حیات فرا زمینی
از دیدگاه قرآن کریم
دكتر سید حسین امیدیانی:
عضوهیات علمی دانشگاه
عضوپیوسته انجمن فیزیك ایران
و عضوپیوسته انجمن نجوم ایران
Email:dr.omidiani@gmail.com
«و لله یسجد ما فی السموات و ما فی الارض من دابهٍ و الملائكه و هم لایستكبرون» (نحل – آیه 49) (تمام آنچه در آسمانها و در زمین از جنبندگان وجود دارد و همچنین فرشتگان. برای خدا سجده میكنند و هیچگونه تكبری ندارند.)
«و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابّه» (شوری – آیه 29)
(از نشانههای خدا آفرینش آسمانها و زمین و جنبندگانی است كه در آن دو وجود دارند.)
موجود زنده در آسمانها:
(حیات فرا زمینی)
آیا ما در عالم تنهاییم؟
حتی شكاكترین افراد هم پنهانی باید پیرامون این پرسش وسوسه انگیز تامل كرده باشند. اما اگر هوش فرا زمینی وجود داشته باشد، ما چگونه به وجود آن پی خواهیم برد؟ ممكن است بطور منظم با استفاده از رادیوتلسكوپها در جستجوی ارتباطات ممكن باشیم. یا با این فرض كه هوش فرازمینی برای ادامه حیات به مكانی نیاز دارد، در جستجوی نشانه هایی از وجود سیاراتی باشیم كه بر گرد ستارگان دیگر می گردند.
برای ناظران باستان هرگز این سؤال مطرح نمی شد كه : «آیا من در جهان هستی تنهایم یا خیر؟» عالم یا جهان هستی آنان فقط شامل زمین مسطح محدودی بود یا سقفی از ستارگان بالای سرشان. تا آن كه آدمی پی برد خورشید ستاره است، ستاره ای نسبتاً عادی. از آن پی این فكر به خاطرش راه یافت كه ممكن است منظومه های سیاره ای دیگری و بنابراین حیاتی فرازمینی وجود داشته باشد. از زمانی كه سكیاپارلی (Schiaparelli) برای نخستین بار رگه های «كانال» مانندی را در مریخ مشاهده كرد و پرسیوال لاول (Percival Lowell) آنها را به كانالهایی تعبیر كرد كه مریخیان ریز اندام برای آبیاری مزارعشان حفر كرده اند، این ایده در تخیل آدمی قوت گرت كه ما نباید در عالم تنها باشیم. اگر در مریخ آثاری از حیات می یافتیم، حتماً آنرا با عنوان حیات فرازمینی توصیف می كردیم. اما برای اصطلاح فرا زمینی (Extra Terrestrial) نماد اختصاری ET و برای حیات فرازمینی با اضافه كردن حرف L (برگرفته از Life به معنی حیات) یا I (برگرفته از Iutelligence به معنی هوش) به ET از نماد ETL یا ETI استفاده خواهیم كرد. بشر از نیمه دوم قرن بیستم در حال پژوهش (Search) برای هوش فرازمینی (SETI) بوده است. نخستین طرح SETI به نام اوزما (Ozma) در سال 1960 آغاز شد. در این طرح سعی بر این بود تا سیگنالهای رادیویی حاصل از هر یك از دو ستاره نزدیك تاوقیطوسی (tav Ceti) واپسیلن نهری (Epsilon Eridani) آشكار سازی شود. این واقعیت كه ما علائمی از ETL یا ETI در ماه، مریخ، ابرهای مشتری، یا تیتان زحل نیافیم، روحیه جستجوگرانه را تضعیف نكرد، بلكه آنها را به كاوش بیشتر در فضا ، در ماورای منظومه شمسی هدایت كرد.
جستجوی ما می توانست به طور كامل انجام شود، هرگاه این امكان وجود می داشت كه واقعاً به یك ستاره سفر می كردیم و روی یك یا چند سیاره آن كه به نظر مساعد می رسید، فرود می آمدیم و به جستجوی حیات می پرداختیم. بدیهی است كه با استنتاجی كه امروزه از فاصله ستاره ها و محدودیت های سرعت سفینه های فضایی داریم كه بتوانند ما را به چنین سفری ببرند، این روش عملا نا ممكن است. اگر می توانستیم با یك دهم سرعت نور سفر كنیم رفت و آمد ما به نزدیكترین ستاره، یعنی آلفاقنطورس، 90 سال طول می كشد، و اگر می خواستیم از ستاره ای دیدار كنیم كه فاصله آن 100 سال نوری است. سفر ما رفت و آمد 2000 سال به طول می انجامید یعنی برابر عمر چند ده نسل انسانی در راه می بودیم. واقعیت جالی وجود دارد كه میتوان از مطالعه نظریه نسبیت به آن پی برد. اگر تكنولوژی تا آن حد پیشرفت كند كه به ما امكان بدهد با سرعت 98 درصد سرعت نور سیر كنیم ، زمان برای ما در سفینه فضایی كندتر میگذرد و از دیدگاه ما رفت و برگشت به آلفاقنطورس به اندكی كمتر از 40 سال تقلیل خواهد یافت. اما در زمان بازگشت شاهد آن خواهیم بود كه از عمر آنچه روی زمین باقیمانده اندكی بیش از 200 سال گذشته و همه دوستان ما مرده اند. در این صورت امید ما این بود كه علاقه كافی به یافته های ما در نسل موجود باقیمانده باشد، تا این فداكاری را ارزشمند سازد. بالاترین سرعتی كه سفینه های فضایی تاكنون به دست آورده اند، فقط یكصد هزار مایل در ساعت (sec/mi28) یعنی 67/1 از 1 درصد سرعت نور است. این امر هرقدر یاس آور باشد، ما نباید امید خود را از دست بدهیم. زیرا اگر یك منبع انرژی بیابیم كه بتواند به سفینه فضایی، در سراسر نیمه سفرش به ستاره دور، شتاب بدهد، ما میتوانیم به سرعتی برسیم كه نمایانگر كسر قابل توجهی از سرعت نور باشد. شرح چنین سیستم پیش رانشی شامل سیستم همجوشی هسته ای، سیستم تركیب ضد ماده با ماده، سیستم مبدل یونی و غیره خواهد بود. اما تا دسترسی به چنین طرحی ما به نحوی به یك وسیله ارتباطی كه مابین دو سر این فاصله با سرعت نور پل می زند توجه خواهیم داشت ، و آن تابش الكترومغناطیسی است.
