• مشکی
  • سفید
  • سبز
  • آبی
  • قرمز
  • نارنجی
  • بنفش
  • طلایی
فرهنگ پایداری (بازدید: 464)
جمعه 13/5/1391 - 16:55 -0 تشکر 490108
همه عشقم این است که روزم را با صلوات بر شهدا آغاز کنم/برای پسند روشنفکران شعر نمی‌گویم

  عشقم این است که صبح تا 20 صلوات برای شهدا، 10 صلوات برای شهید بابایی و 10صلوات برای شهید عبدالله میثمی نفرستم از خانه بیرون نمی‌آیم. من روزم را با سلام و صلوات بر شهید آغاز می‌کنم. حالا شاید آن آقای روشنفکر این را نپسندد. خُب، نپسندد!

 

 

 حسین اسرافیلی در ادامه گفت و گویش با ما از ویژگی های شعر انقلاب گفته است. نظرش را در مورد شاعران جوان داده و کمی هم از شاعران جشنواره ای انتقاد نموده است. او همچنین خود را بدهکار شهدا و خانواده های شهدا می داند و دوست دارد که برایشان شعر بگوید - کما این که این کار را هم کرده است.

قسمت پایانی مصاحبه ی ما با او را بخوانید.

 

فارس: شما در کتاب عاشورایی «شرحه، شرحه، آتش» خود که هر شیعه‌ای را به گریه و به حباب دعوت می‌کند گرایش به عمان سامانی دارید چرا که می‌گویید؛

باز جانم را شراری دیگری است/ مهر و ماه هم در مداری دیگری است

باز روحم می‌رود تا اوج‌ها/ باز نوحم می برد تا موج‌ها

زبان عمان سامانی در شعرهای شما اثر گذاشته است و در مقدمه آن کتاب نیز به این نکته اشاره می‌کنید. عمان سامانی از کجا در شعرها و وجود شما ریشه دوانده است؟

من گنجینه اسرار عمان را خیلی مطالعه می‌کردم به طوری که در یک زمانی همه فکر و ذکر من مثنوی عمان بود و آن قدر به آن توجه می‌کردم که اهل منزل اعتراض می‌کردند! به عنوان مثال به من می‌گفتند این پرتغال را بده و من گوشی موبایل را به آنها می‌دادم یا می‌گفتند آن پارچ اب را بردار گلدان را برمی‌داشتم و همه فکر و ذهن و زمزمه من گنجینه‌ای عمان بود.

در یک جایی هم یک مثنوی گفتم که آن را با مثنوی عمان آغاز کردم که یادآور او باشد و الان آن بیت را فراموش کردم.

 

فارس: کیست این پنهان در جان و تن/ کز زبان من همی گوید سخن

آفرین! من هم این مثنوی را این‌گونه شروع کردم که وقتی مخاطب آن را می‌خواند بداند که من متاثر از عمان سامانی بودم. این داستان ادامه داشت تا یک روز بچه‌ها به من گفتند که به پارک ارم برویم، من بچه‌ها را سوار ماشین کردم و رفتیم پارک ارم؛ به پارکینک پارک که رسیدیم به آن‌ها گفتم: شما بروید داخل پارک تا ماشین را پارک کنم و بیایم. وقتی که بچه‌ها رفتند من دیدم که حال نوشتن دارم و روی تکه کاغذهایی که از داخل ماشین پیدا کردم شروع کردم به نوشتن و یک نذری هم برای حضرت زینب (س) و به دلیل مریضی دختر کوچکم داشتم.

 

فارس: و این نذر را با شعر گفتن در مدح آل ا... ادا کردید.

بله، البته یک غزل راجع به ایشان گفته بودم، ولی حس می‌کردم که باید یک شعر بلندتری بگویم و آن غزل اصلا مرا راضی نمی‌کرد که حاصل آن این مثنوی شد که در پیش روی شماست.

 

 

* ماجرای ارادت مهرداد اوستا به شهریار

 

فارس: شما چند بار هم گویا خدمت استاد شهریار رسیدید؟ از رابطه خودتان با استاد شهریار بگویید؛ چون هر دوی شما ترک زبان هستید؟

