• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
انجمن ها > انجمن حوزه علميه > صفحه اول بحث
لطفا در سایت شناسائی شوید!
حوزه علميه (بازدید: 501)
دوشنبه 23/5/1391 - 14:39 -0 تشکر 509785
(خلاّقیّت و ابتکار) آیة الله العظمى مکارم شیرازى

ذهن خلاّق و نوآور استاد به ضمیمه حافظه قوى و اُنس با آیات قرآنى و کلمات نهج البلاغه و روایات اهل البیت، باعث شده که استاد در غالب سؤالات و معضلات، حاضرالجواب بوده، نوآورى و ابتکار خاص داشته باشد و فولاد مشکلات علمى را در خویش ذوب کند، بارها و بارها مشاهده شده است روایتى را که به ظاهر از مضمون ساده و آشنایى برخوردار بوده و جاى تحلیل و تدقیق نداشت و یا به عکس، گره کورى در آن به نظر مى رسید و نیازمند به توجیه و تفسیر بود، به طرز بسیار جالب و بدیعى باز نموده، نکات متعدّد زیبا و ظریفى را از آن بیرون کشیده است.

گشودن نقاط کور و ترسیم زوایاى جدید و نهراسیدن از شروع و آغاز و یافتن نقطه ابتدا، شهامت و فراست موهبتى مى خواهد و این که انسان، در عین حال که تلاش هاى پیشینیان را تقدیس مى کند با دقّت و تیزبینى، قصورهاى آنان در شیوه و محتوا را دریابد و خصوصاً سنّت و سیره آنها در شیوه هاى بیان و نوشتار را حجاب اندیشه خویش نسازد، تأیید روح القدس را مى طلبد و این هر دو، در آثار مختلف استاد، محسوس است

دوشنبه 23/5/1391 - 14:40 - 0 تشکر 509788

مباحثه اى با امام موسى صدر و سایر همراهان و کتاب فیلسوف نماها




نبوغ و استعداد سرشار استاد در زمینه تدریس و تحقیق و تألیف، پس از اقامت یک سال و نیمه در حوزه نجف و بازگشت به حوزه مقدّسه قم،  جلوه اى خاص یافت، خصوصاً در زمینه تحقیق و تألیف، اوّلاً: کتابى چون «فیلسوف نماها» را در حدود 27 سالگى نوشتند و ثانیاً: این کتاب توانست در جوّى که پر از ضدّیّت نسبت به حوزه و بى مهرى و بى حرمتى نسبت به روحانیّت و دین بود، به عنوان کتاب سال شناخته شود، آن هم از طریق ارائه و معرّفى فرزانه اى چون استاد شهید مطهّرى (رحمه الله). ثالثاً: از جهت تجربه تألیفى، دوّمین اثر مؤلّف به حساب مى آمد و رابعاً: بیش از سى بار به چاپ رسیده که روشن است سى بار چاپ شدن یک اثر در عالم مطبوعات رقم مهمّى است. استاد، خود، درباره این کتاب، چنین به صحبت مى نشیند:


«جلسه اى داشتم با فضلاى والامقام که دوستان هم مباحثه من بودند و حتّى جمعى از شخصیّت هاى برجسته دیروز و امروز در محل شرکت داشتند، از جمله امام موسى صدر و افراد بزرگى از بزرگان کنونى که الآن دلیلى بر ذکر نام آنها نمى بینم. مباحث مربوط به کمونیست ها در آن جا مطرح مى شد، دلیل مطرح شدن آن این بود که به واسطه مجاورت کشور ما با شوروى سابق، به سرعت افکار کمونیستى (در زمان حکومت سلسله پهلوى که سبب تضعیف مهمترین سنگر ضدّ کمونیست، یعنى دین شده بودند) شیوع پیدا کرده و به اصطلاح حزب توده و سایر کمونیست ها فعّالیّت فرهنگى بسیار گسترده اى را در همه جا مخصوصاً دانشگاه، شروع کردند و نشرّیات بسیار زیادى از آنها منتشر مى شد، که قسمتى از آن، ترجمه آثار سران کمونیست، و قسمتى هم تألیفات طرفداران ایرانى آنها بود. در اواخر، آنها کار را به جاهاى بسیار