سیگنالهای رادیویی در خلاء با سرعت نور سیر می كنند، اما ما چه طول موجی را می شنویم؟ گستره كامل طول موجهای رادیویی بسیار وسیع است و تلاش برای به كار گرفتن كل این گستره كامل موجهای رادیویی بسیار وسیع است و تلاش برای به كار گرفتن كل این گستره چندان مطلوب نخواهد بود. بخشی از این نوار با نوعی تابش زمینه (نومه رادیویی) كه با شتاب گرفتن الكترونها در میدان های مغناطیسی كهكشانها ایجاد می شود، مزاحمت ایجاد میكند. ما نمی خواهیم با این امواج رادیویی نسبتاً طویل رقابت كنیم. خوشبختانه گستره محدودی از این طول موجها كه ممكن است یك انتخاب طبیعی هم باشد، در بخش نسبتاً آرام طبف قرار گرفته و آن گستره ای در حدود Cm 18 تا Cm 21 (درواقع اندكی وسیعتر) است. چرا باید این طول موجهای بخصوص، ویژگی خاصی داشته باشند؟ سیگنال با طول Cm 21 معتبر است، این سیگنال با فراوانترین عنصر موجود در كل عالم، یعنی هیدروژن خنثی تولید میشود . هر ETI بی تردید این واقعیت را میداند و میباید برای بهره گیری آن طول موج را به دلیلی كه ذكر شد انتخاب كند. این طول موجی بود كه برای طرح SETI ، به نام اوزما، كه پیشتر از آن یاد كردیم، انتخاب شد. طول موج Cm 18 خاص تابش رادیكال هیدروكسیل (OH) است كه در فضای بین ستارهای یافت شد. هرگاه رادیكال OHرا نزدیك یك اتم H قرار دهیم، به احتمال زیاد H-O-H یا H2O (مولكول آب) بدست میآوریم. در حالی كه این شیوه استدلال به واقع چیزی را ثابت نمی كند، گستره طول موجهای بین Cm 18 و Cm 21 را «آبچاله» عالم نامیده اند؛ در اینجا ET ها گرد هم می آیند و داستان ماجراجویی هایشان نقل میكنند. چون ما پی برده ایم كه آب در بسیاری از موقعیتهای فرازمینی یافت می شود، فكر میكنیم كه آب باید در سراسر عالم وجود داشته باشد. اگر این مطلب درست باشد، ET ها هم شاید در منطق ما سهیم باشند و برای پخش خبر طول موجهایی در این نوار را اختیار كنند میتوانیم سیگنالهای رادیویی قوی در هر جهت دلخواهی گسیل كنیم و همزمان به انواع طول موجها گوش فرا دهیم. اما اكنون یك سؤال بزرگ در پیش داریم.
آیا این تلاشها، به انجام دادنش می ارزد؟ احتمال وجود هوشمندان فرازمینی چقدر است؟
برای پاسخ دادن به این پرسشها و چند پرسش نظیر آنها، به گردهمایی گروهی از دانشمندان علاقه مند به این موضوع بر می گردیم كه در سال 1961 در رصدخانه ملی رادیو اختر شناسی در گرینلند ویرجینیای غربی ، برگزار شد. آنان به كمك معادله زیر برآورد كردند كه چند «جامعه» ارتباطی ETI ممكن است در كهكشان راه شیری وجود داشته باشد:
در این معادله :
N: تعداد جوامع ارتباطگیر در كهكشان راه شیری
R: آهنگ تشكیل ستارگان در كهكشان
: كسری از ستارگان كه سیاره دارند
: نسبت تعداد سیارات مناسب برای تشكیل حیات، به ستارگانی كه سیاره دارند
: كسری از سیارات مناسب برای تشكیل حیات واقعاً واجد حیات اند
: كسری از سیارات كه واجد حیات و نیز حیات هوشمندند
: كسری از سیارات كه واجد حیات هوشمندند و برقراری ارتباط را نیز خواهانند
L: زمانی كه خلال آن یك تمدن در مرحله برقراری ارتباط خواهد بود.
اكنون برای اینكه بدانیم این معادله چگونه مصداق پیدا می كند، مقادیر نسبتاً معتبری را در آن جاگذاری میكنیم.
R: 10 ستاره در سال (200 میلیارد ستاره در 20 میلیارد سال تشكیل شدهاند.)
: 1/0(فقط یك ستاره از 10 ستاره ، سیاره دارد.)
: 2 (ستارگان واجد سیاره، هر یك به طور متوسط 2 سیاره مناسب برای حیات دارند. )
: 1ر0 (از سیاراتی كه برای حیات مناسب اند، 1 از 10 آنها واجد حیات خواهند بود.)
: 5ر0 (از آنها كه حیات را بر می تابند، نصفشان حیات هوشمند خواهند داشت. )
: 9ر0 (از آنها كه حیات هوشمند دارند، 9 از 10 طالب برقراری ارتباط خواهند بود.)
L: 10000 سال (توانایی و خواستن برقراری ارتباط 10000 سال طول خواهد كشید.)
جامعه 900 = (10000) (9ر0)(5ر0)(1ر0)(2)(1ر0) 10 = N
چون ما بعضی از موارد یاد شده را با بدبینی (تقریب نقصانی) اختیار كرده ایم، عدد 900 را به طور كلی باید با بدبینی تلقی كرد. گستره ای كه معمولاً در نشریات یافت میشود، از 1 (تنها بودن ما) تا 000/000/100 جامعه ET برقرار كننده ارتباط در كهكشان راه شیری است. اكنون می خواهیم نشان دهیم كه چگونه هر یك از ضرایب موجود در این معادله را میتوان برآورد كرد. شما باید با توجه به نكات زیر خودتان مقادیری را اختیار كنید و مقدار N رات به دست آورید.
مقدار R مبتنی بر آگاهی علمی نسبتاً معتبری است؛ تعداد كل ستارگان در كهكشان و مدت زمان لازم برای تشكیل شدن آنها (یعنی ، عمر عالم).