با ایشان رابطه‌ای نداشتم و فقط دوبار به دیدار ایشان رفتم. در یکی از دیدارهایی که مرحوم اوستا هم حضور داشت، در طول مسیر دو رباعی برای ایشان گفتم که اول آنها را برای استاد اوستا خواندم و ایشان تاکید داشتند که حتما آنها را برای استاد شهریار بخوانم؛ وقتی به منزل شهریار رسیدیم با اینکه از قبل هماهنگ شده بود گفتند که استاد حالشان مساعد نیست و نمی‌توانیم شما را برای دیدار بپذیریم؛ من گفتم که بچه‌ها از راه دور و تهران برای دیدار آمدند و آقای اوستا نیز همراه ما هستند که بعد به احترام آقای اوستا قبول کردند و رفتیم داخل منزل؛ وقتی که وارد شدیم من یک لحظه دیدم که اوستا افتاده به پای استاد شهریار و پای او را می‌بوسد، اوستایی که شاگرد شهریار نبود و فقط دورادور عشق و ارادت به او داشت. بعد که نشستیم، مرحوم اوستا به استاد شهریار گفتند: این شاعر جوان و همشهری شما دو رباعی سروده‌اند که اگر اجازه بدهید آنها را بخواند؟ استاد شهریار قبول کردند و من آن دو رباعی را خواندم.

از سایه به سایه سار عشق آمده‌ایم/ طفلان رهیم و در طلب از سر شوق/ تا خانه ی شهریار عشق آمده ایم/ ...

و البته مصراع دومش در خاطرم نیست! و استاد شهریار آن را با کلمات خوبه، خوبه، تایید کرند و گفتند که درست آمدید.

 

 

* شعر انقلاب جدای از شعر فارسی نیست

 

فارس: شما به عنوان شاعر انقلاب و دفاع مقدس اگر بخواهید چند ویژگی برای شعر انقلاب بیان کنید چه ویژگی‌هایی را برمی‌شمارید؟

به نظر من شعر انقلاب جدای از شعر فارسی نیست. یعنی در ادامه همان و فرزند خلف ادبیات است. منتهی در دهه سی و چهل یاس و ناامیدی و کودتا در جامعه به وجود آمده بود. شاعرانی مثل فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی به شعرهای لخت و عریان پرداختند و برخی دیگر باورهای دینی را به سخره گرفتند. در این فضا، شعر از فضای آرمانی شعر قدیم فاصله گرفت. ولی خوشبختانه انقلاب موجب شد که فضای شعر به همان فضای گذشته برگردد و با آن پیوند بخورد. هرچند که متاسفانه اخیراً شعرهای غربی با فرهنگ و المان‌های غربی مثل کلیسا و ناقوس و ... مد شده‌اند!

 

فارس: ولی استاد! در شعر آئینی در جوان‌ها رشد می‌بینیم و در این زمینه شاعران زیادی داریم!

بله، نمونه آن آقای برقعی است که شعرهای بسیار قشنگ عاشورایی کار می‌کند و دارای یک مجموعه خوب هم هستند.

 

فارس: «طوفان واژه‌ها»؟

بله مجموعه «طوفان واژه‌ها» که این نشان‌دهنده آن است که بچه‌ها دارند خوب کار می‌کنند.

 

فارس: شعرهای «محمد مهدی سیار» را هم دیده‌اید؟

بله دیدم ولی ایشان باید خیلی تلاش و کار بکنند تا به یک پرداخت بهتری برسند.

 

فارس: شعرهای «فاضل نظری» را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

فاضل دارای کارهای خوبی است و آن پرداخت لازم و آنی که در شعر فاضل هست هنوز در شعرهای بسیار وجود ندارد و بسیار در این زمینه‌ها باید تجربه بیشتری کمک کند و به قولی از آن فوت کوزه‌گری به موقع استفاده نماید.

 

فارس: یعنی باید کارهایش چکش‌ کاری شود؟

بله، این چکش‌کاری در کارهای شاعران جوان ما کمتر است. آقای سیار با مجموعه جدیدش نشان داد که خوب می‌تواند از عهده کار بر بیاید؛ ولی به شرط اینکه یکسری ظرافت‌ها و پرداخت کاری‌ها را توجه کند.

 

فارس: کتاب «حق‌السکوت» منظورتان هست؟

بله.

 

فارس: آیا جوانان امروز انقلاب پا جای پای شاعران ارجمندی مثل سلمان هراتی، سید حسن حسینی، قیصر امین‌پور و ... گذاشته‌اید؟

من بعضی مواقع به کارهای دوستان نگاه می‌کنم و حداقل کارهای آنها را ورق می‌زنم، اما چون جوان هستند تجربه‌های لازم را ندارند. قطعا نمی‌شود الان راجع به آقای سیار، نظری، برقعی و ... نظر داد ولی رد پاهایی که اینها از خود به جای گذاشتند رد پاهای خوبی است.

