ما كه بدهكاریم به خدا بدهكاریم به دین بدهكاریم چه چیزی گِرو بدهیم كه از ما بپذیرند در مسائل مردمی اگر كسی به دیگری بدهكار بود خانهاش را فرشش را زمینش را گرو میسپارد اما اگر كسی به خدا بدهكار بود چه چیزی را باید گرو بدهد خدا مال و منال كه گرو نمیپذیرد خود انسان را گرو میگیرد.
از بهشت به عنوان دارالقرار یاد میكنند ما تا به لقای حق نرسیدیم در راهیم در مَفرّیم نه در مقرّ، وجود مبارك حضرت مطالبی فرمود كه به درد اوساط میخورد به درد ضعاف میخورد به درد خواص میخورد به درد اخص میخورد ما را به روزه گرفتن دعوت كرده است
به انفال دعوت كرده است به خیرات دعوت كرده است اینها حرفهای متوسط است كه حضرت در همین خطبه پایان ماه شعبان بیان كردند.
بعد فرمود بسیاری از شماها بدهكارید معنای دِیْن این است كه اگر كسی حقّالله, حقّالناس اینها در ذمّه اوست این بدهكار است بدهكاری مالی مثل خمس و زكات و اینها ساده است.
و خیلی سهل است اما حضرت فرمود شما بدهكارید آنجا كه فكر بد كردید آنجا كه خیال بد كردید آنجا كه نگاه بد كردید آنجا كه حرف ناصواب گفتید یا شنیدید این مجاری ادراكیتان و تحریكیتان بدهكار است یا حقّالله دارید یا حقّالناس یا هر دو, هر بدهكاری باید وثیقه بسپارد گرو بسپارد این هم دو مطلب.
ما كه بدهكاریم به خدا بدهكاریم به دین بدهكاریم چه چیزی گِرو بدهیم كه از ما بپذیرند در مسائل مردمی اگر كسی به دیگری بدهكار بود خانهاش را فرشش را زمینش را گرو میسپارد.
اما اگر كسی به خدا بدهكار بود چه چیزی را باید گرو بدهد خدا مال و منال كه گرو نمیپذیرد خود انسان را گرو میگیرد وقتی خود انسان گرو گرفته شد انسان میشود در رهن, رهن یعنی گِرو این دو بخش از قرآن كریم كه گاهی (رَهِینَةٌ) گاهی (رَهِینٌ) دارد ناظر به همین است (كُلُّ امْرِئٍ بِمَا كَسَبَ رَهِینٌ)[1] (یك) (كُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ)[2]
(این دو) این «رهین» فعیل به معنی مفعول است یعنی هر انسان گنهكاری مرهون است آن كالای رهنی را آن عین را میگویند عینِ مرهونه وقتی انسان مرهون شد در گِرو شد دیگر آزاد نیست.
اینكه میبینید بعضیها میگویند من هر چه میخواهم زبانم را كنترل كنم نمیتوانم یا چشمم را كنترل كنم نامحرم را نبینم نمیتوانم یا نمیتوانم حرفهایم را كنترل كنم این بیچاره راست میگوید چون در گرو است این معتاد بیش از دیگران كارتنخواب را, فلاكت و بدبختی را میبیند شما میخواهید با نصیحت، یك معتاد را هدایت كنید اینكه بیش از شما آشناست و دارد میبیند این در بند است اندیشهاش آزاد است ولی انگیزهاش در رهن است در بند است.
آن كارِ اساسی را این بخشهای اراده و نیّت و تصمیم و قصد و اخلاص انجام میدهند بخش وسیع حیات ما به انگیزه وابسته است عزم یعنی عزم, جزم یعنی جزم آنچه از حوزه و دانشگاه برمیآید تدریس جزم است تصوّر است تصدیق است موضوع است محمول است مسئله است مبادی است یعنی علم, این بخش ضعیفی از زندگی را تأمین میكند بخش اساسی آن به عهده اراده است اراده و اخلاص و نیّت این اگر به بند كشیده شد انسان در گرو است.
مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) ابن بابویه در كتاب قیّم توحید نقل میكند كه كسی از وجود مبارك امیرمۆمنان(سلام الله علیه) سۆال كرد.
من هر چه میخواهم نماز شب بخوانم نمیتوانم فرمود تو در بندی «قَیَّدَتْكَ ذنوبك» گناه تو را به بند كشیده لذا نمیتوانی [برای نماز شب] برخیزی این بیان نورانی حضرت این است كه مردم! «إنّ أنفسكم مرهونةٌ بأعمالكم فَفُكُّوها باستغفاركم»[3]
مردم! شما در بندید بدهكارید شما را به گرو گرفتند بیایید ماه مبارك رمضان خودتان را آزاد كنید آن وقت یك انسان آزاد در كمال آسودگی از نامحرم میگذرد از زیرمیزی و رومیزی میگذرد نه بیراهه میرود نه راه كسی را میبندد نه دروغ میگوید نه خلاف میگوید هیچ جا آبروی نظام اسلامی و خونهای پاك شهدا را نمیریزد
فرمود بیایید خودتان را آزاد كنید شما ببینید مشكلات این مملكت الآن چیست در بند بودن ماست فرمود بیایید خودتان را آزاد كنید شما كه میدانید رشوه حرام است میدانید اختلاس حرام است اینها را كه میدانید, میدانید پایانش جهنم است میدانید آبروریزی دارد خب بیایید خودتان را آزاد كنید تا انسان آزاد نشد همین است بالأخره دست و پا میزند كسی كه در بند است فرمود بیایید فكّ رهن كنید بیایید خودتان را آزاد كنید
آنگاه همین مكتب است كه میگوید:
غلام همّت آنم كه زیر چرخ كبود ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است[4]
این برای خواص, «ز هر چه رنگ تعیّن پذیرد» این برای اخص; «ز هر چه رنگ تعیّن پذیرد آزاد است» آن وقت انسان میشود آزاد.
اگر این راه برای ما در ماه مبارك رمضان باز است آن وقت چرا خودمان را ارزان بفروشیم.
مفسر بزرگ قرآن کریم اذعان داشتند: بارها به عرض دوستان رسید این حرف، زیر این آسمان فقط برای انبیاست شما ببینید در غیر سخنان انبیا احدی آمده این حرف را زده؟ آن حرفی كه انبیا آوردند این است مرگ پدیدهای است كه بالأخره انسان با آن درگیر است هیچ كسی نمیتواند بگوید مرگی در كار نیست
اما همه حرفها این است كه ما در مصاف با مرگ كه دست به گریبان میشویم ما مرگ را میمیرانیم یا او ما را میمیراند به استثنای اوحدی از اهل نظر خیال میكنند انسان میمیرد اما حرفی كه انبیا آوردند این است كه انسان مرگ را میمیراند ماییم كه بر او پیروز میشویم او را چماله و مچاله میكنیم و دور میاندازیم و برای ابد زندهایم
تعبیر قرآن كریم این نیست «كلّ نفس یذوقها الموت» هر كسی را مرگ میچشد تعبیر قرآن این است (كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ)[5]
هر كسی مرگ را میچشد خب روشن است كه هر ذائقی مذوق را هضم میكند شما یك لیوان آب یا شربت نوشیدید شما او را هضم میكنید نه او شما را.
اگر ما آن قدر قدرتمندیم كه مرگ را میمیرانیم و ابدی میشویم و مرغ باغ ملكوتیم اگر ما این هستیم چرا قدر خود را ندانیم اگر ما ابدی هستیم
برای ابد چه ذخیرهای فراهم كردیم ماه مبارك رمضان ماه این حرفهاست اساس كار این است كه ما فكّ رهن كنیم به مقام آزادی برسیم بشویم موحّد، اگر موحّد شدیم فقط او را میپرستیم هر كسی به اندازه خود باید بكوشد كه ـ انشاءالله ـ از حریّت و آزادی كه از بهترین نعمتهای الهی است متنعّم شود!