مقدار حاكی از احتمالی است كه ستارگان دیگری، جز خورشید ما، نیز سیاراتی را داشته باشند. سیارات تا چه حد پیامد طبیعی تشكیل ستاره اند؟ منظومه شمسی خودمان را به عنوان یك مدل در نظر بگیرید. به نظر ما، سیارات با همان غلظت و تراكمی از ماده تشكیل شدهاند كه خورشید هم از آن تشكیل شده است. وقتی حجم عظیمی از گاز و غبار متراكم شده باشد ، مولفه چرخش آن به صورت تابعی از پایستگی اندازه حركت زاویه ای افزایش یافته است. در نتیجه ، قسمتی از ماده به صورت یك قرص پهن شده، بخش خورشید آغازین را احاطه كرده، و سیارات از این قرص ماده تشكیل شدهاند. شواهدی در مورد ستاره بتاپكتوریس (بتا سه پایه) در دست است مبنی بر اینكه چنین فرایندی واقعاً روی میدهد. به نظر میرسد كه چنین رویدادی تقریبا در مورد هر ستاره ای امكان وقوع دارد. اما می دانیم كه ستارگان بسیار پر جرم (داغ) ممكن است با «دمش» (موج انرژی) این قرص را، پیش از آن كه سیاره ای در آن تشكیل شود. دور كنند. از این گذشته، فكر میكنیم كه ستارگان مزدوج با ایجاد اختلال هر سیاره را به نقطه بیرون اندازی از منظومه سیاره ای می رسانند. اگر این دو امكان حاكم نباشد، احتمال مورد نظر ما به تك ستاره هایی با كمتر از دو جرم خورشیدی كاهش مییابد. از این رو مقدار گستره ای بین 5/0 و 001/0 خواهد داشت. اخترشناسان فعالانه سرگرم جستجوی چنین منظومه هایی هستند، به خصوص منظومه هایی كه ممكن است ستارگان شبه خورشید نزدیك را احاطه كرده باشند برای این كار تلسكوپ شكستنی با فاصله كانونی طولانی بسیار مناسب است. علت این امر آن نیست كه اخترشناسان انتظار دارند واقعاً سیارات را از لحاظ بصری آشكار سازی كنند، بلكه بیشتر به خاطر این است كه انتظار دارند تا اختلالها (افت و خیزها) ی كوچك در مسیر یك ستاره را در فضا تشخیص دهند؛ اختلالاتی كه نتیجه اثر گرانشی یك یا چند سیاره در مدارهای اطراف ستاره است. نتایج مثبتی را كه اكنون برای سه ستاره نزدیك بارنارد (Barnard) ، لالاند (Lalande) 21185 و 61 دجاجه میتوان دیدو این نوید را به ما میدهد كه مقدار ضریب بیشتر باشد. خوب است چند تلسكوپ شكستنی بزرگ برای این تلاش اختصاص یابد.
مقدار نمایانگر حدسی دربارة تعداد سیاراتی است كه میتوانند حیات را در یك منظومه شمسی نگهدارند. بار دیگر به عنوان یك مدل به منظومه شمسی خودمان بر می گردیم تا ببینیم مقدار در این منظومه چقدر است. تا آنجا كه ما می دانیم، مقدار آن 1 است. زمین تنها سیاره ای در منظومه شمسی است كه قادر به نگهداری و ادامه حیات است. سایر سیارات منظومه ما تا چه حد به این حالت نزدیك اند؟ عطارد و زهره بسیار داغ و مشتری و سیارات دورتر ماورای آن بسیار سردترند؛ بنابراین، فقط یك امكان برای مریخ باقی می ماند. دمای سطح مریخ برای بقای حیات آدمی مناسب است، اما آیا اتمسفر آن هم مناسب است ؟ جرم مریخ برای نگهداری مقدار بسیار زیاد اتمسفر آن كافی نیست ، اگر چه سردتر از زمین است. از این گذشته، اتمسفر موجود آن هم تركیب لازم برای تنفس ما را ندارد. [اتمسفر آن CO2 است] .
در این بحث عوامل متعددی را می بینیم كه مناطق حیاتی در یك منظومه سیاره ای را محدود میكند: فاصله سیاره از خورشید، و بنابراین دمای آن؛ جرم سیاره توانایی آن برای نگهداری جو، كه از طریق اثر «گلخانه» ای بر دما تأثیر میگذارد و سرانجام تركیب مناسب جو یك سیاره برای پذیرفتن حیات كه باید عناصر لازم برای كردن حیات را هم در اتمسفرش و هم در خاكش داشته باشد. این امر حاكی از آن است كه سیاره باید از ابری از ماده ای كه سرشار از عناصر سنگینتر از هلیم است، ایجاد شده باشد؛ مثلا از عناصری كه در انفجار یك ابر نواختر به بیرون پرتاب شدهاند. میدانیم گرایشی طبیعی برای اتمهای كربن وجود دارد كه با اتم های هیدروژن ، اكسیژن ، نیتروژن و گوگرد پیوند برقرار كنند و مولكولهایی از آمینواسیدها را پدید آورند. چون این مولكولها در جاهایی یافت شدهاند كه در آنجا حیات وجود نداشته است. فقط باید بر اثر واكنشهای شیمیایی تولید شده باشند. این مولكولها اجزای ساختمانی حیات بشمار می آیند، اما حیات را تشكیل نمیدهند. یكی از مهمترین تفاوتهای بنیادی یك مولكول زنده و یك موجود زنده، وجود یك پیام رمزدار در هر یاخته موجود زنده است، كه هر یاخته بوسیله آن میتواند خودش را تكثیر كند.
چنانكه ملاحظه می كنید، ما بیش از حد لازم محدود شده ایم؛ درست به این علت كه فرض میكنیم ET باید شبیه به خودمان باشند. اگر این موضوع را سهلتر بگیریم، بسیاری از محدودیت های مورد نظر ما كاهش می یابند.
