• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن عمومی > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
عمومی (بازدید: 823)
يکشنبه 5/6/1391 - 23:2 -0 تشکر 530727
آشنایی با آیین یهودیت

برگرفته از http://magaleha.blogfa.com/post-84.aspx    نویسنده: حسین توفیقی


- عبرانیان

یهودیان مانند اعراب و آشوریان ، از نژاد سامى هستند. زبان ، ادبیات ، فرهنگ ، آداب ، رسوم و اعتقادات این اقوام چنان به یكدیگر نزدیك است كه دانشمندان معتقد شده اند اصل آنها به یك جا مى رسد و براى بررسى و تحقیق در زمینه فرهنگ سایر اقوام سامى انداخت . مثلا اگر به بررسى ادبیات عرب مشغول باشیم ، با مطالعه و تحقیق در زبانهاى عبرى ، سریانى و حبشى در كار خود موفقیت بیشترى كسب خواهیم كرد.
از سابقه تاریخى قوم عبرانى اطلاع دقیقى در دست نیست . برخى دانشمندان معتقدند كه نام ((عبرانى )) را كه كنعانیان پس از ورود حضرت ابراهیم (ع ) به سرزمین كنعان به او داده اند و وى را عبرانى خوانده اند كه بعدها جزو القاب او شد و لقب مذكور در خاندان وى باقى ماند؛ زیرا عبرانى از ماده ((ع ب ر)) به معنا گذر كردن از نهر مى آید، به اعتبار این كه حضرت ابراهیم (ع ) از ورود فرات عبور كرد و وارد كنعان شد.
برخى نیز معتقدند كه عبرانى منسوب به عابر نیاى حضرت ابراهیم (ع ) است . همچنین كسانى با توجه به نام آزر پدر (یا عموى ) آن حضرت ، گفته اند اصل خاندان وى آریایى است . اما دانشمندان این نظریه را تاءیید نمى كنند؛ زیرا از معناى لغوى واژه آزر در قرآن كریم و متون اسلامى اطلاع درستى نداریم . نام پدر ابراهیم (ع ) در تورات تارح است .

يکشنبه 5/6/1391 - 23:2 - 0 تشکر 530728

حضرت ابراهیم (ع )


