در نقد ماركسیسم
ایدئولوژی ماركسیسم ، بخش عمده ای از حیات بشر - در قرن بیستم را به خود معطوف ساخت . این مكتب از لحاظ فكری ریشه در اندیشه های كارل ماركس آلمانی (1883/م - 1818م) دارد اما از لحاظ سیاسی بیش تر پس از انقلاب كمونیستی روسیه (1917م) مطرح گردید .
در غرب ، ماركسیسم را تحت عنوان یك ایدئولوژی انقلابی می شناختند و در اثر تلاش ماركسیست ها ، بخش هایی از جهان اسلام نیز تحت تاثیر این ایدئولوژی قرار گرفته بود و شماری از جوانان انقلابی بدون آشنایی بنیادی با خاطرات واقعی این اندیشه و مكتب الحادی در دام آن افتادند به گونه ای كه جنبش های انقلابی و ضد رژیم شاه در ایران نیز از این ضعف مصون نبودند .
ماركسیسم نوید جامعه ای بی طبقه را می دهد اما بنیادش بر ماده ی (ماتریالیسم) است . بر اساس این بنیان اندیشه ای ، همه چیز ماده است و آن چه در جامعه های انسانی می بینیم اعم از دین ، حكومت ، نهادها و ساختارها روبنایی بر همان زیربنا یعنی روابط مادی - اقتصادی است .
بر این اساس ماركسیسم هنگام مواجهه با جهان لیبرال ، ایده ی مقابله با سرمایه و سرمایه داری را مطرح كرد و اما در مقابل اغلب جوامع جهان سوم و به ویژه جوامع دینی از در مقابله با دین و تكیه بر نگرش دین زدایانه به جامعه و سیاست وارد گردید .
در ایران و جهان اسلام اقداماتی برای به انزوا كشاندن فرهنگ اسلامی در پیش گرفته شد و تلاش گردید این اقدام از طریق تحریف آیات قرآن و اصول اسلامی و حتی تحریف افكار شخصیت های اسلامی صورت گیرد . شهید مطهری در مقابل این انحراف موضع گرفت :
« ماتریالیست های ایران اخیراً به تشبثات مضحكی دست زده اند . این تشبثات بیش از پیش فقر و ضعف این فلسفه را می رساند » . شهید مطهری ، تحریف شخصیت ها ، تحریف آیات قرآن كریم و تفسیر مادی محتوای آیات با حفظ پوشش ظاهری الفاظ را نیرنگ تازه ی ماركسیست ها می خواند و معتقد است : « این نیرنگ تازه ای نیست ، طرحی است كه كارل ماركس برای ریشه كن كردن دین از اذهان توده های معتقد در صد سال پیش داده است مطالعه ی نوشته های به اصطلاح تفسیری كه در یكی دو سال احیر منتشر شده و می شود ، جای تردید باقی نمی گذارد كه توطئه ی عظیمی در كار است و برای این منظور جامه ی منطق را از تن كنده و به سلاح تبلیغ مجهز شده است