مقداری كه به نسبت داده می شود/ مبین برآوردی است از این احتمال كه تا چه حد حیات در جایی كه برای وجود حیات مناسب است/ وجود دارد. دانشمندان مدارك مستقیمی در دست ندارند كه چگونه مولكولهای غیر زنده به موجودات زنده تبدیل شدهاند؛ از این رو مقداری را كه به اختصاص می دهید در نهایت به نظر فلسفی شما دربارة منشأ حیات بستگی خواهد داشت. گستره این احتمال از 1 (به معنی اینكه در هر جا كه برای وجود حیات مناسب باشد وجود دارد) تا 001ر0 یا كمتر (به معنی اینكه حیات رویدادی بسیار نامحتمل است) میرسد.
جمله این احتما را مشخص میكند كه اگر حیات وجود داشته باشد، این حیات تا چه حد هوشمند نیز خواهد بود. هوش فراتر از غریزه ای است كه به نظر میرسد حاكم بر رفتار حیاتی اكثر جانداران (به استثنای مواردی مانند دولفین و شامپانزه) است. هوش نشانه ای است از نوعی توانایی ذهنی كه با آن دربارة شقوق متفاوت می اندیشیم و بهترین شقی را كه به نظرمان میرسد ، انتخاب میكنیم. از این رو هوش تراز بسیار بالاتری از سازگاری را فراهم میآورد. گستره مقادیر مناسب برای این عامل درست در حدود گستره است و باز هم به نظر فلسفی شما درباره منبع هوش بستگی دارد.
جمله بازتاب اندیشه ما دربارة ارتباط میان حیات هوشمند و كنجكاوی است. مقدار این عامل احتمالی را نشان میدهد كه هر ETI میخواهد با بیگانگان فرضی، چنانچه وجود داشته باشند، ارتباط برقرار كند. آیا برای حیات فرازمینی این پرسش كه «آیا ما تنهاییم؟» ، درست همان طور مطرح میشود كه ما اكنون به طرح آن علاقه مندیم؟ ما به این عامل مقدار 1 می دهیم، زیرا فكر می كنیم هوش با كنجكاوی تغذیه میشود. مقداری كه شما به آن اختصاص می دهید چقدر است؟
جمله L اندازه زمان بقای یك جامعه ارتباط گیر و زمان باقی ماندن این جمله در حالت خواست ارتباط است. اگر بخواهیم مقدار L را برای خودمان اندازهگیری كنیم، شروع آن را نمیتوانیم حتی به 50 سال پیش ببریم ، زیرا تا آن زمان ما تكنولوژی لازم برای ارسال و دریافت سیگنال های رادیویی، و بنابراین توانایی برقراری ارتباط با حیات هوشمند فرازمینی را نداشتیم. امروزه كه هم فرستنده های رادیویی قوی و هم گیرنده های حساس با كانالهای متعدد دارم، مسئله مهم این است كه حیات ما تا چه مدت ادامه مییابد و همچنین تا چه مدت این علاقه به جستجو را میتوانیم حفظ كنیم . مثلاً ما 10000 سال را انتخاب كردهایم ، اما باز هم می توانید این عدد را از چشم انداز خودتان بر آورد كنید.
پیش از آن كه بحث خود را پیرامون عامل L را به پایان بریم، بهتر است این موضوع را با شیوه اندك متفاوتی دنبال كنیم. چون نزدیكترین ETI به ما ممكن است به احتمال زیاد در فاصله 1000 سال نوری باشد، ارتباط دو طرفه عملاً از موضوع خارج میشود، مثلاً اگر پیامی را از طریق امواج رادیویی (كه با سرعت نور سیر میكنند) برای این ETI ارسال كنیم، هزار سال نوری طول می كشد تا پیام به مقصدش برسد و هزار سال هم طول می كشد تا پاسخ آن را دریافت كنیم، در این صورت، این چندان یك گفت و شنود نیست. برای آن كه كاملاً بپذیریم ETها پیام ما را دریافت خواهند كرد، فرض كنید موجودات هوشمندی، صاحب تكنولوژی پیشرفته اند، و میخواهند ارتباط برقرار كنند (یا دست كم گوش به زنگ برقراری ارتباط اند). همچنین فرض كنید كه وقتی پیام ما به آنجا میرسد آنها هم از تكنولوژی مناسب برخوردارند. اگر تكنولوژی آنها 10000 سال پیش «به اوج» رسیده باشد، آیا هزار سال دیگر هم باقی خواهد بود؟ یك جنبه دیگر را در نظر بگیرید؛ اگر آنها هنوز به تكنولوژی پیشرفته ای دست نیافته باشد، آیا در هنگامی كه پیام ما در راه است، ممكن است به آن دست یابند؟ حاصل این بحث نمایانگر این واقعیت خواهد بود كه مفیدترین وضع این نیست كه همه تكنولوژیهای متعلق به ETI ها همزمان به اوج خود برسند، بلكه این امر مانند هر چیز دیگری در كهكشان (یا در عالم) به صورت یك فرآیند در حال پیشرفت است. همچنین روشن میشود كه هر چه جامعه ارتباط گیر ET، بیشتر دوام آورد، (مقدار L بزرگتر باشد) شانس تماس بیشتر است و زمان «به اوج رسیدن» تكنولوژی اهمیت كمتری دارد.
با ملاحظه اینكه اكثر عوامل موجود در این معادله تا چه حد عدم قطعیت دارد، می توانید گستره وسیع مقادیری را كه به دست آوردن N امكانپذیر است، ارزیابی كنید. به ازای چه مقدار از N (به فرض آن كه N را بزرگتر از 1 تلقی كنید) شخصاً می پذیرید كه هزینه قابل توجهی از بودجه عمومی برای حمایت از جستجوی ETI صرف شود؛ مثلا هزینه سالانه ای برابر با پولی كه برای آدامس صرف میشود؟
برای برقراری چه زبانی را میتوانیم به كار گیریم؟
بدیهی است كه نمیتوانیم برای برقراری ارتباط با ETI ها زبان انگلیسی یا فرانسه یا روسی را به كار گیریم، گرچه این زبان ها و سایر زبانها در وویجر ضبط شده است. اما یك زبان وجود دارد كه تقریبا میان مردم زمین «عمومیت» دارد و بنابراین ممكن است میان ETI ها هم از عمومیت فراگیری برخوردار باشد. این زبان زبان ریاضی است. به معنی واقعی كلمه، ریاضیات یك زبان است؛ زبانی است كه به كمك آن با كامپیوترها ارتباط برقرار میكنیم. زبانی كه در آن اطلاعات ذخیره می شود، ماهرانه دستكاری میشود. و بار دیگر به وسیله آن كامپیوترها بازگردانده میشود. با فهم این مطلب كه كامپیوترها موجوداتی غیر هوشمندند، آسانتر میتوان یك زبان مشترك با ETI ها ایجاد كرد، زیرا هم آنها و هم خود ما انگیزه ای برای انجام دادن این كار داریم.