عظمت حضرت ابراهیم خلیل (ع ) به حدى است كه وى همواره موجب نزاع یهودى و مسیحیت و اسلام بوده است و هر یك ، آن حضرت را از خود مى داند. از این رو، خداى متعال فرموده است : ((ما كان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لكن كان حنیفا مسلما و ما كان من المشركین )) (آل عمران : 67). وى حتى میان مشركان مكانى بلند داشت و آثار وى در مكه مكرمه مورد زیارت و تقدیس آنان قرار مى گرفت .
نسب حضرت ابراهیم (ع ) تا حضرت آدم (ع ) در تورات آمده است . نسب نامه هاى تورات به كتب اسلامى نیز راه یافته و بدون دقت در اصل و منشاء آن پذیرفته شده است .
به عقیده اهل كتاب (در نتیجه جمع بندى حوادث كتاب مقدس ) حضرت ابراهیم (ع ) حدود 2000 سال قبل از میلاد، یعنى حدود 4000 سال پیش ‍ در شهر اور به دنیا آمد و به گفته تورات در آغاز ابرام (یعنى پدر بلند مرتبه ) نامیده مى شد. خداى متعال نام وى را در سن نود و نه سالگى به ابراهیم (یعنى پدر اقوام ) تبدیل كرد. شهر اور نزدیك یك قرن پیش در عراق در ساحل فرات از زیر خاك بیرون آمد و آثار باستانى بسیارى در آنجا یافت شد.
به گفته تورات پدر حضرت ابراهیم (ع ) كه تارح نامیده مى شد، پسر خود ابراهیم (ع ) و همسر وى ساره و نوه خویش حضرت لوط (ع ) را برداشت و به سرزمین كنعان در غرب فلسطین عزیمت كرد. آنان در بین راه از ادامه سفر منصرف شدند و در شهر حران سكونت گزیدند. این شهر در جنوب تركیه فعلى و در مرز سوریه قرار دارد.
پدر حضرت ابراهیم (ع ) در تورات تارح خوانده مى شود، ولى قرآن مجید وى را آزر بت پرستى معرفى كرده است (انعام : 74). پدر حضرت ابراهیم (ع ) در سلسله اجداد حضرت رسول اكرم (ص ) قرار مى گیرد. علماى شیعه معتقدند همه پدران آن حضرت تا حضرت آدم (ع ) یكتا پرست بوده اند، و به همین دلیل گفته اند آزر عموى آن حضرت بوده و استعمال ((اب )) به جاى ((عم )) در زبان عربى صحیح است ، از آن جمله در قرآن كریم (بقره : 133) چنین چیزى دیده مى شود.
تورات مى گوید حضرت ابراهیم (ع ) در 75 سالگى به امر خدا از شهر حران عازم كنعان شد. وى همسر خود ساره و برادر زاده اش حضرت لوط (ع ) و چند نفر از مردم حران را برداشت و همگى به كنعان رفتند و در آنجا روى كوهى در شرق بیت ایل خیمه زدند. حضرت ابراهیم (ع ) پس ‍ از چندى در حبرون (الخلیل ) ساكن شد و تا آخر عمر در آنجا بود و اكنون مقبره خانوادگى وى در آن مكان است . حضرت لوط (ع ) به شهر سدوم و شهرهاى مجاور آن رفت . مردم آن شهرها به سبب نافرمانى و بى اعتنایى به پیام وى به امر خداوند نابود شدند. این حادثه در قرآن مجید نیز آمده است .
دو موضوع بسیار مهم در تاریخ حضرت ابراهیم (ع ) وجود دارد كه در تورات كنونى اشاره اى به آنها نشده است : یكى جریان بت شكنى و به آتش افكندن وى و دیگرى داستان بناى كعبه .
قرآن مجید (در سوره هاى انبیا و صافات ) داستان بت شكنى و به آتش ‍ افكندن او را آورده است .
همچنین قرآن كریم از بناى كعبه به دست آن حضرت و به كمك حضرت اسماعیل (ع ) سخن مى گوید (بقره : 127). از آنجا كه این فرزند در پیرى به او عطا شد (ابراهیم : 39)، بناى كعبه در اواخر عمر شریف وى صورت گرفته باشد.
تورات داستان ذبح فرزند را مى آورد و مى گوید حضرت ابراهیم (ع ) ماءموریت یافت حضرت اسحاق (ع ) را قربانى كند، ولى این مساءله را با وى در میان نگذاشت و به او گفت : ((مى خواهم گوسفندى قربانى كنم و آن گوسفند را خداوند برایم خواهد فرستاد.))... اما در قرآن مجید آمده است : ((فلما بلغ معه السعى قال یا بنى انى ارى فى المنام انى اذبحك فانظر ماذا ترى قال یا ابت افعل ما تؤ مر ستجدنى ان شاء الله من الصابرین )) (صافات : 102). همان طور كه مى دانیم فرزند از مرگ نجات یافت و خداوند قوچى را فدیه او قرار داد...

يکشنبه 5/6/1391 - 23:3 - 0 تشکر 530730

اسماعیل (ع ) و اسحاق (ع )


