در دوره قاجار، تحولات اجتماعی متعددی در جامعه ایرانی صورت گرفت که زمینه های تضعیف هنرهای بومی و گسترش هنرها و اندیشه های غربی را بیش از پیش فراهم آورد. نخست آن که گروه اجتماعی جدیدی که قدرت را به دست آورده بود، یعنی ایل قاجار، در ابتدای روند شهری شدن و گسترش حوزه نفوذ تمدنی و فرهنگی خود، به نهادهای اجتماعی، مدنی و هنری پیشین چندان توجهی نکرد. زیرا در آغاز از مقبولیت چندانی برخوردار نبود.
این موضوع در از هم گسیختگی نهادها و روابط صنفی و هنری بی تاثیر نبود و در نتیجه در این دوره رد برخی از تخصص های هنری و صنفی از جمله معماری، زمینه های بروز ضعف در حوزه های نظری و عملی را فراهم کرد و امکان نو آوری در بسیاری از زمینه ها مقدور نشد، هر چند که تلاش های بعضی از معماران ایرانی در نمونه هایی از آثار خلق شده به ویژه در مورد ابداع ترکیب های حجمی تازه نسبت به گذشته را نمی توان نادیده گرفت. به همین ترتیب ضعف برخی از آنان در طراحی بناهای آئینی و تقلید از ویژگی های مساجد هند در طراحی مساجد جامع ایرانی قابل تامل است.