با همه اینها، راه معقول دیگری در پیش داریم كه شیوع یك زبان قابل فهم را نوید میدهد و آن این واقعیت است كه متخصصان توانسته اند تقریباً هر رمزی را كه نوشته شده است «بگشایند» ، در این صورت هر زبان موجود در عالم ترجمه پذیر میباشد.
ما به ETI ها چه می خواهیم بگوییم؟
به این معنی، مدتی است كه ما به شیوه ای شاید غیر عمدی، با ETI ها «حرف می زنیم» و آن سیگنالهای رادیویی و تلویزیونی است كه تقریباً 50 سال است در فضا نشت میكنند. یعنی، كره ای با شعاع 50 سال نوری زمین را احاطه كرده كه سرشار از سیگنالهای رادیویی و تصویرهای تلویزونی است و این كره در هر سال با آهنگ یك سال نوری در حال رشد است. در 50 سال بعدی، این كره هر جامعه ETI را كه در فاصله 100 سال نوری از زمین باشد، پوشش میدهد. آنها میتوانند به آثار نوشتاری ، گفتاری و تصویری ما دسترسی پیدا كنند و زندگی روزانه ما را بررسی میكنند. من مطمئن نیستم كه این نمونه گیری ، كل هستی و زندگی ما را نشان دهد، نظر شما چیست؟
ما همچنین دو اثر دست ساخته خودمان را با فضاپیماهایی كه اكنون منظومه شمسی را ترك كردهاند (یا به زودی ترك خواهد كرد) به فضا ارسال كرده ایم. اگر یك ETI اتفاقاً پایونیر 10 یا 11 را در نقطه ای دور در فضا و زمان پیدا كند یك لوحه كه شكل هایی از پیكر ما روی آن حك شده و یك نمودار تصویری خواهد یافت كه نشان میدهد ما در كجای عالم هستیم. در هر دو فضاپیمای ویجردیسكی (مانند دیسكهای ویدیویی جدید) قرار داده اند كه روی آن درود و تهنیت 60 كشور (به زبان این كشورها)، عكس هایی از زمین و خودمان و 90 دقیقه بهترین موسیقی جهان ضبط شده است.
با فرض اینكه پیام ما احتمالاً یك سویه خواهد بود و نمیتواند با یك مكالمه عادی منتقل شود، چه پیامی را برای مصرف بالقوه ETI ها ابداع می كنید؟ خواستار دریافت چه پیامی از آنها خواهید بود؟
برای امكان دسترسی به ETI ها چكار میتوان كرد؟
دانشمندان اطمینان دارند كه اگر مشكلات مالی در بین نبود ، طرحی شبیه به طرح سیكلوپها را كه چند سال پیش پیشنهاد شد را دنبال می كردند. در این طرح مشاهده ده ها آنتن رادیویی بزرگ به ترتیبی آراسته می شدند تا مقادیر عظیمی از انرژی را در شعاع نسبتا باریكی متمركز كند؛ اما هزینه این كار دست كم 10 میلیارد دلار است. گروهی از اخترشناسان شوروی پیشنهاد كردند كه آنتن رادیویی عظیمی در مدار خورشید مستقر شود كه بتواند كل كیهان را در سه بعد نقشه برداری كند و ضمناً برای آشكار سازی سیگنالهای ETI به كار گرفته شود.
اخیراً به اجرای روش مناسبتری رو كرده اند، و آن اختصاص دادن درصد معینی اوقات تلسكوپی موجود برای این جستجو است. امروزه ما مهارت تكنولوژی لازم برای دریافت هزاران طول موج متفاوت را به طور همزمان داریم. در واقع ، داده های دریافت شده در هر ثانیه صدها كتاب به ضخامت كتابهای راهنمای تلفن را پر میكند و سبب میشود كه كار رویش آنها برای انسان ناممكن باشد؛ اما كامپیوترها طوری برنامهریزی شدهاند كه میتوانند شكل سیگنال های خاصی را كه احتمالاً موجودات هوشمند ارسال كرده باشند، تشخیص دهند. آسمان مرئی با شیوه ای منظم كاوش میشود و فقط چند سالی است كه میتوانیم پاسخی برای این پرسش مهیا كنیم كه «آیا ما در عالم تنهاییم؟»
ایده های مهم
* به نظر میرسد آدمی ناگزیر به طرح این پرسش شده است كه آیا ما در عالم تنها هستیم؟ امروزه ما درگیر پژوهشی هستیم به نام SETI ، ممكن است ما را برای پاسخ دادن به این پرسش یاری كند.
* تصور كنید پیامدهای ارتباط با این موجودات هوشمند بیگانه، چنانچه وجود داشته باشد، چگونه خواهد بود.
* چه پیامی را مایلید به فضا ارسال كنید، . چه پیامی را می خواهید دریافت كنید؟ پاسخ به این پرسش سبب میشود كه شما دربارة كیفیاتی كه در هستی خود به آنها ارج می نهید فكر كنید، و این خود به تمرینش می ارزد.
اصطلاحات مهم :
آبچاله های فضا | Watering hole of space |
بتا پیكتوریس (در صورت فلكی سه پایه) | Beta pectoris |
حیات فرا زمینی | Extraterrestrial life |
روشهای احتمال | Probability techniques |
سیكلویها | Cyclops |
هوش فرا زمینی | Extraterrestrial intelligence |
DNA | |
SETI | |
پرسشها :
پرسشهای مروری :
1- چرا پذیرش این نكته كه منظومه های شمسی در كهكشان راه شیری یافت میشود، معقول به نظر میرسد؟
2- اگر احتمال سیاره داشتن ستارگان یك در میلیون باشد، در این صورت به نظر شما احتمال وجود حیات در جای دیگر عالم چقدر خواهد بود؟ برای نظر خود دلیل ارائه دهید.
3- وظیفه مولكول DNA در سلول زنده چیست؟ (برنامه كل حیات موجود زنده در آن است).