درباره حضرت ابراهیم (ع ) در تورات مى خوانیم :
(1) بعد از این وقایع ، كلام خداوند در رؤ یا به ابرام رسیده ، گفت : ((اى ابرام مترس من سپر تو هستم و اجر بسیار عظیم تو.)) (2) ابرام گفت : ((اى خداوند یهوه مرا چه خواهى داد و من بى اولاد مى روم و مختار خانه ام این العاذار دمشقى است .)) (3) و ابرام گفت : ((اینك مرا نسلى ندادى و خانه زاده ام وارث من است .)) (4) در ساعت كلام خداوند به وى رسیده ، گفت : ((این وارث تو نخواهم بود بلكه كسى كه از صلب تو درآید وارث تو خواهد بود.)) (5) و او را بیرون آورده ، گفت : ((اكنون به سوى آسمان بنگر و ستارگان را بشمار هر گاه آنها را توانى شمرد.)) پس ‍ به وى گفت : ((ذریت تو چنین خواهد بود.))... (18) در آن روز خداوند به ابرام عمهد بست و گفت : ((این زمین را از نهر مصر تا به نهر عظیم یعنى نهر فرات به نسل تو بخشیده ام .)) (پیدایش 15: 1 - 18).
سپس تورات عهد یاد شده را به حضرت اسحاق (ع )، نیاى بنى اسرائیل اختصاص مى دهد و در همان سفر پیدایش مى گوید:
(18) و ابراهیم به خدا گفت : ((كاش كه اسماعیل در حضور تو زیست كند.)) (19) خدا گفت : ((به تحقیق زوجه ات ساره براى تو پسرى خواهد زایید و او را اسحاق نام بنه و عهد خود را با وى استوار خواهم داشت تا با ذریت او بعد از عهد ابدى باشد (20) و اما در خصوص ‍ اسماعیل تو را اجابت فرمودم اینك او را بركت داده بارور گردانم و او را بسیار كثیر گردانم . دوازده رییس از وى پدید آیند و امتى عظیم از وى به وجود آورم (21) لیكن عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت كه ساره او را بدین وقت در سال آینده براى تو خواهد زایید.)) (پیدایش ‍ 17: 18-21).
به گفته تورات ، خداوند بارها به حضرت ابراهیم (ع ) وعده نسل فراوان داده بود. كنیز آن حضرت به نام هاجر پسرى را به دنیا آورد كه اسماعیل (یعنى خدا مى شنود) نامیده شد. پس از چهارده سال ساره فرزندى به دنیا آورد كه او را اسحاق (یعنى مى خندد) نامیدند.
كتاب تورات در این قسمت به كوتاهى سخن مى گوید و فقط اشاره اى مى كند كه حضرت اسماعیل (ع ) در فاران ساكن شد و مادرش براى او زنى از مصر گرفت . سایر مسائل مربوط به وى در تورات به فراموشى سپرده شده است و حتى یك جمله درباره بناى كعبه در این كتاب دیده نمى شود. پیدا شدن آب براى اسماعیل (ع ) نیز كه طبق احادیث اسلامى در مكه بوده و اكنون هم به نام زمزم باقى است ، به گفته تورات در مكانى به نام بئرشبع بوده است !
از نظر تورات ، حضرت اسحاق (ع ) جانشین حضرت ابراهیم خلیل (ع ) گردید و دو فرزند تواءم براى او به دنیا آمد. آنكه نخست دیده به جهان گشود، عیسو نامیده شد. این كلمه در لغت به معناى پرمو است . به گفته تورات این كودك در هنگام تولد موهاى بسیارى بر تن داشت . تواءم دیگر یعقوب (یعنى تعقیب مى كند) خوانده شد؛ زیرا هنگام تولد، كودك قبلى را تعقیب كرد و پس از او به دنیا آمد.

يکشنبه 5/6/1391 - 23:3 - 0 تشکر 530731

اسرائیل


حضرت یعقوب (ع ) دوازده پسر داشت و به اسرائیل ملقب بود. اهل كتاب این اسم مركب را چنین معنا مى كنند: كسى كه بر خدا مظفر شد، ولى اصل معناى آن در عبرى چنین است : كسى كه بر قهرمان پیروز شد. به گفته تورات ، كشتى گرفتن حضرت یعقوب (ع ) با خدا كه به پیروزى او بر خدا انجامید، علت ملقب شدن وى به اسرائیل است (پیدایش 32: 24-32). اهل كتاب از زمانهاى قدیم گفته اند كه مقصود از خدا در این داستان ، یكى از فرشتگان خداست (رك .: هوشع 12:3-4).
پس از چندى حادثه مفقود شدن حضرت یوسف (ع ) پیش آمد و سرانجام این موضوع موجب شده كه بنى اسرائیل در مصر اقامت كنند. مطالب سفر پیدایش تورات به اینجا خاتمه مى یابد.
در آغاز سفر خروج تورات مى خوانیم كه دوازده پسر حضرت یعقوب (ع ) در مصر زندگانى خوبى داشتند و نسل ایشان در آن سرزمین منتشر شد. مدت توقف آنان در مصر چهارصد و سى سال بود (خروج 12: 40). دوازده قبیله بنى اسرائیل كه در اصطلاح بسیط نامیده مى شوند، در علوم و فنون پیشرفت كردند و همین امر موجب حسادت مصریان شد. علاوه بر این ، مصریان مى ترسیدند بنى اسرائیل با نیروى خود زمام امور را به دست گیرند؛ از این رو، به استضعاف آنان اقدام كردند و كارهایى دشوار و جانكاه به عهده ایشان گذاشتند. همچنین مقرر شد كه قابله هاى مصرى نوزادان پسر بنى اسرائیل را براى كشتن معرفى كنند و فقط داشتن دختر براى آنان مجاز باشد.