وقیحانه اى کشاندند و از حدود بحث هاى منطقى، بسیار فراتر رفتند و شدیدترین اهانت ها را به مقدّسات مذهبى شروع کردند، زیرا مى دانستند همان اسلام تضعیف شده، هنوز بزرگترین مانع بر سر راه آنهاست، این مباحث به حوزه هاى علمیّه کشیده شد و حوزه هاى علمیّه، وظیفه داشتند در مقابل این موج بایستند. مرحوم علاّمه طباطبائى و شاگرد برومندشان مرحوم علاّمه مطهّرى، از جمله کسانى بودند که براى مقابله با این موج قیام کردند و کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، محصول این کار مهمّ فلسفى است.


ما هم با دوستانمان به نوبه خود بحث و بررسى درباره عقاید آنها را شروع کردیم و جلسه هفتگى داشتیم که آن مسائل را از متون کتابهایشان دقیقاً مى خواندیم تا به افکارشان کاملاً آشنا شویم و بعد، روى آن بحث و بررسى کنیم. من از برادران اجازه خواستم که موافقت کنند، من یک سلسله مطالب درباره آنها بنویسم و در جلسه براى همه بخوانم، اگر ایرادى دارند بگویند تا اصلاح بشود و این را انجام دادیم و محصول این کار، کتاب «فیلسوف نماها» بود که مطالب همه ماتریالیست ها و مخصوصاً کمونیست ها در آن به نقد کشیده شد و اگر دوستان، ایراد و اشکالى داشتند، من آن را اصلاح مى کردم سپس آن را در قالب یک داستان ریختم تا شیرین تر و جذاب تر شود و آن کتاب منتشر شد که دوّمین کتاب من بود و استقبال زیادى از آن کتاب شد. شاید بیش از سى بار این کتاب به چاپ رسید.»

دوشنبه 23/5/1391 - 14:40 - 0 تشکر 509789

تأثیر عمیق و وسیع فیلسوف نماها در بیدارگرى


 استاد، از نفوذ و تأثیر زیاد این کتاب خصوصاً در میان کشورهایى که تحت سلطه روس ها بودند، سخن به میان مى آورد و مى فرماید:


»برادرانى که از افغانستان آمدند متواتراً به من گفتند که این کتاب، در آن جا در دوران سلطه روس ها بسیار کارساز بوده، مخصوصاً جوانان دانشگاهى افغانى با استفاده از آن در مقابل قشر کمونیست ها قیام مى کردند و حتّى به صورت کتاب درسى در بعضى از کلاس ها درآمده بود و من دوستان زیادى اعمّ از شیعه و سنّى در میان برادران افغانى از طریق این کتاب پیدا کرد.« سپس خاطره جالبى در این زمینه نقل مى کند که بهتر است از زبان خود ایشان بشنویم:


چند سال قبل، به مکّه مشرّف شده بودم و از طرف بعثه امام ( رحمه الله) از ما دعوت به حج شده بود، یک روز از دفتر بعثه، خبر دادند که مرد محترمى از تاجیکستان تقاضاى ملاقات با شما را دارد. من گفتم مانعى ندارد، او به اتاق ما آمد، مرد میان سالى بود با محاسن بلند و چهره نورانى. فارسى را خوب صحبت مى کرد و اظهار داشت: من سى سال قبل درباره کمونیست ها در تاجیکستان که جزو شوروى سابق بود، فکر مى کردم، منبعى نبود که حقّ و باطل آنها را جدا سازد تا این که کتابى به نام «فیلسوف نماها» به دستم رسید که نام شما پشت آن نوشته شده بود، من خواندم و در مسائل، روشن شدم و به تعبیر خود این مرد، حجّت قاطع بر من اقامه شد و با آن سانسور شدیدى که در آن جا حکمفرما بود دست به کار خطرناکى زدم و در هزار جلد آن را چاپ و مخفیانه منتشر کردم (توجّه داشته باشید که این کتاب ظاهراً از طریق افغانستان به تاجیکستان نفوذ کرده بود) به هر حال بعد از سى سال که به مکّه مشرّف شدم در فکر فرورفتم که آیا مؤلّف این کتاب هنوز زنده است یا مرده؟ گفتم حتماً بعد از سى سال فوت کرده و در قید حیات نیست، ولى احتیاطاً آمدم از مرکز ایرانى ها این سؤال را کردم، گفتند: او زنده است و به مکّه مشرّف شده است (شاید او خیال مى کرده که نویسنده، مثلاً در هفتادسالگى آن را نوشته، که به اضافه سى سال صد سال مى شود و بعد از صد سال، بعید است زنده باشد! در حالى که من آن کتاب را شاید در بیست وهفت سالگى یا حدود آن نوشته بودم.»


دوشنبه 23/5/1391 - 14:41 - 0 تشکر 509790

کار خیر گم نمى شود


 استاد به این نکته بسیار لطیف اشاره مى کند که عمل صالح، هرچند کم باشد جاى خود را باز مى کند و خودش را نشان مى دهد و بلکه رشد و نمو مى یابد و چون شجره طیّبه اى که «تؤتى أکلها کلّ حین بإذن ربّها» به بار مى نشیند. مى فرماید:



«و من خدا را شکر کردم که بدون این که هیچ اطّلاعى داشته باشم این اثر ناچیز من، به افغانستان رفته و از آن جا به تاجیکستان نفوذ کرده و باعث بیدارى گروه زیادى شده است و این جاست که مى خواهم عرض کنم کار خیر گم نمى شود و همان طورى که در آن جمله معروف آمده: کارى که از روى اخلاص انجام شود نموّ مى کند (ما کان للّه ینمو)، گرچه این کار من کار کوچکى بود ولى رشد و نموّ آن را با چشم خود دیدم. جالب این که آن مرد مى گفت: مذهب من حنفى است ولى به انقلاب ایران بسیار علاقه مندم، هفته اى یک روز به زیارت سفارت ایران در دوشنبه (پایتخت تاجیکستان) مى روم و دو پسر دارم دلم مى خواهد آنها را به قم بفرستم تا در حوزه علمیّه، نزد شما درس بخوانند. من هم او را راهنمایى کردم، ولى بعدها مسائل تاجیکستان پیش آمد و این مسأله عملى نشد.»

دوشنبه 23/5/1391 - 14:42 - 0 تشکر 509791

فتوّت و اخلاص شهید مطهّرى (رحمه الله)

در هر حال: نبوغ، ابتکار، خلاّقیّت و حسن سلیقه اى که استاد در این کتاب از خود نشان داد، در حدّى است که اندیشمند مخلصى چون شهید مطهّرى را - که میوه اى است از همین شجره طیّبه و فرزانه اى است از همین تبار - وا مى دارد تا حجاب معاصرت را بِدَرَد و با دست خویش کتاب مزبور را به گروه نظارت بر کتاب سال معرّفى کند تا براى تشخیص کتاب سال، آن نیز مورد ملاحظه قرار گیرد. استاد خود از این فتوّت شهید مطهرى چنین سخن مى گوید:



«این نکته را هم بسیار لازم مى دانم که مطرح کنم: مرحوم شهید مطهرى به من گفتند: من کتاب فیلسوف نماهاى شما را چون پسندیدم به جمعیّت نظارت بر بهترین کتاب هاى سال دادم (که جمعى از اساتید دانشگاهى بودند) من دلم مى خواهد این دانشگاهیان بدانند که در حوزه هاى علمیّه ما، مغزهاى متفکّرى وجود دارد که با بهترین مغزهاى متفکّر دانشگاهى رقابت مى کنند.