4- فرض كنید موجودات هوشمندی بر سیاره ای در فاصله 1000 سال نوری وجود دارند، و آنها از تكنولوژی رادیویی هماهنگ با تكنولوژی رادیویی ما برخوردارند؛ در این صورت تاخیرهای زمانی چه اثری بر تلاش ما برای برقراری یك محاوره خواهد داشت؟ چگونه این مسئله را حل می كنید؟
5- چرا نوار رادیویی میان Cm 18 و Cm 21 یك نوار طبیعی برای ارتباط با ETI ها است؟
6- به نظر شما چه بخشی از كاربرد تلسكوپهای رادیویی را باید به جستجوی هوش فرازمینی اختصاص دهیم؟
منبع: نجوم دینامیكی، رابرت تی ، دیكسون ترجمه احمد خواجه نصیر طوسی ، نشر دانشگاهی
وجود موجودات زنده در كرات آسمانی از دیدگاه قرآن كریم :
«وَلِلهِ یَسجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ المَلائِكَهُ وَ هُم لایَستَكبروُن یَخافونَ رَبَّهُم مِن فوقَهُم وَ یُفعَلون مایَؤمَرُونَ » (سوره نحل – آیه 49) در تفسیر المیزان ذیل این آیه چنین فرموده است:
آیه سابق ، سجده سایه ها را كه به طور محسوس سجده برای خدا را مجسم می ساخت ذكر كرد، ولی این آیه سجده جنبندگان را ذكر می كند، زیرا كلمه «دابه» به معنای هر چیزی است كه از جایی به جایی تحرك و انتقال داشته باشد، و این حقیقت سجده است، كه خود نهایت درجه تذلل و تواضع در برابر عظمت و كبریای خداست، برای اینكه سجده عبارت است از به رو افتادن آدمی بر خاك، كه البته در صورتی عبادت است كه منظور مجسم ساختن ذلت درونی باشد، پس حقیقت سجده همان تذلل درونی است.
و عمومیت كلمه «دابه» هم انسان را شامل میشود و هم جن را چون خدا در كلام خود برای جن نیز «دیب» (جنبش) را كه برای سایر جنبندگان از انسان و حیوان هست اثبات میكند و از اینكه ملائكه را جداگانه اسم برد كاملاً میتوان فهمید كه هرچند ملائكه نیز آمد و شد و حركت و انتقال از بالا به پایین و به عكس دارند، لیكن حركت آنان از نوع حركت جنبندگان و انتقال مكانی آنان نیست.
پس اینكه فرمود: «وَلِلهِ یَسجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ» معنایش این است كه آنچه جنبنده در زمین و آسمان هست در برابر خدا خضوع نموده و انقیاد ذاتی را كه همان حقیقت سجده است دارند، پس حق خدای تعالی است كه پرستش و سجده شود.
این آیه دلالت دارد بر اینكه در غیر كره زمین از كرات آسمان نیز جنبندگانی هستند، كه در آنجا مسكن داشته و زندگی میكنند.
همچنین در تفسیر نمونه ذیل این آیه شریفه می فرماید:
در آیه گذشته تنها سخن از «سجده» سایه ها – با آن مفهوم وسیعش- به میان آمده بود ولی در آیه بعد این مسأله را به عنوان یك برنامه عمومی برای همه موجودات مادی و غیر مادی، آسمانی و زمینی بیان كرده ، میگوید: «آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین از جنبندگان است و همچنین فرشتگان برای خدا سجده میكنند» (وَلِلهِ یَسجُدُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الاَرْضِ مِنْ دابَّهٍ وَ المَلائِكَهُ).
« و آنها در این راه هیچگونه (وَ هُم لایَستَكبروُن) و در برابر خدا و فرمان او تسلیم محضند.
حقیقت سجده ، نهایت خضوع و تواضع و پرستش است، و آن سجده معمولی ما كه بر هفت عضو انجام میدهیم مصادیقی از این مفهوم عام است، و منحصر به آن نیست.
و از آنجا كه همه موجودات و مخلوقات خدا، در جهان تكوین و آفرینش، تسلیم قوانین عمومی عالم هستی می باشند، و از مسیر این قوانین منحرف نمیشوند و این قوانین همگی از ناحیه خدا است پس در حقیقت همه در پیشگاه او سجده میكنند ،همه بیانگر عظمت علم و قدرت او هستند همه نشانه بزرگی و بی نیازی او میباشند و با لاخره همه دلیل بر ذات مقدس اویند .
دابَّهٍ به معنی موجودات جنبنده است ، و از آن مفهوم حیات و زندگی نیز استفاده میشود ، و اینكه آیه فوق می گوید تمام جنبندگانی كه در آسمان و زمین هستند برای خدا سجده میكنند از آن استفاده می كنیم كه موجودات زنده مخصوص به كره زمین نیست ، بلكه در كرات آسمانی نیز موجودات زنده و جنبنده ای وجود دارد .
گرچه بعضی احتمال داده اند كه كلمه « مِنْ دابَّهٍ» تنها قید برای « ما فِی الاَرْضِ» باشد یعنی تنها از جنبندگان زمین سخن میگوید ، ولی بسیار بعید به نظر میرسد ، بخصوص اینكه در آیه 29 سوره شوری می خوانیم :« و مِن آیاتِه خَلْقُ السَموات وَ اْلاَرْضِ وَ ما بّثَ
فیهِما مِنْ دابَّهٍ » : « از نشانه های خدا آفرینش آسمانها و زمین و جنبندگانی است كه در آن دو وجود دارند»
درست است كه سجده و خضوع و تواضع تكوینی منحصر به موجودات زنده و جنبنده نیست ، ولی از آنجاكه اینها اسرار و شگفتیهای بیشتری از آفرینش را از خود نشان میدهند انگشت روی اینها گذاشته شده است .
و از آنجا كه مفهوم آیه هم انسانهای عاقل و با ایمان و فرشتگان را شامل میشود و هم حیوانات و جانداران دیگر ، كلمه سجده ، در معنی عام خودكه هم شامل سجده اختیاری و تشریعی میشود و هم سجده تكوینی و اضطراری ، استعمال شده است
و ما اینكه در آیه فوق ، ملائكه به طور جداگانه ذكر شده ، به خاطر آن است دابه تنها به جنبندگانی گفته میشود كه جسمانی هستند ، و اگر فرشتگان رفت و آمدی دارند و حضور و غیابی ، نه به معنی جسمانی و مادی است تا در مفهوم دابه داخل گردند .
