نیازهای كودكان
در گذشته چنین تصور می شد كه نیازهای تحولی كودك، به صورت سلسله مراتبی ظاهر می شود; یعنی اول نیاز به غذا، آب و سپس نیاز به محبت و رابطه محبت آمیز و بعد از آن سایر نیازها. اما اكنون چنین تلقّی می شود كه نیازهای انسان به صورت بسیار ظریف و دقیق در هم تنیده و به هم مربوطند. برای مثال، حالات روحی و عاطفی كودك در جذب و هضم غذا و حتی در رغبت وی به غذا نقش دارد; و یك كودك افسرده ممكن است رغبتی به غذا نشان ندهد یا اگر غذا را ببلعد در هضم و جذب آن دچار مشكلاتی شود. این نشان می دهد كه نیازهای آدمی به صورت طولی و سلسله مراتبی آشكار نمی شوند، بلكه نیازها در هم تنیده و همزمان هستند. رشد عاطفی، شناختی، اخلاقی و اجتماعی كودك مرهون ارضای نیازهای اساسی كودك به طور همزمان است; زیرا جنبه های تحولی كودك در همه ابعاد مزبور كاملا به هم مرتبط و غیرقابل تفكیكند.
همراه با نیازهای فیزیولوژیكی كودك، چهار نیاز اساسی وجود دارد كه از بدو تولد ظاهر می شوند و باید همزمان با تغذیه كودك ارضا شوند. این نیازها عبارتند از:
ـ نیاز به عشق و امنیت
یكی از مهم ترین نیازهای كودكان كه پایه و اساس روابط او را با دیگران تعیین می كند نیاز به محبت و امنیت است. نیاز به محبت و امنیت، نیازی است كه رشد سالم شخصیت كودك به آن وابسته است و موجب می شود كه كودك در آینده بتواند نقش پدر یا مادری دلسوز و مهربان را ایفا كند و به محبت و علاقه دیگران به نحو صحیح پاسخ دهد. مادر نخستین كسی است كه در تأمین این نیاز به كودك كمك می كند، بعد از او، پدر و سپس سایر افرادی كه با كودك ارتباط دارند. اگر این نیاز به خوبی ارضا شود حس اعتماد به جهان پیرامون برای كودك به وجود می آید و او می تواند با دنیای در حال تغییر كنار بیاید. كودك احساس یكپارچگی شخصیت می كند و هویتی منسجم و پایدار در او شكل می گیرد.
ـ نیاز به كسب تجارب جدید
نیاز به كسب تجارب جدید برای رشد ذهنی كودك همان اثری را دارد كه غذا برای رشد جسمانی او. دو عامل مهم در تأمین این نیاز نقش اساسی دارند: یكی بازی و دیگری زبان. كودك از طریق این دو، دنیای پیرامون خود را كشف می كند و راه مقابله با مشكلات را نیز می آموزد. جو عاطفی و فرهنگی خانواده و نیز دلمشغولی ها یا آرمان های والدین، می توانند در تقویت كردن، محدود ساختن یا رشد ذهنی كودك، نقش مؤثری داشته باشد.
بازی كردن، به دو شیوه عمده نیاز به كسب تجارب جدید را برآورده می سازد: نخست كودك را قادر می سازد تا در مورد دنیای پیرامون خود، مطالبی بیاموزد. دوم، به كودك امكان می دهد تا با مسلّط ساختن خیال پردازی بر واقعیت و منطق، با هیجان های متعارض خود كنار بیاید و آنها را حل كند. همین طور زبان نیز در رشد فكری، نحوه استدلال و ایجاد ارتباط با دیگران نقش به سزایی دارد. البته منظور كمیّت گفتار كودك نیست، بلكه منظور كیفیت گفتار، پربار بودن، واضح بودن و نیز مربوط بودن آن به موضوع است.
ـ نیاز به تحسین و قدردانی
برای اینكه كودك بتواند ناتوانی و ضعف خود را جبران كند و به بزرگ سالی قدرتمند و مستقل تبدیل شود، به یادگیری عاطفی، اجتماعی و ذهنی نیاز دارد و مؤثرترین عامل در بروز این معنا در كودك، تحسین و قدردانی است. به عبارت دیگر، كودك برای اینكه به رشد و بالندگی برسد نیاز به تقویت و پاداش دارد و این نیاز حتی در افراد بزرگ سال و رشد یافته نیز وجود دارد; زیرا زندگی انسان همواره با دشواری ها، شكست ها و ناملایمات همراه است و كودك برای بزرگ شدن دایم باید با این سختی ها دست و پنجه نرم كند. از این رو، نیاز به مشوق های فراوان دارد. «بزرگ سالانی كه كودك را دوست می دارند و كودك نیز آنها را دوست می دارد و مایل است تا خرسندشان سازد، با نشان دادن خوشحالی به دلیل موفقیت كودك، تشویق كردن او، این مشوق ها را برای او فراهم می كنند. تشویق كردن و خواسته های معقول را از كودك انتظار داشتن، پشتكار را در كودك به وجود می آورد. مناسب ترین سطح توقع ما از كودك هنگامی است كه توقع موفقیتی را از او داشته باشیم كه دستیابی به آن ممكن، اما مستلزم تلاش باشد. این سطح، در تمامی زمان ها و در مورد تمامی كودكان، یكسان نیست، بلكه باید با قابلیت های هر كودك خاص در زمان خاص و مرحله تحولی او متناسب باشد.»نیاز به مسئولیت پذیری
كودك به موازات رشد در سایر ابعاد، در حیطه مسئولیت پذیری نیز باید رشد كند تا هم در برابر خود و هم در برابر دیگران احساس مسئولیت كند. برای ارضای این نیاز، والدین یا افرادی كه سرپرستی كودك را به عهده دارند باید به كودك اجازه دهند به تدریج كارهای خود مثل غذا خوردن، لباس پوشیدن و شستوشو كردن را خودش انجام دهد. همچنین برای تأمین این نیاز باید چیزهایی را در اختیار كودك قرار دهند; مثل وسایل شخصی. كودك با تصرف در آنها احساس می كند این چیزها در تملّك او قرار دارد. البته این به معنای آن نیست كه والدین هیچ نظارتی بر كودك نداشته باشند و یا هیچ دخالت و اعمال سلیقه ای در كارهای كودك نكنند، بلكه به این معناست كه به كودك میدان عمل و مسئولیت داده شود و شرایط را برای وی فراهم نمود كه به صورت عملی بتواند كارهای مربوط به خود را تمرین كند و هر كجا نیاز به راهنمایی داشت او را راهنمایی كرد تا كم كم مسئولیت پذیری در كودك رشد كند.