 

 

* یک جا شعر آیینی گفته و جایی دیگر شعر عریان

 

فارس: پس این حرکت نوید بخش حرکت متعالی است؟

بله، منتهی بعضی از جوانان نه! به عنوان مثال من مجموعه یکی از دوستان جوان را نگاه می‌کردم دیدم که 8-7 تا غزل آئینی خیلی محکم دارد و از آنها خیلی خوشم آمد. دیگر کتاب را ورق زدم و علاقمند شدم که کتاب را بخوانم. وقتی که کتاب را خواندم رسیدم به 6-5 غزل اروتیک (عریان) و متوجه شدم که نه نگاه آئینی و نه نگاه عریان، هیچ کدام هنوز جزء تفکر این آدم نشده است. یک جایی رفته که شعر آئینی پسندیدند، شعر آئینی گفته و در یک جشنواره دیگر رفته که شعر عریان می‌پسندیدند و ایشان شعر عریان سروده است!

 

فارس: پس او شاعر جشنواره‌هاست نه شاعر دل؟

بله، متاسفانه بسیاری از شاعران ما شاعر جشنواره‌ای شده‌اند حتی بعضی از شاعران ما نگاه می‌کنند می‌بینند داوران جشنواره چه روحیاتی دارند و بیشتر با توجه به آن روحیات شعر می‌گویند! و این یکی از لطمه‌هایی است که جشنواره ها به شعر می‌زند. البته نمی‌توان فایده جشنواره‌ها را نفی کرد، چرا که جشنواره‌ها یک ویترین محصولات فرهنگی افراد از شهرها و استان‌های مختلف کشور است اما این لطمه‌ها را نیز به همراه دارد.

 

 

* باید در حوزه شهید و شهادت و تعهدات آرمانی انقلاب و امام کار شود

 

فارس: شما یک شعر معروف دارید که من دو بیت آن را می‌خوانم.

می‌برم منزل به منزل چوب دار خویش را / تا کجا پایان دهم آغاز کار خویش را

در طریق عاشقی باک از طناب و دار نیست / می‌برد بر دوش خود منصور دار خویش را

شما در این شعرها یک نگاهی هم به دعبل خزائی دارید.

بله. در آن زمان که ما شعر می‌گفتیم اسطوره‌ها همین‌ها بودند. علاوه بر این که بیشتر به روح کار توجه می‌کردم. چرا که من یک وظیفه‌ای دارم و کار خودم را می‌کردم. در حال حاضر هم همینطور است. به عنوان مثال بعضی می‌گویند چرا شعر آئینی یا غزل می‌گویید. من به آنها می‌‌گویم آقا من به آن علاقه دارم و این نوع شعر را دوست دارم و کار خودم را می‌کنم. الان هم که یک مجموعه‌ای از من به نام «تشنه در باران نرفتم» شامل همه شعرهای عاشورایی نو و قدیمی من است که توسط انجمن قلم چاپ شده است. بعد از آن نیز شعر عاشورایی کار کرده‌ام، چرا که من حس می‌کنم این یک مسیری است که حتما باید در آن قدم بزنم و کاری هم به حرف دیگران ندارم که پشت سرم چه می‌گویند و یا راجع به شهید، اخیراً مجموعه‌ای را مجددا جمع آوری کرده‌اند که مربوط به قدیم و با زبان کودک و نوجوان سروده شده است و زیاد فن و فنون حرفه‌ای شاعری در آن رعایت نشده و به زبان بسیار ساده است؛ آن هم به این دلیل که معتقدم باید در حوزه شهید و تعهدات آرمانی انقلاب و امام کار شود. حالا شاید بعضی‌ها بگویند اگر اسرافیلی این کار را نمی‌کرد بهتر بود.

 

 

* مدیون خون شهدا هستم و دوست دارم درباره آنها شعر بگویم

 

فارس: یعنی می‌خواهید بگویید من می خواهم با شعری که برای آرمانم می‌گویم شناخته شوم و کاری هم به کار کسی ندارم. خب این یعنی همان شاعر انقلاب دیگر؟

به عنوان مثال بعضی‌ها از سر دلسوزی می‌گویند اینجایی که شما می‌گویید "می‌برم منزل به منزل چوب دار خویش را". شما می‌خواهید بگویید ای شما مادران شهید که فرزندتان شهید شده است، چرا فرزندتان اینجور شده و قصد دارید که داغ آنها را زنده کنید؛ در حالی که اصلا اینجور نیست و هنوز هم به شهید بدهکارم و مدیون خون آنها هستم و دوستدارم درباره آنها شعر بگویم در جایی هم گفت وگو با روح شهدا هست. گفته‌ام باز باران تیر اگر بارد / بسته‌ام عهد با قیام شما / برنمی‌گردم از امام شما.