مرحوم شهید مطهّرى این کار را انجام داد و این کتاب، در آن سال، به عنوان بهترین کتاب سال معرّفى شد و عالى ترین جایزه به آن تعلّق گرفت و سال قبل از آن نیز کتاب اصول فلسفه (و روش رئالیسم) که بحث هاى استاد علاّمه طباطبائى (قدس سره ( و شهید مطهرّى(رضوان اللّه علیه) بود، در این مسابقه علمى شرکت داده شده بود و برنده عالى ترین جایزه شد.


البتّه گروهى از روى عدم اطّلاع و عدم ریشه یابى مسأله، مطالب بسیارى در این باره گفتند.»




دوشنبه 23/5/1391 - 14:42 - 0 تشکر 509792

نگاه به تفسیر نمونه به دیده انصاف



اگر به تفسیر نمونه ایشان به دیده انصاف بنگریم و روانى و فارسى بودن آن را گناه نابخشودنى تلقّى نکرده و لااقل آن را در عرض سایر تفاسیر، ملاحظه کنیم، باور خواهیم کرد که این تفسیر نیز همانند تفسیر شریف »المیزان« گام مهمّى را به جلو برداشته و در عین حال که گلچینى از میراث عظیم تفاسیر پیشینیان است، نکات اجتماعى و سیاسى و اخلاقى تازه و بدیع بسیار زیادى را عرضه کرده و انصافاً خلأى را در عصر حاضر پر نموده است و بلکه بُعد هدایتى و جاودانگى قرآن و این که «قرآن کتاب هدایت و شفا براى همه اعصار و امصار و نسل ها مى باشد» را به اثبات رسانده است.


مخفى نیست که وصول به حقیقت قرآن و روح و معانى کلام اهل البیت، صرف نظر از نبوغ و استعداد سرشار (که در فصل قبلى توضیحش گذشت) اعتلاى جان و سنخیّتى شایسته مى خواهد و اغیار را در حریم آن راهى نیست.

دوشنبه 23/5/1391 - 14:43 - 0 تشکر 509793

کتاب «القواعد الفقهیّة» اوّلین اثر در نوع خود


از تفسیر نمونه که بگذریم، آن چه مؤیّد ابتکار و خلاّقیّت استاد است کتاب هاى متنوّع اعتقادى، اخلاقى، تربیتى، اجتماعى و بلکه حوزوى ایشان است، از آن جمله کتاب ارزشمند»فلیسوف نماها« که توصیفش گذشت و دیگر کتاب قیّم و وزین »القواعد الفقهیّة« که تا زمان نشر اوّلین جلد آن، در نوع خود بى نظیر بود چراکه آن چه تحت همین عنوان از محقّق بزرگوار، مرحوم بجنوردى معروف شده، تاریخ انتشارش پس از نشر کتاب استاد است و کتاب هاى دیگرى نظیر »القواعد و الفوائد« شهید اوّل (رحمه الله ( و »القواعد« مرحوم علاّمه (رحمه الله) و »العناوین« دانشمند محقّق، حسینى مراغى (رحمه الله ( و »عوائد الأیام« مرحوم نراقى (قدس سره )، یا این که ممحّض در باب قواعد فقهیّه نیستند و یا اساساً از مسائل معمولى فقهى (یعنى از بعضى فروعات فقهى نه از قواعد فقهى) بحث کرده اند. استاد براى اوّلین بار توانست قواعد سرگردان فقهى را - که در سراسر فقه پراکنده بود و اکثر آنها از جایگاه ویژه اى  به عمل نیامده بود - با سبک و سیاق بدیعى مورد بحث قرار دهد.ایشان، خود در مقدمه این کتاب چنین تعریف مى کند:



«از مهم ترین چیزهایى که تحقیق و بحث درباره آن بر فقیه لازم است «قواعد فقهیّه»اى است که وسیله براى وصول به احکام زیادى از اوّل فقه تا آخر آن مى باشد و فروعات مهمّى در مباحث و ابواب مختلف فقه، بر آن مترتّب مى شود. لکن على رغم چنین جایگاه باارزش، بررسى شایسته اى روى آن، انجام نگرفته و حقّ بحث آن، نه در فقه ادا شده و نه در اصول . مگر مقدار اندکی از آنها نظیر قاعده لاضرر و قاعده تجاوز و فراغ و بعضی از قواعد دیگری که در کتب بعضی از اصولیین متأخر،مطرح گردیده است آن هم به عنوان یک بحث تبعی و استطرادی لذا این قواعد نفیس و ارزشمند با همه ارزش و کاربردی که دارد به آوارگانی می مانند که نه مأوایی دارند و نه قراری نه از اصول به حساب می آیند و نه از فقه ، در حالی که با توجّه به نیاز شدیدی که در لابه لای مجموعه فقه به آن است حقّش این بود که علم مستقلّی برای آن، وضع می گردید،چرا که نه امکان طرح آن در ضمن مسائل فقهی وجود دارد (به خاطر جزئی و خاص بودن مسئله فقهی و شمول و کلیّت قاعده فقهی) و نه امکان طرح آن در ضمن مسائل اصولی البتّه تعدادی از متأخرین از اصحاب ما رساله هایی در زمینه بعضی از قواعد فقهی تألیف کرده اند که متأسفانه به دست ما نرسیده است، اما کتاب «القواعد» شهید اول مشتمل بر مسائل گوناگون فقهی از ابواب مختلف فقه و بعضی از مسائل اصولی است و ممحّض در قوعد فقهی نیست همچنانکه بعضی از مسایل کلامی و بلکه لغوی نیز در آن مشاهده می شود. همچنین است کتاب «تمهید القواعد» شهید ثانی که _چنان که در مقدمه اش ذکر شده_ حاوی صد قاعده ادبى است و امّا کتاب عوائدالأیّام مرحوم نراقى(رحمه الله)، اگرچه مشتمل بر بعضى از قواعد فقهى است لکن اوّلاً همه قواعد فقهى را در بر نگرفته و ثانیاً این کتاب نیز ممحّض در این باب نیست; نتیجه این مى شود که در میان کتب اصحاب ما، کتابى پیدا نمى شود که حاوى جمیع قواعد فقهیّه بوده، حقّ بحث آن، ادا شده باشد، لذا شکّى باقى نمى ماند در این که لازم است براى به وجود آوردن موسوعه اى مستقل در این زمینه که مجموعه قواعد را در بر بگیرد و حقّ بحث آن، ادا شده باشد قیام شود.»





دوشنبه 23/5/1391 - 14:43 - 0 تشکر 509794

چشمه اى در کویر طاغوت!




مورد چهارمی که در ارتباط با اندیشه باز و خلاّق استاد، قابل ذکر است مجلّه مکتب اسلام است، چشمه اى که در کویر شرارت بار دوران طاغوت جوشید و به عنوان اوّلین مجلّه دینى در تاریک ترین ایّام، شروع به کار کرد. استاد، خود، در این رابطه چنین حکایت مى کند:



«این مجلّه وقتى شروع به کار کرد که تاریک ترین دوران رژیم ستمشاهى بود، تقریباً هیچ مجلّه دینى قابل ملاحظه اى در سرتاسر مملکت، پخش نمى شد. عدّه اى از دوستان فاضل و عالم و روشن، دور هم جمع شدند و تصمیم بر این شد که یک مجلّه دینى را براى مبارزه با انحرافات عقیدتى و مفاسد اخلاقى منتشر کنند و با کمک جمعى از نیکوکاران و تجّار تهران (که هزینه مالى آن را تأمین مى کردند) این مجلّه در حدود چهل سال قبل، مشغول فعّالیّت شد و از آن جایى که مردم مسلمان، تشنه معارف دینى بودند و آن مجلّه نیز، مانند جرعه اى بود که در یک کویر سوزانى نمایان شود و یا مشعلى که در یک تاریکى مطلق بدرخشد، استقبال عظیمى از آن شد، استقبالى که ما هرگز انتظار آن را نداشتیم، تیراژ مجلّه از یکى دو هزار نسخه شروع و مرتّباً افزایش یافت، کار به جایى رسید که تیراژ مجله از صدهزار هم گذشت! و به تمام نقاط مملکت فرستاده مى شد، از مدارس و دانشگاه ها گرفته تا ادارات و بازار، و موج عظیمى ایجاد کرد