يکشنبه 5/6/1391 - 23:4 - 0 تشکر 530732

دین مردم صحرانشین


عبرانیان در آغاز قومى صحرانشین بودند و نخستین اقامت آنان در شهرها در زمان حضرت یوسف (ع ) بود.(1) صحرانشینى در اعتقادات و مراسم دینى آن تاثیر فراوانى داشت . هنگامى كه حضرت موسى (ع ) آنان را از دست فرعون نجات داد، مجبور شدند مدت چهل سال در صحراى سینا بمانند، ولى پس از آن پیوسته در شهرها به سر مى بردند و تمدنى را پایه گذارى كردند كه میراث گرانبهاى قوم یهود شد. مسیحیت نیز زاییده همین تمدن است .

يکشنبه 5/6/1391 - 23:4 - 0 تشکر 530734

تحول افكار در اقوام بنى اسرائیل


تحت افكار ملتها امرى عادى و طبیعى است و عبرانیان در خلال كوچ و جابه جایى تحت تاءثیر اندیشه هاى ملل گوناگون قرار مى گرفتند. در سوره اعراف ، آیه 138 آمده است كه بنى اسرائیل هنگام خروج از دریا و نجات از دست فرعون ، به گروهى بت پرست برخوردند. آنان از حضرت موسى (ع ) تقاضا كردند براى ایشان نیز بتى قرار دهد و این خواسته به شدت رد شد. همچنین هنگامى كه در مصر مستقر بودند، باورهاى مصریان در آنان تاءثیر گذاشته بود، به گونه اى كه پس از ترك آن سرزمین ، به تقلید مصریان كه گاو را مقدس مى دانستند، آنان نیز گوساله اى ساختند و به عبادت آن مشغول شدند.

يکشنبه 5/6/1391 - 23:4 - 0 تشکر 530739

حضرت موسى (ع )


در باب دوم سفر خروج تورات مى خوانیم كه یك تن از بنى اسرائیل (2) با یكى از دختران قبیله خود ازدواج كرد و داراى پسرى شد. مادر نوزاد به منظور نجات وى از چنگال ماءموران فرعون او را مدت سه ماه پنهان كرد. از آنجا كه مخفى نگه داشتن كودك براى همیشه ممكن نبود، مادرش صندوقى تهیه كرد و منافذ آن را با قیر اندود و كودك زا در آن نهاد و در میان نیزارهاى رود نیل رها كرد. خواهر وى در آن حوالى ایستاد تا ببیند چه بر سر او خواهد آمد.
اندكى پس از آن ، دختر فرعون كه براى شستشو به سوى نیل آمده بود، صندوق را مشاهده كرد و یك تن از كنیزان خود را به دنبال صندوق فرستاد. هنگامى كه صندوق را براى وى آوردند، آن را گشود و دید كودكى در آن گریه مى كند. دل او بر آن كودك سوخت و گفت معلوم مى شود این كودك از بنى اسرائیل است . در آن حال خواهر كودك جلو آمد و پیشنهاد كرد زنى را براى شیر دادن وى بیاورد. دختر فرعون پذیرفت و خواهر كودك مادر خود را نزد آنان آورد. دختر فرعون به او گفت این كودك را با خود ببر و شیر بده ، من نیز مزد تو را خواهم داد. پس از چند سال وقتى كودك بزرگ شد مادرش او را نزد دختر فرعون برد. دختر فرعون او را به پسرى پذیرفت و نام موسى (موشه در عبرى یعنى : از آب كشیده شده ) را بر او نهاد. این داستان با آنچه خداوند متعال در سوره قصص فرموده است ، بسیار نزدیك است . بر اساس برخى محاسبات تاریخى ، این حادثه در حدود 1250 ق .م . رخ داده است .
به هر حال حضرت موسى (ع ) امور قوم خود را سامان داد و آنان را براى مبارزه با كافران آماده كرد و احكام خدا را به آنان تعلیم داد. وى قوم بنى اسرائیل را بركت داد و در صد و بیست سالگى در مكانى به نام موآب ، حوالى دریاى میت ، درگذشت و بنى اسرائیل براى او سى روز عزادارى كردند. این جریان در آخر سفر تثنیه یافت مى شود و تورات بدان پایان مى یابد:
(5) پس موسى بنده خداوند در آنجا به زمین موآب برحسب قول خداوند مرد (6) و او را در زمین موآب در مقابل بیت فعور در دره دفن كرد (3) و احدى قبر او را تا امروز ندانسته است (7) و موسى چون وفات یافت ، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوتش كم شده بود (8) و بنى اسرائیل براى موسى در عربات موآب سى روز ماتم گرفتند. پس روزهاى ماتم و نوحه گرى براى موسى سپرى گشت (9) و یوشع بن نون از روح حكمت مملو بود، چون كه موسى دستهاى خود را بر او نهاده بود و بنى اسرائیل او را اطاعت نمودند و بر حسب آنچه خداوند به موسى امر فرموده بود عمل كردند (10) و نبیى مثل موسى تا به حال در اسرائیل برنخاسته است كه خداوند او را روبرو شناخته باشد (11) در جمیع آیات و معجزاتى كه خداوند او را فرستاد تا آنها را در زمین مصر به فرعون و جمیع بندگانش و تمامى زمینش بنماید (12) و در تمامى دست قوى و جمیع آن هیبت عظیم كه موسى در نظر همه اسرائیل نمود (تثنیه 34: 5 - 12).