من این هستم. به عنوان مثال یکی از دوستان که در مورد امام خمینی (ره) شعر سروده، الان وقتی صحبت می‌شود می‌گوید "آقای خمینی". من نمی‌خواهم این جور باشم. من امام خمینی را می‌پسندم و دوست هم ندارم به دلیل یک سری پزهای روشنفکری بگویم آقای خمینی. من عشقم به این است که صبح تا 20 صلوات برای شهدا، 10 صلوات برای شهید بابایی و 10صلوات برای شهید عبدالله میثمی نفرستم از خانه بیرون نمی‌آیم. من روزم را با سلام و صلوات بر شهید آغاز می‌کنم. حالا شاید آن آقای روشنفکر این را نپسندد. خُب، نپسندد! من کار خودم را می‌کنم و نمی‌خواهم باب پسند او بگویم. می‌خواهم باب پسند عقیده‌ام بگویم. می‌خواهم باب پسند آرمان‌ها و اهل بیت بگویم. می‌خواهم نوکر نوکرهای اهل بیت باشم. نمی‌خواهم مثل کسانی باشم که وقتی به آنها می‌گویی درباره شهید شعر بگو می‌گویند: دیگر آقا دوره این چیزها گذشت. من حتی به بچه‌هایم هم سفارش می‌کنم که نگذارید خون شهید پایمال شود. اگر ما دنباله رو شهدا نباشیم برای آنها بزرگداشت نگیریم، پس چه کسی اینکارها را باید انجام دهد؟ آیا باید از خارج ایران توقع داشت که این کارها را برای شهیدان انجام دهند؟ یک بنده خدایی به من گفت آن مجموعه‌ای که برای شهدا چاپ کردی را مقاله‌ای برایش نوشتند و گفتند که ای کاش اسرافیلی آن مجموعه را چاپ نمی‌کرد، چون خیلی ضعیف است؛ ولی من گفتم نه آن زمان من شعرهای قوی را در جنگ می‌گفتم و الان با زبان ساده و زبان امروزی این شعرها را برای فرزند خانواده شهید می‌گویم.

 

 

* اشعار آیینی و عاشورایی را بیشتر دوست دارم

 

فارس: از مجموعه شعر خود بیشتر به کدام مجموعه دل بسته‌اید؟

خاطرم هست یکروز در دهه محرم به هیئت رفته بودم و دوستانی که مرا می‌شناختند اصرار کردند که یک شعری را بخوان. شما می‌دانید که دهه محرم هر روزش مربوط به یک شخصیت عاشورایی است به عنوان مثال تاسوعا برای حضرت ابوالفضل العباس است یا روز عاشورا برای امام حسین و صبح همان عاشورا برای حضرت زینب است و شما می‌دانید که در روز عاشورا ساعت به ساعت نوحه فرق می‌کند. یعنی نوحه‌ای است که ساعت 10 خوانده می‌شود با نوحه ساعت 8 فرق می‌کند و زمانی که اذان گفته می‌شود درست سر ظهر نوحه امام حسین (ع) خوانده می‌شود. روزها هم به همین صورت است. به عنوان مثال هشتم برای علی اکبر است. هفتم برای حضرت قاسم است و روزهای دیگر هم به همین صورت است. روزی که من به هیئت رفته بودم آن روز مربوط به حضرت قاسم بن الحسن (ع) بود و به من اصرار کردند که شعری بخوان و قبول کردم و گفتم ما این همه از امام حسین نوحه می‌خوانیم، امشب می‌خواهم درباره پدر حضرت قاسم (ع) یعنی امام حسن که خیلی مظلوم هستند شعر بخوانم و یک غزلی را تازه کار کرده بودم و شروع کردم به خواندن.

تشتی از خون گلو بالین بستر داشتی/ کربلایی به صدا، بی‌خون و خنجر داشتی

با حسین اسرار دیگر گفتی از ظهر عطش/ قاسمی در کربلا همپای اکبر داشتی

خانه‌ات با قتلگاه کربلا فرقی نداشت/ تیره دل ذل جوشنی با نام همسر داشتی

که این شعر را خواندم و افراد لذت بردند. من بیشتر با شعرهای آئینی و عاشورایی خیلی حال می‌کنم.

 

فارس: اسامی چند شاعر را یادداشت کردم و خدمتتان عرض می کنم. اگر شما مایل بودید در رابطه با شعر و خود آنها جمله‌ای بگویید.