دوشنبه 23/5/1391 - 14:44 - 0 تشکر 509795

حمایت آیت اللّه العظمى بروجردى (رحمه الله ( و مزاحمت رژیم طاغوت



این جریان در زمان مرحوم آیة اللّه العظمى بروجردى بود و چون این حرکت هاى به اصطلاح روشنفکرى در حوزه و محیط روحانیّت وجود نداشت ما و دوستان گفتیم: شاید آیة اللّه العظمى بروجردى با آن مخالفتى کنند و نگران بودیم. مجلّه را خدمت ایشان فرستادیم و منتظر عکس العمل ایشان بودیم، غافل از این که آن مرجع بزرگ و بسیار قدرتمند و پرنفوذ، روشن تر از آن بود که ما و دیگران فکر مى کردیم. به دنبال بعضى از دوستان فرستاد و به وسیله ایشان پیغام داد: من شماره هایى از مجلّه شما را خوانده ام، بسیار خوب است و گفتند: من از شما حمایت خواهم کرد. حمایت ایشان براى ما بسیار پرارزش بود، زیرا مجلّه، بر خلاف روال عادّى مطبوعات یعنى بدون امتیاز! منتشر شده بود چراکه حکومت وقت، اجازه نشر چنین مجلّه اى را نمى داد و منتظر بودیم که به سرعت براى خاموش کردن این صدا اقدام کنند و همین طور هم شد، رژیم طاغوت که تازه متوجّه شده بود این مجلّه اسلامى به سرعت به قدرت مهمّى تبدیل مى شود و مى تواند براى او ایجاد زحمت کند و افکار مذهبى را همه جا نشر دهد، عکس العمل شدید نشان داد و مجلّه را توقیف کرد و معلوم بود که اینها نداشتن امتیاز را دلیل خود مطرح مى کنند و اگر هم درخواست امتیاز نشر بکنیم به هیچ وجه اجازه نخواهند داد»


استاد از نقش بسیار مؤثّر مرحوم آیة اللّه العظمى بروجردى در احیا و ابقاى این مجلّه و نفوذ و قدرت فوق العاده مقام مرجعیّت در عصر ایشان اشاره مى کند و مى گوید:



«ما مطلب را خدمت آیة اللّه العظمى بروجردى منتقل کردیم، ایشان رئیس شهربانى قم را احضار کردند و گفتند: این مجلّه، فوراً باید آزاد شود. رژیم شاه به خوبى مى دانست که تهدیدهاى آیة اللّه العظمى بروجردى جدّى است. یک وقت دیدم رئیس شهربانى دربدر به دنبال من مى گردد و گفت: خواهش مى کنم شمادستوردهید زودتر این مجلّه منتشر شود، من شفاهى مى گویم و بعد هم اجازه کتبی خواهیم داد. ما مجلّه را منتشر کردیم بى آن که اجازه اى به ما داده شود، ومشکلات ههمچنان وجود داشت تا بعد از فشار زیاد آن مرجع بزرگ، به حکم اجبار، امتیاز آن را صادر کردند و جالب این که روى پرونده مجلّه از بخش مطبوعات وزارت کشور نوشته شده بود: «مورد توجّه آیة اللّه العظمى بروجردى»، و همین امر، حلاّل مشکلات بود





دوشنبه 23/5/1391 - 14:45 - 0 تشکر 509796

بُعد انتقادى و سیاسى مجلّه مکتب اسلام و نقش آن در انقلاب



سپس بُعد انتقادى و سیاسى این مجلّه ابداعى و ابتکارى را مورد توجّه قرار مى دهد و مى فرماید:


»ما که احساس کردیم زمینه محکم است کم کم به مقاله هاى انتقادى و اجتماعى و سیاسى پرداختیم، قبلاً همه مقالات، جنبه عقیدتى و تفسیرى و اخلاقى و روایى داشت ولى حالا مى بایست به مفاسد اجتماعى نیز پرداخته و به نقد کشیده شود. بحمداللّه این فصل، بسیار مؤثّر شد، و مجلّه با قدرت و نفوذ زیادى که داشت توانست کنترلى روى مطبوعات آن زمان درباره اسلام داشته باشد، و تا حدّ زیادى جلو سخنان ناروا را گرفت!«.


آن گاه استاد با بیان خاطره اى در همین زمینه اضافه مى کند:



«در یکى از شماره هاى روزنامه اطّلاعات - که به طور کلّى زیر نظر «مسعودى» که از دوستان نزدیک شاه بود اداره مى شد - چیزى بر ضدّ روحانیّت نوشته شده بود، من نامه تندی به مسعودى نوشتم و تأکید کردم که اگر این گونه برنامه ها که بر ضدّ روحانیّت است ترک نشود، ما روزنامه اطّلاعات را در سرتاسر مملکت تحریم خواهیم کرد و با نفوذى که این مجلّه در سراسر مملکت دارد این تحریم مؤثّر واقع خواهد شد. چیزى نگذشت که نامه اى مبنى بر عذرخواهى آمد که ما نظرمان توهین به روحانیّت نبوده، ولى شما چون تشخیص مى دهید توهین بوده، سفارش مى کنیم این کار تکرار نشود و شما بزرگوارتر از آن هستید که روزنامه اطّلاعات را تحریم کنید، پیدا بود خیلى دست پاچه شده بود و مى بایست هم چنین باشد

دوشنبه 23/5/1391 - 14:45 - 0 تشکر 509797

نقش بزرگان در مجله مکتب اسلام



سپس به نقش مؤثّر بزرگانى چون علاّمه طباطبائى (رحمه الله ( و شهداى گرانقدرى چون مطهّرى، بهشتى، مفتّح و امام موسى صدر اشاره مى کند و از سهم قابل توجّه این زبان گویاى حوزه علمیّه در هموار کردن راه انقلاب و نیز از وضعیّت فعلى مجلّه سخن مى گوید و مى فرماید:



«دوستان ما در این مجلّه افرادى بودند که بعداً در زمره شخصیّت هاى بزرگ روحانى درآمدند، امام موسى صدر، مرحوم آیة اللّه شهید مطهرى، مرحوم آیة اللّه شهید بهشتى و آیة اللّه شهید مفتّح و حتّى اساتید بزرگى مانند علاّمه طباطبائى در نوشتن مقالات و پیشبرد اهداف مجلّه، سهیم و شریک بودند. بعدها که با اقشار مختلف تماس گرفتیم احساس کردیم که یکى از چیزهایى که راه را براى انقلاب هموار کرد همین مجلّه مکتب اسلام بود، براى این که بسیارى از شخصیّت هایى که الآن در رأس کارهاى مهم یا نسبتاً مهمّى هستند وقتى با ما تماس مى گیرند مى گویند: ما از خوانندگان و پرورش یافتگان این مجلّه بودیم و واقعیّت هم این بود که تنها زبان گویاى حوزه علمیّه قم همین مجلّه بود. این مجلّه در حال حاضر نیز منتشر مى شود (منتهى جمعى از دوستان زحمت آن را مى کشند و من به خاطر مشکلاتى که شرایط فعلى برایم فراهم کرده، توان همکارى ندارم) البتّه فعلاً نه به آن تیراژ سابق، چراکه الحمدللّه، الآن مجلاّتى از این قبیل در حوزه علمیّه و خارج حوزه فراوان شده و مقدارى از آن خلأ را پر مى کند امّا، این مجلّه تقریباً تنها نورى بود که در آن تاریکى زمان شاه مى درخشید

برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.