يکشنبه 5/6/1391 - 23:5 - 0 تشکر 530743

تاءسیس یهودیت
در باب سوم سفر خروج مى خوانیم كه حضرت موسى (ع ) در بیابان حوریب در دامته كوه ، صداى خداى متعال را از میان آتشى از بوته خار شنید كه با او سخن مى گوید.
در قرآن مجید نخستین سخن خداوند از درختى در بیابان طوى چنین آمده است :
فلما اءتاها نودى یا موسى . انى اءنا ربك فاخلع نعلیك انك بالواد المقدس طوى . و اءنا اخترتك فاستمع لما یوحى . اننى اءنا الله لا اله الا اءنا فاعبدنى و اءقم الصلوة لذكرى . ان الساعة آتیه اءكاد اخفیها لتجزى كل نفس ‍ بما تسعى . فلا یصدنك عنها من لا یومن بها و اتبع هواه فتردى (طه : 11 - 16).
تورات مى گوید خداوند به حضرت موسى (ع ) وعده داد بنى اسرائیل را از دست مصریان نجات دهد و سرزمین كنعان و حدود آن را كه اماكن پر بركتى بودند، به ایشان عطا كند. از این رو، حضرت موسى (ع ) رسالت یافت نزد فرعون برود و از او بخواهد كه بنى اسرائیل را رها كند. وى با معجزاتى عازم مصر شد و مقرر گردید حضرت هارون (ع ) به وى كمك كند.
به گفته تورات ، خداى متعال به حضرت موسى (ع ) قدرت داد تا به اعجاز، عصاى خود و برادرش را به اژدها تبدیل كند و نیز از دست خود نور سفیدى ساطع نماید. فرعون جمعى از جادوگران را گرد آورد تا با حضرت موسى (ع ) مسابقه بدهند. اژدهاى مزبور تمامى آلات و ادوات آنان را بلعید و آنان دانستند كه كار آن حضرت جادو نیست . به فرموده قرآن مجید آنان بدون ترسى از فرعون به حضرت موسى (ع ) ایمان آوردند. پس از این معجزات چند عذاب بر مصریان فرود آمد و هر بار فرعون قول مى داد بنى اسرائیل را مرخص كند، اما به قول خود عمل نمى كرد. تورات ده نوع عذاب را برشمارد:
1. تبدیل شدن آبهاى مصریان به خون ؛
2. زیاد شدن قورباغه میان آنها؛
3. زیاد شدن پشه ؛
4. زیاد شدن مگس ؛
5. مرگ حیوانات مصریان بر اثر وبا؛
6. مبتلا شدن مصریان و چارپایان آنان به دمل ؛
7. فرود آمدن تگرگ بر آنان و تلف شدن مقدار زیادى از حیوانات و مزارع ؛
8. زیاد شدن ملخ ؛
9. تاریك شدن مساكن مصریان تا سه روز؛
10. هلاك شدن نخست زادگان انسان و حیوان همه مصریان حتى نخست زاده خود فرعون .
قرآن مجید نشانه هاى حضرت موسى (ع ) را نه عدد مى داند (اسراء: 101) و ظاهرا مقصود تنها نشانه هایى است كه براى فرعون آورده بوده و گرنه به صریح قرآن كریم و تورات معجزات آن حضرت بیش از این عدد بوده است . برخى از این عذابها در قرآن مجید به گونه اى مذكور است (اعراف : 130 و 133).
به گفته تورات ، فرعون سرانجام تسلیم شد و حضرت موسى (ع ) و هارون (ع ) را شبانه طلبید و به آنان گفت با بنى اسرائیل به هر جا كه مى خواهید بروید. پس آنان به سوى دریاى سرخ در شرق مصر كوچ كردند و آنجا اردو زدند. قوم موسى از دور آمدن فرعونیان را مشاهده كردند. در آن هنگام حضرت موسى (ع ) دست خود را به طرف دریا دراز كرد و دریا شكافته شد و خشك گردید و بنى اسرائیل به آسانى از آن عبور كردند.(4) آنگاه لشكریان فرعون وارد شدند و حضرت موسى (ع ) به امر خداوند با اشاره دست ، آنان را غرق كرد. تورات درباره غرق شدن شخص فرعون چیزى نگفته است .
از قرآن مجید و احادیث اسلامى بر مى آید كه بنى اسرائیل به امر خدا از مصر خارج شدند، نه به اذن فرعون (شعراء:52). همچنین به صریح قرآن كریم ، حضرت موسى (ع ) به فرمان الهى عصاى خود را به دریا زد، نه اینكه دستش را به سوى دریا دراز كند.
بنى اسرائیل در حوالى شبه جزیره سینا توقف كردند و در آنجا براى آنان از آسمان چیزى مانند شبنم و نیز مرغ بلدرچین كه به عربى سلوى نامیده مى شود، فرود مى آمد و آنان آنها را مى خوردند. این جریان تا چهل سال یعنى در تمام مدت سرگردانى بنى اسرائیل در بیابان ادامه داشت . تورات مى گوید آن غذاى شبنم گونه من نامیده شد؛ زیرا بنى اسرائیل با دیدن آن به زبان عبرى پرسیدند: ((مان هوء)) یعنى آن چیست ؟

