آیتالله بهجت با همه اهمیت دادن به نماز، وصیت کرد یک دور کامل نماز و روزه برایش بجا بیاورند
وی تأکید کرد: پدرم در نماز چنان بود که واقعا بیجان میشد. حتی در زمستان در هنگام نماز لباس ایشان خیس عرق میشد. نمازی که ایشان با این حالت میخواند و احساس میشد که اینقدر سختی و بی حالی به ایشان وارد میشود، آن وقت ببینیم حرفشان راجع به نماز چه بود. آیت الله بهجت میگفت: نماز لذیذترین لذایذ عالم هستی است.
وی گفت: خداوند در عالم هستی از نماز لذیذتر نیافریده است. اگر سلاطین عالم لذت نماز را چشیده بودند، به دنبال لذایذ دیگر و عشرتکدهها و شب نشینیها و ... نمیرفتند. ایشان بعد از نماز تا چند دقیقهای بی حال بود و کمی مینشست تا دوباره جان بگیرد. با وجود این نمازی که میخواند و درک میکرد، باز در وصیت خود گفت در کنار مراسم روضهای که مداومت آن باید حفظ شود، یک دور کامل برای ایشان نماز و روزه بدهیم. اینقدر برای نماز اهمیت قائل بودند.
آیتالله بهجت «خود»ها را میکشت تا تنها «خدا» بماند
وی اینچنین ادامه داد: مریضهایی را پیش ایشان میآوردند ولی آیت الله بهجت هیچ گاه به آنها نگفت که برو دیگر خوب شدی. حتی اگر مطمئن میشدیم که برای آن مریض انجام داده است، حواس مریض را به جای دیگر متوجه میکرد. مثلا میگفت برو و آب زمزم تهیه کن و با تربت بخور و یا به حرم امام رضا علیه السلام و یا حضرت معصومه سلام الله علیها و یا جمکران برو، خوب میشوی.
فرزند آیت الله بهجت گفت: هر کسی را طوری توجه میداد تا توجه به خود او نباشد و «خود» او کشته شده باشد. خودش را محو میکرد و فقط میخواست تنها خدا باشد و ائمه که باب الله هستند.