سپیده کاشانی؟

شاعر بسیار خوبی بود و قبل از شاعری تعهدشان برای من خیلی ارجمند بود و بسیار علاقمند بودند و آنچه را که می‌گفتند باور داشتند. به عنوان مثال اگر دیگران می‌خواستند یک شعر برای امام بگویند، باید در ردیف امام و این حوزه مطرح می‌بودند، ولی ایشان اول اعتقاد بر امام داشت و بعد شعرش را می‌گفت.

 

نصرالله مردانی؟

از شاعران خوب و توانا بودند.

 

فارس: پرویز بیگی حبیب‌آبادی؟

شاعری دوستدار و همسفر خوب و فعال در حوزه نشر که انتشارات فصل پنجم را دارند و آثاری که چاپ کردند هم از نظر محتوا و هم از نظر شکل بسیار ارزشمند و ارجمند هستند.

 

فارس: یوسف علی میرشکاک؟

شاعری با تب و تاب‌ها و موضع‌های گوناگون و شاعری پر تب و تاب و پرالتهاب.

 

فارس: احمد عزیزی؟

آنهم مانند میرشکاک. منتها میرشکاک یک مقدار تند و احمد عزیزی رقیق شده میرشکاک که امیدوارم خداوند احمد عزیزی را شفا دهد و شنیدم که میر شکاک هم مریض هستند که انشاءالله خداوند به ایشان هم سلامتی دهد. البته میرشکاک انسانی است با معلومات و اطلاعات بسیار زیاد و در حوزه فلسفه، عرفان، نقد، نظر، شعر و بسیاری از حوزه‌های دیگر و انسانی است که مجموعه کاملی از همه اطلاعاتی است که یک انسان باید داشته باشد و ایشان همه آنها را یک تنه دارد و در هر حوزه‌ای بخواهد صحبت کند کاملا آشنا به مباحث و نظریه‌ها و نظریه پردازان آنها هست.

 

فارس: ساعد باقری.

ساعد را باید در ادامه سلمان و قیصر دید و انسانی هست با آن مجموعه کمالات و اخلاق و رفتار و سوزهای درونی و همچنین شاعری عاشورایی است.

ساعد در هیئت محله سابق خود که نازی آباد بود هنوز هم ایام محرم می‌رود و شعر خوانی می‌کند.

 

فارس: و حرف آخر

آرزوی سلامت و تندرستی برای شما و سلامت فکر برای جامعه فرهنگی.

 

فارس: انشاءالله.

 

..................................................

گفت‌وگو و تدوین از حسین قرائی

..................................................

اولین مدرسه عشق که تأســـیس شده 

درس عشق علی و فاطمه تدریس شده

گـل ادم چـو سـرشـتن به کاه از عـلــی

اولـین کلمه که آمـوختن علـی بود علـی

يکشنبه 15/5/1391 - 19:4 - 0 تشکر 492975

اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ

اللهم عجل لولیک الفرج
برو به انجمن
انجمن فعال در هفته گذشته
مدیر فعال در هفته گذشته
آخرین مطالب
  • آلبوم تصاویر بازدید از کلیسای جلفای...
    آلبوم تصاویر بازدید اعضای انجمن نصف جهان از کلیسای جلفای اصفهان.
  • بازدید از زیباترین کلیسای جلفای اصفهان
    جمعی از کاربران انجمن نصف جهان، در روز 27 مردادماه با همکاری دفتر تبیان اصفهان، بازدیدی را از کلیسای وانک، به عمل آورده‌اند. این کلیسا، یکی از کلیساهای تاریخی اصفهان به شمار می‌رود.
  • اعضای انجمن در خانه شهید بهشتی
    خانه پدری آیت الله دکتر بهشتی در اصفهان، امروزه به نام موزه و خانه فرهنگ شهید نام‌گذاری شده است. اعضای انجمن نصف جهان، در بازدید دیگر خود، قدم به خانه شهید بهشتی گذاشته‌اند.
  • اطلاعیه برندگان جشنواره انجمن‌ها
    پس از دو ماه رقابت فشرده بین کاربران فعال انجمن‌ها، جشنواره تابستان 92 با برگزاری 5 مسابقه متنوع در تاریخ 15 مهرماه به پایان رسید و هم‌اینک، زمان اعلام برندگان نهایی این مسابقات فرارسیده است.
  • نصف جهانی‌ها در مقبره علامه مجلسی
    اعضای انجمن نصف جهان، در یك گردهمایی دیگر، از آرامگاه علامه مجلسی و میدان احیا شده‌ی امام علی (ع) اصفهان، بازدیدی را به عمل آوردند.