يکشنبه 5/6/1391 - 23:6 - 0 تشکر 530747

الواح و ده فرمان


هنگامى كه سه ماه از خروج بنى اسرائیل از مصر گذشته بود، حضرت موسى (ع ) ماءموریت یافت براى گفتگو با خداوند به بالاى طور سینا (یعنى كوه سینا) برود. وى در آنجا دو لوح دریافت كرد كه فرمانهاى خداوند بر آنها نقش بسته بود. قرآن كریم از ((ابواح )) به صیغه جمع نام مى برد، (اعراف : 145). از جمله آن فرمانها ده حكم بسیار مهم است كه به ده فرمان معروف شده است :
1. براى خود خدایى جز من نگیرد؛
2. به بت سجده نكنید؛
3. نام خدا را به باطل نبرید؛
4. شنبه را گرامى بدارید؛
5. پدر و مادر را احترام كنید؛
6. كسى را به قتل نرسانید؛
7. زنا نكنید؛
8. دورى نكنید؛
9. بر همسایه شهادت دروغ ندهید؛
10. به اموال و ناموس همسایه طمع نورزید.
پس از آن ، تفصیلاتى درباره این احكام در باب 21 به بعد سفر خروج آمده است .

يکشنبه 5/6/1391 - 23:6 - 0 تشکر 530749

گوساله پرستى


تورات مى گوید وقتى بنى اسرائیل مشاهده كردند حضرت موسى (ع ) در مراجعت از طور سینا تاءخیر كرد، نزد حضرت هارون (ع ) رفتند و از او درخواست كردند تا براى آنان خدایانى بسازد و آن حضرت موضوع را به حضرت موسى (ع ) اطلاع داد و خواست آنان را هلاك كند، اما بر اثر شفاعت وى از آن صرف نظر كرد. حضرت موسى (ع ) آن دو لوح را برداشت و به سوى بنى اسرائیل آمد. هنگامى كه وى كار زشت آنان را مشاهده كرد، لوحها را بر زمین زد و به مؤ اخذه برادرش پرداخت و گوساله را سوزاند و خرد كرد و آن را در آب ریخت و به بنى اسرائیل نوشاندو سپس امر كرد شمشیرهاى خود را بردارند و به مدت نصف روز یكدیگر را بكشند.
قرآن مجید داستان مذكور را تقریبا به همین وضع در موارد مختلف نقل كرده است ، جز اینكه ساحت مقدس حضرت هارون (ع ) را از چنین كار ناروایى پاك دانسته است (طه : 90). سازنده گوساله در قرآن كریم فردى به نام سامرى است .
اهل كتاب به كلمه ((سامرى )) در قرآن كریم اعتراض كرده و گفته اند چنین كسى وجود نداشته است ؛ زیرا سامرى به شهر سامره در فلسطین منسوب است و آن شهر را پادشاهى به نام عمرى كه سالها پس از حضرت موسى (ع ) مى زیسته ، ساخته است (كتاب اول پادشاهان 16:24).