در حدیثی از پیامبر"ص" می خوانیم « خداوند فرشتگانی دارد كه آغاز آفرینش آنها تا روز رستاخیز برای خدا سجده میكنند و در آن روز از سجده بر می دارند و میگویند ماعبدناك حق عبادك : ما حق عبادت تو را انجام ندادیم »!
جمله « وَ هُم لایَستَكبروُن » اشاره به وضع حال فرشتگان ، كه آنها در خضوع و سجده در پیشگاه حق كمترین استكبار به خود راه نمیدهند.
همچنین در سوره مباركه شوری آیه 29 نیز قرآن كریم به وجود موجودات زنده در كرات آسمانی دیگر اشاره نموده و می فرماید:
« و مِن آیاتِه خَلْقُ السَموات وَ اْلاَرْضِ وَ ما بّثَ فیهِما مِنْ دابَّهٍ » در تفسیر المیزان مرحوم علامه طباطبایی (ره) ذیل این آیه می فرمایند كلمه « بّثَ » به معنای منتشر كردن است ، میگویند: «بثَ الریح» التراب : باد خاك را متفرق كرد .
وكلمه « مِنْ دابَّهٍ» به معنای هر جنبنده ای است كه روی زمین میشود ،پس این كلمه شامل تمامی حیوانات یعنی جانداران میشود ، و معنای آیه روشن است .
و از ظاهر آن بر میآید كه در آسمانها نیز جنبندگانی هست ، و اینكه بعضی جنبندگان آسمان را به ملائكه تفسیر كردهاند ، صحیح نیست ، زیرا اولاً آیه شریفه مطلق است ، نمیشود بدون دلیل آن را مقید به یك نوع جاندار كرد ، و ثانیاً اصولاً اطلاق كلمه «دابَّهٍ» بر فرشتگان معهود نیست .
« و هُوَ عَلی جَمعهِم اِذا یَشاءُ قَدیرٌ » این جمله اشاره است به حشر جنبندگانی كه از زمین منتشر كرده . و اگر فرمود « عَلی جَمعهِم » و نفرمود «عَلی حَشرهم» بدین جهت است كه خواست این جمع در مقابل آن بث پراكنده كردن قرار گیرد . و در اینكه ضمیر اولی العقل را به كار برد و فرمود « عَلی جَمعهِم » و نفرمود « جَمعهِم » هیچ دلالتی نیست بر اینكه جانداران آسمان همه مانند انسان دارای عقلند، چون همین مقدار كافی است كه برای خودشعوری داشته باشند ، و به حكم آیه « ما مِنْ دابَّه فِی الاَرضِ و لا طائر بَطیرٌ بِجِناحیه الا اممٌ اَمثالكُم ما فَرطنا فی الكتابِ مِن شَیءٍ و ثُم انی ربهم یحشرون » (سوره انعام -آیه 38) همه جانداران دارای شعور مخصوص به خود هستند.
(هیچ جنبنده ای در زمین ، و پرنده ای كه با دو بال خود پرواز میكند ، نیست ، مگر اینكه آنها نیز مانند شما امت هایی هستند ، ما در این كتاب از هیچ چیز فروگذار نكردیم ، و سپس همه آنها به سوی پروردگارشان محشور میشوند.)
همچنین در تفسیر نمونه ذیل این آیه می فرمایند :
همچنین در تفسیر نمونه ذیل این آیه چنین آمده است:
و باز به همین مناسبت در آیة بعد از یكی از مهمترین آیات علم و قدرت پروردگار سخن به میان آورده میگوید: «از آیات و نشانههای او است آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آنها خلق و پراكنده ساخته است» (و من آیاته خلق السموات و الارض و ما بث فیهما من دابه).
آسمانها با آنهمه عظمت، با آن منظومهها و كهكشانها، و میلیونها میلیون ستارة عظیم و درخشان، آسمانها با آن نظامی كه انسان از مطالعة آن در حیرت فرو میرود، و زمین با انواع منابع حیاتیش، با گیاهان متنوع و رنگارنگ، و گلها و میوهها، با انواع مواهب و بركات، و انواع زیبائیهایش، همه آیات و نشانههای او است این از یكسو.
از سوی دیگر جنبندگان زمین و آسمان، انواع پرندگان، صدها هزار نوع حشرات، انواع حیوانات وحشی و اهلی، و خزندگان، و ماهیان بسیار كوچك و ظریف و غول پیكر و عظیم، و انواع آبزیان و عجائب و شگفتیهائی كه در ساختمان هریك از آنها به كار رفته، و از همه مهمتر در اصل حقیقت «حیات» و زندگی و اصول اسرارآمیزی كه بر آن حاكم است كه هنوز بعد از هزاران سال مطالعه میلیونها دانشمند، كسی به عمق آن نرسیده، همه و همه آیات خدا است.
جالب اینكه «دابه» همه موجودات زندة ذرهبینی را شامل میشود كه دارای حركت ظریف و مرموزی است، و هم حیوانات غولپیكری كه دهها متر طول و دهها تن وزن دارد، هریك به نوعی تسبیح حق میگویند، و ثناخوان او هستند و با زبان حال بیانگر عظمت و قدرت علم بی پایان او.
و در پایان آیه میفرماید: «او هرگاه بخواهد قادر برجمع كردن آنها است» (و هو علی جمعهم اذا یشاء قدیر.[1]
در اینكه منظور از جمع كردن تمام جنبدگان در این آیه چیست؟ بسیاری از مفسران آن را به معنی جمع برای حساب و جزای اعمال در قیامت دانستهاند، و میتوان آیاتی را كه از قیامت به عنوان «یوم الجمع» یاد میكند گواه بر این معنا گرفت (مانند آیة 7 همین سورة شوری و 9 تغابن).
