راز‌های خصوصی یک نویسنده فاش شد
دانشجویی جوان بطور اتفاقی با یک گنجینه طلایی ادبی روبرو شد که چهار داستان ناشناخته از کاترین منسفیلد است.
هر چیزی که به منسفیلد ربط داشته باشد، جذاب و مهم است، منسفیلد نویسنده‌ای بود که تاثیری عمیق بر داستان کوتاه به عنوان یک فرم هنری گذاشت. اما این کشف جدید از این نظر اهمیت بیشتری دارد که یکی از داستان‌ها مضمونی خودزندگینامه‌ای دارد و به رازهایی چون عشق یک طرفه، ازدواج بدون عشق و به دنیا آوردن کودکی مرده اشاره می‌کند.
این داستان «اپیزود کوچک» نام دارد و تاریخش مربوط به سال 1909 است، این داستان اشاره به بخش تلخی از زندگی خصوصی منسفیلد دارد که او سعی کرده بود خاطره‌اش را با از بین بردن تمامی نامه‌های آن سال از بین ببرد، چیزی که حتی زندگینامه‌نویسان منسفیلد هم از آن خبر نداشتند.
حالا با پیدا شدن این داستان بخش تاریکی از زندگی منسفیلد روشن می‌شود. «اپیزود کوچک» داستان نوازنده‌ای است که زنی (خود منسفیلد) را رها می‌کند و زن که صاحب فرزندی شده فقط برای حفظ آبرو با مردی ازدواج می‌کند و تن به زندگی بدون عشق می‌دهد و حتی فرزندش را از دست می‌دهد.
کاشف این داستان (و چند عکس پیشتر دیده نشده) کریس مورنات نام دارد، دانشجوی 23 ساله دکترا در کینگز کالج لندن. این داستان در آرشیو دانشگاه بوده اما هیچکس تاکنون متوجه آن نشده بود.
کشف او در حالی صورت گرفت که دانشگاه ادینبورگ قصد داشت به زودی مجلدی از تمامی داستان‌های کوتاه منسفیلد را منتشر کند. حالا این داستان‌های جدید به صورت پیوست به این مجلد افزوده می‌شوند.
سه داستان دیگر داستان‌های جن و پری کودکانه‌ای هستند که منسفیلد در سال 1908 نوشته است، اما مهم همین «اپیزود کوچک» است که نکات بسیاری درمورد زندگی خصوصی منسفیلد برملا می‌کند.
این داستان «اپیزود کوچک» نام دارد و تاریخش مربوط به سال 1909 است، این داستان اشاره به بخش تلخی از زندگی خصوصی منسفیلد دارد که او سعی کرده بود خاطره‌اش را با از بین بردن تمامی نامه‌های آن سال از بین ببرد، چیزی که حتی زندگینامه‌نویسان منسفیلد هم از آن خبر نداشتند.
درمورد شهرت و محبوبیت منسفیلد همین بس که هیچ وقت چاپ داستان‌های او متوقف نشده است؛ معروف‌ترین آثار او «مهمانی در باغ» (1922) و «دختران سرهنگ فقید» هستند، که در دومی به پوچی نجیب‌زادگی می‌پردازد.
منسفیلد «اپیزود کوچک» را زمانی نوشته که 20 ساله بوده، این داستان کوتاه 2500 کلمه دارد و دقیقا بازگوکننده دوستی این نویسنده با گارنت تروول، نوازنده و آهنگساز و همچنین آشنایی او با جرج بودن است، منسفیلد بعدا با بودن ازدواج کرد، هرچند هرگز عاشق او نبود.
در داستان نام منسفیلد به یوون، تروول به ژاک سن پیر و بودن به لرد مندویل تبدیل شده است. مورنات این داستان‌ها را در میان مدارکی مربوط به نشریه «آدام اینترنشنال ریویو» پیدا کرد، ماهنامه‌ای که در میانه قرن بیستم منتشر می‌شد.
این داستان‌ها را آیدا بیکر، دوست صمیمی منسفیلد به میرون گریندئا، سردبیر مجله در دهه 1960 اهدا کرده بود.