مرحوم علامه بلاغى پاسخ داده است كه در بنى اسرائیل فردى به نام شمرون بن یساكار بن یعقوب وجود داشته كه خاندان وى شمرونى نامیده مى شود (پیدایش 46:13 و 26:24). شمرونى در تلفظ عربى سامرى شده است . (5)
تورات مى گوید خداوند به حضرت موسى (ع ) دستور داد وى دو لوح سنگى مانند لوحهاى خرد شده بتراشد تا خداوند وصایاى مذكور را بر آنها بنویسد. قرآن كریم نیز به این مطلب اشاره كرده است (اعراف : 154).

يکشنبه 5/6/1391 - 23:6 - 0 تشکر 530751

تورات با تاریخ یهود


تورات واژه اى عبرى و به معناى قانون است ؛ زیرا در كتاب تورات احكام و قوانین زیادى وجود دارد. نام دیگر تورات شریعت است .
متخصصین كتاب مقدس تورات چهار منبع اساسى براى تورات قائلند:
1. منبع الوهیمى E ؛
2. منبع یهوهى J ؛
3. منبع كاهنى P ؛
4. منبع سفر تثنیه D (كه منبعى ویژه است ).
یكى از قدیمى ترین و معروفترین نقدهاى تورات و كتاب مقدس را دانشمند و فیلسوف هلندى باروخ (بندیكت ) اسپینوزا 8 (1632-1677) در كتابى به نام رساله اى در الهیات و سیاست (به زبان لاتینى ) انجام داده است .
اسپینوزا در كتاب خود با ذكر دلیلهایى اثبات مى كند كه براى بررسى اعتبار كتاب مقدس باید به شواهد تاریخى و انتقادى آن پرداخت و متاءسف است كه پیشینیان این شناخت را متروك داشته اند و یا اگر چیزى در باب آن نگاشته اند از دسترس ما به دور مانده است . وى مى افزاید اكنون ما در شرایطى زیست مى كنیم كه مسائلى تعصب آمیز به نام دین معروف شده است و مردم براى عقل در اعتقادات خود سهمى قائل نیستند. از این رو من با نومیدى نسبى پاى در این راه مى نهم و در نخستین گام به بررسى نویسندگان كتاب مقدس (و قبل از همه به مؤ لف اسفار پنجگانه تورات ) مى پردازم :
تقریبا همه (اهل كتاب ) معتقدند كه موسى تورات را تاءلیف كرده است ، به گونه اى كه فرقه فریسیان از یهود در تاءكید بر این عقیده ، مخالف آن را مرتد دانسته اند. به همین دلیل ابن عزرا كه دانشمندى نسبتا آزاد اندیش بود، براى اظهار نظر خویش در این باب جراءت نكرد و تنها با اشاراتى مبهم ، اشتباه بودن این اعتقاد عمومى را متذكر شد. اما من بدون ترس و واهمه پرده ابهام را از روى سخنان ابن عزرا برخواهم داشت و حقیقت را براى همه آفتابى خواهم كرد.(6)

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.