در این صورت این سؤال پیش میآید كه آیا همة جنبندگان در قیامت محشور میشوند؟ بلكه گاه گفته میشود كه دابه (جنبنده) معمولاً به غیر انسانها اطلاق میشود، در این صورت مشكل مطرح خواهد شد كه چگونه جنبندگان غیر انسان حشر و حساب دارند در حالی كه عقل و شعور و تكلیفی ندارند؟
پاسخ این سؤال را ذیل آیة سورة انعام و ما من دابه فی الارض ولا طائر یطیر بجناحیه الاامم امثالكم مافرطنا فی الكتاب من شیء الی ربهم یحشرون: «هیچ جنبندهای در زمین، و هیچ پرندهای كه با دو بال خود (در آسمان) پرواز میكند نیست مگر اینكه امتهائی همانند شما هستند، ما هیچ چیز را در این كتاب فروگذار نكردیم سپس همة آنها به سوی پروردگارشان جمع و محشور میشوند» دادهایم.
و گفتیم زندگی بسیاری از حیوانات آمیخته با نظام جالب و شگفتانگیزی است، چه مانعی دارد كه این اعمال بیانگر نوعی عقل و شعور در آنها باشد؟ چه لزومی دارد كه همة اینها را به غریزه تقسیم كنیم؟ در این صورت نوعی از حشر و حساب برای آنها متصور خواهد بود (شرح بیشتر این موضوع را در جلد پنجم صفحة 224 به بعد ذیل آیة فوق مطالعه فرمائید).
این احتمال نیز در تفسیر آیة مورد بحث وجود دارد كه منظور از «جمع» نقطة مقابل «بث» (پراكندن) است، به این معنی كه «بث» اشاره به آفرینش و گسترش انواع موجودات زنده و جبندگان است، سپس میفرماید هرگاه خدا بخواهد آنها را «جمع» كرده و نابود یا منقرض میسازد.
همانگونه كه در طول تاریخ تاكنون بسیاری از انواع جنبندگان در روی زمین گسترش عجیبی پیدا كرده، و در زمانی بعد از آن منقرض و جمع شدهاند، هم گسترش آنها به دست خدا است و هم جمع آنها، و در حقیقت شبیه آیاتی است كه میگوید: حیات دهنده خدا است، و میراننده هم او است.
در این صورت مسألة حساب و جزای حیوانات در این آیة مطرح نخواهد شد.
ستارگان [دارای سیارات] مسكون آسمان
از نكات قابل ملاحظهای كه از این آیه استفاده میشود این است كه دلالت بر وجود انواع موجودات زنده در آسمانها دارد، گرچه هنوز دانشمندان به صورت قاطعی در این زمینه قضاوت نمیكنند، همینقدر سربسته میگویند: در میان كواكب آسمان به احتمال قوی ستارگان زیادی هستند كه دارای موجودات زندهاند، ولی قرآن با جملة «و ما بث فیهما من دابه» (آنچه در آسمان و زمین از جنبندگان گسترده است)، با صراحت این حقیقت را اعلام میدارد كه در پهنة آسمان نیز جنبندگان زنده فراوان است.
و اینكه بعضی از مفسران احتمال دادهاند «فیهما» منحصر به كرة زمین باشد بسیار بعدی به نظر میرسد، زیرا «ضمیر تثنیه» است و به آسمان و زمین و هردو بر میگردد، همانگونه كه تفسیر دابه به فرشتگان آسمان تفسیری است بسیار بعید، چرا كه «دابه» معمولاً به جنبندگان مادی اطلاق میشود.
این معنی از آیات متعدد دیگری قرآن مجید نیز استفاده میشود.
در حدیث معروفی از امیر مؤمنان امام علیبن ابیطالب نقل شده است كه فرمود:
هذه النجوم التی فی السماء مدائن مثل المدائن التی فی الارض مربوطه كل مدینه الی عمود من نور: «این ستارگانی كه در آسمان است شهرهائی همچون شهرهای زمین دارد، هر شهری با شهر دیگر (هر ستارهای با ستارة دیگر) باستونی از نور مربوط است».
روایات متعدد دیگری نیز در این زمینه نقل شده است. (برای اطلاع بیشتر میتوان به كتاب «الهیئه و الاسلام» مراجعه كرد.[2]
نكته قابل توجه این است كه در تعریف و تشریح دابَّهٍ در قرآن چنین فرموده است:
«و الله خَلَقَ دابَّهٍ مِن ماءٍ فَمِنُهِم مَن یَمشیِ عَلی رِجلَینِ وَ مِنهُم مَن یَمشیِ عَلی اَربَع یَخلُقُ اللهُ ما یَشاءُ اِنَ اللهَ عَلی كُلَ شَیءٍ قَدیر» (سوره نور- آیه 45)
خداوند هر جنبنده ای را از آب آفرید و از آنها گروهی هستند كه به شكم راه میروند (خزندگان) و گروهی با دو پا (انسان و پرندگان ) و گروهی نیز چهار دست و پا راه میروند (چهارپایان ) خداوند هر چه را میخواهد می آفریند ، زیرا خداوند بر همه چیز تواناست.
پس طبق آیه 29 سوره شوری و آیه 49 سوره نحل آیه 49 میتوان یقین كرد كه در در برخی سیارات و كرات آسمانی، موجودات زنده و جاندارانی شبیه آنچه روی زمین هست حیات دارند (یا متنوع تر از موجودات زمینی یا ساده تر یا پیچیده تر یا هوشمند تر و یا ...) (وَالله اعلَم)
بدیهی است این موضوع یكی از مسائل عمده كیهان شناسی میباشند كه دانشمندان آن را با هیجان و دقت و سرعت پیگیری می نمایند و روز به روز یافته های بشر در این زمینه بیشتر خواهد شد و اعجاز علمی قرآن نیز بیشتر معلوم میشود .
توضیح:
منابع و ماخذ در اصل مقاله نزد نویسنده موجود است.
استفاده از مقاله با ذکر منبع مجاز می باشد.
1 - «اذا» - همانگونه كه صاب كشاف گفته است همانگونه كه بر فعل ماضی داخل میشود بر فعل مضارع نیز داخل
میشود، مانند و اللیل اذا یغشی، ولی باید توجه داشت كه فعل بعد از اذا بیشتر به صورت ماضی است و كمتر به صورت مضارع است.
1 - سفینه البحار مادة نجم جلد 2 صفحة 574 نقل از تفسیر علی بن ابراهیم قمی.