقط منحصر در معنای محدود سیاسی تلقی و معنا شود. در آزادی های سیاسی، آزادی های اجتماعی از بخش های مهم آزادی های بشری است. ما خودمان کتک خورده و زندان رفته این آزادی ها هستیم و معنای آزادی سیاسی را می فهمیم؛ اما می گوییم کسانی که با شعار آزادی سیاسی، دنبال تحقق شعارهای ضدآزادی ترین مجموعه های سیاسی دنیا هیئت حاکمه ی آمریکا؛ فاشیست های ظاهراً دموکرات موجود در دنیا که از هر فاشیستی، فاشیست ترند مجموعه ای متعصب و نو محافظه کار که تازه وارد میدان سیاست شده اند درباره ایران هستند، این ها آزادی خواهند؟ این، آزادی خواهی و دنبال آزادی سیاسی رفتن است؟
آن شعار آزادی خواهی که معنا و مآل و خلاصه اش این باشد که آمریکا حکومت دست نشانده ی خودش را بر این کشور مسلط کند، آن شعار آزادی خواهی نیست؛ ولو صد بزک و رنگ و روغن آزادی خواهی هم به آن بزنند؛ این شعار، دروغین و شعار اسارت و خیانت است.»
«آزاداندیشی یعنی آزادانه فکر کردن؛ آزادانه تصمیم گرفتن؛ ترجمه ای، تقلیدی و بر اثر تلقین دنبال بلندگوهای تبلیغاتی غرب حرکت نکردن. لذا شامل علم، معرفت، مشی سیاسی، شعارها و واژه ها و خواسته های متعارف سیاسی و اجتماعی هم می شود. اگر امروز غرب می گوید دموکراسی، ما باید فکر کنیم آزاد فکری یعنی این ببینیم آیا همین که او می گوید درست است و دموکراسی به صورت مطلق ارزش است، یا نه قابل خدشه است؟» [۷]